معرفی 12 فرقه ضاله:
1)کیسانیه:
کسانی بودند که به امامت محمد ابن حنفیه قائل بودند و برای او مراتب و درجاتی قائل می شدند که خارج از حد وی بود،البته خود محمد ابن حنفیه چنین ادعایی نداشته است طرفداران این فرقه معتقد بودند که وی نمرده و در کوه رضوی پنهان است تا روزی که به او امر شود و ظهور کند. این فرقه بعد از محمد ابن حنفیه دوازده فرقه شدند که نام آنها در کتب ملل و نحل آمده است البته در عصر حاضر کسی اعتقاد به امامت محمد ابن حنفیه نیست.
2)یزیدیان:
این گروه بر این عقیده هستند که یزید به آسمان صعود نموده و بعدا برمی گردد و دنیا را پر از عدل و داد میکند،این فرقه اعتقادات خرافی و شیطان پرستی دارند و دارای دو کتاب می باشند:
الف)جلوه که شیخ عدی بن اموی نوشته است
ب)مصحف رش تالیف شماس ارمیا.
یزیدی ها اعتقاد دارند که کتاب جلوه،خطابهای خداوند است به یزیدیان.
3)زیدیه:
عده ای با تمسک به روایت پیامبر(ص) که فرمودند:«ان المهدی من ولدالحسین و انه یخرج بالسیف و انه ابن سببه. مهدی از فرزندان حسین(ع) است و او با شمشیر بپا می خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود»لذا زید که از نسل حسین (ع)بود هنگامی که بر علیه امویان قیام نمود و از طرفی مادرش هم کنیزی بود که از سوی مختار بن ابی عبیده به علی ابن حسین(ع) بخشیده شد طرفداران وی گمان کردند او مهدی موعود می باشد
و بعد ها پیروان زید به طرفداری از یحیی و فرزندش روی آوردند.پیروان او به فرق مختلف تقسیم می شوند مانند:رافضیه،جارودیه،عجلیه،بنزیه،صالحیه و زیدیه.البته در منابع مطلبی راجع به اینکه زید ادعای امامت ومهدویت کرده باشد یافت نشد. این فرقه اکنون در برخی از کشورهای اسلامی مثل یمن و سوریه وجود دارند.
4)باقریه:
این فرقه معتقد بودند که امام باقر(ع) زنده است و مهدی موعود واقعی ایشان است و ظهور خواهد نمود. عده ای از پیروان این امام،منتظر رجعت او بودند در حالی که خود امام باقر فرمودند:«بعد از حسین(ع) نه تن از امامان می آیند که نهمین فرد از آنان قائم ایشان است»ولی با این حال گروهی که زیر مجموعه ی فرقه کیسانیه بودند چنین ادعاهایی داشته اند.
5)ناووسیه:
این گروه معتقد بودند که امام صادق(ع)همان مهدی موعود هستند.رهبر این گروه شخصی به نام ناووس که از مردم بصره بود البته گروهی هم معروف به «جعفریه» به ابراز چنین اعتقادی روی آوردند که رئیس آنها شخصی به نام عبدالرحمن بن محمد بود البته هیچکدام از این گروهها الان وجود خارجی ندارند.
6)اسماعیلیه:
گروهی به این نام معتقد بودند که اسماعیل فرزند امام صادق(ع)فوت نکرده بلکه از باب تقیه نسبت مرگ به وی داده شده است او رجعت خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می کند.رهبر این گروه ابوالخطاب کوفی بود.اینان معتقد بودند که امام صادق (ع) اسماعیل را در زمان خویش منصوص کرده است و بداء را هم محال می دانستند.
البته اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(ع) در زمان حیات پدر در سال 145 (ه. ق) وفات نموده و قبر وی در بقیع می باشد حتی در مراسم تدفین اسماعیل،امام صادق(ع) چندین بار تابوت وی را پایین آورده و به همه اعلام کرد که اسماعیل از دنیا رفته تا مبادا کسی ادعای زنده بودن وی را داشته باشد.
البته هیچ مدرکی دال بر ادعای امامت از سوی اسماعیل وجود ندارد.گروهی از شاخه اسماعیلیه بنام مبارکیه ،محمد ابن اسماعیل را مهدی و امام غائب می پنداشتند.قرامله هم که از گروه های اسماعیلیه بودند در طول تاریخ به بد نامی شهرت داشتند و ادعا می کردند که محمد ابن اسماعیت،مهدی موعود است و در بلاد روم زندگی می کند.
7)واقفیه:
قائل بودند که بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع) بر امامت آن حضرت متوقف شدند و در انتظار او نشستند این گروه را ممطوریه و موسویه یا موسائیه هم نامیده اند.اینان امام هشتم(ع) را وکیل پدرش می دانستند نه جانشین او.
8)محمدیه:
پس از وفات ابو جعفر محمد بن علی الهادی در سال 254 ه ق برادر امام حسن عسکری(ع) توسط عده ای به نام مهدی موعود شناخته شد،البته ایشان از بزرگان سادات و صاحب کرامات متواتر بود حتی برخی از اهل سنت احترام زیادی برای او قائل بودند وی در حیات پدر بزرگوارش وفات نموده و در قریه بلد در نزدیکی سامراء که معروف به بقعه سید محمد است مدفون می باشد.
فرقه محمدیه ادعا می کردند که امام صادق(ع) و امام عسکری(ع) و هیچ کس دیگر حق ندارد که خود را امام معرفی بکند البته خود محمد بن علی هرگز ادعای امامت نداشت.
9)جعفریه:
عده ای قائل به امامت جعفر بن علی برادر امام حسن عسکری (ع) بودند و او را مهدی موعود می دانستند با این تفاوت که در کیفیت به امامت رسیدن ایشان با هم اختلاف داشته و به چهار فرقه منشعب می شوند.
الف)عده ای گفتند که امام عسکری(ع) به شهادت رسیده و پسری نداشته اند بنابراین برادرش جعفر امام خواهد بود.
ب)عده ای معتقد بودند که جعفر،امام یازدهم است. رهبر این گروه یکی از متکلمین کوفی بنام علی بن طحی یا طلحی فزاز بود.
ج)عده ای هم معتقد بودند که امامت جعفر از سوی پدرش بوده و امامت امامت امام عسکری(ع) را فاقد اعتبار می دانستند رهبر این گروه هم علی بن احمد بشار بود.
د)عده ای معروف به نفیسیه معتقد بودند که امام هادی(ع) محمد را وصی خود کرده و چون محمد در زمان پدر از دنیا رفته پس جعفر جانشین امام هادی است.
10)عسکریه:
گروهی هم امام حسن عسکری (ع) را مهدی منتظر می دانند و می گفتند که وی غیبت نموده و روزی ظاهر خواهد شد.البته از این گروه ها به جز در کتاب پیشینیان اثری نیست و گروه هایی هم که از این فرقه منشعب شدند تا پایان غیبت صغری منقرض شده اند.
11)شیخیه:
نامی است که به پیروان شیخ احمد احسائی(1241-166ق.) گفته می شود زادگاه احسائی روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء می باشد.احساءاز مراکز قدیمی تشیع بوده است و امروز ایالتی در شرق عربستان سعودی بر ساحل غربی خلیج فارس،به مرکزیت شهر هفوف می باشد.از عتمای شیخیه آذربایجان،سه طایفه مهم قابل ذکر است:
نخستین طایفه شیخیه آذربایجان،خانواده حجت الاسلام است؛بزرگ این خاندان میرزا محمد مامقانی معروف به حجت الاسلام(م.1269ق)
استزدومین طایفه ی شیخیه آذربایجان ،خانواده ثقه الاسلام است.میرزا شفیع تبریزی معروف به ثقه الاسلام بزرگ این خاندان است.وی از شاگردان شیخ احمد احسائی بوده است.
سومین طایفه ی شیخیه آذربایجان،خاندان احقاقی است.بزرگ این خاندان میرزا محمد باقر اسکویی(1230-1301ق)میباشد که از مراجع فقه و دارای رساله عملیه بود.او شاگرد میرزا حسن مشهور به گوهر(م.1266ق)از شاگردان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بوده است.
عقاید و آراء:
1)مبنای اصلی شیخ احمد که بیانگر روش اصلی اوست این است که همه علوم و معارف در نزد پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع)می باشد و تنها راه کشف معارف،توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنان است و آدمی به استقلال قادر به درک هیچ یک از علوم اعتقادی و عملی نیست.
2)معنی متداول و عرفی معاد جسمانی این است که آدمی در حیات اخروی همچون حیات دنیوی دارای کالبد ظاهری مرکب از عناصر طبیعی است اما احسائی معاد جسمانی به این معنی را نمی پذیرد و قائل بود که روح در جهان آخرت در کالبدی متفاوت که لطیف و نورانی هست و مشخصات طبیعی بدن فعلی را ندارد حلول می کند.
3)امامت و جایگاه امام در آفرینش مهمترین و مشهورترین عقیده احسائی به شمار می رود و عقیده وی در این باره موجب گشته تا برخی او و فرقه شیخیه را در زمره غالیان به شمار آورند.احسائی معصومان(ع)را واسطه فیض خدا می داند به این معنی که پس از آنکه خداوند معصومان را خلق کرد،آنان به اذن و مشیت الهی موجودات دیگر را آفریدند.
12)بهائیه:
فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است.بنیان گذار آیین بهاییت،میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است.او از پیروان و مبلغان باب بود.برادر کوچکتری هم به نام محیی(صبح ازل) داشت که وصیتی از باب مینی بر جانشینی در دست داشت و از این رو پس از مرگ باب،عده ای او را جانشین باب دانستند لکن به جهت سن کم،میرزا حسینعلی زمام کارها را به دست گرفت.
از آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام من(یظهرالله)نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط حسینعلی و محیی یا کشته شدند یا از اد عای خود دست برداشتند.سپس میرزا حسینعلی این مقام را برای خود ادعا کرد و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد.
بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی محیی باقی ماندند ازلی نام گرفتند و پیروان حسینعلی(بهاءالله)بهائی خوانده شدند. او با ارسال نامه هایی به اطراف رسما آیین جدید را اعلام و عده زیادی به او ایمان آوردند.میرزا حسینعلی مقامات زیادی برای خود ادعا کرد که مهمتری آنها مقام الوهیت و ربوبیت بود.
او همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و کتاب اقدس را نگاشت و مهم ترین کتاب او ایقان بود که در آخرین سالهای اقامتش در بغداد نوشته است.و پس از مرگ میرزا حسینعلی،پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء،جانشین وی شد.از رویدادهای مهم در زمان او،سفرش به اوپا و آمریکا بود که نقطه عطفی در آیین بهایی محسوب می شود و او در این سفرها تعالیم باب و بهاء را با آنچه در غرب تحت عنوان مدرنیسم متداول بود آشتی داد.
برخی از تاثیرات فرهنگ غربی در عبدالبهاء در تعالیم او آشکار است:ترک تقلید،تطابق دین و علم و عقل،وحدت زبان و خط،وحدت اساسی ادیان،ترک تعصبات،تساوی حقوق زن و مرد و .....
پس از عبدالبهاء،شوقی افندی فرزند ارشد دخترش بنا به وصیت عبدالبهاء جانشین وی شد.او بر خلاف نیکان خود از انشگاه بیروت و آکسفورد تحصیلات رسمی داشت .وی نقش ویژه ای در توسعه تشکیلات اداری و جهانی آیین بهاییت ایفا نمود.
آیین بابی و بهائی از ابتدای پیدایش در میان مسلمانان به عنوان اعتقادی انحرافی و فرقه ضاله شناخته شده است.ویژگی مهدی موعود در احادیث اسلامی به نحوی تبیین شده که راه هر گونه ادعای نادرست را می بندد.ادعای دین جدید توسط باب و بهاء مخالف با اعتقاد با خاتمیت پیامبر اسلام است.لذا علیرغم تبلیغات وسیع هیچ گاه بهائیان در میان مسلمانان جاگاهی نیافتند.
برخی از احکام و مناسک بهائیان:
1)قداست عدد نوزده:تقویم شمسی بهائی 19 ماه و هر ماه 19 روز است؛
2)قبله:قبله بهائیان جایگاهی که باب در آن دفن شده(حیفای فلسطین اشغالی)؛
3)نهی از دخالت در سیاست؛
4)حج فقط بر مردان واجب است؛
5)سه نوع نماز دارند(صغری،وسطی،کبری)؛
6)تمام حیوانات پاک هستند حتی استخوان و موی آنها؛
7)19 روز روزه از سن 15 سالگی بر هر فرد واجب است.
فصلنامه انتظار
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=