با توجه اندکی به آیات فوق پیش زمینه بررسی آیات علمی برای گروهی که «فکر میکنند»، «تعقل میکنند» «عالم هستند» و «گروهی که بطور عمیق میفهمند» ـ در انتهای آیات فوق آمده است ـ مخاطبان قرآن در آیات علمی را مشخص مینماید. برعکس آیاتی در قرآن هست که به سرزنش کسانی میپردازد که آیات الهی و اسرار الهی را میبینند، اما تدبر نمیکنند، مانند: «وَکَأَیِّن مِنْ آیَةٍ فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ» (یوسف/105)؛ «و چه بسیار کسانی نشانهای در آسمان و زمین که از کنارش عبور میکنند و از آن روی بر میگردانند».
شاید مهمترین علت عقب افتادگی علمی مسلمانان علاوه بر دور شدن از قرآنی که عامل پیشرفت مسلمانان و بر پایی تمدن طلایی شده بود، پیدایش و رشد جریان ضد عقل ـ پس از افراط در عقل گرایی توسط معتزلیان ـ بود که به تدریج جریان درون گرایی و تصوف پس از حمله مغول غلبه یافت.
بدون شک یکی از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن است تا جایی که عالم دقیق و محتاطی چون آیت الله خویی مینویسد:« قرآن در آیات زیادی از قوانین هستی و رموز طبیعت و اجرام آسمانی و موضوعات دیگر بحثهای جالب و شگفتانگیزی نموده است و بهطور مسلم اطلاع ازچنین سنن و قوانین جز از طریق وحی امکان نداشت» (خویی، البیان، ص70). بویژه آنکه مخاطبان آیات علمی قرآن بشری است که در آینده به علوم و اسرار خلقت پی خواهد برد.
«قرآن در دورانی از این حقایق و اسرار پرده برداشته راهی به این گونه مطالب نبود … البته در آن تاریخ از دانشمندان یونان و غیریونان عده معدودی بودند که بر قسمتی از اسرار آفرینش دست یافته و بر پارهای از این دقایق علمی آگاهی داشتند ولی جزیره العرب از این مطالب کاملا بدور و در آن منطقه از این گونه اطلاعات خبری نبود اما قسمتی از حقایق علمی که قرآن از آنها پرده برداشته و بیشتر علوم و دانشهایی که قرآن از چهارده قرن پیش برای بشر آورده است آنچنان مهم و دقیق است که آن روز نه در یونان و نه در غیریونان خبری از آنها نبود بلکه پس از قرنها با پیشرفت و ازدیاد علوم این دانستنیها و اسرار کشف گردید». (همان، ص71)
اما چرا قرآن به صراحت از حقایق علمی سخن نگفته است؟ به طور مثال از حرکت زمین با اشاره لطیفی به «مهد» (نباء/6) یاد کرده است، زیرا مردم و عالمان زمان بر سکون زمین عقیده داشتند و این اعتقاد برای آنها غیرقابل تردید بود.«مطالبی که قابل فهم و درک آن دوران بود با وضوح و صراحت بازگو نموده ولی مطالبی که از فهم و درک مردم آن عصر دور بوده به اجمال و اشاره قناعت کرده و شرح و بیان و درک کامل آن را به مردم قرنهای بعدی که با اکتشافات و پیشرفتهای علمی مجهز میشوند محول نموده است.» (همان)
از منظر دیگر میتوان گفت که چون قرآن با دو زبان عقل و دل سخن میگوید (مطهری، آشنایی با قرآن، 1و2/38) یکی زبان عقل زبان تحلیلی ـ توصیفی ودیگری زبان دل، عاطفی ـ توصیفی، یعنی گزارههای قرآنی، ازجمله گزارههای علمی آن، از یک سو توصیف و تحلیل وتعلیل میآورد و از سوی دیگر دل و قلب انسان را تحتتأثیر عاطفی قرار میدهد، البته روشن است که همه گزارههای قرآنی درمورد علم نیست و از طرف دیگر گزارههای علمی قرآن بخش اندکی از گزارههای علمی است که بشر به آنها دست یافته است، ولی بین قطعیات علم و نص قرآن تعارض نمیباشد.
3 ـ رابطه تعارض
منظور از تعارض، جایی است که قرآن درباره طبیعت، گزارههایی را با همان زبان علم و تبیین علل طبیعی آن آورده است وعلم نیز با زبان خاص و تجربه و آزمون خود از علل طبیعی مادی پرده برداشته است و بین آنها مخالفت قطعی به نظر میرسد. ممکن است تعارض ظاهری باشد که با اندک تأمل برطرف میگردد، مانند خلقت آسمانها و زمین در شش روز که واژه «یوم» در فرهنگ قرآنی به معنای روز و بیست و چهار ساعت نجومی نیست، بلکه به معنای دوره میباشد، حتی از آغاز جهان تا قیامت را یوم الدنیا یعنی دوره دنیا مینامد و خلقت آسمانها و زمین در شش دوره است که ممکن است هر دوره میلیونها سال به طول انجامیده باشد.
راهحلهای تعارض ظاهری
در مورد تعارض واقعی بین قرآن و علم میتوان گفت: ایجاد کننده کتاب تکوین و فرستنده کتاب تشریع یکی است و او خداست. بنابراین بین علم واقعی و حقیقت قرآن تعارض نیست، لذا یا فهم ما از وحی نادرست است یا علم ما از طبیعت ناقص، اما راهحلهای مشکل تعارض ظاهری قرآن و علم عبارت است از:
الف ـ قطعینبودن همه گزارههای علمی
بسیاری از گزارههای علمی درحد فرضیهاند و قطعی و مسلم نیستند، بنابراین نمیتواند در برابر گزارههای قطعی قرآنی ایستادگی کند، البته نظریه علمی احتمال صحت آن بیشتر است. علامه طباطبائی در موضوع خلقت انسان تصریح فرمودهاند که نظریهتکامل «کارش فقط توجیه مسائل خاص است و دلیل قاطعی هم بر آن اقامه نشده است لذا قول قرآن کریم که آدمی را نوعیمستقل از بقیه جانداران میداند با هیچ سخن علمی معارض و منافی نیست» (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 4/ 134)، حتی ایشان بر این عقیده است که « . . . مسألهچگونگی خلقت اولیه انسان از ضروریات دین نیست» (همان، 8، /269) یعنی اگر کسی از آیات قرآن، استفاده تکامل خلقت انسان را داشتمنکر ضروری دین نشده است، زیرا آیات خلقت انسان عمدتاً متشابهات میباشد، یعنی احتمال هردو برداشت وجود دارد، تاجایی که در این زمینه کتاب مستقلی نیز نوشته شده و احتمال هردو نظریه بررسی شده است. (ر.ک: مشکینی، تکامل در قرآن).
ب ـ تفسیر و توجیه قرآن در مقابل علم قطعی
اگر گزارهای علمی که قطعی و به اثبات رسیده بود با ظاهر قرآن تعارض داشت، باید معنای ظاهری را تغییر داد.علامه طباطبائی(ره) با دو شیوه تصرف لفظی و تصرف معنوی در قرآن به قبول گزارههای قطعی علمی میپردازد. در موضوع کروی بودن زمین تصرف لفظی میکند و مینویسد: «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِسَاطاً» (نوح/19) بساط را مسطح بودن زمین ـ نه کروی بودن ـ گرفته بودند، ولی علامه میگوید منظور آن است که در روی زمین به آسانی حرکت کنید. (همان، المیزان فی تفسیر القرآن، 20/ 33).
در تفسیر شهابهای آسمانی نیز تصرف معنوی مینماید و میآورد:«این که مفسرین توجیهاتی آوردهاند که ملائک، شیطانهایی را که برای استراق سمع میآیند با شهابها به آنها تیراندازیمیکنند، امروز بطلان این حرفها واضح میباشد و ناچار باید توجیه دیگری کرد که مخالفت با علوم امروزی و تجربه بشر ازوضعیت آسمانها نباشد. بنابراین مراد عالم ملکوت است که ملائک سکونت دارند و شهابها، نوری از ملکوت است که شیطانها طاقت ندارند ودور میشوند» (همان، 17 / 196).
ج ـ دیدگاه ابزارانگارانه علم
در علم جدید بویژه مکانیک کوانتیک، نقش معادلات ریاضی از تجربه حسی بسیار بیشتر است. برخی از فیزیکدانان معاصر، تئوریهای فیزیکی را ابزار و افسانههای مفیدی برای توجیه جهان میدانند. «برطبق تلقی ابزارانگارانه، تئوریهایعلمی افسانههای مفیدی هستند که به هیچوجه نمیتوان گفت مطابق با واقع بوده و برگردان آن میباشند. آنچه در مورد اینتئوریها مهم است مطابقت و صدق آنها نیست بلکه مفیدبودن و کارآیی آنان است.
در اینصورت که ما نظریات علمی را افسانه و ابزاری مفید بهحساب آوریم. در این صورت تعارض بین این تئوریها و متون دینی اتفاق نخواهد افتاد چرا که متوندینی لسان حکایت از واقع دارند و تئوریهای علمی صرفا ابزارهای مفیدی برای پیشبینی و تفسیر و محاسبه پدیدارهایحسی و حرکات میباشند». (ایان باربور، علم و دین، ص201ـ199؛ سروش، علم چیست، فلسفه چیست، ص196 تا 206). مثلا مفاهیمی چون، الکترون ممکن است افسانه باشد نه کاشف واقعیت، بلکه فرضهایمفیدی برای توجیه و کاربرداند.
4 ـ رابطه تمایز، بیگانگی و تباین و جدایی
بعضی قرآن و علم را دو مقوله جدا از یکدیگر که رسالت، زبان و کارکرد جداگانهایاند، میدانند. چگونگی جدایی علم و قرآن اشکال گوناگون دارد. ازجمله دیدگاه های کانت، نئوارتدکسی، اگزیستانسیالیسم، فیلسوفان تحلیل زبانی و تفکیک گوهر دین و صدف دین (دیدگاه شلایرماخر) که به طور مطلق و کامل بین علم و کتاب مقدس هیچ رابطهای نمیبینند. و آن را به رابطه قرآن با علم سرایت میدهند.
جمع بندی و بررسی
راهحل اول و دوم از چنان عقلانیتی برخوردار است که بسیاری از مفسران قرآن و متخصصان علوم بر آن اتفاقنظر دارند، ولی دیدگاه سوم را نهتنها اکثریت عالمان علومتجربی نپذیرفتهاند، حتی با مواضع عالمان دینی و فیلسوفان اسلامی نیز ناسازگار است، زیرا در این موضوع که علومتجربی واقعنمایی از آفرینش مینماید و یا این که نشانه الهی است و قابلیتشناخت آن مسلم است، اتفاقنظر دارند. (علامه طباطبائی، اصول و روش فلسفه رئالیسم، 5/51).
در صورت پذیرفتن علم به عنوان افسانههای مفید همه حقایق علمی زیر سؤال خواهد رفت و فقط ابزار مفید برای توجیه طبیعت خواهد شد و واقعیت نخواهد داشت و نقش شناختاری علم زیرسؤال خواهد رفت، حال آنکه دغدغه مردم ودانشمندان آن است که علم واقعیات را کشف و پیشبینی کند. (انیشتن، فیزیک و واقعیت، ص 32).
در مورد راه حل چهارم با توجه به مثالهای قبل روشن است که قرآن گاه با همان ویژگیهای زبان علم گزارههایی را بیان کرده است، البته بسیاری از گزارههای علمی جدید ارتباطی با بسیاری گزارههای قرآنی ندارند، «مانند نماز صبح دو رکعت است» و «آناتومی انسان به گونهای خاص است»، ولی همه موارد چنین نیست.
نتیجه
علم به معنای علوم تجربی «Science» میباشد و قرآن«Quran» به معنای آموزههای وحیانی و نصوص وحیانی است. در این مقاله نسبتهای گزارههای علمی و قرآنی بررسی شد و نتایج زیر به دست آمده: 1. بعضی گزارههای علمی مکمل بعضی گزارههای قرآنیاند و این به دو شکل ممکن است : الف- گزارههای علمی (نظم جهان) مقدمه برخی گزارههای قرآنی (ناظم داشتن عالم) میباشد. ب ـ غایت گزارههای علمی (شناخت علل طبیعت) مقدمه غایت گزارههای قرآنی (نشانه و آیت الهی بودن) میباشد.
2. رابطه وحدت و تطابق، برخی گزارههای علمی قرآن (زوجیت گیاهان) عین برخی گزارههای علوم است. 3. هیچ گزاره علمی متعارض با هیچ گزاره قرآنی نمیباشد، فرستنده کتاب تشریع همان آفریننده کتاب تکوین است. 4. بسیاری از گزارههای علمی ارتباط مستقیم با گزارههای قرآنی ندارند و از یکدیگر جدا میباشند.
منابع
1. انیشتن، آلبرت، تکامل علم فیزیک، ترجمه احمد آرام، خوارزمی، تهران، 1362.
2. انیشتن، فیزیک و واقعیت، ترجمه احمد آرام، خوارزمی، تهران، 1362.
3. ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، شرکت انتشار، تهران، 1361.
4. باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، نشر دانشگاهی، تهران،1362.
5. بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، مؤسسه مطبوعاتی دارالفکر، قم، 1344.
6. باهنر، محمدجواد، دینشناسی تطبیقی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1363.
7. پلانک، ماکس، علم به کجا میرود، ترجمه احمد آرام، فجر، تهران، 1354.
8. جعفری، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،1371
9. حسینی بهشتی، محمد حسین و...، شناخت اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.
10. خویی، ابوالقاسم، البیان، انتشارات کعبه، تهران، 1366.
11. رضایی اصفهانی، در آمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اسوه، قم، 1375.
12. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1385 ش.
13. ژری، ارس، هانری، علم، شبه علم و علم دروغین، ترجمه دکتر عباس باقری، نشر نی، تهران، 1379.
14. سروش، عبدالکریم، علم چیست، فلسفه چیست، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، 1375.
15. شحاته، محمود عبدالله، تفسیر الایات الکونیه، دار الاعتصام، قاهره، بیتا.
16. طباطبائی، سید محمد حسین، اصول و روش فلسفه رئالیسم، پاورقی استاد مطهری، صدرا، تهران، 1368.
17. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1363.
18. طباطبائی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، انتشارات جامعه مدرسین، قم، بی تا.
19. فغفور مغربی، حمید، نگاهی به حقیقت وحی، مجله ویژگان، ش 2.
20. گلشنی، مهدی، تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر، امیرکبیر، تهران، 1369.
21. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، انتشارات یاسر، قم، 1348.
22. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، صدرا، تهران، 1370.
23. نصر، سید حسین، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، خوارزمی، تهران، 1359.
24. نصر، سید حسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، طرح نو، تهران، 1384.
25. همو، تکامل در قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1366.
دکتر حمید فغفور مغربی /عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
منبع:مجله قرآن و علم شماره 1