بخش اول
چکیده
مصحف حضرت على (ع) از آن نظر که نخستین مصحف جامع، نخستین تفسیر مدوّن قرآن و نخستین کتاب در مباحث علوم قرآنى است، اهمیت ویژه اى دارد. بحث درباره محتواى مصحف مزبور در ذیل مسئله تحریف یا عدم تحریف قرآن، و ترتیب آیات و سور آن در ذیل مباحث توقیفى یا اجتهادى بودن ترتیب آیات و سور مطرح مى شود.
مسئله اساسى در مقاله حاضر، طرح نظریات گوناگون درباره ترتیب مصحف امیرمؤمنان (ع) و بررسى دلالت ادلّه مطرح شده از سوى قایلان مغایرت ترتیب این مصحف با ترتیب قرآن در دسترس ماست. هدف اصلى از طرح این مسئله روشن ساختن این مطلب است که اگر ترتیب آن مصحف شریف به درستى و به طور قطع روشن نباشد، هرگز در توقیفى یا اجتهادى بودن ترتیب آیات و سور، نمى توان بر آن تکیه نمود. مقاله پیش رو روشن خواهد کرد که دلایل مورد استناد از سوى قایلان نزولى بودن ترتیب آن مصحف تام نبوده و دلالت مهم ترین مدرک آنان (روایات و گزارش هاى تاریخى) خالى از صراحت است. روش به کار گرفته شده در این مقاله، مسئله پژوهى و اسنادى ـ تحلیلى است.
کلیدواژه ها: مصحف، قرآن، على(ع)، ترتیب، نزول، آیات، سور.
مقدّمه
مصحف حضرت على (ع) قرآنى است که ایشان بلافاصله پس از رحلت پیامبر گرامى صلی الله علیه و اله جمع آورى نمودند و علاوه بر آیات قرآنى، توضیح، تبیین و تفسیر آیات را، که آموخته هایى از محضر حضرت رسول صلی الله علیه و اله بود، به آن افزودند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) پس از فراهم آوردن این مصحف شریف، آن را به مردم عرضه کردند، اما خلفا از بیم تفاسیر و شأن نزول هاى مکتوب در مصحف و صحّه گذاشتن بر سیاست منع نگارش روایات، از پذیرش مصحف حضرت اعراض نمودند.1
بحث درباره مصحف حضرت على (ع) از دیرباز، مورد توجه قرآن پژوهان و بخصوص تاریخ قرآن پژوهان بوده و در کتب تاریخ قرآن و تاریخ جمع آورى قرآن از آن مصحف عزیز بحث شده است. از سوى دیگر، به دلیل اشتمال آن مصحف بر روایات تفسیرى در حوزه «تاریخ تفسیر» و گاه در «تاریخ حدیث»، به اجمال و تفصیل به این موضوع پرداخته شده است. از جمله این کتب مى توان به تاریخ قرآن، تألیف محمود رامیار و تاریخ قرآن نوشته آیت اللّه معرفت و پژوهشى در تاریخ قرآن از سیدمحمدباقر حجتى و مقدّمه مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار از عبدالکریم شهرستانى اشاره نمود.
همچنین برخى از کتاب ها اختصاصا به مصحف حضرت على (ع) پرداخته اند؛ همانند مصحف حضرت على (ع) از محمدعلى ایازى و پژوهشى در مصحف امام على (ع) نوشته جعفر نکونام. مقاله حاضر از میان مسائل گوناگون مربوط به مصحف حضرت على (ع) تنها به مسئله ترتیب آن مصحف شریف پرداخته و پس از طرح دلایل مطرح شده از سوى طرف داران دیدگاه نزولى بودن ترتیب مصحف، ادلّه آنان را نقد و بررسى مى کند و در نهایت، به نقد نظریه اى مى پردازد که دو نظرِ ترتیب نزولى مصحف و ترتیب توقیفى قرآن را مى پذیرد.
یکى از جنبه هایى که در بیشتر نوشتارها درباره ترتیب مصحف حضرت على (ع) از آن غفلت شده روشن نمودن مراد از ترتیب مصحف است که آیا مراد صاحب نظران ترتیب سور است یا ترتیب آیات و سور هر دو؟ این مقاله پیش از پرداختن به دلایل دیدگاه هاى گوناگون، ابتدا به تبیین این مسئله مى پردازد. سؤال اصلى، که گفتار حاضر درصدد پاسخ گویى به آن است این است که آیا تصویر واضح، دقیق و قطعى ازترتیب مصحف حضرت على (ع) وجود دارد؟
در کنار پاسخ گویى به این پرسش، سؤالات فرعى دیگرى مطرح است؛ همانند اینکه ترتیب آیات و سور قرآن توقیفى است یا اجتهادى؟ دیدگاه هاى گوناگون درباره ترتیب مصحف حضرت على (ع) چیست؟ دلایل روایى معتقدان به نزولى بودن ترتیب مصحف امام، کدام است؟ آیا دلایل طرح شده از سوى آنان قابل خدشه و نقد است؟ دلایل عقلى بر نزولى بودن ترتیب مصحف امام چیست؟ آیا مى توان به گونه اى بین نزولى بودن ترتیب مصحف حضرت على (ع) و توقیفى بودن ترتیب آیات و سور جمع نمود؟
مقاله پیش رو ابتدا به بیان نظرات گوناگون درباره ترتیب آیات و سور قرآنى و پس از آن، به تبیین مفهوم ترتیب مصحف حضرت على (ع) نزد معتقدان به نزولى بودن ترتیب مصحف پرداخته و دلایل روایى بر نظر اخیر و نقدهاى بیان شده بر آنان را بررسى و نقد مى کند، سپس دلایل عقلى برنزولى بودن ترتیب مصحف حضرت على (ع) مطرح مى نماید و در آخر، امکان جمع بین نزولى بودن ترتیب مصحف حضرت على (ع) و توقیفى بودن ترتیب آیات و سور را بررسى مى کند.
بررسى هاى لغوى و اصطلاحى
در کتاب هاى لغت، براى ریشه «ص ح ف» معانى انبساط، گسترده شدن،2 و بیان و «مصحف» مجموعه نوشتارى ذکر شده که در بین دو جلد قرار داده شده است.3 واژه «مصحف» در برخى روایات حضرت رسول صلی الله علیه و اله به عنوان یکى از اسامى قرآن و بخصوص قرآن مکتوب به کار رفته است،4 اما باید توجه نمود که در عصر نزول، «مصحف» نام اختصاصى قرآن نبوده و گویا پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و اله این نام به قرآن اختصاص یافته است. برخى معتقدند: این نام گذارى در زمان رسول مکرّم صلی الله علیه و اله صورت گرفته است.5
مراد از «مصحف حضرت على (ع)» قرآنى است که ایشان بلافاصله پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و اله جمع نمودند. در این گفتار، مراد از «توقیفى بودن» ابتنا بر رأى حضرت رسول صلی الله علیه و اله با تکیه بر وحى الهى است، و مراد از «اجتهادى بودن» ابتنا بر سلیقه و ذوق دیگران، به ویژه صحابه و نداشتن جنبه تشریع الهى است. مراد از «نزولى بودن ترتیب مصحف» مرتب شدن آن بر اساس ترتیب نزول قرآن است، و مراد از «روایت» تنها نقل سخنان ائمّه اطهار علیهم السلام نیست، بلکه مراد گزارش هایى از سخنان، اقوال و تقریرات ائمّه اطهار علیهم السلام ـ البته از باب توسعه استعمال ـ و صحابه و تابعان است.
ترتیب آیات و سور در قرآن
بنابر نظر بیشتر صاحب نظران علوم قرآنى و تفسیر، ترتیب آیات در سور قرآن مجید توقیفى بوده و براساس نظر رسول خدا صلی الله علیه و اله و با اشاره وحى، صورت شده است.6 در کنار دلایل بیان شده توسط توقیفیان، مى توان اضافه نمود که اگر بخواهیم بپذیریم ترتیب برخى از آیات توقیفى نیست ـ بلکه اجتهادى است ـ دو احتمال قابل تصوّر است:
احتمال اول: در زمان حیات حضرت رسول صلی الله علیه و اله برخى از آیات قرآن جاى مشخصى در بین سور نداشته و بعدها توسط صحابه جاى آن آیات مشخص شده است. مردود بودن این احتمال واضح و روشن است و هیچ کس مدعى آن نشده است.
احتمال دوم: در زمان نزول قرآن، جایگاه تک تک آیات در سور مشخص شده، اما بعدها در جریان جمع آورى قرآن در زمان ابوبکر یا عثمان مکان آیات تغییر پیدا کرده است. در ردّ این نظر، باید به نکات ذیل توجه داشت:
1. اهتمام مسلمانان در حفظ و نگه دارى قرآن و تعصب آنان در صیانت قرآن از هرگونه تغییر و تبدیل، مانع جابه جایى آیات بوده است.7 2 آیات سور حکم یک مجموعه واحد داشته، نظم و انسجام آیات با توجه به جنبه شیوایى و فصاحت، همین ترتیب کنونى را اقتضا دارد و چون یکى از ابعاد اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است، بنابراین، جابه جایى آیات سبب بر هم خوردن اعجاز قرآن مى شود. به عبارت دیگر، پذیرش جابه جایى برخى آیات،مستلزم پذیرش برهم خوردن اعجازِآنهاست.
در مقابل دلایل مطرح شده از سوى قایلان به توقیفى بودن آیات قرآن، گروهى اندک نیز در مقام اثبات اجتهادى بودن برخى آیات، گفته اند: اولاً، اگر به روایاتى استناد کنید که مى گویند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله خود جاى برخى آیات را در بین سور مشخص کرده است، خواهیم گفت: این دست روایات اندک بوده و درباره جایگاه چند آیه بیشتر نیست و نمى توان از آن قانون کلى استخراج کرد و ادعا نمود که جایگاه تمامى آیات توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و اله مشخص شده است. ثانیا، اگر به قرائت پیامبر صلی الله علیه و اله استناد نمایید که ایشان آیات را به همین ترتیب کنونى قرائت مى فرمودند، مى گوییم: بحث ما در تدوین است، نه قرائت.8
در رد این استدلال، باید به چند نکته توجه نمود: اولاً، اثبات شى ء نفى ماعداه نمى کند. در خصوص چند آیه، نص صریح وجود دارد که جایگاه آنها توسط رسول خدا صلی الله علیه و اله معیّن شده و این امر دلیل بر توقیفى نبودن سایر آیات نیست. ثانیا، گروهى از روایات به طور مطلق تعیین جایگاه آیات در سوره ها را به رسول خدا صلی الله علیه و اله منسوب مى کند، نه آیات معینى را.9
ثالثا، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله پیامبرى امّى بودند و پیش از رسالت، توانایى خواندن و نوشتن نداشتند: «وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ.» (عنکبوت: 48) گرچه براساس برخى از شواهد، حضرت رسول صلی الله علیه و اله پس از رسالت، قادر به خواندن و نوشتن شدند، اما هرگز گزارش نشده است که ایشان آیات را به صورت کتبى به مردم ابلاغ کرده باشند. بنابراین، همان گونه که حفظ قرآن بر اساس قرائت ایشان بوده، نگارش و تدوین آیات و سور نیز براساس قرائت پیامبر صلی الله علیه و اله بوده و ایشان پس از نزول آیات، کتّاب وحى را فراخوانده، آیات را بر آنان تلاوت کرده و جایگاه آیات را در بین سور مشخص مى فرمودند. بنابراین، مسئله قرائت پیامبر صلی الله علیه و اله جداى از تدوین قرآن نیست.
اما درباره ترتیب سور قرآن، اختلاف نظر نمایان تر است. برخى همچون آیت اللّه معرفت، زرکشى، و علّامه طباطبائى معتقدند: ترتیب سور در قرآن، توسط صحابه و به اجتهاد آنان تنظیم شده است.10 در مقابل، عده اى دیگر همچون صبحى صالح11 و آیت اللّه خوئى12 بر این اعتقادند که ترتیب سور همچون ترتیب آیات، براساس توقیف رسول خدا صلی الله علیه و اله منظّم شده است.
یکى از دلایل گروه اخیر، روایتى از زیدبن ثابت13 است که مى گوید: «کنا عند رسول اللّه ـ صلى اللّه علیه و آله ـ نؤلّف القرآن من الرقاع»؛ ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و الهقرآن را از روى رقعه تألیف مى کردیم.14 در استدلال به روایت مزبور مى گویند: «تألیف» به معناى تنظیم و تدوین است.15 بنابراین، در عصر پیامبر صلی الله علیه و اله کتّاب وحى علاوه بر نگارش آیات قرآن، به کار تألیف و تنظیم آیات و سور قرآن نیز تحت نظر رسول خدا صلی الله علیه و اله مى پرداختند.
اگر معتقدان به اجتهادى بودن ترتیب سور در تأیید نظریه خویش، به ترتیب مصاحف صحابه از جمله ابىّ و ابن مسعود استناد نمایند که در ترتیب سور با یکدیگر و با قرآن اختلاف دارند،16 در پاسخ گفته مى شود: اگر چنین اختلافاتى در این مصاحف قابل پذیرش باشد، باید بگوییم: این اختلافات اندک است و از چند سوره تجاوز نمى کند. اگر به واقع، هریک از صحابه براساس نظر و سلیقه خود سور را در قرآن مجید منظم کرده باشد، آیا نباید این اختلافات بیشتر مى بود و شباهت بین آنان اندک؟
بنابر آنچه به اجمال بیان شد، دلیلى قطعى در دست نیست که ترتیب سور در قرآن کریم به اجتهاد صحابه صورت گرفته باشد. دست کم، مى توان ادعا نمود که ترتیب بیشتر ـ اگر نگوییم تمامى ـ سور توقیفى است. یکى از دلایل مطرح شده ازسوى قایلان به اجتهادى بودن ترتیب سور در قرآن، استناد به ترتیب مصحف حضرت على (ع) است، به گونه اى که گفته شده:
اگر قرآن به همین ترتیب فعلى در زمان حضرت رسول خدا ـ صلى اللّه علیه و آله ـ جمع شده بود... چرا على بن ابى طالب ـ (ع) ـ قرآن را بر اساس ترتیب نزول جمع کرد؟ آیا مى توان باور داشت که قرآن، جمع آورى شده بود، ولى على ـ (ع) ـ شیوه جمع آورى خود را بر آنچه پیامبر ـ صلى اللّه علیه وآله ـ جمع کرده بود، ترجیح داد؟! 17
همان گونه که ملاحظه مى شود، در دلیل ارائه شده، فرض شده است که مصحف حضرت على (ع)بر اساس نزول مرتب شده، اما سخن در این است که این مطلب ادعایى است که نیاز به اثبات دارد و از این رو، به بررسى دیدگاه هاى گوناگون درباره ترتیب مصحف امیرمؤمنان (ع)مى پردازیم:
دیدگاه ها درباره ترتیب مصحف حضرت على (ع)
درباره ترتیب آیات و سور مصحف حضرت على (ع) دو دیدگاه مشاهده مى شود:دیدگاه اول: گروهى معتقدند: ترتیب آیات و سور در آن مصحف شریف مطابق قرآن بوده و هیچ گونه تفاوتى بین مصحف آن حضرت با قرآن از حیث محتواى آیات و ترتیب آیات و سور وجود ندارد.دیدگاه دوم: گروهى دیگر ـ که اکثریت را نیز تشکیل مى دهند ـ از جمله شیخ مفید، ملّاصالح مازندرانى و زنجانى معتقدند: ترتیب آیات و سور در مصحف حضرت امیر (ع)مطابق ترتیب نزول آیات و تقدیم منسوخ بر ناسخ و مکّى بر مدنى است.18
پیش از بررسى دلایل گروه دوم، که برخى آنان را «طرف داران نزولى بودن مصحف» نام نهاده اند، باید روشن کرد که مراد این گروه از ترتیب مصحف حضرت على (ع)ترتیب آیات و سور است، یا ترتیب سور به تنهایى؟ به عبارت دیگر، آیا آنان بر این نظرند که تنها سور در مصحف حضرت على (ع) بر اساس ترتیب نزول مرتب شده، اما ترتیب آیات آن مطابق قرآن است، و یا هم ترتیب سور و هم ترتیب آیاتِ آن بر اساس نزول مرتب شده است؟
برخى از صاحب نظران در توصیف ترتیب مصحف حضرت على (ع) قید آیه و سوره را ذکر نکرده اند؛ همچون ملّاصالح مازندرانى و سیدشرف الدین.19 همچنین شیخ مفید مى فرمایند: «مکى را بر مدنى و منسوخ را بر ناسخ مقدّم آورده و هر چیزى از قرآن را در جایگاهى که حق و سزاست، نهاده است.»20همان گونه که معلوم است، ترتیب گروهى از آیات سور بر اساس ترتیب نزول نیست؛ گاه آیه اى از قرآن نازل مى شد و رسول خدا صلی الله علیه و الهدستور مى دادند که آن را بر خلاف ترتیب نزول، در بین آیاتى که قبلاً نازل شده بود، قرار دهند.21
بنابراین، کسانى که نزولى بودن ترتیب مصحف حضرت را به طور مطلق، بدون قید آیات و یا سور بیان کرده اند، کلامشان دربردارنده ترتیب آیات و سور با هم است؛ چراکه اگر گفته شده ترتیب مصحف امام بر اساس ترتیب نزول است و برخى آیات در قرآن رایج بر اساس نزول مرتب نگشته، لاجرم نتیجه آن چنین است که باید ترتیب آیات مصحف نیز همچون سور، منطبق با ترتیب قرآن رایج نباشد.
برخى دیگر به صراحت بیان مى کنند که ترتیب آیات وسور درمصحف حضرت على (ع)براساس ترتیب نزول است. آیت اللّه معرفت در تاریخ قرآن مى گویند: «ترتیب دقیق آیات و سور طبق تاریخ نزول آنها، مکّى پیش از مدنى در این مصحف رعایت شده بود... .»22
زنجانى نیز در تاریخ قرآن خود مى گوید: «از بعضى روایات معلوم مى گردد که على (ع) قرآن را به ترتیب نزول آیات نوشته و ناسخ را بر منسوخ مؤخّر داشته است.»23 در این میان، تنها عده اندکى همچون دکتر رامیار بیان نموده که مراد آنها از ترتیب مصحف حضرت على (ع) ترتیب سور است، نه ترتیب آیات: «در اینکه مصحف على (ع) از نظر ترتیب سوره ها با قرآن موجود مغایر و متفاوت بوده است، گفت وگویى نیست.»24 بنابراین، مراد صاحب نظران و قرآن پژوهان ـ جز گروهى اندک ـ از ترتیب نزول مصحف حضرت على (ع) ـ ترتیب آیات و سور هر دوست، نه ترتیب سور به تنهایى.
پینوشتها:
1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 89، ص 52.
2ـ احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، ص 334.
3ـ خلیل بن احمد فراهیدى، کتاب العین، ج 3، ص 120.
4ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 1، ص 204.
5ـ ر.ک: سیدجعفر مرتضى عاملى، حقائق هامة، ص 122.
6ـ گرچه عده قلیلى ترتیب تعداد اندکى از آیات قرآن را به اجتهاد صاحبه دانسته اند، اما دلایل ارائه شده از جانب آنان قانع کننده نیست.
7ـ براى اطلاع بیشتر از تلاش مردم در حفظ و نگه دارى آیات، به نمونه اى از روایات درباره آیه «وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ» توجه کنید. براى نمونه، ر.ک: محمدبن حسن طوسى، التبیان، ج 5، ص 288؛ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 9، ص 383؛ على کورانى عاملى، تدوین القرآن، ص 155.
8ـ ر.ک: حسین جوان آراسته، درسنامه علوم قرآنى، ص 135و136.
9ـ ر.ک: جلال الدین سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 190.
10ـ ر.ک: محمدهادى معرفت، تاریخ قرآن، ص 84؛ بدرالدین محمدبن عبداللّه زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 257؛ سید محمدحسین طباطبائى، قرآن در اسلام، ص 121.
11ـ ر.ک: صبحى صالح، پژوهش هایى درباره قرآن و وحى، ص 113.
12ـ ر.ک: سیدابوالقاسم خوئى، البیان فى تفسیرالقرآن، ص 256؛ ناصر مکارم شیرازى، الامثل فى تفسیر کتاب المنزل، ج 1، ص 23.
13ـ على کورانى عاملى، همان، ص 239؛ سیدابوالفضل زرندى، بحوث فى تاریخ القرآن و علومه، ص 101.
14ـ محمدبن محمد حاکم نیشابورى، مستدرک الصحیحین، تحقیق یوسف مرعشى، ج 2، ص 229.
15ـ ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 10.
16ـ حسین جوان آراسته، همان، ص 142.
17ـ همان، ص 141.
18ـ ر.ک: محمدبن محمد نعمان مفید، المسائل السرویة، ص 79؛ محمدصالح مازندرانى، شرح اصول کافى، ج 11، ص 87؛ ابوعبداللّه زنجانى، تاریخ جامع قرآن کریم، ص 69.
19ـ ملّاصالح مازندرانى، همان، ج 11، ص 87؛ سیدعبدالحسین شرف الدین، مراجعات، تحقیق حسین راضى، ص 411.
20ـ شیخ مفید، همان، ص 79.
21ـ ر.ک: روایات ابن عباس و عثمان بن ابى العاص، بدرالدین محمدبن عبداللّه زرکشى، همان، ج 1، ص 190؛ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 127؛ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 2، ص 394.
22ـ محمدهادى معرفت، تاریخ قرآن، ص 86.
23ـ ابوعبداللّه زنجانى، همان، ص 609.
24ـ محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 379.
منبع: ماهنامه علمی ـ ترویجی معرفت شماره 180