نهضت امام خمينى زمينه ساز ظهور دولت حضرت مهدى (عج)
عرفان محمود
مترجم: حجه الاسلام رحمت الله خالقى
(به نقل از مجله الحياه الطيبه، سال اول، ش صفر، رمضان 1418)
آنچه نزد همه فرقههاى اسلامى قطعى و مسلم است اينكه احاديثشريف زيادى از سيد رسولان حضرت محمد (ص) روايتشده كه تصريح مىكند مهدى موعود از اهل بيت پيامبر (ص) به طور حتم و قطع در آخر زمان ظهور خواهد كرد تا زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آنكه با جور و ستم پر شده باشد. (1) حتى افراد زيادى از دانشمندان اهل سنت از مذاهب گوناگون آن، به متواتر بودن اين احاديث تصريح كردهاند و بعضى از آنها در اثبات تواتر اين اخبار بررسيهاى علمى نموده و كتابهايى نيز تاليف كردهاند: (2) از اين رو، دانشمندان مذاهب چهارگانه اهل سنت فتوا دادهاند كه كسى كه ظهور حضرت مهدى موعود را انكار كند بايد كشته شود، يا اينكه به شدت تاديب شود تا از راى خود برگردد... (3)
از نظر شيعيان اهل بيت، متواتر بودن اين اخبار امرى قطعى و اعتقاد به حتمى بودن ظهور مهدى موعود از ضروريات مذهب است كه نمىتوان آنها را انكار كرد و جزئى از اصول دين است كه اعتقاد به آنها از روى دليل و يقين واجب است زيرا بنابر عقيده مذهب اهل بيت، امامت از اصول دين است و اعتقاد به مهدى موعود به جهت اينكه از جانشينان و اوصياى رسول خدا است، از ضروريات اعتقاد به امامت مىباشد كه دلايل زيادى از آيات قرآن و احاديث صحيح نبوى و همچنين براهين عقلى بر آن اقامه كردهاند. (4)
همگانى بودن عقيده به وجود نجاتبخش جهان
از بارزترين اعتقادات مشترك اديان مختلف آسمانى ظهور مصلح موعود در آخر زمان است كه همه اديان به ظهور او بشارت دادهاند، گرچه در تعريف و تعيين هويت او اختلاف دارند. همچنين بررسى متون اديان آسمانى درباره مصلح موعود ثابت مىكند كه او همان مهدى و همان فردى است كه اهل بيت پيامبر (ص) به آن عقيده دارند (5) حتى اعتقاد به حتمى بودن ظهور موعود نجاتبخش جهان، در مكاتيب مادى نيز وجود دارد; پس عقيده به ظهور چنين موعودى بيش از هر عقيده ديگرى افكار عمومى بشر را به سوى خود جلب كرده است. (6)
روايات حركت زمينه سازان در مدارك مشترك
با مراجعه به رواياتى كه درباره مهدى موعود نقل شده است، در مىيابيم كه يكى از نقاط روشن اشتراك بين اخبارى كه اهل سنت و اهل بيت نقل كردهاند، وجود يك حركت انقلابى زمينه ساز براى ظهور مهدى موعود مىباشد، حركتى كه از ايران به راه خواهد افتاد. چنين اتفاق نظرى، بى آنكه مخالفى داشته باشد، خود دليل روشنى استبر صحت اخبار و دست كم صحت مضمون مشترك بين آنها.
در اينجا نمونههايى از اين احاديثشريفه را از مداركى كه در نزد شيعه و سنى معتبرند، نقل مىكنيم:
1- ابن ماجه، ترمذى و بيهقى در كتاب سنن خود، طبرانى در معجم وسيط، قرطبى در تذكره خود، ابن كثير در فتن خود، هيثمى در مجمع الزوائد، سيوطى در حاوى، ابنحجر در قول المختصر و در الصواعق المحرقه، متقى هندى در كنزالعمال و در البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان. و... از رسول خدا (ص) روايت كردهاند كه فرمود: "مردمى از مشرق خروج مىكنند و زمينه حكومت مهدى را فراهم مىآورند." با توجه به لحن اخبار و متون قديم چنين اثبات مىشود كه مشرق به ايران امروزى گفته مىشود. همچنين در روايات ديگر تصريح شده است كه چنين مردمى اهل خراسان، يا قم يا طالقان مىباشد. و همه اينها به ايران امروزى اشاره دارد، البته با ذكر نام مهمترين مناطق آباد و شهرهاى متمدن ايران آن روز. (7)
2- ابو داود و نسائى كتاب سنن خود و ابنالمنادى در ملاحم، قرطبى در تذكره خود، ابن كثير در فتن خود و حميدى در الجمع بين الصحيحين و بسيارى ديگر با سند صحيح از امام على (ع) از رسول خدا (ص) نقل كردهاند كه فرمود: "مردى از ماوراء النهر قيام مىكند كه به او حارث ابن حراث مىگويند و در پيشاپيش او مردى است كه به او منصور گفته مىشود و زمينه را براى آل محمد فراهم مىسازد، همان طور كه قريش زمينه را براى رسول خدا (ص) فراهم نمود و يارى او بر هر مومنى واجب است، (يا فرمود: اجابت و پاسخ مثبتبه او بر هر مومنى واجب است) . (8) نامهايى كه در روايت فوق، به آن اشاره شده است، رمزى مىباشد، همانطور كه در بسيارى از اخبار ملاحم نيز چنين است و مراد از آن يا فرد خبير است، يا كسى كه عمل مفيد دارد، يعنى كارش به نتيجه مىرسد.
3- خطيب بغدادى و ديلمى از ابن عباس و ابوهريره روايت كردهاند كه هنگامى كه پرچمهاى سياه به اهتزاز درآمدند، به قوم فارس احترام كنيد; زيرا دولتشما با آنها است (9) . در اينجا تعبير" دولتكم" به دولت مهدوى اسلامى اشاره دارد. 4- ابن حماد ، ابن ابى شيبه، ابن ماجه، عقيلى و هيثم ابن كليب در مسند صحابه، ابن المنادى و حاكم در مستدرك خود، دانى در سنن خود، ابن حبان و ابو نعيم و ابن طلحه الكنجى شافعى و مقدسى و ابنقيم در المنارالمنيف، ذهبى در ميزان الاعتدلال، ابن كثير در فتن، سيوطى در الحاوى و خصائص و جمع الجوامع والدرالمنثور، ابن حجر در صواعق و متقى هندى در البرهان و كنزالعمال و شوكانى در التوضيح، و... از ابن مسعود روايت كردهاند كه به حضور رسول خدا (ص) رسيديم آن حضرت در حالى به نزد ما تشريففرما شدند. كه آثار خوشحالى در چهرهاش نمايان بود، به طورى كه هر سوالى مىكرديم جواب مىداد و حتى اگر سوال نمىكرديم خود ايشان شروع به صحبت مىكردند، تا اينكه گروهى از جوانان بنىهاشم كه حسن و حسين (ع) نيز در ميان آنها بودند از آنجا گذشتند، رسول خدا (ص) با ديدن آنها حسن و حسين را به آغوش كشيد و چشمانش پر از اشك شد; گفتيم:اى رسول خدا (ص) چه چيزى باعث ناراحتى شما شد كه ما را نيز ناراحت نمود. فرمود: ما اهل بيتى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيد و بعد از من اهل بيت من با سرگردانى و آوارگى روبه رو خواهند شد، تا آنكه گروهى با پرچمهاى سياه از مشرق قيام مىكنند و حق را طلب مىكنند، ولى به آنها داده نمىشود سپس بار ديگر حق را طلب مىكنند و در راه آن نبرد مىكنند و پيروز مىشوند; پس هر كدام از شما و يا نسل آينده شما آنها را درك كرد بايد به امام اهل بيت من بپيوندد حتى اگر با سينهخيز رفتن روى برف باشد; زيرا آنها پرچمهاى هدايت را به دست مردى از اهل بيت مىدهند... كه او زمين را با عدل و داد پر مىكند، همان گونه كه با جور و ظلم پر شده است (10) . اين روايت، اشاره دارد به اينكه به حركت درآمدن پرچمها، قبل از ظهور حضرت مهدى مىباشد و پرچمها با نام او به حركت درمىآيند و مردم را به سوى او فرا مىخوانند. البته در تعدادى از احاديثى كه حافظان اهل سنت آنها را از حضرت على (ع) و از برخى از امامان ديگر روايت كردهاند مضمون اين اخبار نقل شده است همچنين از پيروان و شيعيان آنها نيز مضمون اين اخبار نقل شده كه در ذيل نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم.
5- نعمانى در كتاب الغيبه به سند خود از امام باقر (ع) روايت كردهاست كه فرمود: گويا گروهى را مىبينم كه از مشرق قيام كردهاند و حق را طلب مىكنند كه به آنها داده نمىشود و دوباره طلب مىكنند باز هم به آنها داده نمىشود وقتى وضع را چنين ديدند اسلحه به دست گرفته و نبرد مىكنند و دشمنانشان به خواستههاى آنها تن مىدهند، ولى آنها قبول نمىكنند تا اينكه خودشان به حكومتبرسند و دولت تشكيل دهند و آن حكومت را به كسى مگر به صاحب شما (يعنى امام زمان (عج» واگذار نمىكنند و كشتههاى آنها شهيدند. بدانيد كه اگر من آن زمان را در ك مىكردم خود را در خدمت و اختيار رهبر آنها قرار مىدادم. (11)
6- از امام صادق (ع) روايتشده است كه فرمود: به زودى كوفه از مومنان خالى مىشود و همانطور كه مار در لانه خود به دور خود مىپيچد و نهان مىشود و قدرت تحرك ندارد، علم و دانش نيز در گوشهاى پنهان و محدود مىشود. (يعنى در كوفه علم و دانش منتشر نمىشود و اگر هم وجود داشته باشد، درگوشهاى بى اثر مخفى مىشود) . پس از آن علم در شهر ديگرى كه به آن قم گفته مىشود، ظاهر مىشود و معدن فضل و علم مىگردد، به طورى كه در روى زمين كسى كه مستضعف در دين باشد و يا دين را نفهمد، باقى نمىماند; حتى زنهايى كه در حجلهها و پشت پردهها هستند; و اين زمان ظهور قائم ما خواهد بود و خدا قم و اهل آن را جانشينان حضرت حجت قرار مىدهد و اگر چنين نباشد زمين اهل خود را فرومىبرد و در زمين حجتى باقى نمىماند و علم از آنجا به ساير كشورها و شهرها در شرق و غرب سرازير مىشود و حجتخدا بر مردم كامل مىشود، به طورى كه كسى در زمين نمىماند كه دين و علم به او نرسيده باشد، پس از آن حضرت قائم (عج) ظهور مىكند و سبب انتقام خدا و عذاب او بر چنين بندگان مىشود; زيرا خدا از بندگان انتقام نمىكشد مگر بعد از آنكه آنها حجتخدا را انكار كنند. (12)
مسلما انتقام از ستمگران نيز گرفته خواهد شد; زيرا حجتبر آنها تمام شده آنها حجتخدا را انكار كردهاند و براى غير ستمگران ظهور حضرت مهدى (عج) رحمت است.
7- از امام كاظم (ع) روايتشده است كه فرمود: مردى از اهل قم، مردم را به سوى حق فرا مىخواند و همراهان او مانند آهن و پولاد آبديده هستند كه تند بادها آنها را نمىلرزاند و از جنگ خسته نمىشوند و نمىترسند و به خدا توكل مىكنند و عاقبت از آن تقواپيشگان است. (13)
8- ابن حماد و ... از حافظان اهل سنت از امام على (ع) روايت كردهاند كه فرمود: پرچمهاى سياه ظاهر مىشوند (يعنى مردمى با پرچمهاى سياه قيام مىكنند) و لشكريان سفيانى شكستخورده و فرار مىكنند در آن هنگام مردم جهان مهدى را آرزو و طلب مىكنند. (14)
9- سيد ابن طاوس در اقبال از ملاحم بطائنى در حديثى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: مادامى كه براى فرزندان فلانى حكومت و سلطنت است، امت محمد (ص) هرگز روى آسايش نخواهد ديد، مگر اينكه حكومت آنها منقرض گردد. وقتى حكومت آنها منقرض شد، خداوند براى فرج و آسايش امت محمد (ص) فرج مردى از ما را مىرساند كه مردم را به تقوا راهنمايى مىكند و به هدايت رفتار مىكند و در حكومتخود رشوه نمىگيرد; به خدا قسم من او را به نام و نام پدرش مىشناسم; پس از آن مردى كه نيرومند و قوى است و كمر باريك و داراى خال در پيشانى و گونهها است، براى برپايى عدالت قيام مىكند و او نگهبان هر چيزى است كه پيش او به وديعه گذاشته شده است و زمين را با عدالت پر مىكند، همان طور كه ستمگران و گناهكاران آن را با جور و ستم پر كرده بودند. (15)
زمينه سازان ظهور حضرت مهدى (عج) و نهضت امام خمينى (ره) و احاديث مربوط به آن رواياتى كه بر وقوع يك حركت زمينه ساز براى انقلاب بزرگ مهدى دلالت دارند، صفاتى را ذكر مىكنند كه اين صفات به روشنى بر نهضت امام خمينى تطبيق مىكند:
1- به راه افتادن اين قيام از ايران
اين حركت از ايران (مشرق زمين) آغاز مىشود. ايران سرزمينى است كه در آن برف مىبارد، در حالى كه باريدن برف در جزيرهالعرب متداول نيست. انقلاب اسلامى ايران نيز در ماه بهمن به پيروزى رسيد. بهمن در زبان فارسى به معناى توده انبوه برفى است كه در كوهها جمع مىشود و به سوى درهها و دشتها سقوط مىكند; همچنين به ذرات ريز برف كه در هوا معلقند و گاهى باعثبه وجود آمدن كولاك مىشود، بهمن مىگويند. (16) از آن سبب اين ماه را بهمن ناميدهاند كه موسم ريزش برف در ايران است; جمله "فاتوها و لوحبوا على الثلج; به آن نهضتبپيونديد حتى اگر با سينه خيز رفتن روى برف باشد" در اين روايات دليل روشنى استبر اينكه شروع اين حركت از ايران مىباشد; افزون بر احاديثشريفى كه بر شروع اين حركت از ايران دلالت دارد، پيروزى انقلاب اسلامى در دهه دوم ماه بهمن كه فصل ريزش برف سنگين در ايران است و به كار بردن اين جمله "حبوا على الثلج" به همراه كلمه مشرق در روايات به روشنى به مكان شروع اين حركت اشاره دارد.
2- نسب رهبران حركت
همان گونه كه از نص احاديثشريفهاى كه نمونههايى از آن ذكر شد، و رواياتى كه از كتب اهل سنت نقل شده است، (خصوصا روايتهاى سوم و هفتم) روشن مىشود كه قيام كنندگان اين حركت، گروهى از شيعيان اهل بيت هستند و رهبر اين حركت (كه زمينه را براى آل محمد فراهم مىكند) مردى از اهل بيت است، (چنانكه در حديث دوازدهم آمده بود) . اين صفتبه خوبى با نهضت امام خمينى (ره) كه از جهت راه و روش و نسب به اهل بيت نسبت دارد تطبيق مىكند.
3- مشخصات رهبر حركت
با توجه به آنچه گفته شد، رهبر اين حركت مردى از قم است كه مردم را به سوى حق فرامىخواند، به تقوا راهنمايى مىكند، رفتار هدايتشده دارد و در حكومتخود رشوه نمىگيرد و اين مشخصات به روشنى با امام خمينى (ره) قابل تطبيق است.
4- سيماى زمينهسازان حركت
با توجه به مجموعه احاديثشريفى كه در اين باره ذكر شد، بر پا كنندگان اين نهضت در طلب حق و پيشمرگ شدن براى برقرارى و پايدارى آن اصرار بسيار دارند و به جهت توكل كامل به خداى تبارك و تعالى و داشتن تقوا، شايسته مقامى شدهاند كه آينده وعاقبتبراى آنان است; بنابراين به پيروزى نهايى مىرسند. همان طور كه ديديم يكى از آشكارترين مواردى كه نهضت امام خمينى را از ساير نهضتها جدا مىكند، همان زنده كردن روح عرفانى جهاد در جامعه بود كه در مسير انقلاب هزاران بار خود را به نمايش گذاشت، از جمله چهره فداكارانه و شهادتطلبانهاى كه ياران امام با الهام از حادثه كربلا در حوادث گوناگون انقلاب، چه قبل از پيروزى انقلاب و چه بعد از آن، به ويژه در طى هشتسال دفاع مقدس، آن را ترسيم كردند.
بنابراين، مشخصات رهبر و ياران و حاميان اين حركت، بر امام خمينى و ياران او انطباقپذير است.
اما آنچه كه درباره ويژگيهاى مرد خراسانى كه با پرچم سياه قيام مىكند... وارد شده، به رهبران اين نهضتبعد از رهبر بزرگ آن كه مرد قمى است، و به حركتهاى آنها كه در مراحل بعدى اين انقلاب انجام مىدهند، مربوط مىشود و تكرار جمله طلب حق (يطلبون الحق) در احاديثشريفى كه از روند و گسترش اين حركت زمينه ساز خبر مىدهند، به آن اشاره دارد و روشن ستحركتى كه مىخواهد زمينه را براى انقلاب بزرگ جهانى، مثل انقلاب مهدوى فراهم كند، نياز به فرصتى دارد تا با اين هدف بسيار بزرگ متناسب باشد; بنابراين هنگامى كه ما مىگوييم نهضت امام خمينى زمينه ساز انقلاب بزرگ مهدوى است، مقصود اين است كه اين نهضت در ادامه و در مراحل گوناگون خود و با تلاش رهبران و حاميان خود، (يعنى كسانى كه شاهد شروع اين نهضتبه دست امام خمينى (ره) بودهاند) و يا نسلهاى آينده و رهبران آنها زمينه ظهور امام مهدى (عج) را فراهم خواهند كرد.
5- پايان يافتن استضعاف آيين اهل بيت (ع)
آنچه كه از احاديثشريفه استفاده مىشود، اين است كه اين حركت همراه با تحرك علمى است كه راه و رسم اهل بيت را به سوى يك حركت جهادى تبليغ مىكند و اين امر نه تنها طبيعى استبلكه براى انقلاب بزرگ جهانى كه داراى پايه و هدفهاى اعتقادى است، ضرورت دارد. انقلابى كه از راه و روش اهل بيتسرچشمه گرفته است; زيرا (طبق حديثى كه ذكر شد) رسول خدا تصريح كرده كه مهدى (عج) از آنها است و ظهور او (قبل از او ظهور زمينهسازان ظهور او) به استضعاف اهل بيت و راه و رسم آنها پايان مىبخشد. همان طور كه در احاديثبه آن اشاره شده است، شروع اين حركت پس از انتقال مركز نشر علوم اهل بيت از كوفه به شهر قم در ايران خواهد بود. پس شهر قم مركز نشر و پخش اين علوم به همه كره خاكى خواهد شد و اين همان چيزى است كه با آغاز نهضت امام خمينى (ره) و همزمان با آن تحقق يافته است.
حوزه علميه قم كه به وسيله حاج شيخ عبدالكريم حائرى (استاد امام خمينى (ره» و با كمك گروهى از علما، از جمله امام خمينى (ره) (كه مرحوم حاج شيخ حائرى را براى اقامت در قم و تاسيس حوزه علميه در آن شهر تشويق كردند) تاسيس شد. بعد از او، يعنى در زمان مرحوم آقاى بروجردى كه امام خمينى مهمترين نقش را در راضى نمودن ايشان به مهاجرت از شهر بروجرد به شهر قم و پذيرش سرپرستى حوزه علميه آن به عهده داشت (17) ، فعاليتحوزه قم گسترش يافت. با پيروزى انقلاب اسلامى، حوزه قم بزرگترين حوزه علوم اهل بيت (ع) در جهان گرديد، به ويژه پس از آنكه نقش حوزه نجف به جهت محدوديتهاى ايجاد شده توسط رژيم عراق محدود و كمتر شد; زيرا بسيارى از علما نجف را ترك كردند و از فعاليت و تحرك باقى ماندگان نيز كاسته شد و بدينسان آنچه كه اخبار شريفه (خصوصا حديث نهم خبر داده بودند، در عمل به حقيقت پيوست. و چنانكه امام صادق (ع) تصريح مىفرمايد: اين تحول - انتقال مركز علوم آل محمد به قم نزديك قيام قائم ما، يعنى اماممهدى (عج) به وجود مىآيد، به طورى كه در آن زمان قم معدن علم و فضل مىشود در روى زمين حتى يك نفر مستضعف در دين باقى نمىماند - زيرا به سبب انتشار علوم آل محمد به همه دنيا مردم دين را مىشناسند - و به اين ترتيب آيين اسلام از رهگذر حوزه علميه قم به همه جهانيان خواهد رسيد; به گونهاى كه تاريخ حوزههاى علوم اهل بيت تاكنون شاهد حضور اين همه دانش پژوه و دانشجو، مانند حضور امروزه طلاب در حوزه قم نبوده كه از اطراف دنياى اسلام براى فراگيرى علوم آل محمد در اين حوزه حضور يافتهاند. همچنين وجود مدارس دينى براى بانوان در حوزه علميه قم كه تاريخ هرگز شاهد آن نبوده است و اين در تاريخ فرهنگ دينى بانوان، آن هم در سطح عالى پديدهاى نوظهور و منحصر به فرد است كه در حديث مزبور نيز به آن اشاره شده است: "حتى المخدرات فىالحجال; حتى زنها در پشت پردهها و حجلهها از علوم آل محمد بهرهمند مىشوند".
زمينهسازان و نبرد با سفيانى
در اين قسمتبه سه نكته، در ارتباط اين بحث اشاره مىكنيم:
اولا، اين حركت در چهار چوب عمومى خود پيش از نهضت امام خمينى شروع شد و در اثر گذاريها و اثرپذيريهاى خود و در بعضى جرياناتى كه در احاديثشريفه به آن اشاره شده است، بعد از رحلت امام خمينى نيز ادامه خواهد داشت. از اين رو، حوادثى كه در روايات ذكر شده، ولى هنوز واقع نشدهاند، نمىتوانند اساسا مانع تطبيق اين حركتبر نهضت امام خمينى باشد; زيرا اين نهضت نسبتبه نهضتهاى آغازين كه پيش از نهضت امام بودهاند، از گسترش زيادى برخوردار است و زمينه پيش آمدن مراحل بعدى اين حركت را مشكل مىسازد; مانند خروج پرچمهاى سياه و پايان يافتن فتنه سفيانى و...و جرياناتى كه بعد از امام خمينى به ظهور بعضى از رهبران اين حركت مربوط مىشود.
بنابراين تطبيق احاديثشريفه بر نهضت امام خمينى از باب اطلاق اسم بر آشكارترين نشانههاى شئ است; مانند اطلاق اسم نماز كه به معناى دعا استبر عبادت معروف، از اين جهت كه دعا از بارزترين اجزاى نماز است.
ثانيا، اينكه گفته شود اگر چه اين احاديثبر نهضت امام خمينى تطبيق مىكند، ولى احتمال دارد كه بر گروه ديگرى نيز منطبق شود و در واقع آنها زمينهسازان برقرارى دولتحضرت مهدى (عج) باشند، آنچه مسلم است اينكه نمىتوان از يك مصداق مشاهده شده و ملموس اين احاديث صرف نظر كرد و به مصداقى كه احتمال بروز آن در آينده مىرود، توجه كرد.
اين احاديثشريفه، بسيارى از حوادث جزئى را به عنوان نشانههاى ظهور مهدى موعود (عج) ذكر كردهاند، بنابراين چگونه ممكن است كه از ذكر حادثه بزرگى، مانند نهضت امام خمينى (ره) كه تاريخ نظير آن را نديده است، غفلت كنند؟
آنچه بررسى دقيق اين احاديث ما را به آن رهبرى مىكند، اين است كه تمام آنچه در احاديث آمده استبا همه ابعاد و ريشههايش بر نهضت امام خمينى قابل انطباق است.
براى اثبات اين حقيقت، تعدادى بررسى روايى صورت گرفته و منتشر شده است; مانند بررسى كه شيخ مهدى فتلاوى با عنوان دوله الموطئين للمهدى (عج) در كتاب الاخبارلاهل السنه به چاپ رسيده است; همچنين بررسى شيخ على كورانى كه با عنوان " الممهدون" به چاپ رسيده است و نيز بررسى شيخ محمدى رى شهرى كه به زبان و با عنوان "زمينه سازان انقلاب جهانى مهدى (عج) " چاپ شده است، يا تحقيقى كه على اكبر ذاكرى با عنوان "انقلاب اسلامى ايران در آيات و روايات" انجام داده و به چاپ رسيده است.
زمينه سازى براى انقلاب مهدى در سخنان امام خمينى (ره)
ديدگاه رهبر بزرگ اين نهضت، حضرت امام خمينى در بيان نقش نهضتخود، به لحاظ شخصيت والاى آن و شناختى كه معظمله به خط سير انقلابى آن را رهبرى كرده و اهداف استراتژيك آن را بيان نموده، از اهميت ويژهاى برخوردار است واقعيت نيز تاثير شديد افكار او را در تعيين مسير حركت، حتى بعد از رحلت او (رض) ثابت كرده است و هر كس كه روش امام خمينى را بررسى كند به خوبى مىداند كه ايشان در به كارگيرى كلمات و واژهها و اوصاف در جايگاه واقعى خود دقت مىكردند و به طور كامل از مبالغه گويى و بيان نظراتى كه به حقيقت واقعى و قطعى تكيه ندارد دورى مىكردند.
جمهورى اسلامى و توجه امام مهدى (عج)
امام خمينى در بسيارى از سخنان خود، حكومت اسلامى را كه خود او آن را به وجود آورده است، چنين توصيف مىكند كه اين حكومت، حكومت امام مهدى (عج) است و او حافظ اين دولت است. در اينجا به يك سخن از امام كه به روشنى به نقش زمينهسازى اين نهضت تصريح دارد اشاره مىكنيم:
" اين نهضت مقدس براى انقلاب بزرگ مهدى موعود است". اين سخن علاوه بر داشتن تصريح به اين موضوع، از آخرين سخنان امام قبل از رحلت ايشان است; از اين جهت اين سخن از پختگى كامل براى بيان نقش نهضت امام و مسير حركت آينده برخوردار است.
انقلاب اسلامى ايران طلايهدار انقلاب حضرت مهدى (عج)
امام در بخشهايى از سخنان خود كه به مناسبت ولادت مهدى منتظر (عج) در تاريخ چهارده شعبان 1408 (دو ماه و نيم پيش از رحلتخود) ايراد كردهاند، مىفرمايند:
سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت (بقيه الله ارواحنا فداه) و يگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهايى انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او، سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مىكنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مىشوند.
و سلام بر ملتبزرگ ايران كه با فداكارى و ايثار و شهادت راه ظهورش را هموار مىكنند...
مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست، انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ارواحنا فداه) است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد... بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد، ولى اين به آن معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند. (18)
با توجه به سخنان امام خمينى و تصريح ايشان بر نقش زمينه ساز اين نهضتبراى انقلاب بزرگ مهدى، به چند نكته اشاره مىشود:
1- نهضت امام خمينى آغازگر انقلاب بزرگ اسلامى استكه دلالت دارد بر استمرار اثرگذاريها و انتشار افكار آن و رشد و گسترش آن در جهان اسلام تا زمانى كه امام مهدى (عج) ظهور نمايد. البته واقعيتسياسى معاصر جهان نيز اين حقيقت را تاييد مىكند; زيرا جهان شاهد انتشار و رشد افكار امام خمينى در كشورهاى مختلف اسلامى است كه به بيدارى عمومى جهان اسلام كه خواهان اجراى احكام اسلام هستند انجاميده است.
2- انقلاب امام خمينى جدا از انقلاب بزرگ مهدوى نيست، بلكه بخشى از آن است و همان هدفهاى استراتژيك آن را در باره برپايى حكومت جهانى اسلام دنبال مىكند; پس پرچم يكى است كه خود امام مهدى (عج) آن را بر دوش مىكشد.
آنچه كه اين نهضت را از دايره افراد و مصاديق پرچمهايى كه قبل از ظهور مهدى (عج) برداشته مىشوند، (قيامهايى كه قبل از ظهور او (عج) به وجود مىآيند) خارج مىكند و بعضى از احاديثشريفه با صراحت دلالت دارند كه پرچمداران اين پرچمها طاغوتند (و چنين قيام كنندگانى با طاغوت بيعت كردهاند و به فرمان او جنگ مىكنند)، مقصود آن حركتهاى انقلابى است كه مستقل و جدا از حركت مهدوى باشد و در راهى كه خود امام مهدى (عج) آن را ترسيم كرده است، حركت نكند، يعنى بر پايه تمسك به ولايت امام زمان (عج) استوار نباشد و براى زمينه سازى ظهور آن بزرگوار تلاش و فعاليت نكند.
تصديق اين احاديثشريفه توسط خط سير انقلاب امام خمينى (ره)
3- قيام امام خمينى به طور عملى زمينهساز انقلاب بزرگ مهدوى است اين مساله را با توجه به متناسب بودن دستاوردهاى اين انقلاب، با هدفهاى انقلاب امام مهدى (عج) استدلال مىكنيم و اين استدلال نقش مهمى در اثبات صحت اين احاديث دارد با توجه به اينكه احاديث از سرچشمههاى وحى صادر شده است، حتى اگر سندهاى آنها مورد خدشه باشد; آنچه كه نهضت امام خمينى به وجود آورده، با آنچه اين اخبار از آن خبر داده تطبيق مىكند. هر چند اين اخبار بيش از هزار سال پيش از وقوع اين نهضت صادر شده است، يعنى در زمانى كه اوضاع آن روز طورى نبوده كه حتى اشارهاى بر آنچه كه اين احاديث از آن خبر مىدهند، (مثل نقش ايران در زمينهسازى براى ظهور امام مهدى موعود (عج» وجود داشته باشد و اين ثابت مىكند كه آنچه از اخبار وارد شده، اخبارى غيبى است كه صدور آن جز از سرچشمه وحى، يا از كسى كه از اخبار غيبى آگاه است، ممكن نيست.
هدفهاى انقلاب مهدى (عج) و دستاوردهاى انقلاب امام خمينى
در ابتدا بايد هدفهاى انقلاب مهدوى و آنچه را كه خدا با دست ولى خود (عج) انجام خواهد داد، بشناسيم; سپس چيزهايى را كه نهضت امام خمينى بهوجود آورده و اثرگذاريهايى كه در صحنه عمل داشته است و ارتباط آنها با اهداف انقلاب مهدوى و تناسبى كه بين آنها وجود دارد را بشناسيم تا ميزان صحت اين سخن كه نهضت امام خمينى زمينه ساز ظهور حضرت مهدى (عج) است، شناخته شود.
آنچه كه خداوند تبارك و تعالى به دست مهدى موعود (عج) به وجود خواهد آورد، از اخبار غيبى است كه در آينده محقق خواهد شد; بنابراين، راه شناخت آنها در رجوع به سرچشمههاى وحى و تدبر در آيات كريمه و احاديث صحيح نبوى به ويژه رواياتى كه مورد اتفاق همه فرق اسلامى است و به دست آوردن اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى مىباشد. اما آنچه كه به قسمت دوم قضيه برمىگردد، اينكه نهضت امام خمينى يك حركت معاصر است و مىتوان دستاوردهاى سازنده آن را با تامل و دقت در دگرگونيها و تغييراتى كه در همه جهان به وجود آورده درك كرد، به طورى كه ارزشهاى اسلامى را زنده كرد و آثارى در جهان اسلام و غير آن به جا گذاشت و آثارى نيز از ادامه اثر گذاريهاى محسوس آن انتظار مىرود.
اهداف انقلاب مهدوى در نصوص و متون دينى
در قرآن كريم و احاديثشريفهاى كه مورد اتفاق همه مسلمانان است هدفهاى عمدهاى براى انقلاب بزرگ مهدوى بيان شده است كه به اختصار ذكر مىكنيم.
1- شمارى از آيات قرآن، بر برترى وغلبه اسلام بر همه اديان و آشكار شدن خورشيد اسلام تصريح دارند; مانند آيههاى 32 و 33 از سوره توبه و آيههاى 8 و 9 از سوره صف. احاديثشريفى كه از اهل سنت و شيعه نقل شدهاند و نيز مفسران شيعه و سنى اتفاق نظر دارند به اينكه اين هدف كه تحقق آن حتمى است (چون اراده خدا به آن تعلق گرفته) تنها در زمان مهدى منتظر (عج) برآورده خواهد شد. (19)
2- پايان دادن به برگشت از دين حق و پيروى و دوستى مسلمانان از يهود و نصارا; كه قرآن در آيههاى 51- 54 سوره مائده از آن خبر داده است; همچنين علامه طباطبايى در تفسير ترجمه شده قيم خود"الميزان" با بيان مفصلى استدلال مىكند كه اين حوادث در عصر مهدى موعود (عج) جريان مىيابد. (20)
3- پايان دادن به ستم و جور و برپا كردن حكومت عدل اسلامى در سراسر جهان; بهطورى كه آياتى از قرآن و احاديثشريفى كه بر صحت آنها اتفاق نظر وجود دارد بر اين امر تصريح كردهاند.
4- نابود كردن شرك و پاك نمودن زمين از آن به طور كامل و نشر توحيد محض وعبادت حقه براى خداوند تبارك و تعالى; همانطور كه از آيه 55 سوره نور و آيه 56 سوره ذاريات و... استفاده مىشود; (21) همچنين برپا كردن جامعه توحيدى شايسته كه تنها خدا را عبادت كنند و به او شرك نورزند ونماز را به پا دارند و زكات را بپردازند و امر به معروف و نهى از منكر كنند.
5- واگذارى حاكميت زمين به بندگان شايسته خدا و كسانى كه در زمين به جهت وابستگى خود به دين توحيدى، ضعيف نگه داشته شدهاند; شمارى از آيات كريمه قرآن; مانند آيه 55 سوره نور و آيه5 سوره قصص و 105سوره انبيا به اين امر اشاره دارد.
آنچه گفته شد، بنا به استناد آيات كريمه و احاديث صحيح نبوى، از اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى هستند.
زنده كردن نقش اسلام در عصر كنونى
از بارزترين دستاوردهاى نهضت امام خمينى كه همه تحليلگران با ديدگاههاى گوناگون خود بر آن اتفاق نظر دارند، عبارت است از:
زنده كردن نقش اسلام در دنيا، به ويژه در جهان اسلام و تشكيل دولتى بر پايه اسلام كه با تعهد و پايبندى به ارزشهاى اسلامى به نيازهاى عصر كنونى پاسخ داد و به طور عملى ادعاهاى غرب و غربگرايان را باطل و نابود كرد; آنها تلاش براى تشكيل حكومت اسلامى در عصر كنونى را بى فايده مىدانستند; زيرا از نظر آنها اسلام در بهترين شرايط خود; يعنى چهارده قرن پيش فقط روش حكومتى خوبى بوده است; اما امروزه توان اداره كردن حكومت را ندارد و نمىتواند به نيازهاى اين عصر و تحولات اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظامى آن پاسخگو باشد. پس بهتر اين است كه اسلام از مسائل سياسى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى دور بماند و در حد مسائل اعتقادى صرف و كارهاى شخصى افراد محصور بماند! !
اين افكار در اوايل قرن گذشته، حتى در ميان مسلمانان نفوذ كرده بود و اين نظر كه آيا ممكن است اسلام در همه شئون اجرا شود، يا اصولا چنين چيزى فايدهاى دارد، يا خير؟ تنها در حد يك فرضيه مطرح مىشد و چيزى كه هرگز تصور نمىشد شروع اين حركت و به پيروزى رسيدن انقلاب اسلامى جهانى بود كه براى غلبه كردن اسلام بر همه اديان ديگر و بر پا كردن حكومت جهانى كه بر همه دنيا حكومت كند، توفيق يابد و افكار موثر خود را نيز در جهان اسلام باقى بگذارد.
اثبات امكان تشكيل دولت نوين اسلامى
نهضت امام خمينى در عمل امكان برپايى حكومت عدل اسلامى را كه با عصر حاضر هماهنگ باشد و بتواند به نيازهاى آن پاسخ دهد، ثابت كرد و آن افكار و ادعاهاى احمقانه غرب را درباره اسلام رد كرد و ياس و نااميدى كه در نتيجه آن به وجود آمده بود، برطرف كرد.
بهترين دليل موفقيت انقلاب ايران، همگانى بودن درخواست مردمى و عمومى - و نه فقط در ميان گروهى محدود از دانشمندان دينى يا تيز هوشان امت اسلام - نسبتبه برپايى حكومت اسلامى در سرزمينهاى اسلامى است و اين واقعيت آشكارى است كه پيروزى نهضت امام خمينى و موفقيت آن در برقرارى حكومت اسلامى در ايران را به وجود آورده است و اين خود زمينهساز انقلاب جهانى مهدى است پيامش برپايى حكومت اسلامى در همه جهان مىباشد.
آيندهنگرى و ايجاد آگاهى عمومى نسبتبه اسلام
انقلاب امام خمينى (ره) با موفقيت عملى خود در ايجاد خواست عمومى براى شناختن اسلام، حتى در ميان غير مسلمانها زمينه را براى اين هدف از اهداف انقلاب جهانى مهدى (عج) فراهم آورد.
اين حركت گسترش پيدا كرد و در ميان افكار بشرى خارج از دايره جهان اسلام نفوذ كرد و با استقبال عمومى غرب براى پذيرش اسلام رو به رو شد. بتدريج اين فكر كه تنها اسلام مىتواند مشكلات نفسگيرى كه حلقوم بشريت امروز را مىفشارد، حل كند رواج پيدا كرد; حتى شمارى از شخصيتهاى دينى مسيحى، تصريح مىكنند كه خداوند شخصيتها و ياران نهضت امام خمينى را برانگيخت تا ارزشهاى دينى را زنده كنند و جهان را از فسادى كه در آن دست و پا مىزند نجات دهند.
اصولا موفقيت نهضت امام خمينى در تشكيل دولت اسلامى، يك حالتبيدارى در ملتهاى غير اسلامى براى شناخت اين تمدن نوين به وجود آورد، تمدن نوينى كه قدرتهاى بزرگ را به مبارزه مىطلبيد و تلاش همگانى آنها را براى شكست اين نهضت در طول هشتسال جنگ و... با شكست روبه رو كرد و توانست نمونهاى از استقلال كامل را به جهان عرضه كند و اين حالتبيدارى و آيندهنگرى به جهتشعار دفاع از مظلومان و كوبيدن ستمگران در ذهن ملتهاى مستضعف رسوخ كرده است.
عرضه كردن اسلام به عنوان تمدن نوين براى جوامع بشرى
دعوت عملى اسلام، به عنوان تمدن نوينى كه مىتواند مشكلات بشرى را حل كند، با دعوتهاى تبليغى همراه شد; از جمله مىتوان به نامه مشهور امام خمينى كه آن را براى آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروى ميخائيل گورباچف فرستاد، اشاره كرد كه در آن نامه او را به تحليل و بررسى اسلام و شناخت راههاى نورانى و صاف و هدفهاى عالى آن دعوت نمود و تصريح كرد كه جمهورى اسلامى در ايفاى نقش خود، مثل پايه استوار و براى پشتيبانى از حركتهاى آزاديبخش اسلامى و غير اسلامى ثابت قدم است. و اين خود زمينهسازى براى اهداف انقلاب مهدوى در جهان است، تا چه رسد به جهان اسلام.
نبرد با وابستگيها و برانگيختن روح همبستگى اسلامى
يكى ديگر از دستاوردهاى نهضت امام خمينى، تعهد شديد و تاكيد زياد بر روش اسلامى است كه مستقل باشد و شكلهاى گوناگون وابستگى به بيگانگان و غرب و غربگرايى و يهود و نصارا را نفى كند و با هرگونه وابستگى مبارزه كند به مسلمانان خطرات آن را بشناساند. اين نهضت، از اينكه توانسته است دولتى مستقل و آزاد تشكيل دهد و برخواستياران آنها چيره شود، اين احساس را براى مسلمانان به وجود آورد كه از نسبت دادن خود به اسلام احساس غرور و افتخار كنند. و اين توفيق اثر روشنى در زمينه سازى براى انقلاب بزرگ مهدوى دارد كه همه اشكال وابستگيها را به يهود و نصارا قطع مىكند و نقش رهبرى مسلمانان را براى نجات بشريتبه آنها برمىگرداند كه: "خير امت اخرجت للناس"... عزت اسلامى را بر پايه استقلال واقعى به آنها برمىگرداند.
برانگيختن روح فداكارى
از دستاوردهاى ديگر نهضت امام خمينى، زنده كردن روح فداكارى و راههاى جهاد شهادت طلبانه كه از نهضت امام حسين (ع) الهام گرفته است. اين روحيه قدرت اثرگذارى خود را - چه قبل از پيروزى انقلاب، چه بعد از آن - در مبارزههاى بسيار سختى كه دولتهاى استكبار جهانى با اتحاد وسيع خود بر ضد آن انجام دادهاند، نشان داده و همواره عناصر داخلى و خارجى آنها را با شكست روبهرو كردهاست.
روشن است كه زنده شدن اين روحيه عامل بسيار مهمى در زمينه سازى انقلاب مهدوى دارد كه همانا نابودى ستم و شرك و آزادى مستضعفان و پايان دادن به حاكميت مستكبران و ستمگران مىباشد و اين ماموريت دشوارى است كه موفقيت در آن بدون چنين روحيه جهادى استوار ممكن نيست، به ويژه آنكه ميدان مبارزهاى كه در آن خواهد جنگيد، بسيار گسترده است.
گسترش احساس مظلوميتحق
يكى از موفقيتهاى بزرگى كه نهضت امام خمينى داشت، گسترش احساس عمومى نسبتبه مظلوم بودن راه حق است، راهى كه سيدالشهداء آن را ترسيم كرد، و كاشتن چنين احساسى در وجدان مسلمانان و ترويج فرهنگ عاشورا و اهتمام به برپايى مراسم عزادارى امام حسين (ع) و مجسم كردن پيروزى حقيقى امام حسين (ع) و بيزارى جستن از دشمنان او موفقيتبزرگى است. كه از مهمترين سرچشمههاى حركت انقلابى شخصيتهاى نهضت و از پايههاى آن و بارزترين عوامل پيروزى انقلاب بود. همانگونه كه آشكار است، اين موفقيت گام مهم ديگرى در زمينه سازى انقلاب بزرگ امام مهدى است; زيرا انقلاب او از خونخواهى براى مظلوميتحق كه سيدالشهداء تجسم آن است و مجازات انحراف اموى به عنوان سمبل باطل و ستم در همه ابعاد و اشكال آن در هر زمان و سرزمين و به عنوان روشنترين مصداق تاريخ كه براى برگشت از دين حق مىشناسد، شروع مىشود.
عمومى كردن عرفان اصيل توحيدى
زنده كردن افكار توحيدى و عرفانى محض كه از سنت رسول خدا (ص) و ائمه عترت (ع) الهام گرفته شده است، از دستاوردهاى ديگر نهضت امام خمينى است كه اين افكار (عرفانى) را از چهار چوب فكرى كه به گروهى خاص محدود مىشد، خارج نمود و به درون اجتماعات عمومى مردم آورد، تا در زندگى مردم و رفتارهاى عملى آنها اثر داشته باشد. و اين موفقيت در هزاران شكل قهرمانانه در طى هشتسال جنگ تحميلى و نيز زمان پيش از آن و بعد از آن جلوهگر شد; جنگى كه گرانقدرترين ارزشهاى توحيد محض را و اينكه تنها بايد به خدا توكل كرد و فقط از او بايد ترس داشت، نه غير او و بندگى حقيقى تنها براى خدا است مجسم نمود.
از آنجا كه يكى از اهداف انقلاب مهدى، نابود كردن شرك و بسط و گسترش توحيد خالص و بر پاكردن جامعه توحيدى شايسته و با اخلاص در عبادت خدايى كه واحد است و شريك ندارد مىباشد; آشكار است كه اين امر در زمينهسازى انقلاب مهدوى ضرورتى حياتى دارد. اين نهضت، ماكتى از جامعه مهدوى را در جبهههاى دفاع ازاين جامعه شايسته و جهادگر در راه خدا براى جهانيان به نمايش گذاشت، جامعهاى كه در دفاع از حق از ملامت هيچ ملامتگرى نمىهراسد و به امر به معروف و نهى از منكر مىپردازد و نماز را اقامه و زكات را مىپردازد.
عرضه كردن اسلام ناب محمدى
از مهمترين و آشكارترين دستاوردهاى نهضت امام خمينى زنده كردن اسلام ناب محمدى و زدودن غبار تحريف و جمود و تحجر و هر چيزى كه موجب غربت اسلام شده بود مىباشد; همانطور كه اسلام در ابتداى پيدايش خود، غربت را از اسلام زدود و آن را به صورت ناب و نجاتبخش جهانيان از هر گونه بندگيهاى پوچ و به همان صورت خالصى كه رسول خدا (ص) آورده بود، عرضه كرد.
همچنين خط امامت معصوم كه حافظ اسلام اصيل و نمايانگر راه اهل بيت (ع) است و همان اسلام نابى است كه مهدى موعود ترسيم مىكند و پرچم آن را به دوش مىكشد و حكومت جهانى اسلام را بر اساس آن برپا مىكند، شناساند و مسلما زنده كردن اين راه اصيل، تاثير بسيار زيادى در زمينهسازى انقلاب بزرگ مهدوى دارد كه براى برپايى حاكميت عادلانه و عمومى و جهانى اين دين حق و بر اساس روش اهل بيتشروع خواهد شد.
به وجود آوردن حالت انتظار براى ظهور مهدى موعود (عج)
امام خمينى (رض) به عنوان مرجع دينى اسلامى كه جانشين مهدى منتظر (عج) در زمان غيبت و عدم امكان رجوع علنى به آن حضرت (عج) مىباشد، نهضتخود را رهبرى كرد و رهبرى چنين نهضت گستردهاى زمينه سازى براى انقلاب مهدوى به حساب مىآيد; زيرا هويت مصلح بزرگ را بر جهان اسلام و همه كره خاكى معرفى مىكند و آثار اين امر را در زيادشدن پرسشها در ميان مسلمانان و غير مسلمانان از هويت مهدى منتظر (عج) و تلاش براى شناختن او و انتظار ظهور او و آغاز انقلاب او بعد از ديدن دستاوردهاى انقلاب نايبش مىبينم. همچنين احاديثشريفهاى كه بعد از خبر دادن از حركت زمينه سازان، به اين امر اشاره مىكنند: "فعند ذلك يتمنى الناس المهدى و يطلبونه "در آن هنگام مردم مهدى را آرزو و طلب مىكنند و نيز در نمونه يازدهم از احاديث گذشته وارد شده بود.
پىنوشتها:
1- رجوع كنيد به مجلد اول و دوم كتاب "معجم احاديث الامام المهدى (عج) "، در اين كتاب احاديث زيادى نقل شده كه در كتابهاى معتبر فرق اسلامى آمده است.
2- مانند كتاب"التوضيح فى تواتر ماجاء فى المنتظر و الرجال المسيح" تاليف شوكانى.
3- متقى هندى مولف كتاب كنزالمعمال در كتاب "البرهان على علامات مهدى آخر الزمان" فتواهاى چهار نفر از علما اسلامى معاصر خود را كه عبارتند از ابن حجر الهيثمى شافعى و احمدابى اسروربن الصبا الحنفى و شيخ محمد خطابى المالكى و الشيخ يحيى بن محمد حنبلى، نقل كرده است كه اين علما به سبب كثرت روايات، در فتواهاى خود تصريح كردهاند كه زدن و ادب نمودن و اهانتبه منكر آن حضرت واجب استبه مذهب حق برگردد، و گرنه خونش هدر است.
البرهان على علامات مهدى آخر الزمان: ص 187- 183.
4- رجوع شود به كتابهاى الغدير تاليف علامه امينى و احقاق الحق و ملحقات آن تاليف سيد مرعشى نجفى و غيره...
5- رجوع شود به كتاب بشارات عهدين كه به فارسى چاپ شده است، تاليف شيخ محمد الصادقى و مقالات عرفان محمود، در شماره 19، مجله الفكر الاسلامى .
6- رجوع شود به كتاب مهدى منتظر فى الفكر الاسلامى، انتشارات مركز الرساله: 8 و همچنين مقدمه كتاب بحثحول المهدى تاليف آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر.
7- رجوع شود به تفصيلات مصادر كتاب معجم احاديث امام مهدى، جلد 1، ص 387.
8- معجم احاديث امام مهدى، جلد 1، ص 394 به بعد.
9- همان منبع، ص 393.
10- همان منبع، ص 381- 386.
11- كتاب الغيب للنعمانى، باب 14، حديث 5، ص273.
12- بحارالانوار ج60 ص 213، سفينه البحار، ج2، ص 455. منتخب الاثر ص 443.
13- سفينهالبحار، ص 446.
14- معجم احاديث الامام المهدى، ج3، ص 77.
15- اقبال الاعمال، ص 599- 600 و اثبات المهداه ج 3، ص 581- 582.
16- فرهنگ عميد، ج 2.
17- در رابطه با آنچه مربوط مىشود به اين مطلب مراجعه شود به عنوان مثال به كتاب "پا به پاى آفتاب" كه شامل مصاحبه با تعدادى از شاگردان ياران و نزديكان امام است.
18- صحيفه نور، ج 21، ص 107- 108، چاپ اول.
19- رجوع شود به تفسير فخر رازى، ج 16، ص 40 و تفسير الدرالمنثور، السيوطى، ج 24، ص 176 و تفسير طبرى، ج14، ص 215 و تفسير قرطبى، ج8، ص121 و مجمعالبيان، الطبرسى، ج5، ص 35.
20- تفسير الميزان، ج5، ص 366- 400.
21- رجوع شود به تاريخ غيبت كبرا، سيد محمد صدر، ص 254.