1-2. پیشینة آیندهپژوهی
آیندهپژوهی، پیشبینی آینده و اساساً قدم نهادن در فراسوی زمان و موقعیتها، همواره از امیال و آرزوهای دیرینه بشر بوده است. قدرت نامحدود ذهن و تخیل انسانها، همیشه یگانه ابزار نیرومند برای قدم نهادن در آینده بوده و هست. این قوة تخیل و جریان پویای ذهن، موجب فرا روی از زمان حال و قدم گذاشتن در آیندهای است که گاهی شگفتانگیز و غیرقابل باور مینماید.
تفکّر دربارة آینده و حوادث آن، سابقهای به دیرینگی تاریخ خود آگاهی بشر دارد؛ همانگونه که مردم همة دورانها، همواره مشتاق کشف و علم به آینده خویش بودهاند؛ فعالیت معابد یونان باستان (مثل معبد مشهور دلفی) و رواج و رونق حرفة طالعبینی، ستارهشناسی، تعبیر خواب و … میان همة ملل و اقوام شاهد این واقعیت است.
در سال 1519 توماس مور، کتابی با نام یتوپیا (آرمانشهر)، منتشر ساخت. این کتاب نخستین نوشتاری است که به شیوه موشکافانه، به آینده میپردازد. بعدها نوسترآداموس، با نگارش چندین کتاب ـ از جمله کتاب سدهها ـ در سال 1555 از سرشناسترین پیشگویان شد. ادوارد بلامی در کتاب خود در سال 1888 چشمانداز جامعنگر از آینده بلند مدت را توصیف میکند ….
نخستین فعالیت آیندهپژوهی در قالب یک تحلیل علمی، حدود سالهای 1920- 1933 توسط یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی ولیام اف اگبرن و در زمینه جامعهشناسی انجام شد. در سال 1945 نیاز به پیشبینی تکنولوژی برجستهتر شد و به همین منظور، مؤسسه «رند» (Rand) گروهی را مأمور کرد تا تکنولوژیهای نوظهور در یکصد سال آینده را پیشبینی کنند و زمینه برتری آمریکا در رقابت با شوروی را فراهم سازند.[9].
این علاقة ذاتی و میل طبیعی به شناخت آینده در دوران کهن، به تدریج جای خودش را به ضرورت شناخت آینده در دوران معاصر داد؛ زیرا لازمة زندگی در دنیای پر سر و صدا و سیار امروزی ـ که شامل پیدایش توانمندیهای فنی و حاوی تغییراتی غافلگیر کننده و بیارتباط با زمینة قبلی است ـ همان مطالعه آینده به مثابة یک علم مدرن و امکان شناخت فرصتها و تهدیدات پیش روی است.
این زمان، دهة پیدایش سازمانهای آیندهپژوهی در گوشه و کنار جهان بود. در این سالها همزمان با پیدایش این سازمانها، کتابهای مقدماتی خوبی در این موضوع پدید آمد؛ همچون کتاب مدخلی بر هنر و علم شناخت و شکلدهی به جهان فردا که کتابی کلاسیک و هنوز هم مورد توجّه است.
سال 1967 شاهد اولین کنفرانس جهانی «آیندهپژوهی» بود که در اسلو برگزار شد. این اجلاس و شرکتکنندگان آن، به عنوان منبعی برای تدوین کتاب بشریت در سال 2000 مورد استفاده قرار گرفت. این کتاب توسط دو تن از اعضای اصلی اجلاس، یعنی، روبرت یونگ (مؤسس آیندهپژوهی وین) و جان گالتون (رئیس فدراسیون جهانی آیندهپژوهی) نوشته شد. پس از این سالها، در دهة 90 افرادی همچون ریک اسلاتر (بنیانگذار مرکز آیندهپژوهی استرالیا) و رولف کربیج (نویسنده کتاب آیندهپژوهی و سیاست)، نقش عمدهای در مطالعات آیندهپژوهی ایفا کردند.
در همین سالها یکی از نویسندگان جهان سوّمی به نام ضیاءالدین سردار، نظرات و انتقادهای مبسوطی را نسبت به گسترش آیندهپژوهی در مقالهای به نام «استعمار آینده» ارائه کرد. در پایان این سالها و آغاز قرن بیست و یکم، باید از نویسندگانی چون یونجی ماسورا (استاد ژاپنی علوم اطلاعات) و پاول کندی (استاد تاریخ و نویسندة کتاب آمادگی برای قرن 21) نام برد.[10]
آیندهنگاری از اوایل دهه 1990 م. با استقبال بینظیری از جانب برنامهریزی علم و تکنولوژی کشورهای مختلف رو به رو شد، به گونهای که در طی این دهه، تقریباً اکثر قریب به اتفاق کشورهای پیشرفته و یا در حال توسعه، برنامههایی را در این خصوص تدوین و اجرا نمودند. حتی سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان توسعه صنعتی ملل متحد و اتحادیه اروپا نیز مراکز و مؤسساتی را جهت پرداختن به مقوله «آیندهپژوهی» تأسیس کردهاند.[11]
در دهة 60 آیندهپژوهی به عنوان یکی از رشتههای جدید علوم، پایهریزی گردید و نخستین دورة آموزش «آیندهپژوهی» در سال 1963 توسط جیم دی تور در ویرجینیا برگزار شد و … به این ترتیب «آیندهپژوهی» جزء فعالیتهای رسمی آموزشی ـ پژوهشی قرار گرفت. به نظر نگارنده این سطح از آیندهپژوهی، بیشتر از آنکه جنبه نظری و تئوریک داشته باشد، پرداختن به امور جزئی آینده (اقتصاد، سیاست، صنعت…) است؛ در حالی که آیندهپژوهی علمی، زیربنای تفکرات و اندیشههای انسان درباره آینده است. به همین جهت بایسته است که آن را در سطوح مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.
1-3. سطوح آیندهپژوهی
با توجه به تعاریف و رویکردهای مختلف دربارة «آیندهپژوهی»، میتوان آن را در دو سطح و پارادایم، دستهبندی و تعریف کرد:
1-3-1. آیندهپژوهی به معنای اعم (آیندهپژوهی مفهومی)
این نوع آینده اندیشی، بیشتر جنبة معرفتی و فکری دارد و نگرشهای کلان به تاریخ بشری ـ به خصوص آینده جهان ـ را شامل میشود. در این مفهوم از آیندهپژوهی ما با رویکردهایی گاهی همسان رو به رو هستیم که از جمله آنها میتوان به فلسفة نظری تاریخ اشاره کرد. فلسفه تاریخ، کشف الگو و قوانین حاکم بر تاریخ و شناسایی هدف، مسیرها و عوامل حرکت آفرین آن، جهت پیشبینی آینده و معنابخشی به حرکت تاریخ است.[12]
همچنین میتوان از نوعی آیندهپژوهی مفهومی نام برد که همپوشانی فراوانی با «فلسفه نظری تاریخ» دارد. این نوع آیندهپژوهی کاوش سازمان یافته جهت پیشبینی آینده است و برای این کار به کمک یک محمل مفهومی و تطوّرات آن مفهوم در حال و آینده، به آیندهپژوهی میپردازیم. در این رابطه میتوان از محملهای مفهومیای چون تمدّن، ارتباطات، فرهنگ، حکومت و … بهره گرفت و نگاهی کلان به آینده داشت.[13] بر این اساس میتوانیم دوگونه «آیندهپژوهی» همسان در اینجا شناسایی کنیم: 1. فلسفه نظری تاریخ (فرجامشناسی فلسفی ـ تاریخی)2. آیندهپژوهی مفهومی (نظریه پردازی معطوف به آینده)
1-3-2. آیندهپژوهی به معنای اخص (آیندهپژوهی جزئی یا عرفی)
این نوع آیندهپژوهی در چند دهة اخیر رایج شده و در این نوشتار نیز همین نوع مورد نظر بوده است. این آیندهپژوهی، حاصل تلاقی سه دسته از مفاهیم در حوزههای مختلف است؛ یعنی: 1. برنامهریزی یا برنامهریزی استراتژیک؛ 2. آینده اندیشی؛ 3. شبکهسازی یا توسعه سیاست. بر این اساس آیندهپژوهی به معنای مهیا بودن برای آینده و استخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن و در راستای ارزشها و اهداف است. این همان تلاش سیستماتیک، برای نگاه به آیندة بلند مدت در حوزههای دانش، سیاست، فنآوری، اقتصاد، محیط زیست، جامعه و … است که هدف اصلی آن، شناخت فرصتها و فنآوریهای جدید و تعیین بخشهایی است که سرمایهگذاری در آنها، احتمال بازدهی بیشتری دارد.
آیندهپژوهی، به عنوان یک ابزار بسیار مؤثّر جهت سیاستگذاری (به خصوص سیاستگذاری علم و تکنولوژی) به دولتها کمک میکند تا در شرایط دنیای امروز، به چالشهایی همچون جهانی شدن و رقابت فزاینده، پاسخی مناسب، ارایه و اقداماتی مؤثر انجام دهند. رویدادها، روندها، تصویرها و اقدامها، چهار مؤلّفهای است که از درهم کنش آنها، آینده پدید میآید. یکی از کارکردهای مهم آیندهپژوهی این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده (ایدهها، دغدغهها، امیدها، باورها و علایقشان را نسبت به آینده) محک زده و شفاف نمایند تا کیفیت تصمیمهایی که برای آینده میگیرند، بهبود یابد.
دیگر آنکه آیندهپژوهی درصدد کمک به مردم است تا تصویرها و اقدامهای (کنونی) خود را از حد کوششهای فقط منفعلانه، فراتر برده، بکوشند تا آینده را پیشبینی کرده و سپس بر پایه پیشبینیهای (درستتر)، طرحهای عملی خود را اجرا کنند و به پیش ببرند. این فقط گام اول آیندهنگری است. گام بعدی ایجاد تصویرهای مثبت از آینده (آیندههای مطلوب و مرجّح) و اقدام به طرحریزی و تصمیمگیری براساس آن تصویرهای مثبت است.
یادگیری برای بینشمندی و بازنگری بینشهای مرتبط با آینده و آنگاه اقدام به طرحریزی و عمل بر پایه این بینشها، به گونهای که در عرصة طرحریزی و تصمیمگیری رایج است، قلب آیندهپژوهی و آیندهکاوی را تشکیل میدهد.[14]
در جمعبندی این بحث میتوانیم آیندهپژوهی را چنین تعریف کنیم: دانش شناخت نظاممند آینده در موضوعات و پدیدارهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فنآوری که امکان انتخاب، برنامهریزی و مواجهه آگاهانه و مدبرانه با آنها را در حد مطلوب و مؤثّر فراهم میسازد.
1-4. روشهای آیندهپژوهی
آیندهاندیشان، برای شناسایی امکانات آینده و غربال کردن آنها و تهیه فهرستی از آیندههای محتمل و سپس جدا ساختن سناریوهای مطلوب از نامطلوب، از شیوهها، شگردها و روشهای متعددی استفاده میکنند. اما آنچه که در همه این روشها، کم و بیش مشترک است، تکیه بر معرفت ضمنی دانشوران در قلمرو مورد نظر است که در آن آیندهاندیشی صورت میگیرد. در دو دهة اخیر آیندهاندیشان در کنار توصیف آیندههای ممکن و محتمل، به کار تجویز برخی از سناریوها نیز روی آوردهاند. در رویکرد اخیر، فرض و مدعای اصلی آن است که آینده در زمرة امور ساختنی است و بنابراین میباید با تهیة نقشههای مطلوب، شالوده شکلگیری آیندههای مطلوب را از هم اکنون پی ریخت.[15]
آیندهپژوهان اندیشگاه رند، نخستین کسانی بودند که به طور جدّی به مطالعه فنآوریهای نوظهور و پیامدهای آنها بر امنیت ملّی و توان نظامی یک کشور خاصّ پرداختند. آنان فنون و روشهای جدیدی را برای تفکر درباره آینده ابداع کردند. آیندهپژوهان دریافتند که جهان آینده، با جهان کنونی، پیوسته است و بنابراین از طریق مطالعه نظاممند رویدادهای کنونی، میتوان دربارة رخدادهای آینده، مطالب فراوانی آموخت. نکته کلیدی این است که به جای مطالعه و تمرکز بر رویدادها؛ یعنی، رخدادهای ناگهانی و روزمره، باید بر روندها؛ یعنی، تغییرهای دراز مدت و پیوسته در حوزههایی همچون جمعیت، جامعه، اقتصاد، دفاع، محیطزیست و فنآوری تمرکز کرد.
آیندهپژوهان روش بسیار مفیدی با عنوان «سناریوسازی» را گسترش دادند. سناریو متضمن پیشبینی قطعی و دقیق جهان آینده نیست؛ (بلکه) توصیفی از رویدادهای ممکن و جداگانهای است که امکان وقوع آنها در آینده، وجود دارد. به بیان دیگر، سناریوها، آمیزهای از پیشبینیهای تخیلی و در عین حال واقعگرایانه از رخدادهای احتمالی آینده هستند.[16]
روشهای «داستانپردازی» نیز در کمک به مخاطبان برای تخیل شرایط زندگی در آینده بسیار مفیدند. روشهای «دلفی و آیندهنگاری» از این واقعیت بهره میجویند که بهترین راه جمعآوری اطلاعاتی ارزشمند درباره آینده، مراجعه به خبرگان آگاه و تشویق آنها به گفتمان است.
مدلهای شبیهسازی نیز ساختاری کمّی برای بررسی و مطالعه گزینهها را فراهم میآورند. به کمک روشهای «تحلیل تصمیم»، میتوان خطاها و اشتباهات موجود در استدلال انسانها را تصحیح کرد و … البته هر یک از تکنیکها و روشهای فوق به تنهایی برای پشتیبانی از تصمیمگیریهای بسیار پیچیده همراه با عدم قطعیت عمیق، ناکافی هستند.[17]
با توجه به این توضیح مختصر، میتوان روشهای پیشبینی آینده را چنین شمارش کرد: 1. سناریوسازی (دیدگاههای چند گانه دربارة آینده)؛ 2. روش دلفی (داستانپردازی گروهی و جمعآوری دیدگاهها در مراحل زمانی خاص و مکرر آنان)؛ 3. آیندهنگاری (داستانپردازی گروهی و جمعآوری کارشناسان در یک جا و اخذ نظرات آنان)؛ 4. مدلهای شبیهسازی (مثل مدل شبیهسازی World3)؛ 5. روش دیدبانی (پایش مستمر تغییرات جهانی و رصد کردن هر نوپدیدار جدید)؛
6. تحلیل روند (مطالعه یک روند مشخص برای کشف ماهیت و علّت آن)؛ 7. پایش الگوهای نوظهور (شامل روشهای ردگیری، شبیهسازی و …)؛ 8. برونیابی روندها (ترسیم نموداری تغییرات روندها)؛ 9. روش پانل (تأمّل متخصصان در موضوعات برجسته)؛ 10. روش پیمایش محیطی (پیمایش تغییرات محیطی و درک نیروهای خارجی)؛ 11. روش ذهنانگیزی (توفان فکری برای تولید ایدههای جدید)؛ 12. نظرخواهی و مشاوره و ….[18] این روشها ذیل سه روش کلی آینده پژوهی قابل جمع است: الف. روشهای هنجاری و روشهای اکتشافی؛ ب. روشهای کمی و روشهای کیفی؛ ج. روشهای مبتنی بر فرض و روشهای مبتنی بر نظر. نقد و بررسی این روشها مجال فراختری میطلبد که از گستره این مقاله خارج است.
منابع
[1]. پرومیچیچ، آینده پژوهی و مدیریت آینده، تهران، مرکز آینده پژوهی و اطلاع رسانی، 1387، ترجمه عبادالله حیدری، ص11.
[2]. نک: گروه مدیریت تکنولوژی مرکز صنایع نوین، گزارش اول، وزارت صنایع و معادن، خرداد 1381.
[3]. نک: موسی اکرمی، «روشهای آیندهنگاری تکنولوژی توسعه فردا»، آیندهاندیشی و آیندهنگری گروه آیندهاندیشی، بنیاد.
[4]. نک: علی پایا، آینده علوم انسانی، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 49 (سال 12، زمستان 1385)، ص12.
[5]. نگارنده، آینده جهان، (چاپ اول، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1383)، ص23؛ به نقل از: محمد جواد لاریجانی، درسهای سیاست خارجی، (چاپ اول، تهران: مشکوة: 1377) ص268.
[6]. همان.
[7]. Keenan, Michael, “Technology Foreight: An introduction”, Technology Foresight for Orgonizers, 8-12, Ahklara, Turkey, December 2003.
[8]. همان.
[9]. پرومیچیچ، پیشین، ص10.
[10]. نک: الفبای آینده پژوهی، ص21 و 22؛ جان دال، راهنمایی برای آشنایی با ادبیات آینده پژوهی، تهران، (مؤسسه آموزش و تحقیقاتی صنایع دفاعی، 1385)، صص15 ـ 25.
[11]. روحالله قدیری، «بررسی چند تجربه ملی آیندهنگاری»، مجموعهمقالات دومین کنفرانس مدیریت تکنولوژی، تهران، اردیبهشت 1386.
[12]. نگارنده، جستارهایی در مهدویت، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1386، ص30.
[13]. نک: نگارنده، آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، ص23 و 24.
[14]. جیمز، دیتور، آینده پژوهی به عنوان دانش کاربردی، رهیافت، ش 20، ص105.
[15]. علی پایا، آینده علوم انسانی، فصلنامه دفتر حوزه و دانشگاه، ش 49، ص13.
[16]. عقیل ملکیفر و دیگران، الفبای آینده پژوهی، ص70 و 71.
[17]. رابرت جی، لمپرت و دیگران، برنامهریزی پا برجا برای یک قرن، ترجمه وحید وحیدی مطلق، (چاپ اور، تهران: اندیشکده صنعت و فنآوری، 1385) صص24 ـ 27.
[18]. برای مطالعه بیشتر، ر.ک، همان، ص24 ـ 30؛ سعید خزائی، عبدالرحیم پدرام؛ راهنمای گام به گام آینده پژوهی راهبردی، تهران، دانشگاه مالک اشتر، 1387، ص44 ـ 88.
حجت الاسلام و المسلمین رحیم کارگر
منبع:ماهنامه انتظار موعود ش 28