0

عرفان و رهبانیت در مسیحیت 3

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

عرفان و رهبانیت در مسیحیت 3

 

بخش سوم و پایانی

عرفان و نظام‏های رهبانی

نظام‌های رهبانی در تاریخ مسیحیت همواره بر عرفان عملی تأکید کرده¬اند. این نظام‌ها را می‌توان با سلسله‌های تصوف در جهان اسلام مقایسه کرد. برخی از مهم‌ترین نظام‌های رهبانی بدین شرح است:

بندیکتین‌‏ها

بندیکتین‏ها راهبان و راهبه‏هایی هستند که از آیین‏نامه بندیکت104 پیروی می‏کنند. آیین‏نامه بندیکت، بر «اطاعت قلبی» تکیه می‏کند و راهب را کسی می‏داند که کاملاً مطیع مسیح باشد و از رئیس دیر و قانون حاکم بر آن پیروی کند. از آنجا که این آیین‏نامه از میانه‏روی برخوردار بود، بسیاری از دیرهای دیگر نیز آن را پذیرفتند. این اثر یک مقدمه و 73 فصل دارد.105

رهبانیت بندیکتی، یک نظام رهبانی متمرکز و متشکل نیست. دیرهای بندیکتی، جوامع مستقلی هستند که تنها پیروی از آیین‏نامه بندیکت آنها را به هم پیوند می‏دهد. نظام بندیکتی، سنت‌های رهبانی قدیم را با روح نظامی¬گری رومی جمع کرد. این نظام، اعضای خود را به اقامت در یک مکان، به اطاعت از رئیس صومعه،106 و به نفی دارایی¬ها و امتناع از ازدواج ملزم می¬کند. یکی از شعارهای رهبانیت بندیکتی، عبارت «دعا کن و کار کن» است. راهبان برای زندگی روزانه، برنامه‏ای با محوریت قرائت مزامیر دارند.107

راهبان اغلب به کارهای دستی اشتغال داشتند. آنان در آغاز کشاورزی می‌‌کردند. اما در قرون وسطا بیشتر به نسخه‌برداری از دست‌نوشته‌ها پرداختند. با ضعف امپراتوری روم، راهبان دیرهای بندیکتی مسئولیت حفظ علوم، ادبیات و معارف فلسفی و الاهی را بر عهده گرفتند. با این عمل، بسیاری از شهرهای بزرگ اروپا در کنار دیرهای بندیکتی تأسیس شدند و شمار بزرگی از مراکز علمی مهم، کار خود را از مدارس رهبانی آغاز کردند.

پاپ گریگوری کبیر (590-604)، با تشویق به رهبانیت، بندیکت را به عنوان پدر نمونه راهبان معرفی کرد. او در کتاب قاعده شبانی نوشت: «فرمان دادن از بالاترین مقام آن‌گاه نیکوست که انسان بیش از آنکه در صدد تسلط بر برادران خود باشد، در صدد تسلط بر رذائل خود باشد.»108

غیرت تبلیغی راهبان و حمایت پاپ از آنان، سبب گسترش رهبانیت بندیکتی شد. حدود هفت قرن این نظام رهبانی دارای بیشترین نفوذ و اهمیت در رهبانیت کاتولیک بود.

سیسترسین‏‌ها

عنوان سیسترسین،109 از سیسترسیوم،110 نام قدیمی شهر سیتو111 در فرانسه می‏آید. این نظام رهبانی، در اواخر قرن یازدهم به وسیلة قدیس روبر112 به وجود آمد. وی ریاست چند صومعه بندیکتی را بر عهده داشت.

سیسترسین، یک نظام اصلاحی رهبانی است که با هدف رعایت کامل آیین‏نامه بندیکت پدید آمد. در میان پیروان این جمعیت جدید، اصول بندیکتین‏ها، با همان شدتی که در آغاز داشت، دوباره رواج یافت. فقر مطلق ضروری بود. از خوردن هر نوع گوشتی خودداری می‏شد. سرودن شعر ممنوع بود و علم‏آموزی تشویق نمی‏شد. پیروان این گروه، مکلف بودند از پوشیدن لباس‏های مجلل، استفاده از ظروف گرانبها و حضور در مکان‏های لوکس خودداری کنند. راهبان این نظام، موظف بودند با کارهای دستی و باغبانی دیر را از دنیای خارج از آن بی‏نیاز کنند تا نیازی به خروج آنان از دیر نباشد.

قدیس برنارد113 (1091ـ1153)، دومین مؤسس این نظام به حساب می‏آید. برنارد در بیست و دو سالگی به سیسترسین‏ها پیوست. او صومعه‏ای را احداث کرد که بنای آن از چوب بود. جای خواب هر فرد جعبه‏ای چوبی بود که آن را با برگ درختان مفروش کرده بودند. کف دیر از خاک پوشیده و پنجره‏های آن در نهایت، به بزرگی سر انسان بود. خوراک این راهبان از رستنی‏ها بود. در سفره آنان، نان گندم و ادویه دیده نمی‏شد. صومعه مجاز به خرید ملک نبود، ولی می‏توانست صاحب چیزی باشد که کسی به دیر ببخشد.

برنارد آموزه‏های خود را در کتاب کوچک محبت خدا114 ثبت کرد. کتاب سرودهای روحانی115 مجموعه 86 موعظه اوست. برنارد با انتقاد از استادان و شاگردان مدارس پاریس می¬گفت: «شما چندان که در جنگل¬ها خواهید یافت، در کتاب¬ها نخواهید یافت. درخت و سنگ، بیش از هر استادی شما را خواهد آموخت.»116

وی به برخی دیرها، که هزینه‏های فراوانی را صرف معماری و تزیین کلیساهای خود می‏کردند، انتقاد داشت. وی هیچ‏گاه حاضر نشد مقامی بالاتر از ریاست صومعه را بپذیرد، ولی اشخاصی را به مقام پاپی می‏رساند یا از آن مقام عزل می‏کرد. برنارد مدت سی‏وهشت سال، در حجره کوچکی که دارای بستری از کاه بود، زندگی کرد. وی از یک‌سو، در گسترش صومعه‏های سیسترسین و از سوی دیگر، در شعله‏ور ساختن دومین جنگ صلیبی، که به شکست مسیحیان انجامید، نقشی بسزا داشت.

تراپیست‏ها

در قرن هفدهم برای اصلاح رهبانیت سیسترسین در فرانسه، نهضتی به وجود آمد که راهبان و راهبه‏های آن نظام رهبانی را به ترتیب، تراپیست و تراپیستین117 نامیدند. زندگی روزانه این راهبان، نماز و دعا، مطالعه و کارهای دستی است. آنان در سکوت مطلق غذا می‏خورند و کار و استراحت می‏کنند. تراپیست‏ها گیاه‏خوارند و از خوردن گوشت، ماهی و تخم مرغ خودداری می‏کنند.

انقلاب فرانسه سبب شد که تراپیست‏ها آن کشور را ترک کنند. به سوئیس و آلمان بروند. آنان در اوائل قرن نوزدهم به فرانسه بازگشتند و در اواخر آن قرن، به عنوان یک نظام رهبانی مستقل مطرح شدند. از قرن بیستم، آنان را سیسترسین‏های اصلاح‌شده یا سخت‏گیر خواندند. پس از شورای واتیکانی دوم برخی از صومعه‏های تراپیست اجازه یافتند انضباط خود را تخفیف دهند. در اوائل دهه 1980 بیش از 60 صومعه تراپیست، با حدود 3000 راهب در سراسر جهان وجود داشت. بزرگ‏ترین صومعه آنان در ایالت کنتاکی آمریکا است.

دومینیکن‏ها

بنیانگذار نظام رهبانی «واعظان سائل» دومینیک است که معمولاً آنان را «دومینیکن» می‏نامند. دومینیک مرکز کار خود را شهر رم قرار داد. برخی از شاگردانش را برای گسترش نظام رهبانی خویش به فرانسه و اسپانیا فرستاد. دومینیکن¬ها دو سال پس از تأسیس نظامشان، مورد تأیید پاپ هونوریوس سوم (1216-1227) قرار گرفتند. آنان در انگلستان به سبب سیاهی لباسشان، به راهبان سیاه شهرت یافتند. نظام رهبانی دومینیکن، در پایان قرن سیزدهم پنجاه صومعه در انگلستان و خانه‏هایی در اسکاتلند، ایرلند، ایتالیا، بوهمی،118 روسیه، یونان، و گرینلند داشت.

دومینیک یک سال پیش از مرگ خود، گروه شبه‏نظامیان عیسی مسیح119 را تأسیس کرد و از اعضای آن برای دفاع از کلیسا با جان و مال پیمان گرفت. «خواهران تواب پیرو قدیس دومینیک»120 بانوانی بودند که در خانۀ خود با پیروی از دستورالعملی دینی با پارسایی زندگی می‏کردند.

بعضی از پاپ‌ها، برای تعقیب و مجازات بدعت‌گذاران از راهبان مسیحی، به ویژه دومینیکن¬ها استفاده می¬کردند؛ زیرا عموم آن راهبان زندگی بی‏پیرایه و ساده‏ای داشتند و در اخلاقیات سختگیر بودند. پاپ یکی از دومینیکن¬ها را به نام توماس به ریاست دستگاه تفتیش عقاید سراسر اسپانیا گماشت. توماس بسیاری از تبرئه¬شدگان را دوباره به محاکمه فرا خواند.121 دومینیکن دیگری به نام روبر در یک روز، حکم سوزاندن 180 زندانی بدعتگذار را صادر کرد.122 بیشترین آثار مکتوب دومینیکن‏ها در الاهیات و فلسفه بود. متألهان برجسته و مهمی مانند توماس آکوئیناس و آلبرت کبیر از دومینیکن‏ها بوده‏اند. تاکنون چهار پاپ و بیش از شصت کاردینال به نظام رهبانی دومینیکن تعلق داشته‏اند.

دومینیکن‌های آلمان، به پیشگامی عارف مشهور مایستر اکهارت،123 برنامه‌ای بدین شرح برای خود طراحی کردند: تسلیم شدن کامل به مشیت الاهی؛ روی گرداندن از خویشتن؛ ترک همه تصورات حسی (حتی تصور خود مسیح).

آنان هدف از سلوک عرفانی را اتحاد خود با خدا قرار دادند، به گونه‌ای که امور دنیا نتواند بین آنان با خدا فاصله ایجاد کند. این شیوه به فنای ذات و سرانجام، به گرایش حلولی دعوت می‌کند.124

دومینیکن‏ها در اوائل قرن نوزدهم، نظام رهبانی خود را به ایالات متحده بردند. آنان نقش عمده‏ای در گسترش مسیحیت در آمریکای جنوبی داشتند. تبلیغ به وسیله گروه‏های میسیونری، هنوز هم یکی از کارهای مهم دومینیکن‏هاست. نخستین فردی که از نیمکره غربی تقدیس شد، یک راهبه دومینیکن اهل پرو بود که پاپ کلمنت دهم (1670-1676) او را قدیسه اعلام کرد.

امروزه، دوره رهبری این نظام رهبانی 12 سال و مرکز آن کلیسای سانتا سابینا125 در رم است. رسالت رهبری این نظام رهبانی، امور فرهنگی، تربیتی و آموزشی است.

فرانسیسکن‏‌ها

فرانسیس اسیزی، با بنیان نهادن رهبانیت فرانسیسکن، خود و پیروانش را «نادمان شهر اسیزی» ‏نامید. وی برای سلوک پیروان خود، قواعد ابتدایی126 را نگاشت. فرانسیس همراه دوازده تن از پیروان خود روانه رم شد تا تأیید پاپ را به دست آورد. پاپ اینوسنت سوم (1198-1216)، به آنان گفت: «به نظر من زندگی شما بی‏اندازه سخت است. من باید ملاحظه کسانی را بکنم که بعد از شما می‏آیند، مبادا شیوه زندگی شما از محدوده قدرت آنان خارج باشد.» سرانجام، با اصرار فرانسیس، پاپ آنان را به رسمیت شناخت.

فرانسیسکن‏ها حق هیچ‏گونه تملک، حتی یک کتاب دعا نداشتند. در فقر مطلق به سر می‏بردند. بعدها این پیمان سست شد. در نتیجه، بارها نهضت‏هایی برای بازگشت به فقر مطلق در میان این گروه به وجود آمد. راهبان مجبور بودند که سخت در مزارع کار کنند. تنها در حالت ضرورت مجبور به گدایی بودند. آنان وسط سر خود را می‏تراشیدند، جامه‏های قهوه‏ای بر تن می‏کردند و برای هدایت مردم پیاده به هر سو می‏رفتند. گروهی از آنان، با زندگی در صومعه مخالف بودند. آرمان فرانسیسکنی، سه نکته محوری داشت: فقر، تواضع و سادگی.127

فرانسیسکن‏ها، گروه خود را «برادران کوچک‏تر»128 می‏خواندند؛ زیرا معتقد بودند که کوچک‏ترین غلامان درگاه مسیح هستند. آنان به خدمت یکدیگر قیام می‏کردند و به کارهای دستی می‏پرداختند. اما به تحصیل علوم روی خوش نشان نمی‏دادند و تعلیم و تعلم را موانعی بر سر راه سالک می¬دانستند. فرانسیس می‏گفت:

«آن برادران من که در پی کسب دانش روانند، در روز جزا خود را تهیدست خواهند دید. آدمی را فقط آن قدر دانش است که به آن عمل کند.»129

گروهی از فرانسیسکن‌ها بدون آنکه خود را مکلف به رعایت همه قواعد راهبان کنند، در امور خیریه و کارهای دستی به راهبان فرانسیسکن‏ کمک می¬کردند.

سه شنبه 27 اسفند 1392  9:45 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:عرفان و رهبانیت در مسیحیت 3

کرملی‌ها

نظام کرملی‏ها130 در قرن دوازدهم به وجود آمد. این نام بر راهبانی،که در کوه کرمل واقع در شمال فلسطین در نزدیکی بندر حیفا گوشه‏نشینی می‏کردند، اطلاق شده است. متألهان این نظام رهبانی، به آبستنی حضرت مریم، بدون آلودگی131 او به گناه اصلی توجه خاصی داشتند. آیین‏نامه این گروه را پاپ هونوریوس سوم (1216-1227) تأیید کرد.

در قرن سیزدهم کرملی‏ها، تشکیلات خود را سازماندهی و اصلاح کردند. در نتیجه، آیین‏نامه آنان آسان‏تر و کاربردی‏تر شد. این اصلاحات، به تأیید پاپ اینوسنت چهارم (1243-1254) رسید. هنگامی که مسلمانان فلسطین را از صلیبی‏ها پس گرفتند، کرملی‏ها به قبرس، سیسیل، فرانسه و انگلستان کوچ کردند.

در طول قرن شانزدهم از نظام رهبانی کرملی دو شاخه مستقل به وجود آمد:

کرملی‏های پابرهنه:132 آنان برای ریاضت و ساده‏زیستی از پوشیدن کفش خودداری می‏کردند. هدف اصلی این نظام رهبانی تفکر، تبلیغ و الاهیات بود. پاپ کلمنت هشتم (1592-1605) نظام رهبانی کرملی‏های پابرهنه را تأیید کرد.

کرملی‏های پاپوش‏دار:133 آنان مجاز به پوشیدن کفش بودند و از آیین‏نامه اصلاح‌شده پیروی می‏کردند.

زندگی راهبه‏های کرملی در صومعه نماز، توبه، کار سخت و سکوت کاملاً تأملی بود. آنان از راه ریسندگی و سوزن‏زنی امرار معاش می‏کردند و محیط زندگی ایشان کاملاً بسته بود. آنان هرگز گوشت نمی‏خوردند.

ژزوئیت‏ها

ایگناتیوس لویولا و شش تن از دوستانش، جامعه رهبانی «انجمن عیسی»134 را پدید آوردند. پاپ پل سوم (1534-1549) این انجمن را تأیید کرد. افراد انجمن را چهار طبقه تشکیل می‏دهند که به ترتیب عبارتند ‌از:

نوآموزان؛ دانشمندان تعلیم‏یافته؛ دستیاران تعلیم‏یافته و تعهدسپردگان.

داوطلبان ورود به انجمن، مدت دو سال با آیین‏ها و اهداف انجمن آشنا می¬شوند. ریاضت‏های روحی را به جا می¬آورند. پس از این مرحله، آنان می‏توانند با سپردن تعهدِ تجرد، فقر و اطاعت به طبقه دوم پای گذارند. برای رسیدن به مقام کشیشی مشغول تحصیل الاهیات، فلسفه و ریاضیات شوند. این افراد، پس از گذراندن آزمون‏هایی وارد طبقه سوم می‏شوند. سرانجام، عده اندکی به طبقه چهارم راه می‏یابند. آنان کشیشانی هستند که سوگند یاد می‏کنند از پاپ فرمانبرداری مطلق داشته باشند. تعداد افراد این طبقه، حداکثر یک دهم اعضای کلّ انجمن است. تعداد افراد انجمن، ابتدا محدود به 60 تن بود که این محدودیت با فرمان پاپ برداشته شد. [135

مردم معمولاً این انجمن را رهبانیت ژِزوئیت (در عربی: یسوعی) می‏خوانند. این واژه، در ابتدا برای هجو آنان به کار می‌رفت. اما موفقیت ژِزوئیت‏ها سبب شد این عنوان افتخارآمیز باشد.

ژزوئیت‌ها، مکان ثابت و لباس متمایزی برای فرقه خود ندارند. دعاهای دسته¬جمعی برگزار نمی¬کنند. آنان خود را مقید به انضباط شدید و اطاعت بی¬قید و شرط از خدا، پاپ و مقامات ارشد می¬دانند.136 بنابراین، ژزوئیت‏ها علاوه بر تعهدهای سه‏گانه راهبان، یعنی فقر، تجرد و اطاعت، بر فرمانبرداری مطلق و بی‏چون و چرا از پاپ تأکید می‏کنند.

رهبانیتِ ژزوئیت، با شعار تبلیغ مسیحیت و اطاعت از پاپ، به سرعت رشد و گسترش پیدا کرد. آمارهای اخیر نشان می‏دهد که 000/25 نفر ژزوئیت، در 65 کشور جهان فعالیت دارند. دانشگاه سن ژوزف (جامعةالقدیس یوسف)، لبنان را ژزوئیت‏ها اداره می‏کنند. آنان مؤثرترین وسیله برای انتقال فرهنگ فرانسه به لبنان بوده‌اند. این دانشگاه دارای دانشکده‏های الاهیات، مهندسی، هنر، حقوق، پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. دانشگاه سن ژوزف از وزارت تعلیم و تربیت فرانسه کمک سالیانه دریافت می‌کند. مجله المشرق وابسته به این دانشگاه، با حدود یک قرن سابقه انتشار، از کارهای فرهنگی ژزوئیت‏ها در لبنان است.137

لازاری‌ها

بنیان‏گذار نظام رهبانی، لازاری کشیش فرانسوی ونسان دوپل138 (1581ـ1660) است. وی با کمک جمعی از زنان انجمن خیریه‌ای برای کمک به بیماران و بینوایان تأسیس کرد. پرورشگاه کودکان سرراهی پاریس مدیون تلاش‏های مؤسسه خیریه‌ای است که وی بنیان نهاد. ونسان یک گروه تبلیغی برای موعظه روستاییان کشاورز پدید آورد.

ونسان دوپل، دیر سن لازار را در پاریس تأسیس کرد. پیروان او «پدران لازاری» خوانده شدند. جماعت تبلیغی لازاری‏ها، چندین مدرسه علوم دینی برای تربیت کشیشان تأسیس کردند. ونسان در سال 1737 قدیس اعلام شد و در سال 1855 او را قدیس حامی کارهای خیر نامیدند.

پی نوشت:

104. The Rule of St. Benedict.

105. بخش‌هایی از این آیین‌نامه در شناخت مسیحیت، ص406-412 آمده است.

106. عنوان رئیس صومعه راهبان ابوت Abbot)) به معنای «پدر» است.

107. این قرائت بر اساس مزامیر 119: 164 روزى هفت بارانجام مى‏شود.

108. Hans Kung, Ibid, p. 65-66.

109. Cistercian.

110. Cistercium.

111. Citeaux.

112. Robert.

113. Bernard.

114. Love of God.

115. Canticles.

116. ژاک لوگوف، روشنفکران در قرون وسطا، ترجمه حسن افشار، ص33.

117. Trappist, Trappistine.

118. نامی باستانی برای بخشی از جمهوری چک.

119. Militia of Jesus Christ.

120. The Sisters of Penance of St. Dominic.

121. ویل دورانت، همان، ج6 ص260.

122. همان، ج4 ص1048.

123. Meister Eckhart.

124. توماس میشل، همان، ص146.

125. Santa Sabina.

126. Primitive Rule.

127. هانس کونگ، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، ص155-156.

128. Friars Minor.

129. ویل دورانت، همان، ج4 ص1070.

130. Carmelites.

131. Immaculate Conception.

132. Discalced Carmelites.

133. Calced Carmelite.

134. Society of Jesus.

135. رابرت وان وورست، همان، ص 339.

136. هانس کونگ، همان، ص 198-199.

137. فیلیپ خوری حتی، شرق نزدیک در تاریخ، ترجمه قمر آریان، ص 508-514؛ ر.ک: محمدرضا شریعتمداری، «معرفی مجله المشرق»، هفت آسمان، ش 5.

138. Vincent de Paul.

منابع

نهج البلاغة، گردآوری سید رضی، تحقیق صبحی الصالح، بیروت، بی‌نا، 1967.

اکمپیس، توماس، اقتدا به مسیح، ترجمه سعید عدالت‏نژاد، تهران، طرح نو، 1382.

البستانی، بطرس، دایرةالمعارف، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.

پیترز، اف. ئی، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، 1384.

خوری حتی، فیلیپ، شرق نزدیک در تاریخ، ترجمه قمر آریان، تهران، علمی و فرهنگی، 1382.

دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.

راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، کتاب پرواز، 1373.

رسول‌زاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1389.

زرین‏کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران، علمی و فرهنگی، 1369.

ـــــ ، دفتر ایام، تهران، علمی، معین، 1365.

ژان دانیلو، ریشه‏های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، ترجمه علی مهدی‏زاده، قم، نشر ادیان، 1383.

شایگان، داریوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، تهران امیرکبیر، 1362.

شریعتمداری، محمدرضا، «معرفی مجله المشرق». هفت آسمان، ش 5، بهار 79.

کتاب مقدس، ترجمه دکتر بروس، لندن، ایلام، 1904.

کونگ، هانس، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

لوگوف، ژاک، روشنفکران در قرون وسطا، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز، 1376.

محمدیان، بهرام، دایرة المعارف کتاب مقدس، تهران، سرخدار، 1381.

مرتضی مطهری، مجموعه آثار، قم، صدرا، بی‌تا.

میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377.

و.م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، بی‌جا، حیات ابدی، 1981.

وان وورست، رابرت، مسیحیت از لابه‏لای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول‏زاده، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.

هاکس آمریکایی، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377.

Mircea Eliade (ed.), The Encyclopedia of Religion, Macmillan,1987, 16vols.

Philip Schaff (ed.), The Creeds of Christendom, Baker Books, 1993, 3 vols.

Hans Kung, The Catholic Church, A Modern library Chronicles Book, New York, 2001.

عباس رسول‌زاده/ دانش‌آموخته حوزه و پژوهشگر ادیان

منبع فصلنامه معرفت ادیان ش 7

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

سه شنبه 27 اسفند 1392  9:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها