0

فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

 
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

اهمیت و جایگاه رفیع تذکر لسانی در رهنمود امام خمینی و امام خامنه ای

امام خمینی رحمة الله علیه

مشکل مسلمین حکومت هاى مسلمین است
بسم الله الرحمن الرحیم
ایـن مـاه مـبـارک رمـضان بر همه مسلمین مبارک باد و مبارک آن روزى است که مسلمین با احساس وظیفه بتوانند بر مشکلات خودشان غلبه کنند.
مـشکل مسلمین فقط قدس نیست ، این یکى از مشکلاتى است که مسلمین دارند. افغانستان مگر از مـشـکـلات مـسلمین نیست ؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نـیـسـت ؟ مـصـر مـگـر از مـشـکـلات مـسـلمین نیست ؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ باید ما تـحـلیـل کـنـیـم که مشکلى که در همه اقطار مسلمین هست ، از کجا پیدا شده است ؟ و راه حلش ‍ چـیـسـت ؟ چـرا مـسـلمـیـن در هـمـه جـاى دنـیـا تـحـت فـشـار حکومت ها و ابرقدرت ها هستند و راه حـل ایـن مساءله چیست ؟ تا اینکه هم رمز پیروزى بر همه مشکلات به دست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند.
مشکل مسلمین ، حکومت هاى مسلمین است . این حکومت ها هستند که مسلمین را به این روز رسانده اند، مـلت هـا مـشـکـل مـسـلمـیـن نـیـسـتـنـد، مـلت هـا بـا آن فـطـرت ذاتـى کـه دارنـد، مـى تـوانـنـد مـسـائل را حـل کـنـنـد لکـن مـشکل ، دولت ها هستند. شما سرتاسر ممالک اسلامى را وقتى که مـلاحـظـه کنید کم جائى را مى توانید پیدا بکنید که مشکلاتشان به واسطه حکومت هایشان ایجاد نشده . این حکومت ها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرت ها و سرسپردگى شـان بـا ابرقدرت هاى چپ و راست ، مشکلات را براى ما و همه مسلمین ایجاد کرده اند. اگر ایـن مـشـکـل از پـیـش پـاى مـسـلمـیـن بـرداشـتـه بـشـود، مـسـلمـیـن بـه آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست .
علماى همه بلاد اسلامى باید مردم را بیدار کنند
شـمـا دیـدید که مشکل ما که از مشکلات دیگران بیشتر بود و قدرت شیطانى شاه مخلوع از هـمـه قـدرت هـا بـیـشـتـر بـود و طـرفـداران او، ابـرقـدرت هـا و هـمه حکومت هاى اسلامى و غـیـراسـلامـى بـودنـد، مـلاحـظـه کـردیـد کـه حـل ایـن مـشـکـل بـه پـنـاه بـردن بـه یـک کـشـورى یـا یـک قـدرتـى یـا یـک ابـرقـدرتـى نـبـود. حـل مـشکل را خود ملت کردند. ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از یاءس به اطمینان و از توجه خود
بـه تـوجـه بـه خـدا و از تـفـرقـه بـه اجـتـمـاع . ایـن تـحـول ، تـحـول مـعـجـزه آسـا اسـبـاب ایـن شـد کـه ایـن مـشـکـل بـسـیـار بـزرگ را، مـشـکـلى را کـه شـایـد هـمـه جـا و هـمـه دنـیـا مـحـال مـى دانـسـتـنـد حـلش را، حـل کـنـد شما گمان نکنید که ایران داراى سلاح بود، ایران سـلاحـش سـنـگ بـود، چـوب ، مـشت ، لکن سلاح معنوى داشت ، سلاح معنویش ایمان به مکتب ، ایـمان به خداى تبارک و تعالى و توکل به مبداء قدرت و وحدت کلمه . حالا که مى بینید دسـت مـلت مـا، یـعنى غیرنظامى ها تفنگ است ، این تفنگى است که به غنیمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در کار نبود، ایمان بود. ملت از مرکز گرفته تا سرحدات هـر کـجـا بـرویـد، یک کلمه مى گفتند. آن روز این گروه هاى فاسد مفسد زیر خاک بودند، مـثـل حـیـواناتى که در سوراخ بودند و میدان مال ملت بود. از مرکز تا سرحدات هر جا مى رفـتـى ، حـتـى بـچـه هـاى کـوچـک صدایشان بلند بود که ما اسلام را مى خواهیم جمهورى اسـلامـى را مـى خـواهـیـم ، مـریـض هائى که در بستر در بیمارستان بودند هم همین منطق را داشـتـنـد، جـوان هـا هم همین منطق را، دانشگاه و مدرسه هم همین منطق ، زن ها و مردها هم منطقشان هـمـیـن بـود. از آن خـواب گـرانـى کـه مـا را ابـرقـدرت ها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى که باید به آن توجه داشت ، کرده بودیم ناگاه بارقه اى از جانب خداى تبارک و تـعـالى پـیـدا شـد و مـا را بـیـدار کـرد و ایـن مـشـکـل بـه نـظـر هـمـه مـحـال را، حـل کـرد. مـشـکـل شـاه مـخـلوع ودار و دسـتـه او بـود و حل مشکل به دست خود ملت بود. نه یک تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه یک حکومت خارجى بـه مـا کـمـک کـرد. بـلکـه آنـهـا مخالف ما بودند، عراق سرسخت مخالف با ما بود، کویت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم که حالش را مى دانید و سایر ممالک را دولت هایشان را مـى دانـیـد، در عـین حالى که همه قدرت ها یک طرف صف آرائى کرده بودند و ملت ما با دسـت خـالى یـک طـرف ، مـلت مـا هـجـوم کـرد و ایـن سـد کـه خیال مى کردند ممتنع است شکستش ، شکستند.
بـایـد کارى کرد که ملت ها هر جا هستند، ملت ها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و بـخـواهند و دانشمندها بخواهند، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاه هاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشکله اسلام و ممالک اسلامى بشود، باید مردم را بیدار کنند. این مردمى که با تـبـلیـغـات چـنـد صـد سـاله ، بـه آنـها باور آورده بودند که نمى شود با امریکا یا با شـوروى مـخالفت کرد و الان هم باور ملت هاى دیگرى هست ، باید اینها به ایشان فهماند کـه مـى شـود. بهتر دلیل بر اینکه یک امرى ممکن است ، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایـران . دولت هـاى دیگر، ملت دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عده و عده بیشتر داشت ، خـیر. شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد لکن مغزهاى اینها را به واسطه تبلیغات دامنه دارى که شده است ، شستشو کرده اند و از اسلام ماءیوس کردند و این مغزها را پـر کـردنـد از اینکه با این ابرقدرت ها نمى شود طرف شد. این از چیزهائى است که با تبلیغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است . باید آنهائى که در هـمـه مـمـالک هـسـتند، آنهائى که دلشان براى ملت ها مى تپد، آنهائى که به اسلام اعتقاد دارنـد و بـراى اسـلام مـى خـواهـنـد خـدمـت کـنـنـد، هـر کـدام در مـحـل خودشان ، ملت خودشان را بیدار کنند تا ملت خودشان ، خودشان را که گم کرده اند، پـیـدا کـنـند. ملت ها خودشان را گم کردند، مملکت خودشان را گم کردند، هر چه در ذهنشان وارد مى شود،
ایـنکه نمى شود با این قدرت ها طرف شد، اینها چه ها و چه خواهند کرد. باید از مغز ملت هـا ایـن (نـمـى شـودها) را بیرون کرد و به جاى آن (مى شودها) را گذاشت . نه مى شـود ایـن کار را کرد. یک میلیارد جمعیت تقریبا، جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه امکانات و آن سـرزمـیـن هـاى وسیع و آن مخازن زیرزمینى وسیع و آن پشتوانه اسلامى الهى نباید در ذهـنـشـان بـیـایـد کـه نـمـى شـود. ایـن قـدرت بـزرگ شـیطانى شوروى که با تمام قوا افغانستان را مى خواهد خفه کند، نتوانسته است . ملت اگر یک چیزى را بخواهند، نمى شود تـحـمـیـل شـان کـرد. بـایـد مـلت را بـیـدار کـرد تـا بـخـواهـنـد. مـلت مـا هـم قـبـل از بـیـسـت سـال خـواب بـود، تـوجـه نـداشـت . از بـیـسـت سـال بـه این طرف هى گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهى ها گفتند، کم کم رسـیـد بـه تـظـاهـر، کم کم رسید به ریختن در خیابان ها، کم کم رسید به الله اکبر، و قـدرت بـزرگ شـیـطـانـى در مقابل الله اکبر نتوانست بماند و همه مى خواستند بماند. من مـطـلع بـودم هـمـه قـدرت ها مى خواستند که این نوکرى که براى همه شان خدمتگزار بى چـون و چـراسـت ، در ایـران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملت وقتى نخواهد، نمى شود. باید ملت را بیدار کرد که آن چیزى را کـه خـیـال مى کرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امرى را که به خیالش نمى شود، بیدارش کـرد کـه مـى شود و ملت از دولت هاى خودشان بخواهند که تسلیم بشوند والا همان کارى را کـه مـلت ایـران کـرد، بـا آنـهـا بـکـنـنـد تـا حـل مـشـکـل بـشـود. حـل مـشـکـل بـدون ایـنـکـه ایـن اشخاصى که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حـل بـشـود، ایـنـهـا را بـایـد از بـیـن راه بـردارنـد. هـر جـا شـما بروید، در هر کشورى از کـشـورهـاى اسـلامـى نـه ، بـلکه همه کشورهاى دنیا این سران قوم هستند که مانع هستند از رشـد فـکـرى و معنوى و مادى ملت ها، این سران کشورها هستند که وابستگان خودشان را در دانـشـگاه ها معلم مى کنند و معلم هاى دانشگاه جوان هاى ما را خراب مى کنند. مانع ، این حکومت هـاسـت ، حـکـومـت هـا با اختلاف مراتب ، حکومت ها جلوى رشد جوان هاى ما را گرفتند و جلوى پیشرفت مسلمین را.
ملى گرائى اساس بدبختى مسلمین است
آنـهـائى کـه ، آن قـدرت هـاى بـزرگـى کـه مـطـالعـه کـردنـد روى کـار مـا سـال هـاى طـولانـى ، صـدها سال فرستادند و مطالعه کردند روى گروه ها، روى افراد، روى اشخاص مطالعه کردند، حتى روى زمین جنگل ها و همه جا، در جامعه ما این را یافته اند کـه اسـلام اسـت کـه مى تواند جلویشان بایستد. از این جهت آن چیزى که از همه چیز براى آنـهـا مـطـرح اسـت ، اسـلام اسـت و آن چـیـزى کـه سـر راه اسـلام قـرار دادند، این حکومت هاى فـاسـدنـد. بـا دست حکومت هاى فاسد و با تبلیغ حکومت هاى فاسد، این نژادپرستى ها و گـروه پـرسـتـى هـا در بـیـن مـسـلمـیـن رشـد کـرده اسـت . عـرب هـا را در مـقـابـل عـجـم هـا و تـرک هـا قـرار دادنـد و عـجـم هـا را در مـقـابـل عـرب هـا و تـرک هـا را در مـقـابـل دیـگـران و هـمـه نـژادهـا را در مـقـابـل هـم . ایـنکه من مکرر عرض مى کنم که این ملى گرائى اساس بدبختى مسلمین است ، بـراى ایـن اسـت کـه ایـن مـلى گـرائى ، مـلت ایـران را در مـقـابـل سـایـر مـلت هـاى مـسـلمـیـن قـرار مـى دهـد و مـلت عـراق را در مقابل دیـگـران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشه هائى است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین بـا هـم مـجـتـمـع نـبـاشـند. در عراق ، حکومت عراق ، حکومت سابق تر از این حکومت ، – که این بـدتـر از آن اسـت – ایـنـهـا طـرح مـى کـردند که ما مى خواهیم مجد بنى امیه را احیا کنیم در مقابل اسلام . اسلام که آمده بود همه مجدها را فانى کند در مجدالله ، اینها مى گفتند ما مجد بـنـى امـیـه را بـایـد احـیـا کنیم و این چیزى نبود که شعور اینها برسد، تلقینى بود که ابـرقـدرت هـا مـى کـردنـد کـه اسـلام مـتـفـرق بـشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمن هم بـشـونـد. در ایـران از سـال هـاى طـولانـى اشـخـاص بـى اطـلاع از اسـاس مـسـائل ، ولو فـرض کـنـیـد بـعـضـى شـان مـغـرض نـبـودنـد، ایـنـهـا هـم هـى طبل ملیت را کوبیدند، همان ملیتى که مى خواست اساس اسلام را در ایران برچیند.
اسلام آمده است که همه نژادها به هم اند، مثل دنده هاى شانه مى مانند، هیچ کدام بر هیچ کدام تـفـوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هـیـچ نـژادى بـر دیـگـرى و نـه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگرى فـضیلت ندارند. فضیلت با تقواست ، فضیلت با تعهد است ، با تعهد به اسلام است . ایـنـها تبلیغاتى بوده است که ، تلقیناتى بوده است که از ابرقدرت که مى خواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحیح هم ، باورشان آمده است . در چـندین سال قبل محتمل است ، گمان مى کنم زمان رضاخان بود یک مجمعى درست کردند و یک فـیلم هائى تهیه کردند و یک اشعارى گفتند و یک خطابه هائى خواندند براى تاءسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرده ، عرب بر ایران غلبه کرده . شعر خواندند، فیلم به نـمـایـش ‍ گـذاشـتند که عرب آمد و طاق کسرى را، مدائن را گرفت و گریه ها کردند. همین ملى ها، همین خبیث ها گریه مى کردند، دستمال ها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سـلاطـین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا به یک صورتى به ملت ها تـحـمـیـل شـده اسـت . (در مـمـالک عـربـى ، عرب باید چه باشد). این تلقین است ، این مـخـالف بـا قـرآن اسـت . (در مـمـالک غیر عربى هر کدام خودشان را باید، ملت خودشان بـایـد جلو باشد) این برخلاف تعلیمات اسلام است ، این آنى است که این ابرقدرت ها آرزویـش را مـى کـنـنـد و کـردنـد و عـمـل کـردند. وقتى اینها غلبه کردند، در جنگ دوم غلبه کـردنـد بـر عثمانى ، عثمانى را تکه تکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هـر کـدام یک نوکرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند، مع الاسف آنهائى که اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتى به آن نمى دادند و الان هم نمى دهند.
ما تا به اسلام برنگردیم ، مشکلاتمان سر جاى خودش هست
مـشـکـل مـا الان دولت هـاى مـاسـت ، مـشـکـل اسـلام دولت هـاى اسـلامـى هـسـتـنـد، ایـن مـشـکـل باید حل بشود. اگر دولت هاى اسلامى به خود بیایند و گرایش کنند به اسلام و از عـربـیـت بـرگـردنـد بـه اسـلامـیـت و از تـرکـیـت بـرگـردنـد بـه اسـلامـیـت ، حـل مـى شـود مـسـائل ، و اگـر چـنـانـچـه آنـهـا نـکـنـنـد، ایـن مـشـکـل هـسـت تـا وقـتـى سـایـر کـشـورهـا مـثـل ایـران بـشـونـد. ایـران بـا مـشـت ، ایـن مشکل را حل کرد و باید همه کشورها با مشت خـودشـان ایـن مـشـکـل را رفـع کـنند. ما نباید بنشینیم که حکومت هاى ما کارى براى ما انجام بدهند. حکومت هاى ما براى خودشان هستند، این حکومت هائى که در بلاد مسلمین هست ، اینها به اسـلام هـیـچ کارى ندارند، اگر یک دفعه اسلام بگویند، براى این است که شما را بازى بـدهـنـد. اسـلام صـدام هـم مـثـل اسـلام محمدرضا خان است ، اسلام آن مصرى هم ، سادات هم ، مـثـل اسـلام صدام است . این یک اسلامى است که در لفظ گفته مى شود، لکن پایگاه درست مـى کـنـد و مى گوید ما همراه هم مى شویم ، برویم ایران را از بین ببریم . ایران یعنى چـه ؟ یـعـنى یک مملکت اسلامى . با کافر هم عهده مى شود براى کوبیدن مسلمین ، این فرم اسـلام آقـاى سـادات ، اسـلامـش ایـن فرم است و آقاى صدام هم اسلامش این فرم است که مى گوید اسلام ، مى گوید مسلم ، مى گوید چه . مى گوید ما با ملت ایران ، در بعضى از نـطـق هـایـش گـفـتـه که با ملت ایران ما کارى نداریم ، ما همراه هستیم ، با حکومت ایران هم همراهیم ، اما روزى نمى شود الا اینکه سرحدات این ملت را، سرحدات این مملکت را به آتش و تـوپ هـاى کـذا مـورد تـجاوز قرار مى دهد. این یک فرم اسلامى است ، اسلام وارداتى از آمـریـکـا و وارداتـى از شـوروى . مـا تـا بـه اسـلام بـرنـگـردیـم ، اسـلام رسـول الله ، تـا به اسلام رسول الله برنگردیم ، مشکلاتمان سرجاى خودش هست ، نه مـى تـوانـیـم قـضـیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را. ملت ها باید برگردند به صدر اسلام ، اگر حکومت ها هم با ملت ها برگشتند که اشکالى نیست و اگر برنگشتند، ملت ها باید حساب خودشان را از حکومت ها جدا کنند و با حکومت ها آن کنند کـه مـلت ایـران بـا حـکـومـت خـودش کـرد تـا مـشـکـلات حـل بـشـود والا هـى مـا روز قدس بگیریم ، فریاد بزنیم ، هى آقایان اجتماع کنند و حرف بـزنـنـد، فـریـاد و حـرف جلوى آنها را نمى گیرد، بلى گاهى مى گیرد منتها ما حرف هم نمى زنیم .

اگـر در روز قـدس تـمـام مـلت ها قیام مى کردند و فریاد مى زدند، نمى توانست آن حکومت احـمـق جـلوى فـریـادشـان را بـگـیرد، یک جمعیت کمى قیام مى کنند. اگر در روز قدس تمام کشورهاى اسلامى ، ملت ها همه برخیزند و فریاد بزنند، نه براى قدس تنها، براى همه مـمـالک اسـلامـى ، پیروز خواهند شد.

.

ما با فریاد محمدرضاخان را بیرونش کردیم، شما خیال مى کنید با تفنگ بیرون کردیم ؟ با فریاد، با الله اکبر، اینقدر الله اکبر بر مغز ایـنـهـا کـوبـیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند از این مملکت رفتند.

.

مسلمین باید فـریـاد بـزنند، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند، نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند، فریاد من تنها هیچ چیز نیست ، فریاد یک محله ، یک شهر هیچ چیز نـیـسـت ، شما ببینید فریادهائى که حالا از ایران بلند مى شود منحصر به تهران ، قم ، اهـواز نـیـسـت ، یک وقت مى بینید که سپاه پاسداران امر مى کند به تمام ملت که فلان شب بـرویـد بـالاى پـشـت بـام الله اکـبـر بـگـوئیـد، هـمـه اطـاعـت مـى کـنـنـد.

.

در قبل از این انقلاب مگر مى شد که یک دسته اى بگویند بروید بالاى منبر، گوش کنند به او؟ مـدرسـین محترم قم مى گویند که فلان روز باید راهپیمائى بشود، همه ملت راهپیمائى مـى کـنند. و همین طور باید ملت ها اینطور بشوند که وقتى یک گروه شان گفت که فلان عـمـل را انـجـام بـدهـیـد، ایـن را یـک فـرمـانـى بـدانـنـد کـه از بـالا صـادر شـده و بـایـد عمل کنند. ملت ما حالا اینطور شده ، ما میل داریم ملت ها همه اینطور بشوند.
ما مى خواهیم معنویت انقلاب اسلامى مان را به جهان صادر کنیم

مـا کـه مـى گوئیم (انقلاب ما مى خواهیم صادر کنیم ) مى خواهیم این را صادر کنیم ، مى خـواهیم این مطلب را، همین معنائى که پیدا شده ، همین معنویتى که پیدا شده است در ایران ، همین مسائلى که در ایران پیدا شده ، ما مى خواهیم این را صادر کنیم . ما نمى خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم . عراق با ما الان مدت هاست دارد حمله مى کند و ما هیچ حمله اى بـه آنـهـا نـمى کنیم ، آنها حمله مى کنند ما دفاع مى کنیم ، دفاع لازم است .

ما مى خواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگى مان را، انقلاب اسلامى مان را به همه ممالک اسلامى صـادر کـنـیـم و اگـر ایـن انـقـلاب صـادر شـد، هـر جـا صـادر بـشـود ایـن انـقـلاب ، مشکل حل مى شود.

شـمـا کوشش کنید که اینطورى که ایران انقلاب کرد و اینطورى که ایران الان هم حاضر بـراى هـمـه چیز است ، ملت هاى خودتان را بیدار کنید. آنهائى که براى اسلام دلشان مى سوزد، آنهائى که براى کشورشان دلشان مى سوزد، ملت هاى خودشان را بیدار کنند تا ایـن تـحـولى الهـى کـه در ایـران پـیـدا شـد، در آنـجـاهـا بـیـدار بشود. هر جا پیدا بشود حـل مـسـاءله اسـت ، دیـگر آنوقت نترسید که چهار تا فاسد بیاید مسجدالاقصى را بگیرد، آنـوقـت دیـگـر تـرس نـکـنید، حل است مساله ، اما وقتى یک ملتى ، دو طایفه ، ده طایفه صد طـایـفـه مـى شـوند و هر کدام به خلاف دیگرى هستند و حکومت ها هم اینجور حکومت ها هستند، دیگر توقع نداشته باشید که با این طرز فکر و با این طرز حکومت بتوانید غلبه کنید.

بـایـد تـعـلیـمـات اسلام را گرفت و همانطورى که اسلام دستور داده است که مومنین ، همه مـومـنـیـن در هـمـه جـا بـرادر هـسـتـنـد و امـر کـرده اسـت بـه ایـنـکـه اعـتـصـام بـه حـبـل الله بـکـنـید و متفرق از هم نشوید و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید والا فـشـل مـى شوید، مسلمین وقتى مى توانند از گیر ابرقدرت ها و از گیر حکومت هاى فاسد خودشان خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند، این دعوت الهى است ، از صدر اسلام ، تا آخر این دعوت را اجابت کنند، اگر دعوت را اجابت نکنند و هى بخواهند بگویند که آقا بـیـائیـد بـکـنـیـد این کار را، تا این دعوت اجابت نشود، کار از ما نمى آید. کار وقتى از ما سـاخـته است که اسلامى فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم ، به تعلیمات صدر اسلام عمل کنیم

من امیدوارم که شما عزیزانى که از اطراف آمدید براى روز قدس ، مـوفـق بـشـوید و همه مسلمین موفق بشوند و انشاءالله یک روزى همه مسلمین با هم برادر و هـمـه ریـشـه هـاى فـاسـد از هـمـه بـلاد مـسـلمـیـن کـنـده بـشـود و ایـن ریـشـه فـاسـد اسـرائیـل از مـسـجـد الاقـصـى و از کـشـور اسلامى ما کنده بشود و انشاءالله تعالى با هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم انشاءالله. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته(۱)

امام خامنه ای دامت برکاته

مردم امتحان نمی کنند

آنچه که مسئولیت شماست مسئله زبانی است یعنی شما باید کاری کنید که مردم امر و نهی زبانی را که مهمترین عامل که حتی از جهاد بالاتر است یعنی حتی تأثیرش از جهادی که توپ و تفنگ و بمب اتم است بیشتر است اگر انجام بگیرد و تحقق پیدا کند منتهی مردم که امتحان نمی کنند یکبار امتحان کنند تا ببینند اگر نشد.

آمریکا را می شکنند

من عرض می کنم مثلاً الان آمریکا (از آمریکا بالاتر، قدرتمندتر، مستکبرتر، طاغی تر) اگر همه مسلمانان عالم تصمیم بگیرند که هر مسلمانی در ماه یکبار به آمریکا بگوید نکن، آمریکا را می شکنند کاری که با بمب اتم نمی شود با این کار می شود. زبانی، یدی هم نمی خواهد همه مردم مسلمان هرکس که مکلف است در تمام دنیای اسلام، شما حالا این را در گناهان داخل جامعه بیاورید. یک آقایی دارد یک حرکت خلاف انجام می دهد کسی از پهلویش رد شود و بگوید (عصبانیت و تهدید به عمل هم لازم نیست) آقا این کار شما خلاف است نکنید، و رد شود او ممکن است دنبالش کند، این برود.

بگویند “آقا نکن”

جوان های ما دلشان می خواهد که وقتی ما گفتیم امر به معروف کنید یک خنجر به دستشان بدهیم بگوییم اگر نشد بزن! در حالیکه این زدن یک کار دیگری است اصلا من اینکار را از تو خواسته ام؟ من مرحله دوم را که زبانی است از تو می خواهم اگر همین کار انجام بگیرد و شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند بگویند “آقا نکن” و بروند، ده نفر بگویند “نکن” و بروند اگر کسی طاقت پیدا کرد این خلاف را دوباره انجام دهد، نمی تواند بکند

می خواهد منفجر بشود

اینکه می بینید وقتی شما دو یا سه بار گفتید نکن او عصبانی می شود و می آید یقه شما را می گیرد پیداست که این ضربه شکننده است اگر شکننده نبود عصبانیت نداشت می گفتی نکن او هم نگاهی می کرد و محل نمی گذاشت شما می دانید وقتی چند بار تکرار شد “نکن نکن نکن” این یک دفعه می خواهد منفجر بشود.

ابزار عظیم الهی

خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است. در امر و نهی این اثر را قرار داده است ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم بکنید تا ببینیم می شود یا نمی شود. خدای متعال آن آیات را خلاف که نفرموده است یا همین روایت را که از نهج البلاغه خواندیم واقعاً اگر چنانچه بکنید تمام قوام عدل و حق در عالم برقرار می شود.(۲)

منابع:

۱- صحیفه امام ج ۱۲ ص ۳۲۲

۲- کتاب امر به معروف و نهی از منکر ویژه آموزش ضابطین بسیجی

 

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:17 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

نتایج ترک امر به معروف و نهی از منکر

امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتابهاى یک نفر تبریزى بى‏ سروپا (۲) را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحى له الفداء- آنهمه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟(صحیفه امام ج‏۱ ص۲۳) اینجانب، حسب وظیفه شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى‏ کنم قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستهاست، که در ایران به حزب بهایى ظاهر شدند. و مدتى نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه مى‏ کنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مى‏ کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسى یهود است و دولتها ناظر آن هستند و از آن تأیید مى‏ کنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمى‏ کند. و اگر کسى سکوت کند، در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است.( صحیفه امام ج‏۱ ص۱۱۰) واى بر این مملکت! واى بر این هیأت حاکمه! واى بر این دنیا! واى بر ما! واى بر این علماى ساکت! واى بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار، اسباب این مى‏ شود که زیر چکمه اسرائیل، به دست همین بهاییها؛ این مملکت ما، این نوامیس ما، پایمال بشود. واى بر ما! واى بر این اسلام! واى بر این مسلمین! اى علما، ساکت ننشینید؛ نگویید عَلى‏ مَسْلَک الشَّیْخ (۱)- رضوان اللَّه علیه- واللَّه، شیخ اگر حالا بود، تکلیفش این بود.( صحیفه امام ج‏۱ ص۲۱۳) بدیهى است با این شیوه که دستگاه جبار در پیش گرفته، اگر مسلمین غفلت کنند و مراقبت شدید نکنند و کوشش در دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام نکنند، زمانى نگذرد که خداى نخواسته دستگاه ناپاک و عمال اجنبى از احکام ضرورى اسلام تجاوز کرده به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند کرد.( صحیفه امام ج‏۱ ص۲۲۰) اکنون سکوت در مقابل این نقشه‏ ها و فجایع در حکم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه، و سقوط یک ملت بزرگ مى‏ باشد. تا فرصت از دست نرفته لازم است که سکوت شکسته شود و استنکار (۱) و اعتراض آغاز گردد. بر علما و خطباى اسلام است که در مساجد و محافل، نقشه‏ هاى پشت پرده دستگاه را به ملت برسانند و در این مصیبت بزرگ که براى اسلام و مسلمین و خصوص علماى اعلام و خطباى محترم پیش آمده است از هیچ گونه اقدامى فروگذار نکنند. مراجع عظام نظر مبارک خود را با طبع و نشر اعلام نمایند.(صحیفه امام ج‏۲ ص۴۸۵) اگر این را مهلت بدهید، فردا نه اسلام براى شما مى‏ ماند نه مملکت براى شما مى‏ ماند نه خاندان براى شما مى‏ ماند. مهلت ندهید این را. فشار بدهید این گلو را تا خفه بشود.( صحیفه امام ج‏۴ ص۳۴۸) یک مطلبى است عمومى: مَنْ رَأى‏ هر که ببیند، هرکسى ببیند یک سلطان جائرى اینطور اتصاف به این امور را دارد، و در مقابلش ساکت بنشیند، نه حرف بزند و نه عملى انجام بدهد، این آدم جایش جاى همان سلطان جائر است در جهنم ولو نماز شب بخواند، ولو یک عالِم باشد، ولو تمام عمرش را در اطاعتِ اللَّه صرف کرده باشد؛ اگر در مقابل این آدم ساکت بنشیند، جایش [همان است‏] به حَسَب این نقلى که از رسول اللَّه کرده‏ اند و نقلى که از سیدالشهداء کرده‏ اند که مى‏ فرماید رسول خدا همچو فرموده است. چطور مى‏ شود یک ملت ساکت بنشیند؟ عذر همه منقطع است؛ همه عذرها منقطع است. اگر ما چهار نفر هم بودیم قاعده‏ اش بود که قیام کرده باشیم. هیچ کس نمى‏ تواند بگوید ما تنهاییم.( صحیفه امام ج‏۵ ص۱۹۳)

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:20 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

وجوب امر به معروف و نهی از منکر

این مسئله مهم است. و آقایان توجه کنند همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتى، خودت را حفظ کن. مسئله، مسئله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایى که الآن مربوط به اسلام است. اگر دیدند که یک کمیته خداى نخواسته برخلاف مقررات اسلام دارد عمل میکند، بازارى باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند. اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام، خداى نخواسته، میخواهد عمل بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهاى دیگر است. آن وقت هم باید بگیرند، اما حالا کار مهم است. حالا اساس، اساس وجهه اسلام است. اساسى است که الآن اسلام به دست ما افتاده، داریم چه مى‏کنیم؟ بنابراین، آنى که به نظر بنده مهم است این است، و البته اینها هم باید عمل بشود؛ اما اینها در درجه دوم است؛ درجه اولش عبارت از این است که همه ما، همه قشرها، همه، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات این مسئله کُلُّکُم راعٍ ، همه باید مراعات این مسائل را بکنند. توجه داشته باشند که نبادا من یکوقت یک کلمه برخلاف مقررات اسلام بگویم. اعتراض کنند، بنویسند، بگویند. آقا، خداى نخواسته آقا، شما، ایشان، ایشان، اینهایى که الآن مردم توجه به آنها دارند و مى گویند اینها مثلًا دارند اداره میکنند، چه حکومت باشد و چه کسانى که عرض بکنم که از این دادگاهها باشد، هر جا باشد، الآن وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان [را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آنطورى که هست نشان بدهند. و اگر خداى نخواسته یک کسى پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را میکنى. در صدر اسلام هست که عمر وقتى که گفت- در منبر بود- که اگر من یک کارى کردم شماها چه بکنید. یک عربى شمشیرش را کشید گفت ما با این، با این شمشیر راستش میکنیم. باید اینطور باشد. باید مسلمان اینطور باشد که اگر- هر که میخواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که میخواهد باشد- اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار. (صحیفه امام ج‏۸ ص‏۵)
الآن مکلّفیم ما، مسئولیم همه‏ مان، همه‏ مان مسئولیم، نه مسئول براى کار خودمان؛ مسئول کارهاى دیگران هم هستیم «کُلُّکم راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسؤُولٌ عَن رَعِیَّتِه» همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتى؟ باید هجوم کنید، نهى کنید که چرا؟ اگر خداى نخواسته یک معمّم در یک جا پایش را کج گذاشت، همه روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا برخلاف موازین؟ سایر مردم هم باید بکنند. نهى از منکر اختصاص به روحانى ندارد؛ مال همه است. امت باید نهى از منکر بکند؛ امر به معروف بکند. (صحیفه امام ج‏۸ ص‏۴۸۷)
همه ما آن حال را داریم، مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان. و همه‏ مان باید مراعات بکنیم؛ یعنى نه اینکه مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بکنم؛ شما هم هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه «چرا» بگوییم، همه را. به هر فردى، لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلى به نظر مردم مثلًا پایین یک فردى که به نظر مردم خیلى اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافى دید، بیاید- اسلام گفته برو به او بگو نکن- بایستد در مقابلش بگوید این کارَت انحراف بود نکن. میگویند عمر گفت- در وقتى که خلیفه بود- که من اگر چنانچه خلافى کردم به من مثلًا بگویید و چه بکنید. یک عربى شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو مى‏ ایستیم. اگر تو بخواهى خلاف بکنى، ما با این شمشیر مقابلت مى‏ ایستیم. تربیت اسلامى این است که در مقابل اجراى احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضتهاى اسلامى، هیچ ملاحظه از کسى نکند. این آقاست این غیر آقا، این پدر است این پسر است، این رئیس است، این مَرئوس است، ابداً این مسائل نباشد در کار. مسئله این باشد که این آیا به طریق اسلام دارد عمل میکند یا نه. به طریق اسلام عمل میکند، هر فردى باشد باید از او قدردانى کرد و تشویق کرد و محبت به او کرد. برخلاف اسلام که باشد، هر فردى میخواهد باشد، یک روحانى عالی مقام باشد، یک آدمى باشد که مثلًا رأس باشد، یک سرکرده باشد، وقتى دیدند برخلاف مسیر دارد عمل میکند، هر یک از افراد موظفند که به او بگویند که این خلاف است، جلویش را بگیریم. همه ما الآن موظفیم به اینکه اعمالى که خودمان میکنیم یک اعمالى نباشد که چهره انقلاب ما را مُشوَّه کند؛ غیر از آنطور که خدا مى‏خواهد عرضه بکنیم. (صحیفه امام ج‏۱۰ ص‏۱۱۰)
مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان [نیست‏]؛ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ. هى هم بگو لا اله الا اللَّه، مُسْلم نیست اینطور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛ مسْلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسْلم که آقا کشتند جوانهاى ما را. ما بی تفاوت باشیم؟ کشتند علماى ما را، ما بى‏ تفاوت باشیم؟ کشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بى‏ تفاوت باشیم؟ ما راضى بشویم به این امر؟ ما کارى بکنیم که از آن انتزاعِ رضایت بشود؟ باید ما خودمان را عوض کنیم. (صحیفه امام ج‏۳ ص‏۳۴۰)
ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیرالمومنین(علیه السلام) در وصیت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر می دهد و می فرماید: و کونا للظّالم خصما و للمظلوم عونا دشمن ستمگر و یاور پشتیبان ستمدیده باشید. (ولایت فقیه؛ص۳۷)
اگر یک ملتى بخواهد مقاومت کند براى یک حرف حقى، باید از تاریخ استفاده کند. از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته؛ و اینکه گذشته سرمشق هست از براى ما. حضرت سیدالشهداء عدد کمى، با یک عدد کمى حرکت کردند و مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدرى بود، یک حکومت مقتدرى بود و اظهار اسلام هم مى‏ کرد، اظهار اسلام هم مى‏ کرد و از قوم و خویشهاى خود اینها هم بود؛ در عین حالى که اظهار اسلام مى‏ کرد و حکومتش- به خیال خودش- حکومت اسلامى بود و خلیفه رسول اللَّه- به خیال خودش- بود لکن اشکال این بود که یک آدم ظالمى است که بر مقدرات یک مملکت، بدون حقْ تسلط پیدا کرده است. اینکه حضرت ابى عبداللَّه- علیه السلام- نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، براى این [بود] که گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم از این، نهى از منکر کنم. اگر یک حاکم ظالمى بر مردم مسلط شد، علماى ملت، دانشمندان ملت باید استنکار کنند، باید نهى از منکر کنند. در عین حالى که مى‏ دانست، یعنى به حَسَب قواعد هم معلوم بود، به حَسَب قواعد هم یک عده کمى که آن وقتى که همراهانشان همه با هم بودند مى‏ گویند چهارهزار نفر بودند لکن شب آنها رفتند، یک عدد بسیار کم هفتاد- هشتاد نفرى، هفتاد و دو نفرى ماند، در عین حال او تکلیف مى‏ دید براى خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد این اوضاع؛ تا رسوا بکند این قدرت را با فداکارى خودش و این عده‏اى که همراه خودش بود. (صحیفه امام ج‏۵ ص‏۱۶۲)

ما به تَبَع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا- چنانچه در قرآن نقل مى‏ فرماید- به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. (صحیفه امام ج‏۷ ص‏۱۱۷)
خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است؛ نماز و روزه است فقط، نیست این‏طور، اگر این‏طور بود پیغمبر هم مى‏ نشست توى مسجدش و نماز مى‏ خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدرى که مى‏ توانست عمل کرد. امیرالمؤمنین هم همین‏طور، دیگران هم همین‏طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این‏طور نیست که بنشینند توى مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توى خانه هایشان و کار به کسى نداشته باشند؛ بى طرف باشند؛ کارى ما به این کارها نداریم! اگر این منطق انبیا بود که موسى نمى‏ رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمى‏ رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمى‏ کرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء» باید باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر آنها. (صحیفه امام ج‏۱۹ ص‏۱۴۱)
علماى اسلام وظیفه دارند هر وقت براى اسلام و قرآن احساس خطر کردند، به مردم مُسْلِم گوشزد کنند تا در پیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند. (صحیفه امام ج‏۱ ص‏۱۳۷)
این جماعت را ابتدا باید نصیحت و بیدار کرد .به آنها گفت مگر خطر را نمی بینید؟مگر نمی بینید که اسرائیلیها دارند می زنند و می کشند و از بین می برند و انگلیس و آمریکا هم به آنها کمک می کنند،و شما نشسته اید تماشا می کنید.آخر شما باید بیدار شوید؛به فکر علاج بد بختیهای مردم باشید.مباحثه به تنهایی فایده ندارد؛مسأله گفتن به تنهایی دردها را دوا نمی کند .در شرایطی که دارند اسلام را از بین می برند،بساط اسلام را به هم می زنند،خاموش ننشینید…بیدار شوید،و به این حقایق و واقعیتها توجه کنید.به مسائل روز توجه کنید.خودتان را تا این اندازه مهمل بار نیاورید. (ولایت فقیه؛ص۱۴۵)
اکنون که دولت غاصب اسرائیل، براى فتنه‏ انگیزى بیشتر و تجاوز زیادتر به سرزمینهاى عربى و ادامه دست غاصبانه در قبال صاحبان حق، بپاخاسته و آتش جنگ را براى چندمین بار شعله‏ ور ساخته است، و برادران مسلمان ما در راه ریشه کن کردن این ماده فساد و آزادى فلسطین جان بر کف نهاده در جبهه نبرد و میدان شرف به جنگ پرداخته‏ اند، بر عموم دولتهاى ممالک اسلامى و خصوصْ دوَل عربى لازم است که با توکل به خداى متعال و تکیه بر قدرت لایزال، همه قوا و نیروى خویش را بسیج ساخته به یارى مردان فداکارى که در خط اول جبهه چشم امید به ملت اسلام دوخته‏ اند بشتابند، براى آزادى فلسطین و احیاى مجد و شرف و عظمت اسلامى در این جهاد مقدس شرکت کنند. (صحیفه امام ج‏۳ ص‏۱)
عموم مردم را موظف مى‏ دانیم که انحراف از مسیر اسلامى را در هر کجا که مى‏بینند از پایین ترین و بالاترین مقامات بلافاصله جلوگیرى کنند. و بدین ترتیب از رشد فساد جلوگیرى مى‏شود و مجال بر عناصر فاسد نیز بسته مى‏ ماند. (صحیفه امام ج‏۴ ص‏۴۱۳)
ما همه امروز وظیفه داریم. امر به معروف و نهى منکر بر همه مسلمین واجب است. جلوگیرى از منکرات بر همه مسلمین واجب است. سفارش به حق که امر به معروف است و نهى از منکر است بر همه مسلمین واجب است. شما و ما موظفیم که هم در تمام امورى که مربوط به دستگاههاى اجرایى است امر به معروف کنیم. و اگر اشخاصى پیدا مى‏شوند که خلاف مى‏ کنند معرفى کنیم به مقاماتى که براى جلوگیرى مهیا هستند. و مشکلات را هم تحمل کنیم. (صحیفه امام ج‏۱۳ ص‏۴۷۰)
اکنون بر علماى اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکرانى که از این مسائل رنج مى‏ برند و به حال اسلام و مسلمین تأسف مى‏ خورند، در هر منطقه و داراى هر مذهب و مسلکى که هستند، لازم است براى جلوگیرى از این خطر عظیم که اسلام و مسلمین گرفتار آن هستند دامن همت به کمر زنند، و با هر وسیله ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومى مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدایى نمایند، و آنان را براى یک نهضت عمومى اسلامى مهیا کنند. و باید بدانند که این امرى است ممکن و شدنى، ولى محتاج به کوشش و فداکارى مى‏ باشد. (صحیفه امام ج‏۱۹ ص‏۲۱)
ما یک تکلیفى داریم، ادا مى‏کنیم. ما به شرط غلبه قیام نمى‏کنیم، ما مى‏ خواهیم یک تکلیفى ادا بکنیم. اگر غالب شدیم که نتیجه هم به دست آمده و چنانچه غالب نشدیم و کشته شدیم، انبیا هم خیلیشان، اولیا هم خیلیشان قیام مى‏ کردند و نمى‏ توانستند به مقصد خودشان برسند. ما مکلّفیم که در مقابل یک همچو ظلمى که در آستانه این است که اسلام را وارونه کند و کج فهمى‏ ها اسلام را صدمه بزنند، ما مى‏ خواهیم که در مقابل یک همچو بدعتهایى اظهار نظر بکنیم، چه غالب بشویم و چه نشویم. (صحیفه امام ج‏۱۳ ص‏۱۳۸)
عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. (صحیفه امام ج‏۲۱ ص‏۱۷)

 

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:25 AM
تشکرات از این پست
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

آثار انجام امر به معروف و نهی از منکر

باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامى را با ملتهاى مسلمان به اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جاى این حکومتهاى استعمارزده که اساس آن بر ظلم و چپاولى است، برقرار شود. اگر قشرهاى جوان از هر طبقه که هستند ماهیت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالى در زمان پیغمبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمؤمنین- علیه السلام- جریان نداشت، بفهمند، اساس حکومتهاى ظالمانه استعمارى و مکتبهاى منحرف کمونیستى و غیره، خود به خود برچیده مى شود. (صحیفه امام ج ۲ ص۳۴۶)

 سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدَّراتشان قیام کردند. چون قیام للَّه بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورتْ ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتى که مى خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى درآورد. خطرى که معاویه و یزید براى اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطرى که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در مى خواستند بیاورند، مى خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه رسول اللَّه هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتى. این مهم بود. آنقدرى که این دو نفر ضرر به اسلام مى خواستند بزنند یا زدند جلوترى ها آنطور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه مى خواستند بکنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. «خلیفه رسول اللَّه» و در مجلسِ شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خلیفه رسول اللَّه» نماز هم مى رود در جماعت مى خواند! این خطر از براى اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را سید الشهدا رفع کرد. قضیه قضیه غصب خلافت فقط نبود. قیام سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- قیام بر ضد سلطنت طاغوتى بود. آن سلطنت طاغوتى که اسلام را مى خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا مى کردند، اسلام یک چیز دیگرى مى شد. اسلام مى شد مثل رژیم ۲۵۰۰ ساله سلطنت. اسلامى که آمده بود و مى خواست رژیم سلطنتى را و امثال این رژیمها را به هم بزند و یک سلطنت الهى در دنیا ایجاد کند، مى خواست «طاغوت» را بشکند و «اللَّه» را جاى او بنشاند، اینها مى خواستند که «اللَّه» را بردارند، «طاغوت» را جایش بنشانند. همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. کشته شدن سید الشهدا سلام اللَّه علیه- شکست نبود چون قیامْ للَّه بود، قیامِ للَّه شکست ندارد. (صحیفه امام ج ۸ ص۱۰)

ما موظفیم که بهانه دست این اشخاصى که غرض دارند ندهیم. هر یک خودمان را مواظبت کنیم و پاسدارى از خودمان بکنیم؛ و هر یکمان از رفقا فرض کنید پاسدارى بکند. آقا خودش را حفظ بکند؛ و مأمور حفظ شما و شما و شما هم هست. نه این است که مأمور است [براى ] خودش؛ مأمور است خودش نماز بخواند؛ نخیر مأمور است که شما را وادار کند به نماز خواندن؛ من را وادار کند به نماز خواندن، همه مأموریم. خودش فقط مثلًا بدگویى به مردم نکند بى جهت؛ این خودش هست؛ اگر شما هم کردید، این مکلف است؛ یعنى تکلیف الهى دارد به اینکه جلوتان را بگیرد. امر به معروف و نهى از منکر دو اصلى است در اسلام، که همه چیز را مى خواهد اصلاح کند؛ یعنى با این دو اصل مى خواهد تمام قشرهاى مسلمین را اصلاح بکند. به همه مأموریت داده، به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهاى صحیح، و جلوگیرى کنید از کارهاى فاسد. اینطور نیست که شما فقط یک مأموریتى دارید، و آن این است که خودتان یک کارهاى خوبى بکنید، از کار بد احتراز کنید. مأموریت زیادتر از این است، خودتان و همه را، هم خودتان، هم همه را. و هیچ فرقى هم بین قشرها در این امر نیست که همه باید اطاعت خدا بکنند و همه باید حفظ این پاسدارى را بکنند، مهم این است. (صحیفه امام ج ۱۰ ص۱۱۲)

کوشش کنید که احکام اسلام را هم عمل کنید؛ و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند. همان طورى که هر شخص و هر فردى موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که دیگران را هم اصلاح کند. اصل «امر به معروف و نهى از منکر» براى همین است که جامعه را اصلاح کند. (صحیفه امام ج ۱۰ ص۲۶۸)

باید کارى کرد که ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلاد اسلامى بخواهند مشکله اسلام و ممالک اسلامى حل بشود، باید مردم را بیدار کنند؛ این مردمى که با تبلیغات چند صد ساله، به آنها باورانده بودند که نمى شود با امریکا یا با شوروى مخالفت کرد، و الآن هم باور ملتهاى دیگرى هست. باید اینها [را] به ایشان فهماند که مى شود بهتر دلیل بر اینکه یک امرى ممکن است، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران. دولتهاى دیگر، ملتهاى دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عُدّه و عِدّه بیشتر داشت خیر، شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد، لکن مغزهاى اینها را به واسطه تبلیغات دامنه دارى که شده است، شست وشو کرده اند و از اسلام مأیوس کرده اند، و این مغزها را پر کرده اند از اینکه با این قدرتها نمى شود طرف شد. این از چیزهایى است که با تبلیغات خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است باید آنهایى که در همه ممالک هستند، آنهایى که دلشان براى ملتها مى تپد، آنهایى که به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مى خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملت، خودشان را که گم کرده اند، پیدا کنند. ملتها خودشان را گم کرده اند، مملکت خودشان را گم کرده اند. هرچه در ذهنشان وارد مى شود، این [است ] که نمى شود با این قدرتها طرف شد، اینها چه ها و چه ها خواهند کرد. باید از مغز ملتها این «نمى شودها» را بیرون کرد و به جاى آن، «مى شودها» را گذاشت. نه، مى شود این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت- تقریباً- جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه امکانات و آن سرزمینهاى وسیع و آن مخازن زیرزمینى وسیع و آن پشتوانه اسلامى- الهى، نباید در ذهنشان بیاید که نمى شود. این قدرت بزرگ شیطانى شوروى، که با تمام قوا افغانستان را مى خواهد خفه کند، نتوانسته است. ملت اگر یک چیزى را نخواهند، نمى شود تحمیلشان کرد. باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بیست سال، خواب بود، توجه نداشت. از بیست سال به این طرف هى گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهیها گفتند. کم کم رسید به تظاهرات، کم کم رسید به ریختن در خیابانها، کم کم رسید به «اللَّه اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانى در مقابل «اللَّه اکبر» نتوانست بماند؛ و همه مى خواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مى خواستند که این نوکرى که براى همه شان خدمتگزار بى چون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هرچه ما ذخایر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملت وقتى نخواهد، نمى شود. باید ملت را بیدار کرد که آن چیزى را که خیال مى کرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امرى را که به خیالش نمى شود، بیدارش کرد که مى شود. ملت [ها] از دولتهاى خودشان بخواهند که تسلیم بشوند، و الّا همان کارى را که ملت ایران کرد، با آنها بکنند تا حلّ مشکل بشود. حلّ مشکل بدون اینکه این اشخاصى که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل بشود، اینها را باید از بین راه بردارند. (صحیفه امام ج ۱۳ ص۸۵)

تمام انبیا از صدر بشر و بشریت، از آن وقتى که آدم- علیه السلام- آمده تا خاتم انبیا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- تمام انبیا براى این بوده است که جامعه را اصلاح کنند؛ فرد را فداى جامعه مى کردند. ما فردى بالاتر از خود انبیا نداریم. ما فردى بالاتر از ائمه نداریم- علیهم السلام- این فردها خودشان را فدا مى کردند براى جامعه. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعى در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگى بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم مى فرماید: وَ انْزَلْنَا الْحَدید. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنى، اگر شخصى یا گروهى بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتى را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلى صحبت کرد. نشنیدند با حدید. (صحیفه امام ج ۱۵ ص۲۱۳)

اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و کشورهاى اسلامى، باید چه کرد؟ چرا ما به این روز نشانده شدیم که امریکا از آن ور دنیا بیاید و مقدرات کشورهاى ما را تعیین کند، و مقدرات علماى اسلام را تعیین کند ولو با دست دیگران، و بصراحت بگوید که من منفعت دارم در منطقه، و دخالت آشکار در منطقه بکند و مسلمین نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى، مردم را آگاه کنید، این «چرا» را بین مردم بگویید، این «چرا» هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالک اسلامى دخالت مى کند، دخالت نظامى؟ امریکا هم همه جور دخالت مى کند در همه کشورهایى که تحت سلطه او هستند یا مى خواهد تحت سلطه ببرد؛ هم دخالت نظامى مى کند، هم دخالت سیاسى مى کند و همه جور دخالت. خوب، این چرا ندارد در دنیا؟ این یک میلیارد جمعیت نباید بگویند چرا؟ از این یک میلیارد جمعیت اگر نصفشان فریاد بزنند که چرا، امریکا کنار مى رود. امریکا با دستِ خود دولتهاى وابسته، با دستِ خود نویسندگان خبیث و گویندگان فاسد مقاصد خودش را پیش مى برد و مسلمین نشسته اند، و این نویسندگان مى نویسند و این گویندگان مى گویند، و این درباریها و روحانیون دربارى کمک مى کنند به این قدرتهاى بزرگ و مردم نشسته اند و گوش مى دهند و مى بینند. تکلیف نیست؟ مسلمین دیگر در این عصر تکلیفى ندارند؟ مسلمین تنها هستند؟ ما نباید از تاریخ رسول اللَّه عبرت بگیریم؟ یک نفر آدم پاشد و همچو کارهایى کرد. ما نباید از تاریخ عالم عبرت بگیریم که یک نفر موسى پاشد و با فرعون چه کرد؟ ما باید عبرت بگیریم. آقا آن روز پیغمبر اکرم عده اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمنها، حتى عشیره خودش دشمنش بودند. لکن اتکال به خدا، توجه به او، فناى در او، کار را پیش برد. نمى شود که انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست. نمى شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع اسلام. باید یکى از این دو تا باشد، یا باید الهى باشد یا شیطانى، این دو راه است. شما علاج بکنید مردم را به اینکه از این هواهاى نفسانى بیرون بروند اگر حکومتهایى در اسلام به طور غیر قانونى دارند حکومت مى کنند، از این هواهاى نفسانى بیرون بروند و توجه بکنند به عزّت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى یک پارک و یک- نمى دانم- باغ و یک ملک و یک چه، اسلام را زیر پا نگذارند، مسائل اسلام حل  است. (صحیفه امام ج ۱۷ ص۲۱۱)

آنهایى که به ما اشکال مى کنند که شما چرا سازش نمى کنید با این قدرتهاى فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادى ملاحظه مى کنند، با چشم طبیعى حل و فصل اشیا را مى کنند. آنها نمى دانند که انبیاى خدا چه رویه اى داشتند؟ با ظالم چطور برخورد مى کردند؟ یا مى دانند و خودشان را به کورى و کرى زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایى که به ما مى گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنى اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأى تمام انبیاست. انبیاى عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهى از منکر، به انْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بِأسٌ شَدیدٌ (آخَر الدواء الکی)؛  بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخِرْ دواست. (صحیفه امام ج ۱۸ ص۵۰۰)

براى تحقق اهداف اسلامى، که در مقدمه آن کوتاه کردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى مى باشد، همت گمارند؛ و با احزاب و حکومتها و گروهها و اشخاصى که با نهضتهاى اسلامى، که بحمداللَّه تعالى در آستانه رشد و شکل گیرى است، مخالفند مقابله نموده، و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند؛ و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالى، توفیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند. (صحیفه امام ج ۱۹ ص۲۲)

 

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:27 AM
تشکرات از این پست
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر

این دو از والاترین و شریفترین واجبات مى‌باشند و به وسیلۀ اینها واجبات برپا مى‌شود، و وجوب اینها از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازمۀ انکار و ملزم شدن به آن از کفّار مى‌باشد . برای اهمیت امر به معروف و نهی از منکر از نظر امام کافیست به دستوری که در روزهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب صادر فرمودند بنگریم: شورای انقلاب اسلامی به موجب این مرقوم مأموریت دارد که اداره ای به اسم «امر به معروف و نهی از منکر» در مرکز تأسیس نماید؛ و شعبه های آن در تمام کشور گسترش پیدا کند؛ و این اداره؛ مستقل و در کنار دولت انقلابی اسلامی است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتی و تمام اقشار ملت است. و دولت انقلاب اسلامی مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیری نماید و حدود شرعیه را تحت نظر حاکم شرعی یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدی از اعضای دولت و قوای انتظامی حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند و در اجرای حکم و حدود الهی احدی مستثنی نیست حتّی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است باید در مورد او اجرا شود. (صحیفه امام، ج ۹، ص ۲۱۳) البته این دستور امام اجرا نشد. از مرحوم حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی نقل شده که از طرف شورای انقلاب و دولت موقت آمدند و به هر وسیله ای که بود جلوی آن را گرفتند؛ …و گفتند هنوز تشکیلاتی برای به اجرا درآوردن آن نیست.(صحیفه امام، ج۹، ص۲۱۳، پاورقی) ایشان در جای دیگر اینگونه میفرمایند: امربه‏ معروف و نهى‏ ازمنکر، دو اصلى است در اسلام که همه چیز را میخواهد اصلاح کند؛ یعنى با این دو اصل مى‏خواهد تمام قشرهاى مسلمین را اصلاح بکند، به همه مأموریت داده. به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهاى صحیح و جلوگیرى کنید از کارهاى فاسد.( صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۹۵٫) همچنین ایشان در کتاب فقهی تحریر الوسیله با استناد به آیات و روایات اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را اینگونه بیان می کنند: این دو از والاترین و شریفترین واجبات مى‌باشند و به وسیلۀ اینها واجبات برپا مى‌شود، و وجوب اینها از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازمۀ انکار و ملزم شدن به آن از کفّار مى‌باشد. و در کتاب عزیز (قرآن) و احادیث شریفه با زبانهاى مختلف بر آنها ترغیب و توجّه شده است. خداوند متعال مى‌فرماید: «و باید از شما امتى باشند که دعوت به خیر نمایند و امر به معروف و نهى از منکر کنند، و اینان هستند که رستگارانند» سورۀ آل عمران، آیۀ 104

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:35 AM
تشکرات از این پست
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

وزارت خانه امربه معروف

ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگى به دولت، با یک همچو وزارتخانه‏ اى که تأسیس خواهد شد ان شاء اللَّه مبارزه با فساد مى‏ کنیم؛ فحشا را قطع مى‏ کنیم؛ مطبوعات را اصلاح مى ‏کنیم؛ رادیو را اصلاح مى‏ کنیم؛ تلویزیون را اصلاح مى‏ کنیم؛ سینماها را اصلاح مى‏ کنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغاتْ تبلیغات اسلامى، وزارتخانه‏ ها وزارتخانه‏ هاى اسلامى، احکامْ احکام اسلام. حدود اسلام را جارى مى‏ کنیم؛ خوف از اینکه غرب نمى ‏پسندد نمى ‏کنیم.

غربْ ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غربزده کردند؛ ما این غربزدگى را مى ‏زداییم. ما با ملت ایران، با همراهى ملت ایران، با پشتیبانى ملت ایران،

تمام آثار غرب را- تمام آثار فاسده، نه آثارى که تمدن است- تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نَغَمات باطله غربى را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدى» ایجاد مى‏ کنیم.

 

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:41 AM
تشکرات از این پست
masoudranjbar
masoudranjbar
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 2212
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرمایشات امام ره در باره امربه معروف و نهی از منکر

.

آرمان امر به معروف

سزاوار است آمر به معروف و ناهی از منکر مانند طبیبی مشفق و پدری مهربانی باشد . قصد خود را برای رضای خدا خالص گرداند و عمل خود را از هرگونه برتری جویی پاک گرداند. خود را منزه نداند، چه بسا همان شخصی که اکنون خطایی از او سرزده است، دارای صفات پسندیده ای باشد که مورد محبت الهی است ، هرچند این عمل او هم اکنون ناپسند و مورد غضب الهی باشد .(کتاب شریف چهل حدیث)

به مدپوشان،بگویید اخرین مد کفن هست.

یک شنبه 1 دی 1392  10:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها