0

ضرب المثلهاي ايراني

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ضرب المثلهاي ايراني

با سلام به همه راسخونیای عزیز

امروزمیخام یه سری کامل از ضرب المثل ها رو بر اساس ترتیب بندی و بر حسب حر.ف الفبا بزارم که خیلی کاربردیه و یکی از دوستام به نام رضا هم نبالش میگشت

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:22 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«الف»




آب از سرش گذشت:


کارش درست نیست و بالا خره موفق نمی شود.

آب به آب شدن:


از جایی به جای دیگر رفتن .

آب که سر بالابره , قورباغه ابوعطا می خونه :


کسی که به مرادش برسد خوشحال و شاد شود و خودش را گم کند.

آبشان از یک جوی نرود :


به هیچ وجه با هم موافق نیستند.

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم :


یعنی به آزرویمان رسیدیم و خبر نداریم و دنبالش هستیم . 

آبی که در یک جا مونده می گنده :


زیاد در یک مکان ماندن مساوی با بی ارزش شدن.

آب نمی بینه ولی شناگر ماهریه :


فرصتی به دست نمی آره ولی امکانش باشد از دستش بر می آید و ارزشی هم بر دیگری قائل نیست .

آفتابه لگن هفت دست , شام و ناهار هیچی !:


جایی که همه امکانات باشد , ولی از عمل خبری نباشد.

آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !:


مواظب باش که آسیب نبینی .

آدم خوش معامله شریک مال دیگرانه :


خوش حساب باش تا همه قبولت داشته باشند.

آب از او گرم نمیشه :


نباید به او امیدوار باشیم .

آدم هزار کاره کم مایه است :


کسی که مشغول یک کار نشود و هر بار یک کار دیگر انجام دهد , سر انجام بی کار و بی ارزش می شود.

آفتابه خرج لحیمه :


ارزش درست شدن نداره .

آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب :


زمانی گفته می شود که کسی از مشکلات زیاد نترسد.

آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی مزه :


کاری که دو تا رئیس داشته باشد آن کار سرانجام درستی ندارد.

آب زیر پوستش افتاده !:


چاق و چله شده .

آب در گوش کسی کردن :


کلک زدن و فریب دادن .

آب در جوی داشتن :


غنی و ثروتمند بودن .

آب را زیر هفت طبقه زمین می بیند:


باهوش و زرنگ بودن . 

آدم ناشی سرنارا از سر گشاد میزنه !:


کسی که کاری را می خواهد انجام بدهد ولی بلد نیست . 

آخر شاه منشی کاه کشی است :


کسی که حد و مرز خودش را نداند آخرش بدبختی است .

آتش و پنبه :


دو کس و یا دو چیز که با هم جور در نیایند.

آتش با آتش خاموش نشود :


یعنی اگر کسی عصبانی شد با خشم آرام نمی شود.

آدم تا کوچکی نکنه به بزرگی نمیرسه :


برای رسیدن به مرتبه عالی باید از رتبه های پایین گذشت .

آنقدر مار خورده افعی شده !:


تجربه های زیاد اندوختن و هوشیار شدن.

از بی کفنی زنده ایم !:


خیلی بدبخت و بیچاره ایم .

از خرس موی کندن غنیمته !:


از کسی که پولداره و خسیس , پول جزیی گرفتن حساب است .

از هرچه بدم آمد بر سرم آمد:


از چیزی که نمی خواستم همان برایم پیش آمد.


از مردی تا نامردی یک قدم است :


یک لغزش کوچک مردی را بی حرکت کند.

اجاره نشین خوش نشینه :


کسی که خونه ندارد و اجاره نشین است در هر جایی که خوشش آمد زندگی می کند.

ادب بزرگترین سرمایه است :


بالاترین ثروت و دارایی کسی ادب اوست .

الکی خوش است :


خوشحالیش به درد نمی خورد.

اسب را گم کرده پی نعلش می گردد:


کار اصلی را رهاک کردن و به حاشیه پرداختن .

اگر خواهی اندوهگین نباشی , حسود مباش:


حسادت باعث غم و غصه می شود. 

اول بچش بعد بگو بی نمکه :


با عجله قضاوت نکن.

اگر مردن نبود آدم آدم را می خورد!:


موقعی گفته می شود که حرص و ولع انسان , افسار گسیخته شود.

اگر نخوردیم نان گندم ولی دیدیم دست مردم :


ممکن است کاری را خود شخص انجام ندهد ولی دیده که مردم چگونه انجام می دهند.

انگور خوب نصیب شغال می شود:


چیز با ارزش , نصیب شخص بی لیاقت شود.

انگشت کوچک فلانی هم نمی شود:


در مقایسه خیلی اختلاف است . 

او را با صد من شکر هم نمی توان خورد:


در موردی گفته می شود که کسی فیافه زننده و تلخی داشته باشد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:22 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ب»

بادنجان بم آفت ندارد:


کنایه از این است که یک أدم زشت خو دیرتر می میرد. 

باید گذاشت در کوزه آبش را خورد:


دیگه نباید فکر آن را کرد.

بچه سر راهی برداشتم پسرم شود آقا بالا سرم شد:


کاری کردم که به نفعم شود به ضررم شد.

باد در کلاه افکندن:


مغرور و متکبر شدن .

با کسی که علی گفت عمر نمی گوید :


با کسی که دوست شد دشمنی نمی کند.

بامی از بام ما کوتاهتر ندیده :


از ما مظلومتر کسی را گیر نیاورده . 

با همه بلی با من هم بلی :


با همه کلک با من هم کلک .

برای کسی بمیر که برات تب کنه :


برای کسی ناراحت باش که به دردت بخورد.

برای من آب ندارد برای تو هم نان ندارد:


یعنی نفعی برای هیچکدام نیست .

برهنه آمدیم و برهنه خواهیم رفت :


وقتی متولد شدیم چیزی با خود نیاوردیم , وقتی هم مردیم چیزی با خود نمی بریم .

بیلش هزار من آب بر می دارد !:


یعنی دارای اعتبار است .

به مرغشان کیش نمی شه گفت :


برای کسانی می گویند که خودخواه و مغرور باشند.

بند را آب برد :


همه سرمایه را از دست داد.

بنام ما , به کام تو :


مثل مادری که به نام بچه اش چیزی بخورد. 

به هرکجا که روی آسمان هم همین رنگ است :


کاری که در جا فرقی نکند.

بی ابر باران کردن:


خیلی بهانه جویی کردن.

به شتر مرغ گفتند : بار ببر , گفت : مرغم . گفتند بپر , گفت : شترم !:


در مورد افراد بهانه جو می گویند.

به ماه میگه تو در نیا من در میام !:


برای کسانی گفته می شود که از خود خیلی تعریف می کنند. 

به گوش خر یاسین خواندن :


برای کسی که پند و اندرز فایده نداشته باشد.

برادری برابری :


دو برادر سهم برابر دارند.

برای شیطان پاپوش می دوزد :


خیلی مزور و حیله گر است .

با پا راه بری کفش پاره می شه , با سر کلاه :


یعنی هر کاری خرج دارد.

بزک نمیر بهار میاید کمبزه با خیار می یاد:


وعده سر خرمن به کسی دادن . 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:22 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«پ»

پول علف خرس است !:


دارایی و مال و منال را به هر کسی که بخواهد نباید داد.

پیاده شو با هم راه برویم :


در مورد کسی گفته می شود که خیلی مغرور و متکبر شده باشد.

پیشانی پلنگ خاریدن :


یعنی کار سخت انجام دادن .

پول نداده , میان لحاف خوابیده :


بی سرمایه شریک مال مردم می شود و بیشترین سود را هم می خواهد.

پشت و روش معلوم نیست :


یعنی ظاهر و باطنش یکی نیست , منافق است .

پیاز هم خودش را داخل میوه ها کرده :


آدم نادرست و ناشی خود را با اهل فن مساوی بداند. 

پاشنه دهن را کشیدن :


ناسزا و دشنام زیاد گفتن . 

پشت دست را داغ کردن :


دیگر کاری را انجام ندادن . 



پیش توپچی ترقه در می کند:


موقعی گفته می شود که شخص حقیری پیش مرد فاضلی اظهار وجود کند. 

پی خر می گردد که نعلش را بکند:


زیاده طلبی و سود جویی بیش از حد .

پای خر یک بار به چاله می رود:


مثل کسی که یک با اشتباه کند.

پدر و مادر میوه نایابند :


فرزند پیدا می شود ولی پدر و مادر پیدا نمی شود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ت»

تا به آب نزنی شنا گر نمی شوی :


تا دست به کار نزنی آن را یاد نمی گیری .

تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند :


از نادانی دیگران سود بردند . 

تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود!:


تا زمانی که پسر مثل پدر گردد جگرها خون شود . 

تو بگی ف من میگم فرح زاد :


موقعی گفته می شود که کسی بخواهد از هوش خود تعریف کند. 

توی دعوا نان و حلوا خیر نمی کنند :


توی شلوغی کسی به فکر کسی نیست . 

توبه گرگ مرگ است :


کسی که دست از عادتش برندارد.

تکیه بر آب کردن :


به چیزی بی پایه تکیه داشتن .

تا هستم به ریش تو بستم :


کنایه از همیشه با هم بودن است . 

تعارف شاه عبدالعظیمی است :


یعنی به زبان می گوید ولی از دل راضی نیست . 

ترمزش را بپیچ :


عصبانی مشو.

تابستون پدر یتیمونه :


یعنی در فصل تابسان مردم فقیر و بی لباس ناراحت نیستن . 

تنت را چرب کن :


خودت را آماده هرگونه کار سخت و دشواری بکن .

تا نهال تر است باید راست کرد :


تا بچه کوچک است تربیت مفید است .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ج»

جایی نمی خوابه که آب زیرش بره :


برای افراد زیرک گفته می شود. 

جوانی است و هزار چم و خم :


آراستن برای جوانان زیبنده است .

جیبش را تار عنکبوت گرفته است :


مواقعی گفته می شود که کسی بی پول باشد.

جایی رفت که عرب نی انداخت :


کنایه از این است که بازگشتی ندارد. 

جهود دعاش را آورده :


وقتی کسی پیش دیگران محبوب می شود.

جنگ زرگری :


جنگ و جدال دروغین که برای گول زدن باشد.

جهود بازی در آوردن :


یعنی سرو صدا و بی ابرویی کردن . 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«چ»

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است :


اول به خودش رسیدن بعدآ به دیگری . 

چاقو دسته خودش را نمیبره :


خویشان وبستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.

چشم بازار را در آوردن :


خرید جالب نکردن .

چشم بسته غیب می گوید :


برای شوخی به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.

چرا توپچی نشدی ؟:


به مزاح به کسی اطلاق می شود که از صدای کوچک بترسد . 

چند کلمه از مادر عروس بشنو :


تحقیر کردن برای صحبت کردن کسی آورده می شود.

چشمش محک است :


با نگاه کردن از سرانجام مسئله با خبر می شود. 

چادر قلعه زن است :


چادر پوشش و حفاظ برای زن است . 


چشمش هزار کار می کنه که ابروش نمی دونه :


خیلی زیرک و موذی است .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ح» 

حرف راست را باید از بچه شنید :


صحبت درست را که کودک می گوید صحیح است . 

حرف خود تو کجا شنیدی ؟

اونجا که حرف مردمو شنیدی :


هرکس غیبت شمار را در جمع بکند , بدان که غیبت دیگری را به شما خواهد گفت . 

حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی :


پول و هزینه زیادی صرف کسی شود که کاره ایی از آب در نیاید .

حساب حسابه , کاکا برادر :


مثل : برادریمان به جا بزغاله یکی هفت صنار 

حوض نساخته , قورباغه پیدا شد :


در مورد کسی است که کاری برای جائی انجام نداده ولی برای آنجا می خواهد رئیس و مدیر انتخاب کند. 

حرفهات مفت , کفشهات جفت :


در مورد شخصی گفته می شود که از پیروز شده نهایی و خیلی خود در آینده صحبت می کند.

حرف حساب جواب نداره :


درست گفتن مسئله ای در باره حق کسی . 

حیف از آنها که مردند و آواز تو را نشنیدند:


به شوخی گفته می شود که آواز تو زشت و زننده است . 

حرامزادگی مایه نمی خواهد:


دروغ گویی و تزویر چیزی است که همه کس از آن با خبر است .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«خ»

خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینه :


در مورد همه کس به غیبت و تهمت می پردازد.

خانه اگر پر از دشمن باشد بهتره تا خالی باشد:


اگر خانه خالی باشد یا در آن افراد کم باشند مورد حمله دزدان شود . 


خرس در کوه بوعلی سیناست :


کسی که سواد کم دارد , در برابر بیسوادان می شود گفت که او دانشمند روزگار است . 

خر که جو دید کاه نمی خوره :


در مورد کسانی گفته می شود که بهره فراوان ببرند با بهره کم نسازند.

خر گچ کش روز جمعه از کوه سنگی می یاره :


فرد بدبخت برای او همیشه کار است حتی روز جمعه.

خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه :


در موردی گفته می شود که دو همسایه و یا زن و شوهر با هم جور باشند. 

خوشا چاهی که آب از خود برآرد:


در مورد کسانی است که خودشان از خود جوهری دارند.

خود را به موش مردگی زدن :


در مورد کسانی گفته می شود که برای انجام کاری دچار ضعف می شوند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ذ» 

ذکر کدورت , کدورت می آورد :


تکرار حرفهایی که در گذشته باعث ناراحتی شده رابطه دوباره را بهم می زند. 

ذکر عیش نصف عیش است :


گفتن سخنانی که باعث خوشحالی شود نزدیک به انجام دادن آن عمل است که باعث سرور و خوشی می شود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ر»

رستم است و یک دست اسلحه :


در مورد کسانی گفته می شود که با یک دست لباس , فخر بفروشند .

روده بزرگه , روده کوچکه رو خورد :


وقتی که انسان خیلی گرسنه باشد .

راهبر باش نه راه بر :


منظور در زندگی طوری راهنمایی کن که راه گشا باشد نه باعث انحراف و بن بست شود . 

رفتنم با خودم , امدم با خدا :


وقتی که از زمان بازگشت اطلاع نداشته باشد . 

ریشه اش را ملخ خورده :


نشانه از تنبلی و کاهلی است . 

روزه شک دار گرفتن :


کنایه از اینست که کسی در مورد انجام کاری یقین نداشته باشد . 

راه نفسشو بستم :


یعنی کسی را در منگنه و فشار قرار دادم .

روزی گربه , دست زن شلخته است :


زنی که خانه دار نباشد سبب ضرر و زیان است .

روزه بی نماز , عروس بی جهاز , قورمه بی پیاز :


در مورد کاری گفته می شود که از اول تا آخرش ناقص است .

روزه خوردنش را دیده ام , اما نماز کردنش را ندیده ام :


عمل بدش را دیده ایم ولی عمل خوبش را ندیده ایم . 

راه دویده کفش دریده :


زحمت بیهوده کشیدن و ضرر کردن .

روز بهار هفت بار نهار :


کنایه از اینست که در فصل بهار اشتها زیاد می شود. 

رخت دو جاری را در یک تشت نمیشه شست :


کنایه از رقابت زنهای دو برادر است .

روی تشک پر قو خوابیده :


یعنی جایش راحت و خیالش آسوده است .

ریش ما دست اونه :


کنایه از اینست که اختیار ما دست کس دیگری است .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ز»

زبان خر را خلج میدونه :


به شوخی هنگامی به دو نفر گفته می شود که با اخلاق و کردار و گفتار همدیگر آشنا هستند . 

زبان گوشت است و به هر طرف که بچرخانی می چرخد :


زمانی گفته می شود که شخصی دروغ و بی منطق صحبت کند .

زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند :


بدون اینکه موثر باشد خودکار دست به نتیجه مثبت می رسد .

زیر آب کسی را زدن :


کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن . 

زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز :


با صبر و حوصله با اتفاقات پیش بینی نشده روبرو شدن .

زیر پای کسی نشستن :


با دروغ و ریا کسی را فریب دادن .

زدیم و نگرفت :


کسی که خود را به خطربیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد .

زن راضی , مرد راضی گور پدر قاضی :


بدین منظور است که در هر صورت با هم دیگر تفاهم دارند و احتیاجی به نظر دیگران ندارند .

زیر شالش قرصه :


منظور مال و ثروت زیاد دارد .

زبان گزیده بدتر از مار گزیده است :


یعنی حرف ناخوشایندی ممکن است هرگز فراموش نشود ولی زخم مار , ممکن است التیام یابد .

زیر دمش سست است :


خیلی تنبل و بی عرضه است .

زنگوله پای تابوت :


به فرزند کسانی گفته می شود که پدرش پیر باشد و او متولد شود .

زخم خوب میشه ولی جاش می مونه :


کنایه از اینست که هر کاری اثر خود را تا ابد بجا می گذارد .

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«س»

سبزی پاک کردن :


یعنی چاپلوسی و تملق گوئی .

سالها بی قمقمه مشق کرده :


منظور کسی در کاری با تجربه و وارد باشد . 

سازشان با هم کوک نیست :


اختلاف بین شان زیاد است و به توافق نمی رسند . 

سبیلش آویزان شدن :


از نا امیدی ناراحت شدن . 

سال به سال دریغ از پارسال :


منظور سالها ی جدید بدتر از سالهایی است که گذشته است . 

سال به دوازده ماه , ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین :


در مواردی گفته می شود که کسی پر از عیب باشد ولی یک غیب کوچک کسی را به رخش بکشد .

سالها می گذره تا شنبه به نوروز بیفته :


منظور این است که کسی برای انجام کاری فرصت را از دست بدهد و باز منتظر فرصت دیگر شود

ستاره را بالای سر خود نمی تواند دید :


منظور به کسی است که بی نهایت حسود و خود پسند است . 

سبیلش را دود داد :


یعنی نهایت تنبیه را انجام داد . 

سخاوت پس از ادای وام است :


یعنی وقتی عمل شایسته ای انجام دهی نیکوکار هستی .

سخن نیکو صیاد دلهاست :


بدین منظور است , که با حرفهای درست دوست های بیشتری پیدا می کنی .

سر بی صاحب می تراشد :


یعنی بدون اجازه کسی در مورد او تصمیم می گیرد . 

سرش از خودش نیست :


یعنی بسیار سخاوتمند و بخشنده می باشد . 

سر را با پنبه می برد :


منظور کسی است که با زبان خوش کس دیگر را گرفتار مشکل کند . 

سرش به تنش زیادی می کند :


کسی که سراغ خطر بزرگی می رود . 

سر به صحرا گذاشت :


کسی که از خانه و کاشانه فرار کند تا آسوده شود .

سر در سر چیزی کردن :


بر سر هدفی جان خود را دادن . 

سر بزرگ بلای بزرگ دارد :


کار بزرگ خطر و مسئولیت بیشتری دارد . 

سر حلیم روغن می رود :


صبح خیلی زود سر کاری رفتن . 

سرش به کلاش می ارزه :


یعنی شخص با احترامی است . 

سرگنده اش زیر لحاف است :


یعنی قسمت بزرگ کار هنوز تمام نشده . 

سر قبری گریه کن که مرده توش باشد :


به معنی این است که کسی را نصیحت کن که پند پذیر باشد .

سر کیسه را شل کن همه دنبالت میان :


منظور خرج کردن و احسان دادن است که نیازمندان برای گرفتن آن جمع می شوند . 

سرکه هوا رفت پائین رو نمی بیند :


زمانی که کسی به درجه بالائی رسید توجهی به زیر دستانش نکند .

سر و ته یک کرباسیم :


یعنی همه یک جور و یک شکل هستیم.

سرش را پیراهنش هم نمی داند :


منظور به کسی که خیلی تو دار و رازش را کسی نداند.

سری از هم جدا هستند :


یعنی با هم خیلی مهربان و با محبت هستند.

سگ باش کوچک خانه مباش :


بدین معنی است که معمولا کوچکتر خانه بیشتر دستورات را انجام می دهد.

سگ زرد برادر شغال است :


یعنی دو نفر در بدی کم و کسری از هم نداشته باشند.

سگ را که چاق کنند هار میشه :


کنایه از این است که اگر آدم پستی را حمایت کنند به روی حامی خود پنجه می زند.

سگ دو زدن :


کنایه از بیهوده کار کردن است.

سنگ به در بسته می خورد:


یعنی همه بدبختیها به سر بیچارگان می آید.

سنگ مفت , گنجشک مفت :


کاری که سرمایه نخواهد واحتمال سود بردن هم داشته باشد.

سوسکه از دیوار بالا می رفت مادرش می گفت , قربون دست و پای بلوریت :


کنایه از لوس و ناز کردن فرزند وندیدن عیب و اشکال او.

سیلی نقد به از حلوای نسیه است :


منظور آنست که هر چه نقد بدست بیاید بهتر از چیزیست که هر چند بیشتر باشد ولی دیر بدست بیاید.

سوزن همه را لباس دار می کند و خودش همیشه لخته :


این مثل در مورد افرادی گفته می شود که خودشان را وقف دیگران میکنیم.

سیخم و میخم , اطاق بیخم :


منظور پابرجا و غیر قابل تغییر هستم.

سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی :


کنایه به کسی است که خود پر از عیب واشکال بزرگ باشد ولی عیب و

اشکال کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ش»

شاخ بر آوردن :


رسوا شدن .

شریک دزد و رفیق قافله :


کنایه از دوروئی و نیزنگ بازی است .

شکم از عزا در آوردن :


پس از مدتی گرسنگی و نخوردن یک وعده غذا حسابی و سیر خوردن .

شیر مرغ و جان آدم :


هر چیز خوردنی را به خاطر آوردن .

شمشیرش به ابر می رسد :


کنایه از توانمندی کسی باشد .

شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟:


کنایه از آدمی است که آرزوهای دور و درازی داشته باشد .

شنونده باید عاقل باشد !:


یعنی هر حرفی قابل قبول نیست . مگر انکه با ترازوی عقل سنجیده شود .

شتر با بارش گم شد :


کنایه از بی سامانی و درهم بر هم بودن اوضاع خبر می دهد.

شیله پیله تو کارش نیست :


منظور آدم درستکار و بی ریاست . 

شیطون پیش اون باید درس بخونه و چیز یاد بگیره :


یعنی در شیطان بازی دوز و کلک استاد همه است .

شیشه عمرش پیش منه :


یعنی هر وقت خواسته باشم می توانم او را از پای در بیاورم .

شیطونی از چشماش می باره :


منظور از ظاهرش پیداست که انسان شیطانی است .

شده کلاف سر در گم :


منظور کسی که راه و رسم زندگی را گم کرده باشد. 

شتر سواری دولا دولا نمیشه :


کار بزرگ را نمی توان پنهان کرد .

شترها را نعل می کردند , کبک هم پایش را بلند کرد :


یعنی آدم معمولی خود را هم طراز بزرگان بداند. 

شریک اگر خوب بود , خدا هم شریک می گرفت :


منظور در کار شراکت همیشه اختلاف هست .

شکم گشنه , آروغ فندقی !:


با دست خالی می خواهد کارهای بزرگ انجام دهد. 

شمر , جلودارش نمیشه :


یعنی بسیار آدم شروری است .

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني

«ص»

صابونش بجامه کسی خوردن :


یعنی ضرر و زیانش به او هم رسیده . 

صد تا دوست کمه و یک دشمن زیاد :


یعنی حتی از یک دشمن نیز غافل نباش .

صد تا چاقو بسازه , یکیش دسته نداره :


یعنی هیچوقت به حرفش اعتماد نکن , بسیار دروغگو و پشت هم انداز است .

صبر کوتاه خدا سی ساله !:


یعنی خدا دیر گیر است ولی سخت گیر است .

صد رحمت به کفن دزد اولی !:


در موردی گفته می شود که دومی بدتر از اولی باشد . 

صبر , کلید کارهاست :


یعنی عجله نمودن در کارها اصلآ جایز نیست .

صد موش را یک گربه بس است !:


منظور سیاهی لشگر اصلآ به کار نمی آید , بلکه کاردانی و تیز هوشی ملاک است .

صلاح مملکت خویش خسروان دانند !:


منظور آنست که با وجود حقیقت آنچه را که خود صلاح می دانی انجام بده .

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 27 دی 1392  2:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها