غیبت نکن!
غيبت و تهمت...!
با دو سه نفر از اقوام خانم نشسته بودیم دورهم که غیبت شروع شد! طبق معمول گفتم: غیبت نکنید!! گفت: غیبت نیست! دیدم طرف داره ادامه میده پاشدم برم و در حال رفتن گفتم غیبت نکنید. اون طرف با محبت بهم گفت: دیدم که میگم! منم با محبت بیشتر گفتم: اگه ندیده بودید میشد تهمت! و رفتم تو راهرو و روی پله ها نشستم. باز صدا میومد. با دستام، گوشام رو گرفتم و افسوس خوردم به حال گوینده و شنونده اما ته دلم به خودم آفرین گفتم که درسته اونا نهی از منکر منو نشنیدن اما حد اقل من درگناه اونا شریک نشدم