دو حکایت
شیطان را پرسیدند که کدام طایفه را دوست داری؟
.گفت: دلالان را
گفتند: چرا؟
،گفت: ازبهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم
.ایشان سوگند دروغ نیز بدانافزودند
*********************
.شخصی تیری به مرغی انداخت، خطا کرد
.رفیقش گفت: (( احسنت))
تیرانداز برآشفت که مرا ریشخند میکنی؟
.))گفت: (( می گویم احسنت،اما به مرغ
برگرفته از: رساله ی دلگشای عبیدزاکانی