کرامت انسانی اصلی است که در متون دینی بطور صریح بدان اشاره شده و بسیاری از احکام و اخلاقیات دینی بر آن استوار است، یعنی لازمه وجود کرامت نفس، تعلیم و تربیت دینی می باشد.
معنای کرامت و عزت نفس این است که انسان از نعمت بزرگی که پروردگارش به او ارزانی کرده نهایت استفاده را بکند و در پی مطلوب خویش باشد، تا آن جا که به طور پیوسته مشغول احوال خویش شود و از این موهبت استفاده کند و هیچ گونه مقایسه ای بین خود و دیگران نداشته باشد، اما تکبر به معنای مقایسه با دیگران و این حس که از همه برتر می باشد است.
«بزرگان اخلاق گفته اند: اساس تکبر این است که انسان از این که خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش کند، بنابراین تکبر از سه عنصر تشکیل می شود: نخست این که برای خود مقامی قائل شود، دیگر این که برای دیگری نیز مقامی قائل شود و در مرحلة سوم مقام خود را برتر از او ببیند و احساس خوشحالی و آرامش کند
اما انسانی که از کرامت نفس برخوردار است، هر لحظه بر تواضع و فروتنی اش افزوده می شود و به جای آن که مغرور شود، در مقابل مردم خود را خدمتگزار می داند، تا جایی که به ذلّتش نینجامد .
امام علی (ع) فرمود: «کسی که برای نفس خود عظمت و بزرگی قائل باشد، فروتنی او از همه بیش تر خواهد بود.)
اولیای الهی از خداوند عزت را می خواستند، ولی بلافاصله نداشتن کبر و خود بزرگ بینی را نیز از درگاه الهی تمنا می کردند. در دعای امام سجاد (ع) می خوانیم : «واعزّنی و لا تبتلینّی بالکبر؛ خدایا! به من عزت ده مرا به تکبر مبتلا نکن».
این جمله می فهماند که بین عزت و تکبر رابطه هست، یعنی اگر عزت نفس به حد افراط برسد و از مرز خود تجاوز کند، چه بسا آدمی دچار خود بزرگ بینی شود و مردم را با دیده تحقیر بنگرد . حالت روانی عزت نفس با کبر آن قدر به هم نزدیک اند که بعضی از افراد عادی از عزت نفس مردان بزرگ الهی برداشت کبر کرده اند. مردی به حضرت مجتبی (ع) عرض کرد : به نظر من در شما کبر وجود دارد، حضرت فرمود: «هرگز، من گرفتار کبر نیستم. بزرگی مخصوص خدا است. آن چه در من است، عزت نفس است».
با دقت در این دو مقوله می توان آن ها را از یکدیگر جدا کرد. کسی که تکبر دارد، به دیگران سلام نمی کند، از مردم انتظار تکریم و توقع خدمت دارد اما شخصی که عزت نفس دارد، هر چه را که با ارزش انسانی منافات دشته باشد ( از جمله خود بزرگ بینی) را ترک می کند.
امام علی (ع) می فرماید: «کسی که از کرامت نفس برخوردار باشد، شهوات نفسانی در نظرش خوار و ناچیز می آید.
بنابراین در عین حال که برای خود شأن و منزلت قائل است، به دیگران احترام می گذارد و هرگز در مقام مقایسه خود را برتر از دیگران نمی بیند.
به عبارت دیگر دو «من» و شخصیت در انسان است:
یکی «من» و شخصیت واقعی و حقیقی انسان، که روح الهی در آن وجود داشته و مرتبط با خدا است. دیگری «من» و شخصیت مجازی انسان که از طریق تقویت نفس اماره و پیروی آن ، درون انسان شکل می گیرد و ساخته می شود. عزت نفس مربوط به «من» و حقیقت واقعی انسان است (انسانیت). تکبر، غرور، خودپسندی و خودبینی، مربوط به «من» و شخصیت مجازی و غیر حقیقی انسان است که از آن به شخصیت و «من» کاذب تعبیر می شود.