0

رابطه گزاره‌های قرآنی و گزاره‌های علمی 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

رابطه گزاره‌های قرآنی و گزاره‌های علمی 2

بخش دوم و پایانی

رابطه‌ گزاره‌های قرآن و گزاره‌های علم‌

متفکران‌ و اندیشمندان‌ الهی‌ از مفسران قرآن و متخصصان علوم، چون‌ خداوند را نازل‌کننده‌ کتاب‌ تشریع‌ وحی‌ و ایجادکننده‌کتاب‌ تکوین‌ طبیعت‌ می‌دانستند، مغایرتی‌ بین‌ کتاب‌ تشریع‌ و کتاب‌ تکوین‌ نمی‌دیدند. در بررسی نسبت آنها ابتدا گزاره‌های علمی قرآنی را با روش شناسی خاص آن باید تبیین نمود و در مرحله بعد آن گزاره‌های علمی را که قطعی است، به خوبی شناخت، آنگاه نسبت بین آنها را سنجید.

1 ـ رابطه‌ مکمل‌بودن‌

علم‌ و قرآن مکمل‌ یکدیگرند. این‌ رابطه‌ به‌ دوگونه‌ ممکن‌ است‌ باشد. الف: گزاره‌های‌ علمی‌ مقدمه‌ گزاره‌های‌ اصلی قرآنی‌ واقع‌ شود، یعنی‌ شناخت‌ نظم‌ طبیعت‌ مقدمه‌ شناخت‌ خدا باشد و‌ علم مقدمه‌ درک‌ اهداف اصلی قرآن‌ قرار گیرد. می‌توان‌ چنین‌ توضیح‌ داد: عالم‌ آفرینش‌ بر پایه‌ اتقان‌ و نظم‌ دقیق‌ و شگفت‌آوری‌ استوار است‌ و دانشهای‌ تجربی‌ امروز نقش‌ مهمی در شناخت‌ نظم‌ آفرینش‌ دارد. متکلمان‌ این‌ دانشها را صغرای‌ (مقدمه‌) قیاس‌ خود قرار داده‌، با ضمیمه‌کردن‌اصل‌ بدیهی‌ عقلی‌ که‌ نظم‌ در افعال‌ بدون‌ علم‌ و آگاهی‌ فاعل‌ معقول‌ نیست‌، خدا را اثبات‌ می‌کنند. قرآن‌ به‌ برهان‌ نظم‌ توجه‌فراوان‌ نموده‌ است‌، مانند: )إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ.... لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(. (بقره/ 164).

ب: موضوع‌ علم‌ و قرآن‌ درباره‌ طبیعت‌، واحد و‌ غایت‌ آنها متفاوت‌ باشد . در این صورت می‌توانند مکمل‌ یکدیگر ‌شوند. علم‌ از علل‌ حوادث‌ طبیعی‌ و قرآن‌ از غایت‌ آنها (کشف‌ معانی‌ پدیده‌ها که‌ نشانه‌ و آیت‌ خدا است‌) سخن‌ می‌گوید، مانند: «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» (عنکبوت/ 20).قرآن با تاکید بر واقعیت طبیعت، قابل شناسایی بودن قوانین آن و ارج و منزلت طبیعت به عنوان باز نمود علم الهی، نه تنها اساس لازم برای تکون نهاد علم در زندگی بشر را فراهم آورده است؛ بلکه آن دو را در تعامل تکمیلی با یکدیگر قرار داده است.

2 ـ رابطه‌ وحدت‌ و تطابق

علم‌ و قرآن‌ از موضوع‌ واحد و غایت‌ و هدف‌ واحد سخن‌ گفته‌اند. در اینجا وحدت‌ و انطباق‌ هست،‌ یعنی‌ قرآن‌ دقیقاً موضوعی‌ از طبیعت‌ را با بیان‌ علل‌ طبیعی‌ آن‌ یاد کرده است‌ و علم‌ نیز از طبیعت‌ و علل‌ آن‌ بحث‌ کرده‌ است‌ که‌ این‌ گزاره‌ها عیناً بر یکدیگر منطبق‌ می‌باشند، مانند: «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ...» (نمل/88).

حرکت‌ کوهها در دوران‌ معاصراثبات‌ علمی‌ شده‌ است‌ علامه طباطبائی آن را در مورد رخدادهای قیامت می‌داند. المیزان 14/390)، حال‌ آنکه‌ قرآن‌ قرنها پیش‌ از آن‌ سخن‌ گفته‌ است‌. در این‌صورت‌ قرآن‌ می‌تواند زمینه‌ کشف‌ قوانین‌ علمی‌ و الگو باشد، و بعضی گزاره‌های علمی قرآن می‌تواند راهنمای علوم باشد.در این‌گونه‌ آیات‌، قرآن‌ از طبیعت‌ به‌عنوان‌ یک‌ منبع‌ شناخت‌ یاد کرده‌ و علل‌ حوادث‌ آن‌ را توضیح‌ داده‌است‌ (ر.ک، بازرگان، باد و باران در قرآن). این موارد در زمینه علوم انسانی جدی‌تر و گسترده‌تر است. (طباطبایی، المیزان 2/ 213 و 4/ 178 ـ 198؛ ر.ک. استاد مطهری، اسلام و مقتضیات زمان).

نمونه‌های رابطه وحدت و تطابق بین قرآن و طبیعت

قرآن کریم در آیات فراوانی از نظم آفرینش و هدف داری آن سخن گفته است، از جمله:«الَّذِی  خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَى‏ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى‏ مِن فُطُورٍ» (ملک/3)؛ «او کسی است که هفت آسمان را بر روی هم آفرید و در آفرینش خدای رحمان خللی نمی‌بینی، پس دوباره دیده خود را بگردان، آیا نقصانی می‌بینی؟».«وَخَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» (فرقان/2)؛ «همه چیز را آفرید و برای آن اندازه‌ای قرار داد.«وَأَنبَتْنَا فِیَها مِن کُلِّ  شَیْ‏ءٍ مَوْزُونٍ» (حجر/19)؛ «ما در زمین هر چیزی را با وزن و اندازه مخصوص رویاندیم».

آیاتی که از تحولات طبیعت و آثار آن سخن رانده است. «اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَیَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ» (روم/48)؛ «خدا کسی است که بادها را می‌فرستد پس ابرها را بر می‌انگیزاند و سپس قطرات باران از لابه لای ابر‌ها خارج می‌شود».همچنین می‌توان به آیاتی که طبق آنها جهان طبیعت در تسخیر انسان قرار می‌گیرد، اشاره نمود: «وَسَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» (جاثیه، 13)؛ «و همه آنچه را در آسمانها و زمین هست، مسخر شما قرار داد».

در مورد رابطه‌مکمل‌بودن‌ و منطبق‌ بودن،‌ محققان‌ مسلمان‌ از دیرباز به‌ این موضوع‌ توجه‌ کرده‌اند، ازجمله‌ این چنین توضیح‌ داده‌اند:«در قرآن‌ کریم‌ متجاوز از 750 آیه‌ وجود دارد که‌ در آن‌ها به‌طور مستقیم ‌یا غیرمستقیم‌ به‌ بررسی ‌پدیده‌های‌ طبیعی‌ و اهمیت‌ مطالعه‌ عمیق‌ آن‌ها وآیت‌بودن‌ آن‌ها بر علم‌ و قدرت‌ و حکمت‌ الهی‌ تأکیدشده‌ است‌، از دیدگاه‌ قرآن‌، طبیعت‌ منبع‌ سرشار و زاینده‌ای‌ برای‌مطالعه‌، شناخت‌وبررسی‌ و کاوش‌بوده‌ و انسان‌ متفکر باید هرچه‌ بهتر و بیشتر بدان‌ نگریسته‌ و جمال‌ دلربای‌ الهی‌ را در این‌آیینه‌ صاف و بی‌ غبار مشاهده‌ کند.

قرآن‌ به‌ هنگام‌ بیان‌ ظرافت‌ها و لطافت‌ها و قوانین‌ پیچیده‌ طبیعی حاکم ‌برپدیده‌های‌ طبیعی‌همواره‌ بر این‌ نکته‌ تأکید می‌نماید که‌ تمام‌ این‌ زیبایی‌ها و دلربایی‌ها ناشی‌ از علم‌ وقدرت‌ و جمال‌ نامتناهی‌ الهی‌ بوده‌ وموجودات‌ طبیعی‌، نشانه‌های‌ وجود خالقی‌ حکیم‌، علیم‌ و قدیراند و در واقع‌ طبیعت‌شناسی‌ قرآن‌ جهت‌دار بوده‌ و صرفا برای‌آموزش‌ خشک‌ و بی‌روح‌ قوانین‌ حاکم‌ بر بادو باران‌ و کوهها و دریاها و... بیان‌ نشده‌ است‌. اصرار قرآن‌ بر این‌ است‌ که‌ این‌طبیعت‌شناسی‌ باید صبغه‌ و روح آیت‌شناسی‌ به‌ خود گرفته‌ و به‌ منزله‌ تصویری‌ در آینه‌ باشد که‌ ما را به‌ صاحب‌ تصویرهدایت‌ می‌کند» (نصر، نظر متفکران مسلمان در مورد طبیعت، ص12 و 13).

می‌توان‌ گفت‌ رابطه‌ مکمل‌بودن‌ و وحدت‌ برخی گزاره های علوم‌ با برخی گزاره های قرآن‌ وجود دارد ولی باید به این نکته توجه کرد که گزاره های قرآن دارای اهداف‌ اصلی ‌و فرعی‌می باشند‌ که‌ می‌توان‌ چنین‌ توضیح‌ داد.هدف‌ اصلی‌ قرآن‌ وگزاره های آن نشان‌دادن‌ این‌ است‌ که‌ طبیعت‌ از آیات‌ الهی‌ که‌ نشانه‌ علم‌ و قدرت‌ و حکمت‌ اوست‌، می‌باشد، یعنی‌نشان‌ مبدأ عالم‌ است‌ و اینکه‌ پدیده‌های‌ آفرینش‌، آیت‌ الهی‌‌اند.

با بررسی آیات قرآن می‌توان گفت از مهم‌ترین اهداف آیات گزاره‌های علمی قرآن، اثبات وجود خدا و معاد است، تا جایی که ـ بعضی ادعا کرده‌اند:«سوره‌ای در قرآن یافت نمی‌شود به ویژه سوره‌های مکی مگراین که در آن اشاره یا تصریحی به عالم هستی و تامل در نظم و خلقت آن است تا سمع و بصر و حواس و عقل بشر را برای تفکر در خلقت الهی تحریک کند آن گاه از مخلوق به خالق و از طبیعت به ایجاد کننده‌ی آن و از مسبب به سبب و از مصنوع به صانع پی ببرد»  (شحانه، تفسیر الایات الکونیه، ص30).

جالب‌ است‌ که نه‌ تنها واژه‌ آیه‌ و مشتقات‌ آن‌ معنی‌داری‌جهان‌ را نشان‌ می‌دهد، حتی‌ واژه‌ «شی» به معنای «پدیده» یا «چیز» می‌باشد، مفهوم‌ آن‌ تفاوت‌ جدی‌ با واژه «پدیده» و «چیز» دارد. ریشه‌ «شی» از شاء، یشاء، شیئا یعنی‌ «خواسته»‌ است‌ و مشیت‌ نیز از همین‌ ریشه‌ است‌ مفهوم‌ شی‌ یا خواسته‌ یعنی‌ کسی‌ آن‌ را خواسته‌ و به‌ مشیت‌ خود آفریده‌ و برای‌ خواست‌ و هدفی‌ آن‌ را پدید آورده‌ است، پس‌ هم‌ مبدأ و آغازی‌ را نشان‌ می‌دهد و هم‌ هدف‌ و معاد را؛ اما واژه‌ «پدیده» یعنی‌ زمانی‌ نبود‌ و پیدا شد و «چیز» به‌ معنای‌ چه‌ است‌ و اینک‌ هست،‌ ولی‌ مبدأ و هدف‌ را نشان‌ نمی‌دهد.

واژه‌ «شی» در یک‌ انسجام‌ جامع‌ از محور و مرکز هستی‌ سخن‌ می‌گوید، زیرا «در رأس هرم معارف قرآنی توحید قرار دارد» (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 10/139) و در «اندیشه‌ قرآنی‌ این‌ فکر الهی‌ است‌ که‌حکومت‌ می‌کند و... خدا در قلب‌ و مرکز جهان‌ هستی‌ قرار دارد». (ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص 91).

هدف‌ فرعی‌ قرآن‌ در گزاره‌های‌ علمی‌ واقع‌نمایی‌ از آفرینش‌ است و تشویق‌ انسان به‌ مطالعه‌ و توجه‌ به‌طبیعت‌ است، یعنی نوعی وحدت بین برخی گزاره های علوم (که از نظر علوم تمام گزاره های آن اصلی می باشد) با گزاره‌های علمی قرآن وجود دارد (که آنها اهداف فرعی قرآن می باشند).دو هدف‌ فوق‌ برای‌ هر مورد از آیاتی‌ که‌ قرآن‌ از طبیعت‌ سخن‌ گفته‌ صدق‌ می‌کند.هدف‌ اصلی‌ دیگری‌ را نیز می‌توان‌ از «مجموعه‌ آیات» قرآن‌ که درباره‌ پدیده‌های‌ طبیعی‌ آمده‌ است، استنباط کرد و آن‌ نشان‌دادن‌ اعجاز کتاب‌ خدا است‌؛ آنچنان‌ که‌ مفسران‌ بزرگ‌ از اعجاز علمی‌ آن‌ به‌عنوان‌ یکی‌ از ابعاد اعجاز قرآن ‌سخن‌ گفته‌اند.

موارد بسیاری‌ وجود دارد که‌ مفسران قرآن به‌ یاری یافته‌های‌ قطعی‌ علوم‌ به‌ توضیح‌ و شرح‌ آیات‌ قرآنی‌ پرداخته‌ و از این‌ جنبه‌ اعجازقرآن‌ پرده‌ برداری‌ کرده‌اند‌ و در واقع‌ علم‌ را در استخدام‌ فهم‌ قرآن‌ قرار داده‌ و به‌ کمک‌ کشفیات‌ قطعی علم‌، صحت‌ و صدق‌مطالب‌ قرآن‌ را روشن‌ کرده‌اند‌. از این‌ موارد می‌توان‌ به‌ مسئله‌ حرکت‌ زمین‌«َلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً» (نباء/6).

استواری‌ کوهها «وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً» (نباء/ 7) کرویت‌ زمین‌ «فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ» (معارج / 40) نقش‌ آب‌ در پیدایش‌ حیات‌ «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ» (انبیاء/30) قانون ازدواج و زوجیت‌ در موجودات‌ «وَمِن کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات/49) باروری‌ از طریق‌ باد «وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ» (حجر/22) نقش‌ بادها در پیدایش‌ ابر و باران‌ «وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى‏ بَلَدٍ مَّیِّتٍ» (فاطر/9) نقش‌ کوهها در استوار نگه‌داشتن‌ زمین‌  «وَجَعَلْنَا  فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمْ» (انبیاء/ 31) و دهها مورد دیگر که‌ در پرتو یافته‌های‌ علمی‌ آشکار شده‌ است‌، اشاره‌کرد.

این‌ روش‌ بهره‌گیری‌ از علوم‌ روز در تفسیر آیات‌ با رعایت‌ موازین روشمند منعی‌ ندارد، بلکه‌نشانه‌‌ عظمت‌ کتاب‌ الهی‌ نیز هست‌، پس‌ قرآن‌ در بحثهای‌ توحیدی‌، خداشناسی‌، معاد و امثال‌ آن‌ از یک‌ سلسله‌ حقایق‌علمی‌ پرده‌ بر می‌دارد و علاوه‌ بر کسب‌ نتایج‌ توحیدی‌ و اخلاقی‌ و دینی‌، پیروان‌ خود را در جریان‌ علوم‌ می‌گذارد و راه‌‌گشای ‌دانشها نیز است‌.

مفسران قرآن در این‌ قسم‌ از تفسیر آیات‌ قرآن‌ به‌ کمک‌ علوم‌ روز و با پرهیز از تأویل‌، تکلّف‌، تطبیق‌ و تفسیر به‌رای‌، قوانین‌ طبیعی‌ مسلم‌ و صد درصد ثابت‌ شده‌ را چراغی‌ برای‌ کشف‌ رموز آیات‌ قرار می‌دهند که‌ اعجاز قرآن‌ را بیش‌از پیش روشن‌ می‌کند (ر.ک:‌ رضائی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن) و همگان‌ به‌ ویژه‌ دانشمندان‌ را به‌ خضوع‌ در برابر آن‌ وا می‌دارد. قرآنی‌ که‌ چهارده‌ قرن‌ پیش‌ مطالبی‌ را مطرح‌کرد که‌ امروز بشر در پرتو تلاش‌ فراوان‌ علمی‌ به‌ آن‌ دست‌ یافته‌ است‌. علامه طباطبائی در مورد چگونگی استفاده از علم در تفسیر قرآن می‌نویسد:

«فهمیدن حقایق قرآن و تشخیص مقاصد آن از راه ابحاث علمی دو جور است یکی این‌ که ما‌ در مساله‌ یی‌ که‌ قرآن‌ متعرض‌ آن‌ است‌ بحثی‌ علمی‌ یا فلسفی‌ را آغاز کنیم‌ و آن‌ قدر آن‌ را ادامه‌ دهیم‌ تا حق‌ مطلب‌برای‌ ما روشن‌ و ثابت‌ شود آن‌ گاه‌ بگوئیم‌ آیه‌ هم‌ همین‌ را می‌گوید، این‌ روش‌ هر چند که مورد پسند مباحث‌ علمی‌ و نظری‌ است‌، ولکن قرآن‌ آن‌ را نمی‌پسندد و دوم‌ این‌ که‌ برای‌ فهم آن مساله و تشخیص‌ مقصود آن‌ آیه‌ از نظایر آن آیه کمک‌ بگیریم‌ و منظور از آیه‌ ی‌ مورد نظر را به‌دست‌ آوریم‌، آن‌ گاه‌ اگر بگوییم‌ علم‌ هم‌ همین‌ را می‌گوید عیبی‌ ندارد و این‌ روشی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را تفسیر خواند، قرآن‌آن‌ را می‌پسندد» (همان، المیزان، 1/17 و 18).

سپس مرحوم علامه به نقد شیوه‌های تفسیری گوناگون می‌پردازد و مشکل اساسی تمام روشهای تفسیری و تفسیر علمی را تطبیقِ یافته‌ها با قرآن می‌داند:«نقص همه این روشها تطبیق بحثهای علمی یا فلسفی بر قرآن است» (همان، ص 13) علامه سپس بر روشهای علمی تفسیر قرآن مانند پراگماتیستی (اصالت عمل) (همان، ص 19) تفسیر ماتریالیستی (مادی) (همان، ص 43)، تفسیر امپرسیونیستی (اصالت تجربه و حس) (همان، ص 50) و تفسیر پوزیتیویستی (تحقق گرایی) (همان) خرده می‌گیرد و آنها را نقد می‌کند.

جریانی در تفسیر آیات از هر دستاورد علمی هر چند در حد فرضیه برای همسان‌سازی علم و قرآن بود، استفاده می‌کردند و گزاره‌های قرآنی را وقتی می‌پذیرفتند که با علم جدید سازگار باشد. جریان دیگر به شیوه‌های سنتی تفسیر قرآن توجه داشتند و نیز نقش علم در فهم بایسته و شایسته قرآن را پذیرفته بودند، ولی فقط از قطعیات علمی، آن هم با رعایت روشمندانه ویژگی‌های تفسیر مانند سیاق، لغت، ظاهر و ... ، استفاده می‌کردند و این شیوه پذیرفتنی است.

جالب‌ است‌ بدانیم‌ قرآن‌ در آیات‌ علمی‌ خود که‌ به‌ جهان‌ طبیعت‌ و دگرگونیهای آفرینش‌ اشاره‌ می‌کند، صاحبان‌ خرد واندیشه‌ را مورد خطاب‌ قرار می‌دهد و این‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ صاحبان‌ اندیشه‌، عالمان و متخصصان می‌توانند آن‌ را درک‌ کنند. مخاطبان قرآن‌ در فهم‌ آیات‌ علمی‌ کسانی‌اند که‌ عالم و متخصص ‌اند یاتفکر و تعقل‌ می‌کنند. برای مثال‌ به‌ آیات‌ زیر توجه‌ نمایید:

«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً ... إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل/11 و 10)؛ «اوست‌ خدایی‌ که‌ آب‌ را از آسمان‌ فرو فرستاد تا از آن‌ بیاشامید و با آن‌ گیاهان‌ و درختان‌ پرورش‌ دهید... در این‌ امر نشانه‌ی روشنی‌ است‌ برای‌ گروهی‌ که‌ فکر می‌کنند.» «وَسَخَّرَ لَکُمُ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ... إِنَّ فِی ذلِکَ  لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (نحل/ 12). «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ» (روم/22) «وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ... لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ» (انعام/ 98).

سه شنبه 12 آذر 1392  9:00 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:رابطه گزاره‌های قرآنی و گزاره‌های علمی 2

با توجه‌ اندکی‌ به‌ آیات‌ فوق‌ پیش‌ زمینه‌ بررسی‌ آیات‌ علمی‌ برای‌ گروهی‌ که «فکر می‌کنند»، «تعقل‌ می‌کنند» «عالم‌ هستند» و «گروهی‌ که‌ بطور عمیق‌ می‌فهمند» ـ در انتهای‌ آیات‌ فوق‌ آمده‌ است‌ ـ مخاطبان‌ قرآن‌ در آیات‌ علمی‌ را مشخص‌ می‌نماید. برعکس آیاتی در قرآن هست که به سرزنش کسانی می‌پردازد که آیات الهی و اسرار الهی را می‌بینند، اما تدبر نمی‌کنند، مانند: «وَکَأَیِّن مِنْ آیَةٍ فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ» (یوسف/105)؛ «و چه بسیار کسانی نشانه‌ای در آسمان و زمین که از کنارش عبور می‌کنند و از آن روی بر می‌گردانند».

شاید مهم‌ترین علت عقب افتادگی علمی مسلمانان علاوه بر دور شدن از قرآنی که عامل پیشرفت مسلمانان و بر پایی تمدن طلایی شده بود، پیدایش و رشد جریان ضد عقل ـ پس از افراط در عقل گرایی توسط معتزلیان ـ بود که به تدریج جریان درون گرایی و تصوف پس از حمله مغول غلبه یافت.

بدون‌ شک‌ یکی‌ از ابعاد اعجاز قرآن‌، اعجاز علمی‌ آن‌ است‌ تا جایی‌ که عالم دقیق و محتاطی چون آیت الله خویی می‌نویسد:« قرآن‌ در آیات‌ زیادی‌ از قوانین‌ هستی‌ و رموز طبیعت‌ و اجرام‌ آسمانی‌ و موضوعات‌ دیگر بحث‌های‌ جالب‌ و شگفت‌انگیزی‌ نموده‌ است‌ و به‌طور مسلم‌ اطلاع‌ ازچنین‌ سنن‌ و قوانین‌ جز از طریق‌ وحی‌ امکان نداشت» (خویی، البیان، ص70). بویژه آنکه مخاطبان آیات علمی قرآن بشری است که در آینده به علوم و اسرار خلقت پی خواهد برد.

«قرآن در دورانی از این حقایق و اسرار پرده برداشته راهی به این گونه مطالب نبود … البته در آن تاریخ از دانشمندان یونان و غیریونان عده معدودی بودند که بر قسمتی از اسرار آفرینش دست یافته و بر پاره‌ای از این دقایق علمی آگاهی داشتند ولی جزیره العرب از این مطالب کاملا بدور و در آن منطقه از این گونه اطلاعات خبری نبود اما قسمتی از حقایق علمی که قرآن از آنها پرده برداشته و بیشتر علوم و دانشهایی که قرآن از چهارده قرن پیش برای بشر آورده است آنچنان مهم و دقیق است که آن روز نه در یونان و نه در غیریونان خبری از آنها نبود بلکه پس از قرنها با پیشرفت و ازدیاد علوم این دانستنیها و اسرار کشف گردید». (همان، ص71)

اما چرا قرآن به صراحت از حقایق علمی سخن نگفته است؟ به طور مثال از حرکت زمین با اشاره لطیفی به «مهد» (نباء/6) یاد کرده است، زیرا مردم و عالمان زمان بر سکون زمین عقیده داشتند و این اعتقاد برای آنها غیرقابل تردید بود.«مطالبی که قابل فهم و درک آن دوران بود با وضوح و صراحت بازگو نموده ولی مطالبی که از فهم و درک مردم آن عصر دور بوده به اجمال و اشاره قناعت کرده و شرح و بیان و درک کامل آن را به مردم قرنهای بعدی که با اکتشافات و پیشرفتهای علمی مجهز می‌شوند محول نموده است.» (همان)

از منظر دیگر می‌توان گفت‌ که چون قرآن‌ با دو زبان‌ عقل‌ و دل‌ سخن‌ می‌گوید (مطهری، آشنایی با قرآن، 1و2/38) یکی‌ زبان‌ عقل‌ زبان‌ تحلیلی‌ ـ توصیفی‌ ودیگری‌ زبان‌ دل‌، عاطفی‌ ـ توصیفی‌، یعنی‌ گزاره‌های‌ قرآنی‌، ازجمله‌ گزاره‌های‌ علمی‌ آن‌، از یک‌ سو‌ توصیف‌ و تحلیل‌ وتعلیل‌ می‌آورد و از سوی‌ دیگر دل‌ و قلب‌ انسان‌ را تحت‌تأثیر عاطفی‌ قرار می‌دهد، البته‌ روشن است که‌ همه‌ گزاره‌های‌ قرآنی‌ درمورد علم‌ نیست‌ و از طرف‌ دیگر گزاره‌های‌ علمی‌ قرآن‌ بخش‌ اندکی‌ از گزاره‌های‌ علمی‌ است‌ که‌ بشر به‌ آنها دست‌ یافته‌ است، ‌ولی‌ بین‌ قطعیات‌ علم‌ و نص‌ قرآن‌ تعارض‌ نمی‌باشد.

3 ـ رابطه‌ تعارض‌

منظور از تعارض‌، جایی‌ است که قرآن درباره‌ طبیعت‌، گزاره‌هایی‌ را با همان‌ زبان‌ علم‌ و تبیین‌ علل‌ طبیعی‌ آن‌ آورده‌ است‌ وعلم‌ نیز با زبان‌ خاص‌ و تجربه‌ و آزمون‌ خود از علل‌ طبیعی‌ مادی‌ پرده‌ برداشته‌ است و بین‌ آنها مخالفت‌ قطعی‌ به نظر می‌رسد. ممکن است تعارض ظاهری باشد که با اندک تأمل برطرف می‌گردد، مانند خلقت آسمانها و زمین‌ در شش‌ روز که واژه «یوم» در فرهنگ قرآنی به معنای روز و بیست و چهار ساعت نجومی نیست، بلکه به معنای دوره می‌باشد، حتی از آغاز جهان تا قیامت را یوم الدنیا یعنی دوره دنیا می‌نامد و خلقت آسمانها و زمین در شش دوره است که ممکن است هر دوره میلیونها سال به طول انجامیده باشد.

راه‌حلهای تعارض‌‌ ظاهری

در مورد تعارض واقعی بین قرآن و علم می‌توان گفت: ایجاد کننده‌ کتاب‌ تکوین‌ و فرستنده‌ کتاب‌ تشریع‌ یکی‌ است‌ و او خداست‌. بنابراین‌ بین‌ علم‌ واقعی‌ و حقیقت قرآن تعارض‌ نیست‌، لذا یا فهم‌ ما از وحی‌ نادرست‌ است‌ یا علم‌ ما از طبیعت ناقص‌، اما راه‌حلهای‌ مشکل‌ تعارض‌ ظاهری قرآن و علم عبارت است از:

الف‌ ـ قطعی‌نبودن‌ همه‌ گزاره‌های‌ علمی‌

بسیاری‌ از گزاره‌های‌ علمی‌ درحد فرضیه‌اند و قطعی‌ و مسلم‌ نیستند، بنابراین نمی‌تواند در برابر گزاره‌های قطعی قرآنی ایستادگی کند، البته‌ نظریه علمی‌ احتمال‌ صحت‌ آن‌ بیش‌تر است‌. علامه‌ طباطبائی‌ در موضوع‌ خلقت‌ انسان‌ تصریح‌ فرموده‌اند که‌ نظریه‌تکامل‌ «کارش‌ فقط توجیه‌ مسائل‌ خاص‌ است‌ و دلیل‌ قاطعی‌ هم‌ بر آن‌ اقامه‌ نشده‌ است‌ لذا قول‌ قرآن‌ کریم‌ که‌ آدمی‌ را نوعی‌مستقل‌ از بقیه‌ جانداران‌ می‌داند با هیچ‌ سخن‌ علمی‌ معارض‌ و منافی‌ نیست» (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 4/ 134)، حتی‌ ایشان‌ بر این‌ عقیده‌ است‌ که‌ « . . . مسأله‌چگونگی‌ خلقت‌ اولیه‌ انسان‌ از ضروریات‌ دین‌ نیست» (همان، 8، /269) یعنی‌ اگر کسی‌ از آیات‌ قرآن‌، استفاده‌ تکامل‌ خلقت‌ انسان‌ را داشت‌منکر ضروری‌ دین‌ نشده‌ است‌، زیرا آیات‌ خلقت‌ انسان‌ عمدتاً متشابهات‌ می‌باشد، یعنی‌ احتمال‌ هردو برداشت‌ وجود دارد، تاجایی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ کتاب‌ مستقلی‌ نیز نوشته‌ شده و احتمال هردو نظریه بررسی شده است. (ر.ک: مشکینی، تکامل در قرآن).

ب‌ ـ تفسیر و توجیه‌ قرآن در مقابل‌ علم‌ قطعی‌

اگر گزاره‌ای علمی‌ که‌ قطعی‌ و به‌ اثبات‌ رسیده‌ بود با ظاهر قرآن تعارض‌ داشت‌، باید معنای‌ ظاهری‌ را تغییر داد.علامه‌ طباطبائی‌(ره‌) با دو شیوه تصرف لفظی و تصرف معنوی در قرآن به قبول گزاره‌های قطعی علمی می‌پردازد. در موضوع‌ کروی بودن‌ زمین تصرف لفظی می‌کند و می‌نویسد: «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِسَاطاً» (نوح/19) بساط را مسطح بودن زمین ـ نه کروی بودن ـ گرفته بودند، ولی علامه می‌گوید منظور آن است که در روی زمین به آسانی حرکت کنید. (همان، المیزان فی تفسیر القرآن، 20/ 33).

در تفسیر شهابهای‌ آسمانی‌ نیز تصرف معنوی می‌نماید و می‌آورد:«این‌ که‌ مفسرین‌ توجیهاتی‌ آورده‌اند که‌ ملائک‌، شیطان‌هایی‌ را که‌ برای‌ استراق‌ سمع‌ می‌آیند با شهاب‌ها به‌ آن‌ها تیراندازی‌می‌کنند، امروز بطلان‌ این‌ حرف‌ها واضح‌ می‌باشد و ناچار باید توجیه‌ دیگری‌ کرد که‌ مخالفت‌ با علوم‌ امروزی‌ و تجربه‌ بشر ازوضعیت‌ آسمان‌ها نباشد. بنابراین‌ مراد عالم‌ ملکوت‌ است‌ که‌ ملائک‌ سکونت‌ دارند و شهاب‌ها، نوری‌ از ملکوت‌ است‌ که‌ شیطان‌ها طاقت‌ ندارند ودور می‌شوند» (همان، 17 / 196).

ج‌ ـ دیدگاه‌ ابزارانگارانه‌ علم‌

در علم‌ جدید بویژه‌ مکانیک‌ کوانتیک‌، نقش‌ معادلات‌ ریاضی‌ از تجربه‌ حسی‌ بسیار بیش‌تر است.‌ برخی‌ از فیزیکدانان ‌معاصر، تئوریهای‌ فیزیکی‌ را ابزار و افسانه‌های‌ مفیدی‌ برای‌ توجیه‌ جهان‌ می‌دانند. «برطبق‌ تلقی‌ ابزارانگارانه‌، تئوری‌های‌علمی‌ افسانه‌های‌ مفیدی‌ هستند که‌ به‌ هیچ‌وجه‌ نمی‌توان‌ گفت‌ مطابق‌ با واقع‌ بوده‌ و برگردان‌ آن‌ می‌باشند. آنچه‌ در مورد این‌تئوری‌ها مهم‌ است‌ مطابقت‌ و صدق‌ آن‌ها نیست‌ بلکه‌ مفیدبودن‌ و کارآیی‌ آنان‌ است‌.

در این‌صورت‌ که‌ ما نظریات‌ علمی‌ را افسانه‌ و ابزاری‌ مفید به‌حساب‌ آوریم‌. در این‌ صورت‌ تعارض‌ بین‌ این‌ تئوری‌ها و متون‌ دینی‌ اتفاق‌ نخواهد افتاد چرا که‌ متون‌دینی‌ لسان‌ حکایت‌ از واقع‌ دارند و تئوری‌های‌ علمی‌ صرفا ابزارهای‌ مفیدی‌ برای‌ پیش‌بینی‌ و تفسیر و محاسبه‌ پدیدارهای‌حسی‌ و حرکات‌ می‌باشند». (ایان باربور، علم و دین، ص201ـ199؛ سروش، علم چیست، فلسفه چیست، ص‌196 تا 206). مثلا مفاهیمی‌ چون‌، الکترون‌ ممکن‌ است‌ افسانه‌ باشد نه‌ کاشف‌ واقعیت‌، بلکه‌ فرضهای‌مفیدی‌ برای‌ توجیه‌ و کاربرداند.

4 ـ رابطه‌ تمایز، بیگانگی‌ و تباین‌ و جدایی

بعضی‌ قرآن‌ و علم‌ را دو مقوله‌ جدا از یکدیگر که‌ رسالت، زبان‌ و کارکرد جداگانه‌ای‌اند، می‌دانند. چگونگی‌ جدایی علم‌ و قرآن اشکال‌ گوناگون‌ دارد. ازجمله دیدگاه های کانت، نئوارتدکسی، اگزیستانسیالیسم، فیلسوفان تحلیل زبانی و تفکیک گوهر دین و صدف دین (دیدگاه شلایرماخر) که به طور مطلق و کامل بین علم و کتاب مقدس هیچ رابطه‌ای نمی‌بینند. و آن را به رابطه قرآن با علم سرایت می‌دهند.

جمع بندی و بررسی

راه‌حل‌ اول‌ و دوم‌ از چنان‌ عقلانیتی‌ برخوردار است‌ که‌ بسیاری‌ از مفسران قرآن و متخصصان علوم بر آن‌ اتفاق‌نظر دارند، ولی‌ دیدگاه‌ سوم‌ را نه‌تنها اکثریت‌ عالمان‌ علوم‌تجربی‌ نپذیرفته‌اند، حتی‌ با مواضع عالمان دینی و  فیلسوفان‌ اسلامی نیز ناسازگار است، زیرا در این موضوع که‌ علوم‌تجربی‌ واقع‌نمایی‌ از آفرینش‌ می‌نماید و یا این‌ که‌ نشانه‌ الهی‌ است‌ و قابلیت‌شناخت‌ آن‌ مسلم‌ است‌، اتفاق‌نظر دارند. (علامه طباطبائی، اصول و روش فلسفه رئالیسم، 5/51).

در ‌صورت پذیرفتن علم به عنوان افسانه‌های مفید‌ همه‌ حقایق‌ علمی‌ زیر سؤال‌ خواهد رفت‌ و فقط ابزار‌ مفید برای‌ توجیه‌ طبیعت‌ خواهد شد و واقعیت‌ نخواهد داشت‌ و نقش‌ شناختاری‌ علم‌ زیرسؤال‌ خواهد رفت، حال‌ آنکه‌ دغدغه‌ مردم‌ ودانشمندان‌ آن‌ است‌ که‌ علم‌ واقعیات‌ را کشف‌ و پیش‌بینی‌ کند. (انیشتن، فیزیک و واقعیت، ص 32).

در مورد راه حل چهارم با توجه به مثالهای قبل روشن است که قرآن گاه با همان ویژگیهای زبان علم گزاره‌هایی را بیان کرده است، البته بسیاری از گزاره‌های علمی جدید ارتباطی با بسیاری گزاره‌های قرآنی ندارند، «مانند نماز صبح دو رکعت است» و «آناتومی انسان به گونه‌ای خاص است»، ولی همه موارد چنین نیست.

نتیجه

علم به معنای علوم تجربی «Science» می‌باشد و قرآن«Quran» به معنای آموزه‌های وحیانی و نصوص وحیانی است. در این مقاله نسبتهای گزاره‌های علمی و قرآنی بررسی شد و نتایج زیر به دست آمده: 1.    بعضی گزاره‌های علمی مکمل بعضی گزاره‌های قرآنی‌اند و این به دو شکل ممکن است : الف- گزاره‌های علمی (نظم جهان) مقدمه برخی گزاره‌های قرآنی (ناظم داشتن عالم) می‌باشد. ب ـ غایت گزاره‌های علمی (شناخت علل طبیعت) مقدمه غایت گزاره‌های قرآنی (نشانه و آیت الهی بودن) می‌باشد.

2. رابطه وحدت و تطابق، برخی گزاره‌های علمی قرآن (زوجیت گیاهان) عین برخی گزاره‌های علوم است. 3. هیچ گزاره علمی متعارض با هیچ گزاره قرآنی نمی‌باشد، فرستنده کتاب تشریع همان آفریننده کتاب تکوین است. 4. بسیاری از گزاره‌های علمی ارتباط مستقیم با گزاره‌های قرآنی ندارند و از یکدیگر جدا می‌باشند.

منابع

1.    انیشتن، آلبرت‌، تکامل‌ علم‌ فیزیک‌، ترجمه احمد آرام، خوارزمی، تهران، 1362.

2.    انیشتن، فیزیک و واقعیت، ترجمه احمد آرام، خوارزمی، تهران، 1362.

3.    ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، شرکت انتشار، تهران، 1361.

4.    باربور، ایان‌، علم‌ و دین‌، ترجمه‌ خرمشاهی‌، نشر دانشگاهی، تهران،1362.

5.    بازرگان‌، مهدی، باد و باران‌ در قرآن‌، مؤسسه مطبوعاتی دارالفکر، قم، 1344.

6.    باهنر، محمدجواد، دین‌شناسی‌ تطبیقی‌، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1363.

7.    پلانک‌، ماکس‌، علم‌ به‌ کجا می‌رود، ترجمه‌ احمد آرام‌، فجر، تهران، 1354.

8.    جعفری، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،1371

9.    حسینی بهشتی، محمد حسین و...، شناخت اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.

10. خویی، ابوالقاسم، البیان‌، انتشارات کعبه، تهران، 1366.

11.  رضایی اصفهانی، در آمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اسوه، قم، 1375.

12. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1385 ش.

13. ژری، ارس، هانری، علم، شبه علم و علم دروغین، ترجمه دکتر عباس باقری، نشر نی، تهران، 1379.

14. سروش، عبدالکریم‌، علم‌ چیست‌، فلسفه‌ چیست‌، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، 1375.

15. شحاته، محمود عبدالله، تفسیر الایات الکونیه، دار الاعتصام، قاهره، بی‌تا.

16.  طباطبائی، سید محمد حسین، اصول و روش فلسفه رئالیسم، پاورقی استاد مطهری، صدرا، تهران، 1368.

17. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1363.

18.  طباطبائی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، انتشارات جامعه مدرسین، قم، بی تا.

19. فغفور مغربی، حمید، نگاهی‌ به‌ حقیقت‌ وحی‌، مجله‌ ویژگان‌، ش‌ 2.

20. گلشنی‌، مهدی‌، تحلیلی‌ از دیدگاه‌های‌ فلسفی‌ فیزیکدانان‌ معاصر، امیرکبیر، تهران، 1369.

21. مشکینی‌، علی، اصطلاحات الاصول، انتشارات یاسر، قم، 1348.

22. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، صدرا، تهران، 1370.

23. نصر، سید حسین‌، نظر متفکران‌ اسلامی‌ درباره‌ طبیعت‌، خوارزمی، تهران، 1359.

24. نصر، سید حسین‌، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، طرح نو، تهران، 1384.

25. همو، تکامل‌ در قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1366.

دکتر حمید فغفور مغربی /عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

منبع:مجله قرآن و علم شماره 1

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

سه شنبه 12 آذر 1392  9:05 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها