0

خاطرات آمرین بالمعروف..2

 
nmzohy
nmzohy
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 156
محل سکونت : کرمانشاه

خاطرات آمرین بالمعروف..2

 

دلت خوشه ها....

کفه ترازو گویا به سمت ما بود!

بعد از عمری...!

به نماز خونه ی مترو آزادی وارد شدم. دو تا دختر انگار که در حین تعویض لباس بودن. تیپ جدید قبل مترو. بعد مترو! نمازخونه هم پر بود. مغرب رو خوندم.

خب راستش اینکه من هنوز به اونجا نرسیدم که دلم واسه طرف بسوزه. یه چیز که ناراحت و عصبانیم کرد این بود که اونجا نمازخونه بود و همه چادری و کفه ترازو گویا به سمت ما بود!

-ببخشید خانوما ساقی که پوشیدید اصلا مناسب نیست. یعنی اسلامی نیست. نمای بدی داره

در حال خنده نمازخونه رو ترک کردند.

یکی گفت دلت خوشه ها

گفتم دلم خوش نیست. وظیفه ام هست. با یکی دو بار گفتن هم درست نمی شه.

 

می گم علقمه و غافلم از غربت اروند

شرمنده نشدم از پلاک و چفیه و سربند...

جمعه 22 فروردین 1393  9:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها