بنی امیه بقدری نسبت به علی(ع)دشمنی و کینه داشتند که در بالای منبرها، به ساحت مقدّس حضرتش جسارت کرده و او را سب و لعن میکردند و این بدعت از ناحیه معاویه شروع شد و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (هشتمین خلیفه اموی) ادامه داشت (یعنی حدود بیش از شصت سال)
تا آنجا که مینویسند؛ در زمان خلافت عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) روزی یکی از علماء در مسجد دمشق، موعظه میکرد، ناگهان در وسط گفتارش مقداری از فضائل حضرت علی(ع)را به زبان آورد.
عبدالملک گفت: عجبا هنوز مردم علی(ع) (ع ) را فراموش نکردهاند. دستور داد زبان آن عالم ربانی را بریدند. شاعر در این مورد چه زیبا گفته:
اَعلی(ع) الْمَنابِر تُعْلِنُونَ بِسَبِّهِ
وَ لِبسَیعِهِ نُصِبَتْ لَکُرْ اَعْوادُها
بر فراز منبرها آشکارا به علی(ع)ناسزا میگویند، با اینکه چوبهای این منبرها، با شمشیر و مجاهدات علی(ع)نصب گردید و درست شد.
علی(ع) باب الله عرفان علی(ع) سر الله سبحان
بنور دانش و عرفان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
اگر درویش و مسکینم و گر دیندار وبیدینم
چه با کفر و چه با ایمان علی(ع) جویم علی(ع) گویم
اگر تسبیح میگویم و گر زنار میجویم
بهر اسم و بهر عنوان علی(ع) گویم علی(ع) جویم
ز سوره سوره قرآن ز یاسین و ز الرحمن
بهر آیه ز هر تبیان علی(ع) جویم علی(ع) گویم
اگر از وصل خوشحالم و گر از هجر مینالم
چه با وصل و چه با هجران علی(ع) گویم علی(ع) جویم
بمحشر چون بر آدم سر بنزد خالق اکبر
بگاه پرسش و میزان علی(ع) جویم علی(ع) گویم