0

عرفان و رهبانیت در مسیحیت 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

عرفان و رهبانیت در مسیحیت 2

 

بخش دوم

عرفان و پیمان‏های رهبانی

مسیحیت زندگی رهبانی را فرصتی برای دینداری و رهایی از زندگی مادی می‏داند. در این آیین، رهبانیت به خودی خود کمال محسوب نمی‏شود، بلکه وسیله‏ای برای دستیابی به کمال نهایی است. قلب زندگی رهبانی نیایش و رایج‏ترین نیایش ذکر «پروردگارا ترحم فرما»45 است. در رهبانیت مسیحی خلوت‏نشینی، نیایش، مراقبه، انجام کارهای سخت جسمانی، پوشیدن لباس خاص و خوردن غذای خاص مورد توجه قرار دارد. سه نذر و تعهد اساسی در رهبانیت مطرح بوده است: 1. تجرد؛ 2. فقر داوطلبانه؛ 3. اطاعت.

در آیین کاتولیک، سه تعهد یادشده، که اساس حیات دینی گروه‌های مختلف را تشکیل می‌دهد، اندرزهای کمال46 نامیده می‌شود.

تجرد

مسیحیت ازدواج را مقدس می‌داند و همچون بسیاری از ادیان، آن را پیوندی الاهی به حساب می‌آورد. مسیحیان کاتولیک و ارتدکس، ازدواج را یکی از هفت آیین مقدس می‌شمارند و زندگی زناشویی را مطابق تعالیم حضرت عیسی(ع) می‌دانند. حضرت عیسی(ع) هیچ‏گاه ازدواج نکرد.47 با این حال، تجرد حتی برای کشیشان در سه قرن اول میلادی اجباری نبود. در آغاز مسیحیت، تصور می‏شد عیسی به زودی بازمی‏گردد. گروهی در انتظار این بازگشت قریب‏الوقوع، تجرد را برگزیدند تا برای آن روز سبکبار باشند. در انجیل نیز آمده است که افرادی به خاطر ملکوت خدا،48 مجرد به سر خواهند برد.49 در مسیحیت، افرادی که می‏خواستند زندگی خود را با ایمان و معنویت بیشتری همراه سازند، تجرد را شیوة زندگی خود قرار می‏دادند. آنان برای مقاومت در برابر میل جنسی، به تمرین‏هایی مانند روزه و دعا روی می‏آورند. در قدیم، گاهی راهبان خود را خصی (اخته) می‏کرده‏اند. آنان کار خود را به سخنان عیسی(ع) استناد می‌دادند: زیرا که خصی‏ها می‏باشند که از شکم مادر چنین متولد شدند و خصی‏ها هستند که از مردم خصی شده‏اند و خصی‏ها می‏باشند که به جهت ملکوت، خدا خود را خصی نموده‏اند. آنکه توانایی قبول دارد، بپذیرد.50

بیشتر حواریون و رسولان، از جمله پطرس، ازدواج کرده بودند، ولی پولس مجرد بود و تجرد را تشویق می‏کرد: «لیکن به مجردین و بیوه‏زنان می‏گویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند. لیکن اگر پرهیز ندارند، نکاح بکنند؛ زیرا که نکاح از آتش هوس بهتر است.»51

جروم تجرد و باکرگی را، که از تعهدهای مشترک رهبانیت بود، این‏گونه می‏ستود: «من زناشویی را می‏ستایم؛ زیرا از آن مجردانی به وجود می‏آیند.»52

کلیسا از ازدواج روحانی سخن می¬گفت و زندگی رهبانی را از ازدواج مقدس‏تر می‏شمرد. برخی تصور می‏کردند برای کامل شدن ایمان، باید دنیا را ترک گویند و عمر خود را در تحصیل و دعا بگذرانند. این افراد، راهبانی بودند که در مواردی تنها و در مواردی به طور دسته‏جمعی، زندگی می‏کردند. مردان، پسران سلامتی و زنان «دختران سلامتی» نامیده می‏شدند.53

تجرد راهبان و روحانیون، یکی از مشکلات کلیسا به شمار می‌رود. این مسئله در مواردی رسوایی‏های اخلاقی را نیز به بار آورده است.

فقر داوطلبانه

در بعضی از سنت‏های دینی، جهان فقر داوطلبانه وجود دارد. مسیحیت از ابتدا فقرِ داوطلبانه را ارج نهاد و برای آن ارزش بزرگی قائل شد. حضرت عیسی(ع) زندگی زاهدانه‏ای داشت که پارسایان مسیحی آن را سرمشق خود قرار دادند. عیسی مسیح، دربارة خود می‏گفت: «مرغان هوا را آشیانه‏هاست، لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»54

آن حضرت، در پاسخ به کسی که در جست‏وجوی جاودانگی و کمال بود، پس از سفارش به نگه داشتن احکام الاهی، این‌گونه تعلیم داد: «اگر بخواهی کامل شوی، رفته مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ و آمده مرا متابعت نما.»55

در بخش‏های مختلف عهد جدید، از نیازمندان به نیکی یاد شده است. در رسالة یعقوب می‏خوانیم: «ای برادران عزیز! گوش دهید. آیا خدا فقیران این جهان را برنگزیده است تا دولتمند در ایمان و وارث آن ملکوتی، که به محبان خود وعده فرموده است، بشوند؟»56

اطاعت

یکی از تعهدات رهبانیت، فرمانبرداری مطلق از مقامات روحانی است. اطاعت کامل راهبان از رئیس دیر، آزمونی است که ساکنان دیر باید به آن تن در دهند. پطرس، که بزرگ‏ترین شاگرد حضرت عیسی(ع) بود، به وی گفت: «اینک ما همه چیزها را ترک کرده، تو را متابعت می‏کنیم.»57

در منابع رهبانی آمده است که رئیس دیری، به راهب نوآموزی گفت. تا در کوره مشتعلی در آید و او اطاعت کرد. شعله به کنار رفت و نوآموز از آن گذشت. از راهب دیگری خواسته شد که عصای رئیس دیر را مانند نهالی بکارد و چندان آب دهد تا گل برآرد، راهب سه سال هر روز فاصله سه کیلومتری دیر را تا رود نیل می‏پیمود تا آب بیاورد و بر پای عصا ریزد! گفته می‏شود سرانجام خداوند بر وی رحمت آورد و عصا گل کرد.58

انحراف در رهبانیت

رهبانیت در ابتدا، جنبشی خودجوش و بیرون از سازمان کلیسا بود. این جنبش، بر زهد، فقر، قداست و طهارت پایه‌گذاری شد. راهبان مسیحی، خدمات بسیاری انجام ‌دادند. گروهی از آنان کشاورزان ماهری بودند و برخی علم را زنده نگه می‌داشتند. آنان فضیلت را با پرهیز از گناه تحصیل می‌کردند و جز به تجویز شرع، چیزی نمی‌خواندند.59 به تدریج رهبانیت از زندگی عیسی(ع) و حواریون وی دور شد. راهبان از صفا و خلوص رهبران قدیم طریقت منحرف شدند. فرقه‌های رهبانی در آغاز، با تقلید از ساده‌زیستی و خاکساری حواریون، به تجرد، گوشه‌نشینی، دعا و روزه روی آوردند. اما اندک اندک روحیات آنان تغییر کرد و خود تهدیدی شدند برای کسانی که از فساد کلیسا و کشیشان به ستوه آمده بودند. تا جایی که پاپ گریگوری اول (590-604) می‌کوشید تا انضباط را در دیرها برقرار کند.

رهبانیت به خدمت دنیاطلبی کلیسای رم درآمد. راهبان در مبارزه با مخالفان خویش، به حربه تکفیر و تفتیش دست زدند. محکمه‌های تفتیش عقاید، میدان فعالیت بعضی از راهبان شد. هر سخن و عقیده‌ای که به منافع کلیسا زیان می‌زد، چوب تکفیر می‌خورد و گوینده آن به آتش و شکنجه محکوم می‌شد. در سال 1482، پاپ سیکستوس چهارم، راهب دومینیکن و الاهیدان مشهور توماس دوتورکمادا (1420ـ1498) را در رأس دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا قرار داد. به آتش سپردن بیش از 2000 نفر و محکوم کردن هزاران نفر به زندان، شکنجه و مصادره اموال، از جمله مجازات‌هایی است که به او نسبت می‌دهند. فساد اخلاق در میان جوامع رهبانی، تا آنجا گسترش یافته بود که راهبی از فرقه دومینیکن‏ها به نام جان برومیار،60 درباره هم‏مسلکان خویش می‏گوید: «آنان که بایستی بینوایان و فقرا را پدر باشند... بر غذاهای لذیذ حریص شده‏اند و از خواب نوشین تلذذ می‏جویند... همه‏شان در شکمبارگی و باده‏خواری غرق شده‏اند.»61

یوهانس تریتمیوس (1462ـ1516)، رئیس دیر شپونهایم62 نیز گروهی از راهبان را چنین توصیف می‏کند:

آنان به میثاق‏های سه‏گانه رهبانی... چندان بی‏اعتنایی می‏کنند که گویی هرگز برای حفظ آنها سوگند نخورده‏اند... تمام روز را به زشت‌گویی و یاوه‏سرایی می‏گذرانند و همه وقتشان را وقف بازی و شکمبارگی کرده‏اند... با تصرف علنی، املاک خصوصی مردم... هریک در خانه شخصی خود به سر می‏برند... از خداوند ابدا نمی‏ترسند و به او محبتی ندارند. به زندگی پس از مرگ معتقد نیستند و شهوات جسمانی را بر نیازهای روحانی ترجیح می‏دهند. ... میثاق فقر را خوار می‏دارند. از عفت و پاکدامنی به دورند و اطاعت و فرمانبرداری را مسخره می‏کنند. ... دود گناهان و هرزگی‏های آنان همه جا را فرا گرفته است.63

گی‏ژونو64 مشاور پاپ، که برای اصلاح صومعه‏های بندیکتی به فرانسه رفته بود، چنین گزارش داد:

بسیاری از راهبان قمار می‏بازند. لب به لعن و نفرین می‏آلایند. در قهوه‏خانه‏ها می‏لولند. قداره می‏بندند. مال می‏اندوزند. زنا می‏کنند. چون باده‏خواران عیاش زندگی می‏گذرانند و آن‌قدر در فکر دنیا فرو رفته‏اند که کلمه «دنیاپرست»، دنیادوستی آنان را نمی‏رساند. اگر من بخواهم همه آنچه را که با چشم دیده‏ام، بیان کنم، سخن سخت به درازا خواهد کشید.65

گیبون دربارة عهد فقر و فرمانبرداری و تجرد راهبان می‌گوید: «در جایی اعتراف یک پیر دیر بندیکتی را چنین شنیده یا خوانده‌ام: عهد فقر من سالی صد هزار کرون برایم درآمد داشته، و عهد اطاعت مرا به مرتبه امیری فرمانروا رسانده است. نتیجه عهد تجرد او را من فراموش کرده‌ام.»66

سخن پیرامون لغزش‌های راهبان را با کلام برتراند راسل به پایان می‌بریم: «مال و منالی که از محل صدقات مؤمنین به دست گروه‌های رهبانی و روحانیان می‌رسید، آنان را فاسد می‌ساخت. لکن هر بار که فساد به حد شیاع می‌رسید، مصلحین به اصلاح آن بر‌می‌خاستند و اخلاق در آن جماعت جانی تازه می‌گرفت.»67

عرفان، رهبانیت و اصلاحات

برخورد پروتستان‌ها با رهبانیت برخوردی احتیاط‌آمیز است. برخی از آنان از رهبانیت خشنود نیستند و تصور می‌کنند که رهبانیت می‌تواند گونه‌ای شانه‌خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌های زندگی مسیحی در اجتماع باشد. متفکرانی مانند راینهولد نیبور68 (م. 1971)، رهبانیت را انحراف از رسالت انجیلی می‌دانند. در برابر گروه نخست، کسانی مانند نیکلای بردیایِف،69 (1874ـ1948) تجربه رهبانیت را نه تنها ناپسند نمی‌دانند، بلکه آن را جوهر مسیحیت می‌شمارند و بر آن مهر تأیید می‌زنند.

صوفیانی مانند جاکوب بومه70 (م. 1624)، از کلیسای لوتری مدعی شد که دارای معرفت صوفیانه‌ای است که مستقیماً از تجربه الاهی سرچشمه می‌گیرد. به عبارت دیگر، هرچه می‌نویسد و بیان می‌کند، از نوری الاهی برمی‌خیزد که بر او افاضه می‌شود. علاوه بر این، کسانی به نام آرامشیان (پیروان آرامش روحی)، توسل به هر کوشش بشری را منع کردند و معتقد شدند بر مؤمن فرض است که در صبر و انتظار بماند و بگذارد که خدا خود عمل کند. برخی از پیروان این طریقت «انجمن دوستان»71 تشکیل دادند و به «فرِنْدز»72 یا «کویکِرها» معروف شدند.

حرکت پروتستانی دیگری به نام «پارسایی»73 در قرن هفدهم درون کلیسای لوتری آلمان پدید آمد. اعضای این حرکت احساس می‌کردند که کلیسای آنان، در شرح عقائد و گسترش امور مربوط به ایمان، به اندازه‌‌ای برای عقل اهمیت قائل شده که اعمال دینی تقریباً از ایمان زنده و فعال تهی گردیده است. بر این اساس، افراد یادشده جلسات پرهیزکارانه چندی برای دعا و قرائت کتاب مقدس بر پا کردند و برخورداری همه مسیحیان از امتیاز کشیشی را مورد تأکید قرار دادند.

در قرن هجدهم، حرکتی مشابه حرکت پارسایی، به نام «مِتُدیسم»، در انگلستان به رهبری جان وِزلی74 (م. 1788) پدید آمد. وی در سال 1738 تصمیم گرفت عمر خود را برای برانگیختن «دیانت عملی» و برای آنکه به کمک و فیض الاهی، حیات خدا را در نفوس بشر منتشر کرده، صیانت نمود. و رشد دهد، وقف کند. این حرکت، به عنوان کلیسای «متدیست» شناخته می‌شود.

در قرن نوزدهم، کسانی در ایالات متحده آمریکا در مقابل تعمید با آب، معتقد به تعمید در روح‌القدس شدند. آنان بر اموری از قبیل: سخن گفتن به زبان‌های گوناگون، پیش‌گویی، شفادادن بیماران و بیرون کردن دیوها تأکید ورزیدند. شعائر این گروه، که پنطیکاستال75 نامیده شدند، بسیار ساده و طبیعی و توأم با پرهیزکاری فراوان بود.

زنده شدن عرفان در برخی مناطق، به ویژه اسپانیا نیز یکی از نتایج اصلاح کاتولیکی بود. قدیسانی همچون ایگناتیوس لویولا (م. 1556)، تِرِزای اَویلی76 (م. 1582) و یوحنّای صلیب77 (م. 1591)، برای اصلاح در کلیسای کاتولیک تلاش می‏کردند. نوشته‏های عرفانی آنان از مهم‏ترین آثاری است که سنت مسیحی در این زمینه می‏شناسد.

عارفان و راهبان نام‏آور

هرچند همه مسیحیان به رهبانیت روی نیاوردند، اما بسیاری از آنان بر این باورند که عرفان بخشی از زندگی هر مسیحی حقیقی است. سرمشق مسیحیان در پارسایی همواره زندگی و سخنان حضرت عیسی(ع) بوده است. عرفان آن حضرت، در بخشی از موعظه روی کوه دیده می‌شود و لزوم عمل به تورات در آن قید شده است.78 مسیحیان برای زندگی عارفانه، به انجیل یوحنا نیز استناد می‌کنند.

بزرگان آنان را در زمره قدیسان قرار داده، نوشته‏های آنان را مطالعه می‏کنند و شیوه زندگی ایشان را الگوی خود قرار می‏دهند. تاریخ مسیحیت، عارفان و راهبان فراوانی داشته است.

آنتونی

آنتونی79 (251ـ356) در یک خانواده مسیحی ثروتمند به دنیا آمد. یک روز هنگامی که او پا به کلیسا گذاشت، سخن عیسی(ع) خطاب به مرد ثروتمند خوانده می¬شد: «اگر بخواهی کامل شوی، رفته، مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت و آمده، مرا متابعت نما.»80

آنتونی بی‏درنگ کلیسا را ترک کرد و همه اموال و املاک خود را به نیازمندان داد. اندکی از آن را برای خواهرش نگه داشت. دیگر بار، هنگامی که شنید عیسی(ع) در انجیل می‏گوید: «در اندیشه فردا مباشید»،81 از کلیسا خارج شد و آن اندک را نیز به نیازمندان داد.

وی از پیشگامان رهبانیت انفرادی در مصر بود. مدتی پس از وی، زندگی‌نامه او در اثری به نام زندگی آنتونی به نگارش درآمد.

پاکومیوس

پاکومیوس82 (292ـ346) در اسنای مصر، در خانواده‏ای بت‏پرست به دنیا آمد. بیش از بیست سال داشت که مسیحی شد. پاکومیوس نخستین کسی بود که برای سازماندهی زندگی رهبانی گروهی، آیین‏نامه‏ای به شدت انضباطی تنظیم کرد. دسته‏جمعی غذا خوردن راهبان از تعالیم اوست. پاکومیوس، نُه دیر بنا کرد که در هریک از آنها، صد راهب مشغول عبادت بودند. این راهبان، با اهدافی مشترک و به صورت جمعی زندگی می‏کردند و با دسترنج خود زندگی را می‏گذراندند. گروه آنان تا قرن یازدهم به حیات خود ادامه داد.

باسیل

باسیل (329ـ379)، یکی از اسقفان کلیسا بود که معیارهای رهبانیت را در آیین‏نامه‏ای گرد آورد.83 راهبان کلیساهای شرقی، هنوز از این آیین‏نامه پیروی می‏کنند. باسیل در آیین‏نامه خود دربارة حیات انفرادی و حیات جمعی، در زندگی رهبانی بحث کرده است. او شیوه دوم را ترجیح می‏دهد و می¬گوید: «مهم‏ترین خطر زندگی انفرادی خودخواهی است؛ زیرا فردی که کسی را ندارد تا کارهای او را بیازماید، به آسانی معتقد می‏شود که وی به طور کامل احکام را انجام داده است. مثلاً، انسان چگونه می‏تواند تواضع خود را ظاهر سازد، اگر کسی یافت نشود که در برابر او تواضع کند؟»84

دیرهای باسیلی در همه مناطق بیابانی سوریه، شمال جزیرة‏العرب و مناطق کم‏جمعیت آناتولی و یونان پراکنده بودند. در این دیرها، مسافرانی که در بیابان راه گم کرده یا برای فرار از ظلم و ستم و رهایی از مشکلات به آنجا پناه می‏آوردند، پذیرایی می‏شدند.

دوشنبه 26 اسفند 1392  9:47 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:عرفان و رهبانیت در مسیحیت 2

جروم

جروم (هیرونوموس) (340ـ420) در ایتالیا به دنیا آمد. در رم تحصیل کرد. وی در نوزده‏سالگی تعمید گرفت. پس از مدتی، زندگی زاهدانه را برگزید. در شیوه زندگی زاهدانه جروم، که «طریقه کمال» نامیده می‏شد، لازم نبود کسی به صحرا برود. کسب فضایل، انکار خویشتن، تجرد اختیاری و فقر در شهر محل اقامت و حتی در خانه نیز ممکن بود. جروم، تجرد و باکرگی را، که از تعهدهای مشترک رهبانیت بود، این‏گونه می‏ستود: «من زناشویی را می‏ستایم؛ زیرا از آن مجردانی به وجود می‏آیند.»85

او در نامه‏ای خطاب به یک راهبه می‏نویسد: «از شرابْ مانند زهر پرهیز کن... اندرونِ خالی از طعام و جگرِ سوخته برای حفظ عفت ضروری است... همنشینان تو زنانی باشند که از روزه رنگشان پریده و جسمشان تکیده است. کمتر از خانه بیرون برو... اموالت را رد کن؛ آنها دیگر مال تو نیستند.»86

جروم پس از رسیدن به مقام کشیشی به دبیری پاپ داماسوس (366-384) انتخاب شد. وی در دربار پاپ همچنان زاهدانه زندگی می‏کرد و لباس راهبان را می‏پوشید. جروم از اینکه می‏دید برخی از مسیحیان با تظاهر به زهد و ریاضت، تلاش می‏کنند هرزگی‏های خود را بپوشانند، خشمگین می‏شد. وی ازدواج کشیشان را محکوم می‏کرد و از لزوم تجرد آنان سخن می‏گفت. پس از مرگ پاپ داماسوس، جروم شغل دبیری پاپ را از دست داد. او در بیت‏لحم صومعه‏ای ساخت و سی و چهار سال پایانی عمر خود را در آنجا زیست.

بندیکت

قدیم‏ترین تحقیق درباره زندگی بندیکت87 (ح.480ـ543)، کتاب گفت‏وگوها88 اثر پاپ گریگوری کبیر (590-604) است که با هدف تهذیب اخلاق نوشته شده است. این اثر، خالی از افسانه نیست. رهبانیت و دستگاه پاپ نفوذ عمیق خود را مدیون بندیکت و گریگوری هستند. بندیکت در جوانی با پناه بردن به غاری، دست از همه چیز زندگی کشید. آوازه پارسایی وی دیرنشینانی را بر آن داشت که از وی بخواهند اداره دیرشان را بر عهده گیرد. او پاسخ مثبت داد. اما آنان تحمل ریاضت‏ها و سخت‏گیری‏های شدید وی را نداشتند. بندیکت به غاری که به آن پناه برده بود، بازگشت. تا سال 520 دوازده دیر کوچک، هر کدام با دوازده راهب در اطراف غار وی بر پا شد. بندیکت، پس از خراب کردن معبد آپولو بر تپه مونت کاسینو89 در رم، صومعه‌ای به جای آن ساخت که محل اصلی رهبانیت بندیکتی شد.

دومینیک

دومینیک90 (1170ـ1221)، بنیان‏گذار نظام رهبانی واعظان سائل است که معمولاً آنان را دومینیکن می‏نامند. دومینیک در یکی از توابع کاستیل اسپانیا و در خانواده‏ای معمولی به دنیا آمد. وی به گشاده‏دستی معروف بود. در یک قحطی، دارایی خود را داد و حتی کتاب‏های گران‌بهایش را برای کمک به نیازمندان فروخت. دومینیک نظام رهبانی خود را بر پایه آموزش بهتر و تشکل بیشتر قرار داد. وی برای مبارزه با بدعت‏های رایج، شیوۀ موعظه، تعلیم و ساده‏زیستی را از زندگی زاهدانه و فقیرانه رسولان عیسی(ع) برگزید.

فرانسیس

فرانسیس (1182ـ1226)، در اسیزی91 ایتالیا و در خانواده‏ای مرفه به دنیا آمد. وی با ترک خانواده¬اش زندگی خود را وقف امور معنوی کرد. فرانسیس فقر را فضیلتی آسمانی می‏دانست که با آن می‏توان امور زودگذر دنیوی را زیر پا گذاشت و موانع را از سر راه برداشت و خود را به خدای ابدی پیوند داد. وی می‏خواست ظاهر و باطن زندگی‌اش یکسان باشد. وی فروتنی کامل و محبت فراگیر را دو ستون زندگی خود قرار داد و برای دانش‏های غیردینی ارزشی قایل نبود. نیایش‏هایی از فرانسیس به یادگار مانده است.

فرانسیس با چهل روز نیایش و روزه‏داری، از خدا خواست بهترین راه خشنودی خود را به وی نشان دهد. وی می¬پنداشت که در 25 سالگی مسیح را در یک رؤیا دیده و از سوی او مأمور «بازسازی کلیسای فروپاشیده» شده است.92 فرانسیس در حدود چهل سالگی از رهبری فرقه فرانسیسکن¬ها کناره‏گیری کرد و مانند راهبی معمولی به گوشۀ عبادت خزید. وی در چهل و پنج سالگی، در حالی که حدود 5000 پیرو داشت، چشم از جهان فرو بست. دو سال بعد، کلیسا وی را قدیس اعلام کرد. چهارم اکتبر روز بزرگداشت فرانسیس اسیزی است.

برتولد و آلبرت ورسلی

جنگجویی صلیبی در سال 1154 به نام برتولد93 از فرانسه، نظام رهبانی کرملی را با عنوان «بانوی ما از کوه کرمل»94 بنیان‌گذاری کرد. آیین‌نامه و دستورالعمل این گروه را پاتریارک کاتولیکی اورشلیم آلبرت ورسلی95 به شکل یک نامه نوشت. در سال 1226 پاپ هونوریوس سوم این آیین‌نامه را تأیید کرد.

ایگناتیوس لویولا

ایگناتیوس (1491ـ1556)، در قلعه لویولا در ناحیه باسک اسپانیا، در خانواده‏ای سرشناس زاده شد. وی با امور درباری و سپاهی‏گری سر و کار پیدا کرد و دوران جوانی او از بی‏بندوباری و خشونت خالی نبود. ایگناتیوس در نبرد با فرانسوی‏ها مجروح شد. همین امر زندگی وی را تغییر داد. وی پس از مطالعه زندگی مسیح و قدیسان، با خدای خویش عهد بست عمر خود را در تجرد و فقر سپری کند. ایگناتیوس جنگ مسیحیت با اسلام را شریف‏ترین جنگ‏ تاریخ می‏پنداشت.96 ایگناتیوس از توجهی که زمانی به حفظ ظاهر خود داشت، پشیمان شد. از آن پس، پاکیزگی موی سر، گرفتن ناخن، شست‌وشوی سر و صورت و استحمام را ترک کرد. وی غذای خود را از راه گدایی به دست می‏آورد، گوشت نمی‏خورد، روزه می‏گرفت و روزی سه بار خود را تازیانه می‏زد.

موضوع اساسی و محوری در حیات روحانی ایگناتیوس، خلوت‏نشینی بود که آن را به عنوان یک برنامه ارائه داد. خلوت-نشین در طول یک ماه، مراحل چهارگانه‌ای را انجام می¬دهد. هر مرحله حدود یک هفته طول می‏کشد:

1. تأمل پیرامون واقعیت گناه و جهنم و اعتراف به گناهان خود؛

2. تفکر درباره زندگی عیسی مسیح(ع) و ملکوت وی؛

3. تدبر پیرامون رنج‏ها و مصائب مسیح(ع) هنگام دستگیری و مصلوب شدن؛

4. تعمق درباره رستاخیز عیسی مسیح از مردگان.

تجربه‏های خلوت¬نشینی، همراه قوانینی برای تفکر در رسالة ریاضت‏های روحی،97 تألیف ایگناتیوس آمده است. در بند سیزدهم از قوانین هجده‏گانه آن چنین می‏خوانیم:

اگر می‏خواهیم مطمئن شویم که در هر چیز بر حق هستیم، باید برای پذیرفتن این اصل همیشه آماده باشیم: من باور خواهم کرد رنگ سفیدی که می‏بینم، سیاه است، هرگاه کلیسای سلسله‏ مراتبی آن را چنین تعریف کند...؛ زیرا همان روح و خداوند که ده فرمان را به ما داد، کلیسای مادر مقدسِ ما را راهنمایی و بر آن حکومت می‏کند.

پاپ گریگوری پانزدهم (1621-1623)، وی را قدیس اعلام کرد. راهبان ژزوئیت98 او را به عنوان حامی گوشه‏نشینان گرامی می‏دارند و یادبودش را در 31 ژوئیه برگزار می‏کنند.

وَنسان دوپل

بنیان‌گذار نظام رهبانی و جماعت تبلیغی، لازاری، کشیش فرانسوی ونسان دوپل99 (1581ـ1660) است. گفته می‌شود او را در سال 1606 ربودند و در تونس به بردگی فروختند. وی پس از چند ماه فرار کرد و به فرانسه بازگشت. ونسان بیست سال از عمر خود را به عنوان کشیش بخش و مسئول امور دینی یک خانواده اشرافی سپری کرد. وی در سال 1617 نخستین انجمن خیریه خود را با کمک زنان ثروتمندی که برای کمک به بیماران و بینوایان می‌کوشیدند، در نزدیکی لیون تأسیس کرد. در سال 1622، از سوی اسقف اعظم فرانسه، مأمور عالی‌رتبه صومعه‌های پاریسی نظام رهبانی دیدار مریم مقدس شد. ونسان در سال 1632، یک گروه تبلیغی برای موعظه روستائیان کشاورز پدید آورد.

ترزای اویلی

ترزا (1515-1582)، در اویلای اسپانیا دیده به جهان گشود. هنگامی که دختری نوجوان بود، پدرش هر شب بخشی از زندگی قدیسان را برای او می‏خواند. ترزا بیست سال داشت که به صومعه کرملی‌ها پیوست. بیست و هشت سال در آنجا ماند.

ترزا تجارب عرفانی زندگی خود را به نگارش درآورد. «راه کمال»100 و «قلعه درونی»،101 با موضوع دعا و پارسایی عرفانی از آثار اوست. «قلعه درونی» تصویری از روان انسان است که در آن هفت خانه وجود دارد و در مرکز آن مسیح(ع) قرار گرفته است. هدف پشت سر نهادن هفت خانه و رسیدن به خداست که فرد در هفت مرحله آن را می‏پیماید:

1. دروازه دعا راه ورود به قلعه است. با دعا و انجام کارهای نیک انسان به بیرونی‏ترین خانه راه می‏یابد؛

2. خانه دوم برای کسانی است که در دعا جدیت و مداومت دارند و با گناه مبارزه می‏کنند؛

3. خودداری از هر گناه، اگرچه کوچک باشد، انسان را وارد سومین خانه می‏کند؛

4. این مرحله با «دعای افاضه‏شده»، که فیضی الاهی است و نفس آن را می‏پذیرد، آغاز می‏شود؛

5. در این مرحله، همه وظایف بر خدا تمرکز می‏یابند و «دعای اتحاد بسیط» آغاز می‏گردد؛

6. آغاز این مرحله با «دعای اتحاد در انجذاب» است که اغلب با مکاشفه همراه می‏شود؛

7. در مرحله نهایی، همه پدیده‏ها از بین می‏روند و تنها ازدواج روحانی باقی می‏ماند.

ترزا دربارة معرفت نفس می‏نویسد:

خودشناسی چنان مهم است که من در این‌باره هرگز نمی‏خواهم هیچ‏گونه سستی روا دارید، هر قدر هم به آسمان‏ها بالا رفته باشید. تا موقعی که ما روی این زمین هستیم، برای ما چیزی مهم‏تر از تواضع نیست. بنابراین، تکرار می‏کنم که خوب است، واقعاً بسیار خوب است، بکوشیم ابتدا به جای پرواز به اتاق‏های دیگر، به اتاقی وارد شویم که در آن به خودشناسی پرداخته می‏شود. راه راست این است. و اگر ما بتوانیم در مسیری ایمن و هموار سفر کنیم، چرا برای پرواز بال بخواهیم؟ بلکه بیایید بکوشیم تا در خودشناسی بیشتر پیشرفت کنیم؛ زیرا به عقیدة من، اگر برای شناخت خدا نکوشیم، هرگز به طور کامل خود را نخواهیم شناخت. با خیره شدن در شکوه او، بی‏مقداری خود را لمس می‏کنیم. با نگریستن به پاکی او، آلودگی خود را خواهیم دید؛ با اندیشیدن در فروتنی او، خواهیم دید چقدر از فروتنی دور هستیم... .102

ترزای اویلی مشهورترین گروه رهبانی کرملی‌های پابرهنه را در قرن شانزدهم به وجود آورد. ترزا صومعه‏ای ترتیب داد که در آن آیین‏نامه نخستین کرملی‏ها اجرا می¬شد. مقام‏های کلیسا و رهبانیت کرملی، در ابتدا با ترزا مخالفت کردند. ترزا اجازه تأسیس صومعه‏های اصلاح‏شده کرملی را برای مردان نیز به دست آورد. این صومعه¬ها به زودی در سراسر اسپانیا و سرانجام، در جاهای مختلف جهان گشایش یافت. پاپ در سال 1614 ترزا را قدیسه اعلام کرد. هشت سال بعد به عنوان قدیسه حامی اسپانیا معرفی شد.

یوحنّای صلیب

یوحنّای صلیب (1542-1591)، در فونتیوروس103 اسپانیا به دنیا آمد. او در بیست و یک‏سالگی به فرقه کرملی وارد. پس از چهار سال به کشیشی منصوب شد. کرملی‏های پاپوش‏دار، که با یوحنا مخالف بودند، نه ماه او را در صومعه‏ای زندانی کردند. اشعار یوحنا مورد استقبال قرار گرفت و هسته میراث عرفانی او را تشکیل داد. وی پس از گریختن از زندان، برای یک دوره دوازده‏ساله مدیریت داخلی نظام رهبانی اصلاح‏شده کرملی‏های پابرهنه را عهده‏دار شد.

یوحنّای صلیب خدای متعال را برتر از آن می‏دانست که به گونه‏ای ادراک یا حس یا تخیل شود. بر این باور بود که معرفت خدا تنها از طریق محبت خالص امکان‏پذیر است. مهم‏ترین آثار وی را صعود به کوه کرمل، سرود معنوی، شب ظلمانی (شعر) و شعله زنده عشق (شعر) شمرده‌اند. یوحنّای صلیب در چهل و نه ‏سالگی درگذشت. وی در 1675 مبارک و در 1726 قدیس اعلام شد.

پی نوشت:

46. Counsels of Perfection

47. نهج البلاغه، خطبه160.

48. اشاره به بازگشت عیسی.

49. متّى، 19: 10ـ12.

50. متّى، 19: 12.

51. رساله اول به قرنتیان 7: 8-9.

52. Jerom, Letters, xxii, 19-20.

53. و.م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، ص285 و 312.

54. متّى، 8: 20، لوقا 9: 58.

55. متّى، 19: 21، مرقس 10: 21 و لوقا 18: 22.

56. رساله یعقوب، 2: 5.

57. متّى، 19: 2 7، مرقس 10: 28، لوقا 18: 28.

58. عباس رسول‌زاده و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، ص393.

59. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، ص532.

60. Bromyard.

61. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج6، ص24.

62. Sponheim.

63. ویل دورانت، همان.

64. Guy Jouenneaux.

65. ویل دورانت، همان.

66. برتراند راسل، همان، ص533.

67. همان، ص561.

68. Reinhold Niebuhr.

69. Nikolai Berdiaev.

70. Jakob Boeme.

71. Society of Friends.

72. Friends.

73. Pietism.

74. John Wesley.

75. Pentecostal.

76. Teresa of Avi

77. John of the Cross.

78. متی، 5: 17.

79. Antony.

80. متّى، 19: 21.

81. متّى، 6:34.

82. Pachomius.

83. Liturgy of Saint Basil.

84. اف. ئی. پیترز، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، ج3، ص228ـ229.

85. Jerom, Letters, xxii, 19-20.

86. Ibid., xxvii.

87. Benedict : در زبان لاتینى به معناى «مبارک» است.

88. Dialogues.

89. Monte Cassino.

90. Dominic وی در منابع عربى «عبدالاحد» نیز خوانده مى‏شود.

91. Assisi.

92. Hans Kung, The Catholic Church, p. 98.

93. Berthold.

94. Our Lady of Mount Carmel.

95. Albert of Vercelli.

96. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج6، ص1081.

97. Spiritual Exercises.

98. Jesuit.

99. Vincent de Paul.

100. Way of Perfection.

101. Interior Mansions.

102. رابرت وان وورست، همان،‌ ص371-374.

103. Fontiveros.

منابع

نهج البلاغة، گردآوری سید رضی، تحقیق صبحی الصالح، بیروت، بی‌نا، 1967.

اکمپیس، توماس، اقتدا به مسیح، ترجمه سعید عدالت‏نژاد، تهران، طرح نو، 1382.

البستانی، بطرس، دایرةالمعارف، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.

پیترز، اف. ئی، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، 1384.

خوری حتی، فیلیپ، شرق نزدیک در تاریخ، ترجمه قمر آریان، تهران، علمی و فرهنگی، 1382.

دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.

راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، کتاب پرواز، 1373.

رسول‌زاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1389.

زرین‏کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران، علمی و فرهنگی، 1369.

ـــــ ، دفتر ایام، تهران، علمی، معین، 1365.

ژان دانیلو، ریشه‏های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، ترجمه علی مهدی‏زاده، قم، نشر ادیان، 1383.

شایگان، داریوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، تهران امیرکبیر، 1362.

شریعتمداری، محمدرضا، «معرفی مجله المشرق». هفت آسمان، ش 5، بهار 79.

کتاب مقدس، ترجمه دکتر بروس، لندن، ایلام، 1904.

کونگ، هانس، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

لوگوف، ژاک، روشنفکران در قرون وسطا، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز، 1376.

محمدیان، بهرام، دایرة المعارف کتاب مقدس، تهران، سرخدار، 1381.

مرتضی مطهری، مجموعه آثار، قم، صدرا، بی‌تا.

میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377.

و.م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، بی‌جا، حیات ابدی، 1981.

وان وورست، رابرت، مسیحیت از لابه‏لای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول‏زاده، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.

هاکس آمریکایی، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377.

Mircea Eliade (ed.), The Encyclopedia of Religion, Macmillan,1987, 16vols.

Philip Schaff (ed.), The Creeds of Christendom, Baker Books, 1993, 3 vols.

Hans Kung, The Catholic Church, A Modern library Chronicles Book, New York, 2001.

عباس رسول‌زاده/ دانش‌آموخته حوزه و پژوهشگر ادیان

 منبع : فصلنامه معرفت ادیان ش 7

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

دوشنبه 26 اسفند 1392  9:49 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها