وقتي مفتي مسلمين از قبيله بني سعود است...!
به
قلم: سيد عامر الحسني
بسم الله الرحمن الرحیم
"الأَعْرَابُ
أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ
اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ {97} وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن
يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ
دَآئِرَةُ السَّوْءِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ {98} وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن
يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ
اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ
اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {99}"[1]
كلمه اعراب به معني عرب صحرانشين و
بيابانگرد است. مشخصه آنان جفا پيشگي و ستم کاری و درشت طبعي است، در آيات ذکر
شده، خداوند سبحان، حال اين بدويان را تبيين مي نمايد و آنان را به سه گروه تقسيم
مي كند: گروه اول كفار و منافقاني هستند كه در اطراف مدينه ساكن بودند و بيشترين
كفر و نفاق و دشمني را با رسول (ص) داشتند، به نحوی كه وقتي رسول الله (ص) از آنان
خواست از خانه هايشان به خانه هاي مهاجران بروند، نپذيرفتند و عليرغم اين نافرماني
مي خواستند همانند ساير مسلمانان از غنائم و اموال بهره مند باشند.
گروه دوّم از اين بدويان كساني بودند كه
براي مؤمنان منتظر پيشامدهاي بد بودند. حقوق ديگر مسلمين را سلب مي كردند و آن را
حقّ خود مي دانستند؛ هجرت و جهاد همراه با مهاجران را نپديرفتند و ديگران را هم از
هجرت و جهاد باز مي داشتند.
امّا گروه سوّم، كساني هستند كه براي تقرّب
جستن به درگاه خداوند، اموال خود را انفاق مي كنند و در مقابل، دعاي رسول (ص) را
خواستارند و خداوند آنها را به بهشتي كه محلّ رحمت اوست، وعده داده است.
و اما؛ خالد بن طلال بن عبدالعزيز يكي از
اعضاي قبيله بني سعود و پسر دوم طلال بن عبد العزيز آل سعود است، برادرش وليد بن
طلال بن عبد العزيز آل سعود از بزرگترين سرمايه داران جهان محسوب مي شود و به فضل
اموال شبه جزيره عربي در رده سيزدهم ثروتمندان دنيا قرار دارد و ثروتش بالغ بر 20
ميليارد دلار تخمين زده مي شود. او مالك شبكه هاي
MBC
با تمام زبانهاي عربي و خارجي اش است
كه برنامه هايش 24 ساعته براي بينندگان مسلمان عرب پخش مي شود و هدفش تنها ترويج
فساد و رذايل اخلاقی است.
خالد بن طلال بن عبدالعزيز، رئيس سابق باشگاه
الهلال سعودي است. وظيفه اين باشگاه بعد از مقوله ورزش، نشر عقائد وهابي تكفيري در
جهان است، كه تنها در یک نمونه از داخل آن، سازمان القاعده و رئيسش بن لادن بيرون
آمد، خالد از سرسخت ترين مشوقان عمليّات تروريستي بر ضدّ شيعيان شريف عراق است...
وی تروريستها را تأمين مالي مي نمايد و راهشان را براي گذر از مرز عراق هموار مي
كند.
و همچنین؛ اسم خالد بن طلال بن عبدالعزيز، مساوی
با رسوايي هاي اخلاقي است كه عرش آل سعود را به لرزه در آورده، وي در سال 1980 با
عمّه اش مضاوي، دختر عبدالعزيز آل سعود، (همسر امير سعد بن محمد بن سعود الفيصل آل
سعود) به جرم محرز دستگير شد. اين حادثه منجر به بروز اختلافات بزرگی در بين
خاندان بني سعود گرديد؛ به نحوی كه نزديك بود خالد به قتل برسد ولي مادرش ناچار شد
قضيه را با همسر خواهرش تسويه نمايد!!! هرچند اين اتفاق تأثير خود را در عرصه
سياسي بر جای گذاشت و در نتيجه خالد از مناصبش طرد گرديد، اما اين باعث شد كه وي
به سلفيه تكفيري گرايش پيدا كند.
خالد يكي از اعضاي اين قبيله است، قبيله اي
بدوي كه در گروه دوم بدويان قرار دارند، قبيله بني سعود، اصل و نسبي معلوم الهويّه
دارند و از اولاد مرخان يهودي اند، افراد قبيله آنها پس از جنگهاي خونين با مردم
جزيرة العرب كه هزاران كشته بر جاي گذاشت، بر تخت سلطنت مستولي شدند و اعضای آنها
به جفا و غلظت در رفتار و درشت خويي ممتازند و جنگ و درنده خويي عادتشان، و
خونريزي آسانترين كار براي آنان است.
اين قبيله سعي كرد تا در همه چيز متمايز
باشد، حتّي در دين، از اين رو ديني جديد اختراع كرد و اسم آن را دين وهّابي گذاشت
و تلاش كرد اين دين را بر ملّت شبه جزيره كه به مذاهب اسلامي مختلف و از جمله مذهب
اهل بيت (ع) منتسب بودند، تحميل نمايد.
شوراي اين قبيله در اوائل حكومتش نقشهاي
مختلفي به افرادش داد، تا جبران نقص احتمالي آينده را نموده باشد! از بين آنها
خالد نقش روحاني قبيله را بر عهده گرفت تا جبران آثار رسوايي كه مرتكب شده بود را،
نمايد و به مسلمين شريعت اسلامي افترا و تهمت زند. زيرا بني سعود معتقد است
مسلمانان، اسلام صحيح را نمي شناسند! و لذا رئيس خود را لقب خادم الحرمين و ولي
امر مسلمين دادند تا تمام مسلمانان جهان عرب، (غير از شيعياني كه در محيط جغرفيايي
عظيمي از تطوان تا الدمّام ساكنند) ملزم به اطاعت او باشند.
آنچه كه توجّه اين شخص را بسیار معطوف به خود
داشت، طائفه شيعه بود كه اغلب در مناطق شرق عربستان ساكن هستند و در مقابل هيمنه
قبيله بني سعود سر تسليم فرود نمي آورند و به دين وهابيت التزام ندارند. این بهانه
اي شد براي بني سعود تا آنها را به نداشتن علاقه به وطن و خيانت به امّت اسلامي
متّهم سازند، وليکن اين تهمت نياز به دليل فقهي دارد كه تاكنون اين امير روحاني
موهوم نتوانسته بر آن دست يابد، زيرا سخن او از سوي مسجد الازهر كه شيخ محمد
الطنطاوي بر عرش آن تكيه زده، تایید نشده، و همچنین وی نزد هيچ يك از علماي ديني
قصر ملك تعليم نديده است. با اين حال؛ دائماً از ياران حضرتش، در مؤسسه ديني
عقائد وهّابيت فتاوای زهرآگيني بر حقّشيعيان مي شنويم.
شيعياني كه؛ رسول الله (صلّي الله عليه و
آله وسلم) آنها را در ضمن حديثي كه بزرگان رجال حديث روايت كرده اند، "خير
البريّه" (بهترين خلق خدا) ناميده است؛ و آن حديث اين است: وقتي آيه (إن
الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) نازل شد، رسول الله (ص) خطاب
به امام علي بن ابيطالب (ع) فرمود: آنها تو و شيعيان تو هستند.[2]
امير خالد، بر اساس اجتهاد خود مي گويد شيعه
اهل بيت بر دين اسلام نيستند و آنها را متهم به دروغ و دو رويي و گمراهي مي سازد و
عقايد فاسدي به جماعت خير البريّه شيعه علي (ع) نسبت مي دهد، از قبيل تحريف قرآن
كريم و اينكه شيعيان معتقدند جبرئيل در نزول قرآن بر رسول الله (ص) دچار اشتباه
شده است.
از فارغ التحصيل اين قبيله بدوي كه در
صحراهاي خشك و بي آب و علف جزيرة العرب زندگي كرده و به گروه دوّم بدويان منسوب
است، عجیب نيست كه خير البريّه را با اين اوصاف شاذ و ناهمگون توصيف نمايد.
افراد قبيله بني سعود پيشامدهاي بدی را براي
شيعیان انتظار دارند، حقوقشان را پايمال مي كنند و اين كار را حقّ خود مي دانند،
مانع خروج مسلمين براي جهاد مي شوند، به سبب اينكه قتل برادران يهودی شان! را
ناخوش مي دارند، ولي در عين حال از فارغ التحصيلان مدارس تورابوراي افغانستان براي
منفجر ساختن اجساد متعفّنشان در ميان شيعيان شريف عراقي حمايت مي كنند.
رژيم سعودي به عنوان عضوي ناهمگون، خود را
در جسم امّت اسلامی جا زده، و طبيعي است كه از اين جسم ناپاک، امثال خالد بن طلال
و ابن جبرين و البرّاك و ... بيرون جهند!
اهل بيت (عليهم السلام) موضع خود را در
برابر ظالمان به وضوح بیان نموده اند و از شيعيان خود خواسته اند كه در نابودي
طاغوتيان (امثال اراذل بني سعود) به آنها اقتدا نمايند، ائمّه (ع)، روش برخورد با
آنها را براي ما ترسيم نموده اند.
اين حسين، سيد الشهداء، ثار الله است كه
وليد بن عتبة بن ابي سفيان لعنة الله عليه را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد: إنّا
أهل بيت النبوة، و معدن الرسالة، و مختلف الملائكة، بنا فتح الله و بنا ختم، و
يزيد رجل فاسق شارب الخمر و قاتل النفس المحترمة، معلن بالفسق، و مثلي لا يبايع
مثله، و لكن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون أيّنا أحق بالبيعة و الخلافة".
"من از خاندان نبوّت و معدن رسالت و
محلّ رفت و آمد فرشتگان هستم، خداوند بوسيله ما {باب رحمت خود را} مي گشايد و ختم
مي نمايد و اين يزيد فاسق شرابخوار و قاتل نفس محترمه است كه علناً به فسق و فجور
مي پردازد، و مثل من، با مثل او بيعت نمي كند، ولي مي بينيم و خواهيد ديد كه كدام
يك از ما به بيعت و خلافت شايسته تريم".
حسين (ع) تصريح مي نمايد كه يزيد رمز
طاغوتياني است كه بعد از او مي آيند.
مبارك باد بر شيعه اهل بيت اين بشارت كه آن
را حسن ختام سخن خود قرار مي دهيم، حديثي از نور، صادره از نور، براي شيعه اهل
بيت عليهم السلام، بشارتي خاصّ آنان كه هيچ كس در مصدایقش با آنان مشترك نيست:
از ابو جعفر، امام باقر عليه السلام روايت
شده كه فرمود: رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
"در روز قيامت قومي مي آيند كه بر آنها
لباسي از نور است، بر صورتهايشان نور است، و با اثر سجود شناخته مي شوند، صف به
صف مي آيند تا در مقابل پروردگار عالميان مي ايستند و پيامبران و ملائكه و شهداء و
صلحا به آنان غبطه مي خورند.
سپس رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم)
سكوت كردند و سه بار همين كلام را تكرار نمودند.
عمر بن خطّاب گفت: آيا آنها شهدا هستند؟
رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
شهدا هستند، ولي نه آن شهدايي كه تو فكر مي كني.
عمر گفت: آنها اوصياء هستند؟
رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
اوصياء هستند، ولي نه آن اوصيايي كه تو فكر مي كني.
عمر گفت: از اهل آسمانها هستند يا از اهل
زمين؟
رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم)
فرمودند: از اهل زمينند.
عمر گفت: به من خبر دهيد كه آنها كيستند؟
آنگاه رسول الله (صلّي الله عليه و آله
وسلم) با دستش به علي(علیه السلام) اشاره كرده و فرمودند: او و شيعيانش هستند،
دشمن نمي دارد او را از قريش؛ مگر شخص جلاّد ستمگر، و نه از اهل كتاب؛ مگر يهود، و
نه از عرب؛ مگر زناكار، و نه از ساير مردمان؛ مگر شقي.
سپس رسول الله (صلّي الله عليه و آله وسلم)
فرمودند: "اي عمر! آنان شيعيان ما هستند و علي(علیه السلام) امامشان است، دروغ مي گويد آنكه ادّعا كند مرا
دوست دارد، در حالي كه بغض و دشمني علي(علیه السلام) را در دل دارد".
[1] - بايده نشينان عرب، در كفر و نفاق {از
ديگران} سخت تر، و به اينكه حدود آنچه را كه خداوند بر فرستاده اش نازل كرده را
ندانند، سزاوارترند، و خداوند داناي حكيم است.(97) و برخي از باديه نشينان كساني
هستند كه آنچه را {در راه خدا} هزينه مي كنند، خسارتي {براي خود} مي دانند و براي
شما پيشامدهاي بد انتظار مي برند. پيشامد بد براي آنان خواهد بود، و خداوند شنواي
داناست.(98) برخي {ديگر} از باديه نشينان كساني اند كه به خدا و روز بازپسين ايمان
دارند و آنچه را انفاق مي كنند مايه تقرّب نزد خدا و دعاهاي پيامبر مي دانند.
بدانيد كه اين {انفاق} مايه تقرّب آنان است، به زودي خداوند ايشان را در جوار رحمت
خويش مي آورد، كه خداوند آمرزنده مهربان است.(99). سوره توبه.
[2] - راوياني كه اين حديث را ذكر كرده اند:
الحافظ أبي نعيم اصفهاني در كتاب ( حلية
الأولياء وطبقات الأصفياء )
ابن حجر هيتمي شافعي در كتاب الصواعق
المحرقه
شيخ سليمان قندوزي حنفي در كتاب ينابيع
الموده
أبو مؤيد موفق بن أحمد خوارزمي در كتاب
(الاربعين في مناقب امير المؤمنين (علیه السلام)
ابن الجوزي در كتاب (تذكرة خواص الأمة في
خصائص الأئمة (علیه السلام)
حاكم الحسكاني در كتاب ( شواهد التنزيل)
زرندي در كتاب (نظم درر السمطين)
سيد شهاب الدين أحمد در كتاب (توضيح الدلائل
في تصحيح الفضائل)
ترجمه: سلام شیعه