رجعت، در لغت به معنای بازگشتن، و برگشتن می باشد.[1] و در اصطلاح به این معناست که عده ای از افراد (مومنین خالص و مشرکین محض) پس از مردن و قبل از بر پایی قیامت دوباره به این دنیا بر می گردند.
اعتقاد به رجعت ، از جمله معتقدات مذهب اهل البیت است و مستند به آیات و روایات متعدد می باشد.
وقوع رجعت در آیات و روایات
آیات:
ازتدبر در آیات قرآن می توان نتیجه گرفت که قرآن کریم به دو گونه به مسأله رجعت اشاره نموده است:
الف) آیاتی که به وقوع رجعت در آینده اشاره دارد مانند، آیه شریفه 82 از سوره نمل که خداوند در این آیه می فرماید: « (به خاطر آور) روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند محشور مى کنیم؛ و آنها را نگه مى داریم تا به یکدیگر ملحق شوند!». بسیارى از بزرگان این آیه را اشاره به مسأله رجعت و بازگشت گروهى از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز مىدانند ، چرا که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد ، تعبیر به من کل امة فوجا ( از هر جمعیتى ، گروهى ) صحیح نیست ، زیرا در قیامت ، همه محشور مىشوند ، چنان که قرآن در آیه 47 سوره کهف مىگوید: « ما آنها را محشور مىکنیم و احدى را ترک نخواهم گفت ».
ب) آیاتی که به وقوع حوادثی در امت هاى پیشین اشاره می فرماید که در واقع نوعی رجعت محسوب می شود، مانند این آیات:
1 – آیه 259 سوره بقره. در باره ی پیامبرى است که از کنار یک آبادى عبور کرد در حالى که دیوارهاى آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراکنده شده بود، و از خود پرسید چگونه خداوند این ها را پس از مرگ زنده مىکند ، اما خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردى ؟ عرض کرد یک روز یا قسمتى از آن ، فرمود نه بلکه یکصد سال بر تو گذشت [2] این پیامبر ، عزیر باشد یا پیامبر دیگرى تفاوت نمىکند ، مهم صراحت قرآن در زندگى پس از مرگ است در همین دنیا.[3]
2 - آیه 243 سوره بقره. سخن از جمعیت دیگرى به میان مىآورد که از ترس مرگ ( و طبق گفته مفسران به بهانه بیمارى طاعون از شرکت در میدان جهاد خوددارى کردند و ) از خانههاى خود بیرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد [4]
3 - آیه 55 و 56 سوره بقره. در باره بنى اسرائیل مىخوانیم که گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند ، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شکر نعمت او را بجا آورند.[5]
4 - آیه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عیسى (علیهالسلام) مىفرماید: «تو مردگان را به فرمان من زنده مىکردى»[6] این تعبیر نشان مىدهد که مسیح (علیهالسلام) از این معجزه خود ( احیاى موتى ) استفاده کرد، بلکه تعبیر به فعل مضارع ( تخرج ) دلیل بر تکرار آن است و این خود یک نوع رجعت براى بعضى محسوب مىشود
5 : آیه 73 سوره بقره در مورد کشتهاى که در بنى اسرائیل براى پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود ، می باشد و این گونه مىگوید : دستور داده شد گاوى را با ویژگیهائى سر ببرند و بخشى از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات بازگردد ( و قاتل خود را معرفى کند و نزاع خاتمه یابد).[7]
علاوه بر این پنج مورد ، موارد دیگرى در قرآن مجید دیده مىشود هم چون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزى شبیه به رجعت بود ، و داستان مرغهاى چهار گانه ابراهیم (علیهالسلام) که بعد از ذبح بار دیگر به زندگى بازگشتند تا امکان معاد را در مورد انسانها براى او مجسم سازند که در مسأله رجعت نیز قابل توجه است.[8]
ب) روایات:
امام صادق(علیه السلام) در مورد (رجعت ) می فرماید: « به خدا سوگند که روزها و شبها به سر نیاید تا آن که خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش باز گرداند و دین برگزیده خود را بر پای دارد و بر جهان حاکم گرداند.»
هم چنین مأمون به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: ای اباالحسن نظر شما در باره رجعت چیست؟ حضرت فرمودند: «رجعت حقیقت دارد. در میان امتهای پیشین نیز وجود داشته است و قرآن از آن سخن به میان آورده و رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرموده است: هر چه در امتهای گذشته بوده در میان این امت نیز عینا و مو به مو پیش خواهد آمد.»[9
البته روایات در این زمینه فراوان است ولی به جهت اختصار به همین دو روایت بسنده می کنیم.پ
وقوع رجعت از منظر عقل و فلسفه
در اینجا لازم است به چند مورد از حکمت و فلسفه امر رجعت اشاره نمائیم:
1- رسیدن به تکامل: عالم دنیا ظرف فعلیت یافتن قوه ها و تکامل استعدادها است و برای رسیدن به آخرت خلق شده است تا موجودات را در دامن خود پرورش داده به تکامل مطلوب برساند، اما از آنجایی که عده ای از مؤمنان خالص به خاطر موانع و مرگهای غیر طبیعی از ادامه این مسیر معنوی باز ماندهاند. حکمت خدای حکیم ایجاب میکند که آنان به دنیا بر گردند و سفر تکاملی خود را به پایان برسانند. چنان چه امام صادق علیه السلام میفرماید: «هر مؤمنی که کشته شده باشد به دنیا بر میگردد تا بعد از زندگی مجدد به مرگ طبیعی بمیرد و هر مؤمنی که مرده باشد به دنیا بر می گردد تا کشته شود (و به ثواب شهادت برسد).[10]
2- کیفر دنیوی:چه بسا افرادی در این دنیا بودند که از تمامی حقوقشان به عنوان های مختلفی محروم گشته و مظلومانه به قتل رسیدهاند بدون این که حق او گرفته شده باشد، از حکمت های رجعت این است که خداوند، هر دو طرف را به دنیا بر می گرداند تا شخص مظلوم به دست خود داد خود را از ظالم بگیرد. از امام کاظم علیه السلام نقل شده که فرمود: «مردمی که مرده اند به دنیا بازگشت خواهند کرد تا انتقام خود را بگیرند، به هر کس آزاری رسیده به مثل آن قصاص میکند و هر کس خشمی دیده بمانند آن انتقام میگیرد و هر کس کشته شده، قاتل را به دست خود به تقاص خون خود میکشد و برای این منظور دشمنان آنان نیز به دنیا بر میگردند تا آنها خون ریخته شده خود را تلافی کنند و بعد از کشتن آنها سی ماه زنده میمانند، سپس همگی در یک شب میمیرند، در حالی که انتقام خون خود را گرفته و دلهایشان شفا یافته است، دشمنان آنها به سخت ترین عذاب دوزخ مبتلا میشوند.»[11]
بنا بر این هدف از بازگشت مجدد این دو گروه، تکمیل یک حلقه تکاملی برای دسته ی اول و تنزل به پست ترین درجة ذلّت برای دسته ی دوم است و با توجه به این که رجعت عمومی نیست و اختصاص به مؤمنان خالص و کافران محض دارد، چنان چه امام صادق علیه السلام فرمود: «رجعت جنبه عمومی ندارد، بلکه اختصاص دارد به کسانی که به ایمان کامل و شرک خالص رسیده باشند.[12] معلوم میشود که این دو مورد از حکمت های اساسی رجعت است.
3- یاری دین و شرکت در تشکیل حکومت عدل جهانی
از آیات و روایات متعدد استفاده میشود که دین اسلام و حکومت عدل الهی به دست توانمند و با کفایت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله جهانگیر میشود، خداوند میفرماید: «همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا و روزی که شاهدان بر خیزند، یاری خواهیم کرد».[13]
از ظاهر این آیه استفاده میشود که این نصرت دسته جمعی انجام میشود نه به صورت فردی اما از این که چنین نصرتی هنوز تحقق پیدا نکرده است، قطعاً در آینده محقق خواهد شد، زیرا وعده الهی تخلف ناپذیر است. لذا امام صادق علیه السلام در تفسیر همین آیه میفرماید: «به خدا سوگند این نصرت در رجعت است چرا که بسیاری از پیامبران و ائمه علیهم السلام در دنیا کشته شدند و کسی آنها را یاری نکرد؟ و این مطلب در رجعت تحقق خواهد یافت»[14]
و نیز امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه: «هو الذی ارسل...: یعنی او کسی است که رسول خود را با دین حق برای هدایت بشر فرستاد تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند. فرموده: یظهره الله عزوجل فی الرجعة: یعنی خداوند دین حق را در رجعت بر سایر ادیان برتری می دهد.»[15]
زمان وقوع رجعت
روایاتی در این خصوص وارد شده است که رجعت با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر(عج) و پیش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قیامت واقع خواهد شد.
امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند :(چون زمان قیام قائم(عج) فرا رسد در ماه جمادی الآخر و ده روز از ماه رجب چنان بارانی ببارد که مردم مانند آن را ندیده باشند، سپس خداوند به سبب آن باران گوشت و استخوان مؤمنان را در قبرهایشان برویاند، گویی آنان را می نگرم که از طرف جهینه[16] می آیند و گرد و غبار موهایشان را می تکانند.»[17]
نکته ی پایانی این که: بر اساس روایات اولین رجعت کننده حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) می باشد، و از خود آن امام(علیه السلام) این چنین نقل شده که: «من نخستین کسی هستم که زمین شکاف می خورد و از آن بیرون می آیم و این همزمان است با رجعت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و قیام قائم ما(عج)».[18]
به همین مضمون روایتی ازامام صادق(علیه السلام) نقل شده که می فرماید: (نخستین کسی که به دنیا بر می گردد ، حسین ابن علی(علیه السلام) است ، او چندان فرمانروایی می کند که بر اثر پیری ، ابروانش بر روی چشمانش فرو می افتد.»[19]
پی نوشت ها:
[1] فرهنگ معین، ج 2 ص1640.
[2] بقره، 259 .
[3] "فاماته الله ماة عام ثم بعثه".
[4] "فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم".
[5] "ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون".
[6] "و اذ تخرج الموتى باذنى".
[7] "فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیى الله الموتى و یریکم آیاته لعلکم تعقلون".
[8] - تفسیر نمونه، ج15، صص 546 – 557.
[9] عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، 2/201/1 به نقل از میزان الحکمه حدیث شماره 6924و 6926.
[10] بحار، ج 53، ص 40.
[11] دوانی ، علی ، مهدی موعود، ترجمه ج 13، ص 1188، دار الکتب الاسلامیه،چ 27.
[12] ضمیری، محمدرضا، رجعت، ص 55، نشر موعود، تهران، چ دوم، 1380.
[13] مؤمن، 10.
[14] یزدی حائری، شیخ علی، الزام الناصب، قم، موسسه مطبوعاتی حق بین، 1397 ق.
[15] بحار، ج 53، ص 64
[16] جهینه : نام محلی است دور ازمدینه وقبیله ای به همین نام آمده است. مجمع البحرین ج 6 ص 230.
[17] میزان الحکمه حدیث شماره 6928.
[18] میزان الحکمه حدیث شماره 6937.
[19] میزان الحکمه حدیث شماره 6935.