0

راه های تبدیل بدبینی به خوش بینی

 
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

راه های تبدیل بدبینی به خوش بینی

راه های تبدیل بدبینی به خوش بینی

ریشه‌های بدبینی گاهی به عدم شناخت و درک صحیح است، مثلاً به خاطر اینکه صفات خدا، حکمت، علم و قدرت خدا را نمی‌شناسد به خالق هستی بدگمان می‌شود و دنیا، ‌آخرت و اعمال عبادی را بیهوده می‌شمارد گاهی به خاطر هوس و شهوات است که شیطان هم از فرصت استفاده می‌کند و به تزئین گناهان می‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطیع هوی و هوس و شیطان می‌شود .

تعریف بدبین:

کسی که در امری یا در همه امور به نظر سوء ظن بنگرد و چشم به عیوب دیگران می‌دوزد و فقط بدی‌ها را می‌بیند در اصطلاح فلسفه به فردی گفته می‌شود که آفرینش را پر از یأس، حرمان و بدبختی بداند[1] و به حالتی که فرد بدبین دارد بدبینی گویند.

تعریف خوش‌بین:

آن که همیشه به همه کارها به نظر خوب بنگرد و جهت خوب امور و مردم را مورد توجه قرار دهد[2] و به قول معروف همیشه به جای تمرکز به نیمه خالی لیوان (بدی‌ها) به نیمه دیگر پر لیوان (خوبی‌ها) توجه داشته باشد، حالتی که نتیجه این صفت است را خوش بینی گویند.

در کل، ‌در روایات و آیات ما مستقیم و غیرمستقیم به این دو صفت اشاره شده و مضرات بدگمانی و آثار بد فردی و اجتماعی آن گوشزد شده است و نسبت به خوش گمانی ترغیب و تشویق شده و آثار خوب فردی و اجتماعی آن شمرده شده است.

مراد از بدگمانی: گمان بد اگر تنها در دل خطور کند، گناه نیست. چون که یک امر غیرارادی است و انسان نسبت به چنین امور غیرارادی تکلیفی ندارد ولی اگر فرد به آن ترتیب اثر دهد و در دل میل به تغییر محبت به دشمنی و نفرت پیدا کند و در رفتار و معاشرت با دیگران برخلاف گذشته عمل کند، گناه و حرام است.[3]

 

سؤال: آیا بدگمانی همیشه ناپسند و حرام است؟

در حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم اگر خیر و صلاح در جامعه‌ای غالب بود و کسی به دیگری که بدی از او آشکار نشده بدگمان شود ستم کرده است، ‌امّا اگر فساد و نادرستی بر روزگار و اهل آن چیره شود، پس با نیکو گرداندن گمان به دیگری خود را در معرض هلاکت انداخته است. پس به خاطر فساد، جرم، تقلب، جعل و خیانت‌های زیاد انسان می‌تواند در کارهای خود محکم کاری کند. یعنی بدبین نباشد ولی خوش‌بین هم نباشد و برای اینکه مشکلی پیش نیاید، برای وسایل خود مدرک تهیه کند. سند داشته باشد، بر پولی که می‌دهد گواه بگیرد و...[4]

بدبین همیشه تنهاست، چون او مردم را خیانتکار و ناپایدار در دوستی می‌پندارد. امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدگمانی به هر کسی چیره شود صلح و صفائی که بین او و دوستانش بود به هم می‌زند، دیگر اینکه او از ترس اینکه شرّ دیگران به او می‌رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم می‌کند

 

ریشه‌های بدبینی گاهی به عدم شناخت و درک صحیح است، مثلاً به خاطر اینکه صفات خدا، حکمت، علم و قدرت خدا را نمی‌شناسد به خالق هستی بدگمان می‌شود و دنیا، ‌آخرت و اعمال عبادی را بیهوده می‌شمارد گاهی به خاطر هوس و شهوات است که شیطان هم از فرصت استفاده می‌کند و به تزئین گناهان می‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطیع هوی و هوس و شیطان می‌شود و زمانی هم بدگمانی از ترس سرچشمه می‌گیرد. در روایات به برخی ریشه‌های این صفت خبیث اشاره شده مثل سوء تفاهم، در محل تهمت بودن فرد .

 غلبة تباهی و فساد در جامعه سرشت بدفرد و مجالست با بدان. از طرف دیگر روایات با بیان ریشه‌های خوش‌بینی ما را تشویق می‌کنند تا به آن صفات خوب آراسته شویم مثل اینکه گفته‌اند خوش‌بینی ریشه در خوف و خشیت خدا، عبادت خوب و خالص، نیکی و احسان به مردم و تحمل دارد و از همه مهمتر اینکه خوش‌بین به خاطر قوت نفسی که دارد، در وسوسه را بر شیطان و هوس بسته است و به هر احتمالی جواب نمی‌دهد.

اقسام بدگمانی و خوش‌گمانی: فرد به فرد،‌ فرد به جامعه، جامعه به فرد و جامعه به جامعه.

به عنوان مثال: بدگمانی جامعه به جامعه مثل بدگمانی برخی از اهل تسنن به شیعه که بدون تحقیق نسبت ناروا می‌دهند و می‌گویند آنها به خدا با ساختن حرم برای اهل بیت یا بوسیدن ضریح، یا سجده بر مهر شریک قائلند. این بدگمانی منشأ فساد، تفرقه، تجاوز و دشمنی است.

 

درمان بدگمانی به خدا:[5]

1. تفکر در صفات و افعال خدا (نه در ذات خدا)؛ 2. کمک گرفتن از اساتید عقائد و رشته کلام؛ 3. تدبر در جهان آفرینش و قرآن؛ 4. خود را بنده بداند، یعنی حق اعتراضی ندارد، خدا عالم و عادل و حکیم است و احاطه دارد؛ 5. خود را غرق در انعام خدا ببیند و توجه به آن نعمت‌ها بکند؛ 6. متوجه باشدکه خدا به مصالح او احاطه دارد و خلاف عدل و حکمت کاری نمی‌کند (تأخیر استجابت دعا به صلاح ماست، بلاها لازمه جهان مادی است)؛ 7. آرزوهای خیالی را کوتاه کنیم؛ 8. خدا را صادق بدانیم و اینکه به وعده‌ها و وعیدهایش عمل می‌کند (عقاب و پاداش)؛ 9. یأس نسبت به رحمت خدا که بزرگ‌ترین گناه است را کنار بگذارد و بداندکه او توبه‌پذیر است و...

 

 

سوء ظن بدبینی

راه‌های عملی تقویت خوش‌بینی و ترک بدبینی

الف. توجه به روایاتی که بدگمانی را مذمت کرده و خوش گمانی را تشویق کرده است و تمرکز فکری و عملی پیدا کردن روی ریشه‌های خوش بینی (خوف و خشیت از خدا، عبودیت خالص، احسان و تکریم مردم، تحمل و...).

ب. توجه به فوائد خوش بینی[6] که در روایات به آن اشاره شده و علم پزشکی و روان شناسان روز هم مؤید آن است

ج. توجه به گناهانی که در بستر بدبینی می‌روید مثل حسد، غیبت، کینه، و گناهان دیگر.[7]

د. از جملات مثبت تأکیدی زیادی استفاده کنید، من خوش‌بین هستم، مردم دوست داشتنی‌اند. زندگانی زیباست، گاز باید زد با پوست.

و. ریشه‌کن کردن علل بدبینی. عدم آگاهی و شناخت (با تفکر و مشورت) واقع شدن در محلی که در معرض تهمت هستیم، ترک امر به معروف و نهی از منکر، ترک مجالست با علما و خوبان و همنشینی با بدان و بدگمان‌ها.

ز. گرامی‌داشتن و اطمینان به طرفی که به او بدگمان شده‌ایم (بیش‌تر از پیش). دعا کردن به او و مأیوس کردن شیطان از وسوسه (چون قوه خیال پذیرای هر احتمال است و شیطان دقیقاً از همین کانال وارد می‌شود و به احتمالات رنگ بد و وسوسه شیطانی می‌زند و با تکرار آن در ذهن سبب عملی شدن افکار بد می‌شود[8] و با تکرار به شکل عادت در می‌آید.

ح. تقویت نفس و اراده با انجام دستورات الهی و ترک محرمات تا حسن ظن به تدریج ملکه او شود و بدگمانی که عادت شده ریشه‌اش از بین برود.

ط. باید به جنگ بدبینی زمانی برویم که هنوز فکر است و گمان، چون اگر به عمل آید و ریشه دواند سخت می‌شود با آن مبارزه کرد چون روان شناسان اعتقاد دارند که هر فکر و اندیشه‌ای تمایل دارد که به عمل تبدیل شود (هر چه از راه ذهن وارد شود از راه عضله خارج می‌شود).

هـ . بدبین همیشه تنهاست، چون او مردم را خیانتکار و ناپایدار در دوستی می‌پندارد. امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدگمانی به هر کسی چیره شود صلح و صفائی که بین او و دوستانش بود به هم می‌زند، دیگر اینکه او از ترس اینکه شرّ دیگران به او می‌رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم می‌کند.[9]

س. به بدبینی دیگران کمک نکنیم و ترحم بر بندگان خداوند کنیم[10]، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند هر که خود را در معرض تهمت( و بدبینی) قرار دهد کسی را جز خود ملامت نکند .

برخی از بدگمانی‌ها ریشه در بیماری‌های شدید روانی دارند که نیاز است به مشاوره‌های روان شناسی و روان پزشکی رجوع شود. گاهی انسان متوجه این صفت زشت خود (بدبینی) شده و درصدد رفع آن است

 

به همین جهت بود که وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با همسرش صفیه از محلی عبور می‌کردند مردی از کنار آنها گذشت، حضرت به او گفتند: این زن صفیه همسرم است. مرد گفت: نیازی نبود بگوئید من به شما بدگمان نیستم، حضرت فرمودند: شیطان در رگ و خون بنی‌آدم جا دارد، ترسیدم بر شما نفوذ کند و باعث هلاکت شما شود. اگر این امر در جامعه‌ای شیوع پیدا کند مردم به هم دلسوز شوند، در صد بدگمان خیلی پایین می‌آید.[11]

ح. برخی از بدگمانی‌ها ریشه در بیماری‌های شدید روانی دارند که نیاز است به مشاوره‌های روان شناسی و روان پزشکی رجوع شود. گاهی انسان متوجه این صفت زشت خود (بدبینی) شده و درصدد رفع آن است. در زیر برخی از راه‌های علاج را ذکر می‌کنیم:

1. گاهی انسان به این حالت شرطی شده و به خاطر تکرار آن عادت کرده مثلاً وقتی که بدبینی خودش را به دیگران گفته آنها با حرف‌های خود، لبخند و تأیید فرد بدبین را تقویت و تشویق می‌کنند و او بر این کار گرم‌تر و مصّرتر شده است به گونه‌ای که از این کار لذت می‌برد. این فرد می‌تواند با چندین راه از این صفت بد فاصله بگیرد یک: بیشتر با افرادی بنشیند که او را تشویق به این کار نکنند. دو: ‌برای کار زشت خود جریمه در نظر بگیرد، ‌مثلاً می‌تواند به فردی که نسبت به او بدبینی کرده، رجوع کند و از او معذرت خواهی کند، چون عذرخواهی برای فرد سخت است سعی کند بار دیگر مرتکب نشود،‌ یا اینکه می‌تواند یک چیز باارزشی از خودش را در نظر بگیرد و عهد و یا نذر کند که اگر به او بدگمان و بدبین شدم این شیء باارزشم را به او می‌دهم (چون دل کندن از آن برایش سخت است سعی می‌کند از بدبینی فاصله بگیرد. از جملات مثبت زیاد استفاده کند. من دیگران را دوست دارم، من خوش‌بین هستم.

ی. بدبینی و بدگمانی را مخالفت با امر خدا بدانیم، در قرآن آیاتی وجود دارد که به ما دستور داده از گمان‌های بد پرهیز کنیم چون باعث گناه می‌شوند. بدبینی گناه است و گناه زمانی انجام می‌گردد که انسان مؤمن غافل است، پس با ذکر خدا، ‌دعا، قرآن حالت مراقبت را از نفس خود تقویت کنیم تا در مرداب گناه نیفتیم. توجه داشته باشیم که مؤمن نزد خدا عزیز و محترم است و حفظ آبروی او از طرف خدا بسیار سفارش شده است. حتی عزت او از کعبه زیادتر بیان شده، پس با حفظ آبروی مؤمن خداوند را خشنود کنیم و شیطان را مأیوس و بدانیم که اگر بدبینی ما خلاف واقع درآید، جبران آن (برگرداندن آبروی رفته) مشکل است.

نکته پایانی، با توجه به مطالب ذکر شده باید گفت که برای اینکه انسان به صفت خوبی آراسته شود، و صفت‌ بداخلاقی‌ای را از خانة دلش بیرون کند، لازم است همیشه در حال مراقبه (یاد خدا) باشد و دیگر اینکه بر غفلت خود سخت‌گیری کند، (مثلاً عذرخواهی از طرفی که به او بدگمان شده‌ایم) نکته دیگر اینکه در بحث فعلی، ما باید دو کار کنیم، با فرشته خوش‌گمانی (به خدا و به مردم) دیو بدگمانی را از کشور دلمان بیرون برانیم و دیگر اینکه با توجه به کلیه راهبردهای گفته شده تمرین کنیم، تمرین کنیم، تمرین کنیم.

چهارشنبه 4 دی 1392  11:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها