0

گویش محلی(لری و زرگری و ...)

 
mhvarzaneh
mhvarzaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 758
محل سکونت : اصفهان

گویش محلی(لری و زرگری و ...)

ورزنه ای

اشك     ask         

1ـ نوعي گياه خار دار كه خشك آن را بر روي ديوار باغها مي‌گذارند براي حفاظت از باغ.

2ـ آب چشم كه موقع گريه جاري شود.

اُرُسي   orosy                   كفش

ازدُم پسا  azdam o pasa    به نوبت

اوسار  ewsar            افسار

اشتر  ostor            شتر

ايشريفي   eisriefi    طلا و جواهرات

ايشنن eisnon    گياهي است داراي شاخه‌هاي باريك و ساقه‌هاي سبز رنگ در شوره زارها مي‌رويد و طعم‌اش شور و چهار پايان آن را نمي‌خورند ريشه آن را پس از خشك كردن و كوبيدن در شستن لباس در قديم استفاده مي‌كردند.

او ov      آب

ابراييم  ebrayim   ابراهيم

اَمنيه amnyh   ژندارم

آلت alat   ادويه

اووخت uvaxt   آنگاه، آن هنگام

ارده ardeh   مايعي كه از كنجد گرفته شود و خيلي چرب و مقوي است.

امبردس ambordas    انبردست

آزگار   azeqar   تمام و كامل

ابي   eby    ديگر

آسمُن   asmon   آسمان

اَر   ar   آسياب

اِشكمبه   eskambeh    سيراب

ارزايش  arzayes   ارزش

آمو   amu   عمو

آمه   ameh   عمه

آموختن amuxtan    ياد گرفتن

الو  alov    زبانه آتش

اخي axi   مرد

اوخري  ovxory     ليوان

بِرا    bera   برادر

بِر   ber     بيرون

بِر   ber     درب

بمن چه  bemen ce   به من چه مربوط است.

برمه  berame   گريه

بيشو  beiso   رفت

بند  band   طناب

بلوشه   beluse   حركت كن(تكان بخور)

كپه نه  kepene   امر به خوايدن به حالت تند و با عصبانيت

بنه  bone    وسايل

بونه   bune   بهانه

بتمرگ   betemarqe   امر به نشستن به حالت خشم

باليشت  balist    بالشت تكيه آنچه كه زير سر نهاده شده

بته   boteh      گل و گياه

بوخچه    boxce   بقچه

بد تم  bad tam   بد مزه

بختهbaxte   گوسفند نر را از كار انداختن

بار بند barband  طويله

برش برش كرتمن bores bores kartmon  قاچ قاچ كردن و تقسيم كردن.

بد ملت bad melat   بدكردار، بد مصب

بور bur   خاكستري و رنگ نزديك به كرم

ب  bo   بود

بالاچي balaci       اتاقي كه بالاي اتاقهاي ديگر ساخته مي‌شود و چيزهاي كم كاربرد را در آن قرار مي‌دهند.

بار bar     مرتبه

بل bol   رتيل

پوس pus   پوست

پام  pam     پايم

پيل pil   پول گويش اطراف ورزنه

پنداره pendare   گمان كردن در گويش اطراف ورزنه

پِسّون pessun  پستان

پاتيل patil   ديگ مسي دهان گشاد

پلاس pelas   ظرفي كه كاه در آن مي‌ريختند جهت حمل و نقل

پاردم padom   تسمه‌اي كه زير دم چهارپايان بسته مي‌شود.

پاكار pakar   خانه زير سقف

پا سنگ pa sanq  آنچه در يك كفه ترازو نهند براي برابري كردن كفه ديگر

پاچه ورمال paceh varmal   حقه باز

پا رو دم نامن pa ru dom namon  اذيت كردن سر به سر گذاشتن.

پا خارمن pa xarmon   فريب خوردن(ضرر ديدن)

پي دار py dar  چرب و دنبه دار

پرو پا قرص paro pa qors  محكم و پا برجا

پرنه  perne  پيراهن

پا پتي  pa pety  پا برهنه

پُره poreh  پسر

تر و فرز ta ru ferz   فوري(كنايه از شخص چابك)

ترمبه  torombe   تلمبه

ترسال tarsal   سال پر باران و پر برف، سال پر آبي

تسكره taskareh  گذر نامه پاسپورت

تاليور  taliver  اهرم

دُول  dovel   تاول

تازه زا taze za  تازه زائيده

تِه تِه پِته te te pete  به لكنت زبان دچار شدن

تِرك terak   شكاف

تُخس toxs  بچه نا آرام و شرور

تاپه گا tape qa  مدفوع گاو

تف مالي tof mali   كنايه از خوب نشستن چيزي

تِفاق  tefaq   روز مبادا

تف به رو tef be ru   اهانت كردن

تق و لق taq o laq  1ـ نا استوار 2ـ نا پايدار 3ـ صفتي براي ميز كهنه

تك tok  نوكي هر چيزي، پيشاني

تقاص taqas  انتقام گرفتن، تلافي

تقه تامن taqe tamon   ضربه با چكش زدن

تيليت tilit  تليت كردن نان در آبگوشت و آش

تِل وي زي يون tel vy zy yon  تلويزيون

 

جِرجر jer jer  صداي پاره شدن پارچه

جُم jom  تكان خوردن جم خوردن

جيك جيك jik jik  صداي پرندگان

جيگر دار jiqar dar   دلير و شجاع

جيرو jirov   جوراب

جو ju  جوي آب

جُر jor  تن درست، آيا تن درستي جوري؟

جُمي jomi  جام، كاسه ظرفي كه در آن غذا مي‌خورند

جخد jaxd همين انك

جون javon  جوان

جن دار jon dar جان دار

جيويد jivid  يهودي كنايه از آدم پول‌دار و خسيس

چرقد carqad  روسري

چپري capari  علف ذرت چيده شده و انبار شده براي گاو

چوپن cooppon  چوپان

چزنن cezonon  چه مي‌دانم

چي چي ci ci  چه چيزي

چو cu چوب

یک شنبه 1 دی 1392  5:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mhvarzaneh
mhvarzaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 758
محل سکونت : اصفهان

زبان زرگری

زبان زَرگَری یک زبان فراساخته است که بین اصناف بازار رایج بوده‌است. اساس ساختن آن همان زبانی است که مردم یک آبادی یا یک شهر با آن صحبت می‌کنند ولی کلمات را طوری دستکاری می‌کنند که غیر از خود آن گروه آن را نمی‌فهمند. این نوع زبانها بین اصناف و پیشه‌وران و گاهی اقلیتهای ایران مانند یهودیان یا گروههای کوچکی مثل کولی‌ها رواج دارد. قدمت زبانهای ساختگی در ایران حداقل به نخستین سند موجود که در سال ۳۷۲ قمری نوشته شده‌است برمی‌گردد. در لغت نامه دهخدا از این زبان‌ها به عنوان لوتر یا لوترا نیز نام برده شده‌است. زبان مرغی، زبان سیدی، زبان لامی، زبان گنجشکی و مانند آن نیز از همین خانواده‌اند.

در این زبان پس از هر یک از حروف کلمات، حرف ز می‌آورند؛ چنانکه جمله «من می‌آیم» را چنین می‌گویند: «مزن میزی‌آزایزم». این زبان در دروز و احساء و دمشق نیز رواج دارد و زقزقة و لسان‌العصافیر نامیده می‌شود. زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دهند و چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهـمند. در این زبان عادت بر آن است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرف دیگر (مخصوصأ «ز») کنند.

دکتر هاینریش بروگش در سفرنامه جامع و انتقادی خود که در سالهای ۱۸۵۹-۱۸۶۰ میلادی درباره اوضاع اجتماعی-سیاسی ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار تألیف نموده‌است، راجع به زبان زرگری چنین توضیح می‌دهد:

  • در کوشک موقعیت خوبی را که آرزو می‌کردم نصیبم شد و آن آشنائی با مردی از طایفه زرگرها بود که قبلأ از اروپائیان مقیم تهران در وصف آنها داستان‌های باور نکردنی بسیار شنیده بودم. بارها برای من تعریف کرده بودند که زرگرها به اصل و نصب خود که گویا از نوادگان اسکندر مقدونی هستند افتخار می‌کنند و زبان آنها گرچه فارسی است ولی بسیاری از اصطلاحات یونانی را مخصوصأ در شمارش اعداد حفظ نموده‌اند. من نه تنها چنین ادعای سستی را به هیچ وجه و در هیچ یک از موارد، مستند و قابل اعتماد نیافتم بلکه پی بردم که در این زبان با تلاشی نافرجام سعی می‌شود زبان فارسی را به طرز خودسرانه‌ای دولا پهنا ادا کند. مرد زرگر را که در کوشک ملاقات کردیم از اهالی و متولد همدان بود. کلمات فارسی زیر نمونه‌ای از بیانات آن مرد با لهجه خودش است:
فارسی زرگری
یک یزه کیزه
دو دوزو تازه
سه سه زه تازه
بیست بیزیستازه
صد صزد تازه
هزار هزارتازه
دِه دِزه
بزرگ بزرگه زه

قاعده

زبان زرگری در حقیقت یک زبان نیست بلکه اعمال کدگذاری روی آواهای واژگان است. با این تفسیر بسیاری زبان‌ها را می‌توان بصورت زرگری بیان کرد اگرچه این قاعده تاکنون تنها روی زبان فارسی انجام شده‌است. برای بیان یک واژه در زبان زرگری واژه به سیلاب‌های تشکلیل دهنده آن تقسیم می‌شود. هر سیلاب زبان فارسی شامل با یک صامت (حرف بی صدا) و یک مصوت (حرف صدادار) شروع می‌شود. در زبان زرگری هر سیلاب دوبار ادا می‌شود با این تفاوت که در سیلاب دوم حرف ز جایگزین صامت اول می‌شود و بقیه سیلاب به به همان صورت تلفظ می‌شود.

به مثال‌های زیر توجه کنید:

پل = پ + ُ + ل = صامت + مصوت + صامت = پُزُل pozol

بابا = با + با = بازا + بازا = بازابازا baazaabaazaa

تو = توزو! tozo

من = مزن mazan (در این مثال حرف ” ن ” جزء سیلاب اول است و “ز” نمی‌گیرد. همونطور تلفظ می‌شود)

او = اوزو oozoo

دب (مثل دب اکبر) = دزب dozob

خر = خزر khazar

شما = ش + ما = شز مازا shozo mazaa

چرا = چٍ + را = چز رازا chezeraazaa

تنی = ت + نی = تز نیزی taza nizi

کیو (به معنی ”چه کسی را”) = کی + یو = کیزی یوزو kizi yozo

بیا = بی + یا = بیزی یازا bizi yaza

چطوری = چ + طو + ر ی = چزطوزو ریزی cheze tozo rizi

مثال = م + ثال = مزثازال meze saazaal

می‌تونی = می+ تو + نی = میزی توزو نیزی mizi toozoo nizi

کتاب = ک + تاب = کزتازاب keze taazaab (در این مثال حرف ” ب ” جزء سیلاب دوم است و “ز” نمی‌گیرد. همونطور تلفظ می‌شود)

ویکی‌پدیا = وی + کی + پ + دی + یا = ویزی کیزی پِزِ دیزی یازا wizi kizi peze dizi yaazaa

موبایل = مو + بایل = موزو بازایل mozobaazaail

مبل = موزبل mozobl

بازار = با + زار = بازا زازار baazaa zaazaar

اصول کلی ساخت سیلاب دوم به شکل زیر است. حرف z نشان دهنده همخوان /ز/ است.

نمونه معادل زرگری سیلاب جایگزین سیلاب
بابا بازابازا CVzV CV
ادمونتون ازدموزونتوزون VzVC VC
دریا دزریازا CVzVC CVC

 

دوشنبه 2 دی 1392  3:17 PM
تشکرات از این پست
mhvarzaneh
mhvarzaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 758
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:گویش محلی

گويش لكي :

اين گويش در بين مردمان ساكن در نواحي سرد سير شمال و شمال غربي لرستان

 رايج است و هم اكنون انبوهي از مردمان اين مناطق بدان تكلم مي كنند .

حوزه گسترش گويش لكي به ترتيب از شمال شرق به شمال غرب عبارتند از :

 

1- بخش چقلوندي يا هرو در شمال شرق


2- شهرستان سلسله يا الشتر در شمال


3- شهرستان دلفان يا نورآباد در شمال غرب


4- مناطق شمال و شمال غربي شهرستان كوهدشت و نواحي شمالي بخش چگني

 

  در ميان مناطق ياد شده ، دهستان قلايي واقع در جنوب شهرستان

 سلسله و نيز طوايف امير ، ساكي و هني در شمال دشت الشتر به گويش لري تكلم مي كنند .

 

  يكي از ويژگيهاي گويش لكي ، آثار مكتوبي است كه به اين گويش ثبت گرديده است .

برخي از اين آثار متعلق به فرقه اهل حق مي باشد . گروهي از طوايف لك دلفان

 پيرو مذهب يارسان يا فرقه اهل حق مي باشند . گويش لكي از لحاظ

ساختار زباني و اشتراكات واژگاني از گويش هاي لري كاملاً متمايز است .

اين گويش با توجه به تحولات صوتي زبانهاي ايراني در دوره باستان

و ميانه جزو گويش هاي شمال غربي ايران به شمار مي آيد .

 در حاليكه گويش لري و شاخه هاي آن جزو گويش هاي جنوب غربي ايران محسوب مي گردند .

 

  گويش لكي با گويش هاي كردي جنوبي به ويژه گويش هاي كرمانجي

 و گوراني بسيار نزديك است . 

به گونه اي كه گويشوران آنها به راحتي زبان يكديگر را مي فهمند .

 گويش كردي و شاخه هاي متعدد آن از ديدگاه تحولات تاريخي

 زبانها و لهجه هاي ايراني جزو گويش هاي شمال غربي ايران محسوب مي گردند .

  گويش لكي به دليل مجاورت و همسايگي با گويش هاي گوراني و

كرمانجي از سوي شمال و گويش هاي لري از سوي جنوب ، حد فاصل

 گويش هاي شمالي و جنوبي ايران محسوب مي گردد .

سرزميني كه لكها در آن سكني گزيده اند تقريباً آخرين نقطه گسترش

 لهجه هاي شمال غربي ايران محسوب مي گردد و پس از آن وارد قلمرو

 گويش هاي جنوب غربي ايران از جمله گويش هاي لري مي گرديم

 

دوشنبه 2 دی 1392  3:20 PM
تشکرات از این پست
mhvarzaneh
mhvarzaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 758
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:گویش محلی

لری

لری چند نوعه
- بختیاری
- لرستانی 
- کهگیلویه و بویر احمدی
- و...
ما تو این تاپیک کهگیلویه ایش رو آموزش میدیم چون خودم مال اونجام
-------------------------------------------------------------------------------------------------
برا جمع بستن از "ال" یا "گل"
درخت ها = درختل
---------------------------------------------------
رفتیم به مدرسه = رفتیم و مدرسه
چرا = سیچه
پسر = کر
 دختر= دور
مادر = دا (دا خیلی قدیمیه البته)
پدر = بو  = جدیدا میگن بابالی
عمه = عامه = قدیمیا میگن مامه
دایی = هالو (البته بلا نسبت شما)
ظرف = درف
خونه = حونه
درخت = دار
بلوط = بلی
بره = کره
خدا = خوا = خرا
برادر = گو ، برار(در جملات تعجبی (البته زیاد به کار نمیره))
خواهر = دری
داریم = هی >>> داریم میریم = هی ایریم /یرمیگردم = ایورگردم
پا شو = وریس
بپر = بل کن
---------------------------------------
دیگ من شهر دیرمت = دیروز تو شهر دیدمت
ایسو = الان - از کی تا ایسو : از کی تا الان
رَتی؟ = رفتی؟

دوشنبه 2 دی 1392  3:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها