زبان زَرگَری یک زبان فراساخته است که بین اصناف بازار رایج بودهاست. اساس ساختن آن همان زبانی است که مردم یک آبادی یا یک شهر با آن صحبت میکنند ولی کلمات را طوری دستکاری میکنند که غیر از خود آن گروه آن را نمیفهمند. این نوع زبانها بین اصناف و پیشهوران و گاهی اقلیتهای ایران مانند یهودیان یا گروههای کوچکی مثل کولیها رواج دارد. قدمت زبانهای ساختگی در ایران حداقل به نخستین سند موجود که در سال ۳۷۲ قمری نوشته شدهاست برمیگردد. در لغت نامه دهخدا از این زبانها به عنوان لوتر یا لوترا نیز نام برده شدهاست. زبان مرغی، زبان سیدی، زبان لامی، زبان گنجشکی و مانند آن نیز از همین خانوادهاند.
-
در این زبان پس از هر یک از حروف کلمات، حرف ز میآورند؛ چنانکه جمله «من میآیم» را چنین میگویند: «مزن میزیآزایزم». این زبان در دروز و احساء و دمشق نیز رواج دارد و زقزقة و لسانالعصافیر نامیده میشود. زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دهند و چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهـمند. در این زبان عادت بر آن است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرف دیگر (مخصوصأ «ز») کنند.
دکتر هاینریش بروگش در سفرنامه جامع و انتقادی خود که در سالهای ۱۸۵۹-۱۸۶۰ میلادی درباره اوضاع اجتماعی-سیاسی ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار تألیف نمودهاست، راجع به زبان زرگری چنین توضیح میدهد:
-
در کوشک موقعیت خوبی را که آرزو میکردم نصیبم شد و آن آشنائی با مردی از طایفه زرگرها بود که قبلأ از اروپائیان مقیم تهران در وصف آنها داستانهای باور نکردنی بسیار شنیده بودم. بارها برای من تعریف کرده بودند که زرگرها به اصل و نصب خود که گویا از نوادگان اسکندر مقدونی هستند افتخار میکنند و زبان آنها گرچه فارسی است ولی بسیاری از اصطلاحات یونانی را مخصوصأ در شمارش اعداد حفظ نمودهاند. من نه تنها چنین ادعای سستی را به هیچ وجه و در هیچ یک از موارد، مستند و قابل اعتماد نیافتم بلکه پی بردم که در این زبان با تلاشی نافرجام سعی میشود زبان فارسی را به طرز خودسرانهای دولا پهنا ادا کند. مرد زرگر را که در کوشک ملاقات کردیم از اهالی و متولد همدان بود. کلمات فارسی زیر نمونهای از بیانات آن مرد با لهجه خودش است:
فارسی |
زرگری |
یک |
یزه کیزه |
دو |
دوزو تازه |
سه |
سه زه تازه |
بیست |
بیزیستازه |
صد |
صزد تازه |
هزار |
هزارتازه |
دِه |
دِزه |
بزرگ |
بزرگه زه |
قاعده
زبان زرگری در حقیقت یک زبان نیست بلکه اعمال کدگذاری روی آواهای واژگان است. با این تفسیر بسیاری زبانها را میتوان بصورت زرگری بیان کرد اگرچه این قاعده تاکنون تنها روی زبان فارسی انجام شدهاست. برای بیان یک واژه در زبان زرگری واژه به سیلابهای تشکلیل دهنده آن تقسیم میشود. هر سیلاب زبان فارسی شامل با یک صامت (حرف بی صدا) و یک مصوت (حرف صدادار) شروع میشود. در زبان زرگری هر سیلاب دوبار ادا میشود با این تفاوت که در سیلاب دوم حرف ز جایگزین صامت اول میشود و بقیه سیلاب به به همان صورت تلفظ میشود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
پل = پ + ُ + ل = صامت + مصوت + صامت = پُزُل pozol
بابا = با + با = بازا + بازا = بازابازا baazaabaazaa
تو = توزو! tozo
من = مزن mazan (در این مثال حرف ” ن ” جزء سیلاب اول است و “ز” نمیگیرد. همونطور تلفظ میشود)
او = اوزو oozoo
دب (مثل دب اکبر) = دزب dozob
خر = خزر khazar
شما = ش + ما = شز مازا shozo mazaa
چرا = چٍ + را = چز رازا chezeraazaa
تنی = ت + نی = تز نیزی taza nizi
کیو (به معنی ”چه کسی را”) = کی + یو = کیزی یوزو kizi yozo
بیا = بی + یا = بیزی یازا bizi yaza
چطوری = چ + طو + ر ی = چزطوزو ریزی cheze tozo rizi
مثال = م + ثال = مزثازال meze saazaal
میتونی = می+ تو + نی = میزی توزو نیزی mizi toozoo nizi
کتاب = ک + تاب = کزتازاب keze taazaab (در این مثال حرف ” ب ” جزء سیلاب دوم است و “ز” نمیگیرد. همونطور تلفظ میشود)
ویکیپدیا = وی + کی + پ + دی + یا = ویزی کیزی پِزِ دیزی یازا wizi kizi peze dizi yaazaa
موبایل = مو + بایل = موزو بازایل mozobaazaail
مبل = موزبل mozobl
بازار = با + زار = بازا زازار baazaa zaazaar
اصول کلی ساخت سیلاب دوم به شکل زیر است. حرف z نشان دهنده همخوان /ز/ است.
نمونه |
معادل زرگری |
سیلاب جایگزین |
سیلاب |
بابا |
بازابازا |
CVzV |
CV |
ادمونتون |
ازدموزونتوزون |
VzVC |
VC |
دریا |
دزریازا |
CVzVC |
CVC |