0

سریال‌های آمریکایی جزئی از زندگی جوانان شده

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

سریال‌های آمریکایی جزئی از زندگی جوانان شده

سریال‌های آمریکایی جزئی از زندگی جوانان شده

این سریال‌ها ویژگی‌های قوی تکنیکی هم دارند که جذابیت‌های لازم را برای جذب مخاطب ایجاد می‌کند. با در نظرگرفتن این پس‌زمینه تاریخی، می‌شود به باقی صحبت پرداخت که چرا این سریال‌های آمریکایی این همه مورد اقبال جوان‌ها در سراسر دنیا قرار گرفته است.

به نظر می‌رسد بعد از سریال لاست، دی‌وی‌دی سریال‌های آمریکایی به جزیی لاینفک از زندگی بخشی از جوانان ایرانی تبدیل شده است.

سریال‌های آمریکایی

سریال‌های آمریکایی

روزنامه شرق در مورد دلایل این اقبال گمانه‌های مختلفی وجود دارد. با «اعظم راوردراد»، دانشیار گروه علوم ارتباطات و معاون پژوهشی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است:

به‌نظر می‌رسد در سال‌های اخیر اقبال به سریال‌های آمریکایی که در قالب دی‌وی‌دی توزیع می‌شوند، افزایش یافته است. آیا این طبیعی است و آیا دلایل موجهی برای این اقبال وجود دارد؟

البته باید به این نکته توجه داشت که این مساله تنها به سریال‌های آمریکایی محدود نمی‌شود بلکه اصولا سینمای هالیوود است که اینچنین گسترشی در همه دنیا یافته است و بسیاری از سریال‌های تلویزیونی که در آمریکا ساخته می‌شود، ویژگی فیلم‌های هالیوودی را در خود دارد. سینما از اواخر قرن نوزدهم در آمریکا و در برخی دیگر از کشورهای اروپایی آغاز شد. از حدود سال ۱۹۱۸ به بعد که سینمای هالیوود در جهان به لطف تکنولوژی و بازاریابی قوی همه‌گیر می‌شود تا امروز، طبیعتا یک آشنایی قدیمی با همه مردم دنیا با این سینما ایجاد شده است. در فرآیند توسعه هالیوود، این سینما به سمت بین‌المللی‌شدن هم میل می‌کند یعنی جذب فرهنگ‌ها و هنرمندانی از فرهنگ‌های دیگر و نیز موضوعات و مسایلی از دیگر فرهنگ‌ها که این هالیوود را برای مخاطبان همه جای دنیا جذاب می‌کند. این سریال‌های آمریکایی نیز یک پشتوانه تاریخی وسیع‌تری را پشت‌سر دارند؛ به این شکل که مردم با شیوه بیانی و محتواهایی که توسط سینمای هالیوود ارایه می‌شود، از قدیم آشنا هستند و البته که این سریال‌ها ویژگی‌های قوی تکنیکی هم دارند که جذابیت‌های لازم را برای جذب مخاطب ایجاد می‌کند. با در نظرگرفتن این پس‌زمینه تاریخی، می‌شود به باقی صحبت پرداخت که چرا این سریال‌های آمریکایی این همه مورد اقبال جوان‌ها در سراسر دنیا قرار گرفته است. در مورد تنوع در ایران باید گفت که ایران کشوری پرجمعیت با جمعیت قابل توجه جوان است. البته این جوان لزوما به لحاظ سنی نیست. بخشی از نوجوانان و میانسالان نیز در این محدوده قرار می‌گیرند.

این مجموعه مخاطب در ایران همه یکدست نیستند یعنی همه یک تفکر و یک سلیقه و علاقه‌مندی ندارند. چه به لحاظ شیوه و سبک چه به لحاظ محتوا متنوع هستند؛ بنابراین رسانه‌های متنوعی در حال حاضر در سطح جامعه ما وجود دارند که می‌توانند به این علایق پاسخ دهند. بخشی از این جمعیت به سریال‌های تلویزیونی علاقه‌مندند. این افراد تلویزیون تماشا می‌کنند و طبیعتا وقت دیگری برای چیزهای دیگر پیدا نمی‌کنند. برخی دیگر که ممکن است سریال‌های شبکه خانگی را بپسندند. از قلب یخی تا قهوه تلخ تا شاهگوش و… آنها هم سلیقه و ذایقه خود را دارند؛ تلویزیون دوست ندارند ولی ممکن است ماهواره و سریال خارجی هم دوست نداشته باشند. برخی دیگر ممکن است سراغ سریال‌های ماهواره‌ای بروند که اتفاقا خانم‌های مسن طرفدار آنها هستند. در نهایت کسانی هم هستند که به سریال‌های خارجی آمریکایی رو می‌آورند. منظور من آن است که وقتی سوال این است که چرا جوان‌ها به این سریال‌ها اقبال نشان می‌دهند، معنی‌اش این نیست که هرچه جوان در ایران است سمت این سریال‌ها رفته است بلکه مفهوم آن این است که یکی از دسته‌های مهم جامعه ایران که دسته جوانان است، خیلی جذب این سریال‌های خارجی شده است.

 

اگر بخواهیم مقایسه‌ای داشته باشیم، تفاوت این سریال‌های آمریکایی با سریال‌های تلویزیون ایران، جم‌تی‌وی و فارسی‌وان و شبکه خانگی چیست؟

به لحاظ تکنیکی، سریال‌های ماهواره‌ای و درواقع ترکیه‌ای‌ها، حتی فارسی‌وان – البته من اینها را جسته‌گریخته و پراکنده دیده و بررسی کرده‌ام – باوجود ظاهر متفاوت با سریال‌های ایرانی مشابهت‌هایی دارند. تم همه اینها ازدواج است و در سریال‌های آن طرف مساله مورد بررسی خیانت است و در سریال‌های ایرانی، زن دوم گرفتن. موضوعات پیش‌پاافتاده دعواهای خانوادگی و… مهم‌ترین موضوعات مطرح‌شده در این سریال‌ها هستند. فقط جذابیت‌های بصری در سریال‌های ماهواره‌ای بیشتر است. رنگ و لباس‌های شیک و مدل موها و هیکل‌های متناسب و اینکه معمولا خانواده‌های فقیر نمایش داده نمی‌شوند و به تبع فضاهای زیبای شهری و خانه‌های مرفه و چیزهایی که لذت چشم تولید می‌کند، بیشتر در آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد. در ایران به دلیل برخی مباحث این جذابیت‌های بصری کمتر وجود دارد و در خارج این جذابیت‌ها بیشتر است. خانم‌های مسن به‌طور معمول درگیر این جذابیت‌های بصری می‌شوند. در هردو سریال‌های ایرانی و ماهواره‌ای هم موضوعات ساده، یک‌خطی، رک‌وراست، صریح و بدون هرگونه پیچیدگی به پیش می‌رود. اما این سریال‌های آمریکایی، مثل بسیاری از فیلم‌های هالیوودی اصلا حالت سادگی را ندارند و تک‌داستانی نیستند، تک‌خطی نیستند،

اگرچه ممکن است داستان اصلی داشته باشند که بستر کلی ماجرا را تشکیل دهد اما پر از خرده داستان‌های ریزودرشتی هستند که در شخصیت‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌چرخد. به همین دلیل اگرچه داستان این سریال‌ها کند و آهسته پیش می‌رود اما از آنجایی که داستان‌های زیاد درهم تنیده شده‌اند و از یک داستان به یک داستان دیگر پرش وجود دارد، ریتمی ایجاد می‌کند که کندی دیگرداستان‌ها را جبران می‌کند و جذابیت و کشش را به وجود می‌آورد. وجه مشترک این سریال‌ها با سریال‌های ماهواره‌ای همین جذابیت بصری است. اکثر این سریال‌ها جذابیت بصری را در نظر می‌گیرند که مخاطب حتی اگر زبان نداند و ترجمه هم نشده باشد، از تماشای صحنه‌هایی که می‌بیند، لذت می‌برد. پوشش و رفتار و صحنه‌پردازی و لوکیشن‌ها همه جذابیت‌های بصری دارد.

 

آیا ممکن است دلیل اقبال جوانان به این سریال‌های آمریکایی بابت این پیچیدگی‌ها باشد؟

دلیل آن این است که این پیچیدگی یک‌جور پیچیدگی خاصی است. این‌جور نیست که برای باقی افراد قابل فهم نباشد اما از این شاخه به آن شاخه‌پریدن‌ها و دوباره برگشتن‌ها شبیه رفتار جوان‌ها در فضای مجازی است، جوان‌هایی که اصطلاحا نسل کلیک هستند. این به آن معناست که این جوان‌ها چیزی را کامل و تمام نگاه نمی‌کنند و به‌سرعت از آن می‌گذرند و روی موضوع دیگری کلیک می‌کنند. این یعنی آنها شنا می‌کنند و از هر چمن گلی برمی‌دارند. بر اساس همین حس جست‌وجوگری و شناگری است که فضای سیال این سریال‌ها با موقعیت جوان در دنیای فعلی ارتباطات و در عصر ارتباطات جدید و گسترش اینترنت همخوانی زیادی دارد. انگار که این جوان پیچیدگی‌ها را بیشتر می‌فهمد چون خودش همان‌طور پیچیده رفتار می‌کند.

 

اما این نمی‌تواند همه دلیل باشد. چه دلایل دیگری در این اقبال می‌توان جست؟

در کنار پیچیدگی چیز مهم دیگری هم هست و بسیار عجیب است که در سریال موردتوجه قرار گرفته است. این مورد توجه به جزییات است یعنی همان چیزی که معماران به آن دیتیل می‌گویند. رسیدگی به جزییات در سریال‌های تلویزیونی به اندازه سینما چندان اهمیت ندارد اما نکته‌ای که در این سریال‌های آمریکایی وجود دارد، آن است که تمام جزییات در این سریال‌ها لحاظ می‌شوند. یعنی این توجه به جزییات موجب می‌شود که جذابیت بیشتری ایجاد شود. حتی اگر یک شخصیت برای زمان بسیار کمی در سریال حضور داشته باشد باز هم زمان کافی برای ارایه جزییات در مورد او داده شده است. این باعث باورپذیری بیشتر شخصیت‌ها می‌شود. این جزییات و پیچیدگی هم در شخصیت‌ها، هم در موقعیت‌ها و هم در داستان‌ها و روند داستان است برای همین از چند بعد می‌توان این مساله را مطرح کرد. یک مورد بسیار مهم دیگر، تنوع موضوعات مطرح شده در این سریال‌هاست. یعنی همین مخاطب جوان که بیننده این سریال‌ها هستند ذایقه‌های متفاوتی دارند. بعضی‌ها فرار از زندان را دوست دارند، بعضی‌ها فرینج را دوست دارند که داستان‌های علمی و تخیلی است. بعضی‌ها تیپ لاست را با تم فلسفی دوست دارند. این است که تنوع و کثرت موضوعی باعث می‌شود که دوباره دسته‌های ریزتر مخاطب هم چیزی را که می‌خواهند در این سریال‌ها بیابند.

در ساخت این سریال‌ها محدودیت‌های فرهنگی کمتر وجود دارد و مثل جامعه ایران نیست که شما در هر موردی فیلم یا سریال بسازید، عده‌ای یا صنفی به آن اعتراض می‌کنند. در واقع این محدودیت‌ها موجب می‌شود در ایران به آن تنوع نتوان دست یافت و امکان پاسخ به نیاز همه مخاطبان وجود نداشته باشد. یک تفاوت دیگری که وجود دارد، این سریال‌ها حدود ساعت هشت شب در تلویزیون آمریکا پخش می‌شود یعنی زمانی که همه اعضای خانواده در کنار هم هستند. در مورد شخصیت‌پردازی‌ها هم باید گفت که برای مثال یکی از این پیچیدگی‌ها که در یکی از سریال‌ها دیدم، این است که این شخصیت‌ها در قسمتی، مثبت می‌شوند و در قسمتی دیگر منفی می‌شوند و در قسمتی دیگر خنثی هستند حتی در یک موقعیت مثبت و در یک موقعیت، منفی هستند. این یعنی آدم‌ها خاکستری و پیچیده هستند و قابل پیش‌بینی نیست. بنابراین گویی هر کسی می‌تواند با شخصیت‌های موجود همذات‌پنداری کند. به هر حال باید پذیرفت که همه آدم‌ها جاهایی خطا دارند، جاهایی هم کارهای خوبی کرده‌اند و اینها همین آدم‌های عادی باورپذیر اطراف ما هستند. اما محدودبودن وقت مخاطبان نیز دلیل دیگری است. برای مثال کسی که شاغل است و زمان محدودی برای دیدن سریال دارد و از طرفی سریال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای در زمانی خاص پخش می‌شوند، ترجیح می‌دهد خودش بتواند زمان دیدن سریال را تعیین کند. به عبارت دیگر اتفاقی که اینجا می‌افتد این است که مخاطب در حال انتخاب است. بنابراین می‌شود گفت استفاده از این سریال‌ها جنبه انتخابی و تعاملی دارد و در اختیار ماست و این از بعد ارتباطی بسیار مهم است. برای مخاطبی که در عصر سرعت است و تخصیص وقت اهمیت دارد طبیعتا چیزی ترجیح داده می‌شود که با شخصیت و موقعیت فعلی‌شان نزدیکی بیشتری دارد. این انتخابی و تعاملی‌بودن موجب می‌شود امکان تماشای این سریال‌ها بالا برود و در برابر آن امکان تماشای ماهواره و تلویزیون پایین بیاید.

 

اما گفته می‌شود در سرتاسر دنیا برای مثال در کشور سوئد، نسبت به سریال‌های آمریکایی اقبال وجود دارد. این مساله را چگونه تحلیل می‌کنید؟

با این ارتباطات جهانی و شبکه اینترنت و رفت و آمدهای خارجی و… این سریال‌ها را همه در دنیا می‌بینند و کسی که در ایران‌هم زندگی می‌کند می‌خواهد به روز باشد، ویژگی جامعه جهانی این است که همه ما در یک جهان واحد زندگی می‌کنیم و تصمیمی که من به‌عنوان یک فرد می‌گیرم ممکن است جایی دیگر در دنیا تاثیر بگذارد. بنابراین همه ما در یک جامعه جهانی به هم پیوسته هستیم و به دلیل جذابیت‌ها و به خصوص پشتوانه تاریخی آشنا و لذت‌های آشنایی که این سریال‌ها برای همه افراد تداعی می‌کند به‌راحتی می‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
جمعه 19 اردیبهشت 1393  5:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها