0

سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع پر شور هزاران نفر از جوانان خراسان شمالی؛
 
 

"سبک زندگی" بخش اساسی پیشرفت و تمدن‌سازی نوین اسلامی/ ایمان و تقلید نکردن از غرب لازمه شکل‌گیری فرهنگ زندگی اسلامی است

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای «پرداختن به این مفهوم مهم، آسیب شناسی وضع موجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه» تأکید کردند: پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست که بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل می دهد وسیله ای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی.
ایشان، مفهوم پیشرفت را تداعی کننده حرکت، راه و صیرورت دانستند و افزودند: در هر برداشتی (چه مادی و چه معنوی) از مفهوم توقف ناپذیر پیشرفت، سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه زیستن اهمیت فراوانی دارد.
رهبر انقلاب برای تبیین بیشتر اهمیت سبک زندگی به تشریح جایگاه آن در تمدن نوین اسلامی پرداختند و افزودند: اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم این تمدن دارای دو بخش ابزاری - و «حقیقی و اساسی» خواهد بود که سبک زندگی بخش حقیقی آن را تشکیل می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای، تحقق هر دو بخش تمدن نوین اسلامی را ضروری خواندند و افزودند: بخش ابزاری، یا سخت افزاری این تمدن، موضوعاتی است که در فضای امروز، به عنوان نمودهای پیشرفت مطرح می شود از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بین المللی و نظائر آن.
ایشان، خاطرنشان کردند: در این زمینه البته پیشرفتهای خوبی داشته ایم اما باید توجه کرد که این پیشرفتها، وسایل و ابزاری است برای دستیابی به بخش حقیقی و نرم افزاری تمدن اسلامی یعنی سبک و شیوه زندگی.
رهبر انقلاب اسلامی، در تشریح مفهوم سبک و فرهنگ زندگی، به مسائلی نظیر خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف، اشاره کردند و افزودند: در واقع سبک زندگی به همه مسائلی بر می گردد که متن زندگی انسان را شکل می دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به توجه عمیق اسلام به مفهوم سبک و فرهنگ زندگی افزودند: در معارف اسلامی، اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی است و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد.
ایشان با تأکید بر اینکه بدون پیشرفت در بخش حقیقی تمدن سازی نوین اسلامی یعنی «سبک و فرهنگ زندگی»، اهداف این تمدن بزرگ محقق نخواهد شد افزودند: متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل بخش اول یعنی علم و صنعت و نظائر آن پیشرفت نکرده ایم.
رهبر انقلاب اسلامی، آسیب شناسی و علت یابی در زمینه عدم پیشرفت لازم در بخش سبک و فرهنگ زندگی را ضروری خواندند و با دعوت از اندیشمندان حوزه و دانشگاه، نخبگان سیاسی و فکری، دستگاههای مرتبط با فرهنگ و تعلیم و نیز جوانان خاطرنشان کردند: در این زمینه باید همه به خود نهیب بزنیم و ضمن تلاش جدی برای آسیب شناسی، به چاره جویی و جستجوی راههای علاج بپردازیم.
ایشان ابراز اطمینان کردند: اگر گفتمانی در زمینه آسیب شناسی و چاره جویی مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگی بوجود آید، با توجه به نشاط و استعداد جوانان، حتماً درخشندگی ملت ایران در این زمینه نیز، چشم جهانیان را متوجه خود خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، با توجه به نو بودن بحث "سبک زندگی" در ادبیات و فضای گفتمانی کشور، سخنان خود را با نوعی آسیب شناسی عینی ادامه دادند و به طرح سؤالات متعدد پرداختند.
چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟ چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمی شود؟ چرا در برخی مناطق، طلاق زیاد شده است؟ چرا در فرهنگ رانندگی انضباط لازم رعایت نمی شود؟ الزامات آپارتمان نشینی چیست آیا رعایت
 می شود؟ الگوی تفریح سالم کدام است؟ آیا در معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟ علت برخی پرخاش گریها و نابردباریها در روابط اجتماعی چیست؟ طراحی لباسها و معماری شهرها چقدر منطقی و عقلانی است؟ آیا حقوق افراد در رسانه ها و در اینترنت رعایت می شود؟ علت بروز بیماری خطرناک قانون گریزی در برخی افراد و بعضی بخشها چیست؟ چقدر وجدان کاری و انضباط اجتماعی داریم؟ توجه به کیفیت در تولیدات داخلی چقدر است؟ چرا برخی حرفها و ایده های خوب در حد حرف و رؤیا باقی می ماند؟ ساعات کار مفید در دستگاهها چرا  کم است؟ چه کنیم ریشه ربا قطع شود؟ آیا حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانواده ها بطور کامل رعایت می شود؟ چرا مصرف گرایی، برای برخی افتخار شده است؟ و چه کنیم تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟
رهبر انقلاب اسلامی پس از طرح فهرست وار این سؤالات افزودند: دهها سؤال و مسئله اساسی دیگر نیز وجود دارد که همه آنها با سبک و فرهنگ زندگی مرتبطند و به علت اهمیت این مسائل در زندگی انسان است که قضاوت در مورد یک تمدن با توجه به پیشرفت آن در بخش سبک و فرهنگ زندگی صورت می پذیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، پس از تبیین اهمیت عینی «سبک و فرهنگ زندگی»، به مبانی کارگشای این مبحث از منظر اسلام پرداختند و تأکید کردند: اسلام، «خردورزی، اخلاق و حقوق» را مایه های اصلی فرهنگ صحیح می داند و ما نیز باید بطور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلامی و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت.
ایشان در ترسیم چگونگی شکل گیری سبک و شیوه زندگی افزودند: فرهنگ زندگی، متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه می آورد.
ایشان، تحقق هدف اصلی تعیین شده در هر «مکتب و نظریه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی» را نیازمند اعتقاد و ایمان به آن هدف دانستند و افزودند: بدون اعتقاد جدی و تلاش هیچ هدفی محقق نمی شود.
رهبر انقلاب در همین زمینه به مغالطه ای اشاره کردند که برخی فیلسوف نماهای غربی و مقلدان داخلی آنها مطرح می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: این افراد می گویند جامعه را با ایدئولوژی و مکتب نمی شود اداره کرد اما تمام تجربیات تمدن ساز، نشان می دهد که مکتب، هدایت کننده و اداره کننده حرکات عظیم اجتماعی است و بدون داشتن مکتب و ایدئولوژی، و بدون «ایمان و تلاش و پرداخت هزینه های لازم»، هیچ تمدنی امکان تحقق نمی یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته برخی کشورها، بدون ایمان به مکتبی خاص، مقلد تمدن غربند. این ها ممکن است به پیشرفتهای صوری نیز برسند اما زیانهای بی انتهای ذلت تقلید، آنها را دچار آسیبهای جدی می کند و ریشه آنها را از بین می برد بنابراین اگر طوفانی بپا شود توانایی استقامت ندارند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: برخلاف این کشورهای مقلد، ملتهایی که در مقابل تمدن غرب، مکتب توحید را انتخاب می کنند هم به پیشرفت حقیقی و همه جانبه دست می یابند و هم تمدنی عمیق و ریشه دار می سازند که فکر و فرهنگ آنها را در جهان گسترش می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد از کسانی که در محیطهای شبه روشنفکری، ملت ایران را از شعارهای مکتبی می ترسانند، افزودند: آنها می خواهند ترس و واهمه خود را به مردم منتقل کنند به همین علت مدام می گویند شعارهای مکتبی، دردسر و تحریم و تهدید می آورد.
ایشان افزودند: اگر خوشبینانه به این گفته ها نگاه کنیم باید بگوییم این افراد از تاریخ بی خبرند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در بحث سبک و فرهنگ زندگی، اسلام عزیز همه نیازهای انسان را برآورده می سازد و دانشوران حوزه و دانشگاه باید علاوه بر تلاش در فقه و حقوق، در بحث اخلاق اسلامی و عقل و سلوک عملی اسلام نیز کارهای متراکم و با کیفیت انجام دهند تا نتایج این تلاشها مبنای برنامه ریزی و تعالیم نسلها قرار گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از تبیین ضرورت ایمان به هدف به عنوان یکی از عوامل اساسی تمدن سازی، بحث مهم امروز را با تأکید بر یک نکته اساسی دیگر ادامه دادند: پرهیز کامل از تقلید از سبک و سلوک زندگی در تمدن غربی.
ایشان خاطرنشان کردند: ما البته بنای بر غرب ستیزی نداریم اما براساس بررسی و تحقیق تأکید می کنیم که تقلید از غرب، هیچ ملتی را به جایی نمی رساند.
حضرت آیت الله خامنه ای، با استناد به تجربیات مکرر چند قرن اخیر خاطرنشان کردند:  فرهنگ غرب، اصولاً فرهنگی مهاجم است و به هر دلیلی در هر کشوری رواج یابد بتدریج فرهنگ و هویت آن ملت را نابود می کند.
ایشان، با اشاره به عادی شدن گناه بزرگ هم جنس بازی در غرب، فروپاشی خانواده ها و بحرانها و مشکلات عمیق دیگر در کشورهای غربی و کشورهای مقلد فرهنگ غرب افزودند: پوسته فرهنگ غربی پیشرفت ظاهری است اما، باطن آن «سبک زندگیِ مادیِ شهوت آلودِ گناه آفرین هویت زدایِ ضد معنویت» است.
ایشان، با اشاره به تقلید از فرهنگ غربی در برخی مظاهر زندگی در کشور افزودند: باید با فرهنگ سازی لازم، یک حرکت تدریجی در زمینه اصلاح این مسئله ایجاد شود.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، سوء استفاده گسترده غرب از ابزار هنر بویژه هنرهای نمایشی و سینما را مورد اشاره قرار دادند و افزودند: سیاستمداران  غربی با استفاده از این روش، بدنبال سلیقه سازی و ترویج سبک زندگی غربی در جوامع دیگر هستند.
رهبر انقلاب به استناد تحقیقات به عمل آمده افزودند: آنها در پروژه هایی تعریف شده، و با استفاده از جامعه شناسان، روانشناسان و مورخان، نقاط ضعف ملتها بویژه ملتهای اسلامی را بررسی می کنند و با شناخت راههای تسلط بر آنها، ساخت فیلمهای خاصی را به فیلم سازان سفارش می دهند که در این زمینه همه مسئولان و مردم باید از فرهنگ اصیل خود و کشور، مراقبت کنند.
رهبر انقلاب با اشاره به نکته ای دیگر، پرهیز همزمان از «سطحی گرایی و تحجر» و نیز سکولاریزم را ضروری دانستند و افزودند: برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی تأکید کردند: انقلاب اسلامی دارای توانایی، ظرفیت و انرژی متراکمی است که می تواند همه موانع را از سر راه بردارد و تمدن «ممتاز، متعالی، برجسته و باشکوه» اسلامی را در مقابل چشم همه جهانیان برپا سازد.
در ابتدای این دیدار خانم ها و آقایان:
-  سید مصطفی نجفیان – مقام اول المپیاد ریاضی و مقام دوم المپیاد ادبی استان خراسان شمالی
-  محبوبه رضائیان – دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد و دانشجوی نمونه
-  مهدی قناد شیروان – دارنده مدال طلای مسابقات بین المللی اختراعات
-  کتایون یزدانی – عضو تشکیلات فرزانگان و نخبه قرآنی و مقام سوم استانی جشنواره خوارزمی
-  میلاد حسین پور – دانشجوی رشته عمران و مسئول بسیج دانشگاه بجنورد
در سخنانی در زمینه ی مسائل دانشگاهی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به محورهای زیر اشاره کردند:
-  برنامه ریزی های مؤثر برای تعالی روحی- معنوی دانش آموزان و دانشجویان
-  افزایش آمادگی دانش آموزان برای مقابله با جنگ نرم از طریق حضور در خط مقدم جهاد علمی، بصیرت افزایی و فعالیت مؤثر در عرصه فضای سایبری
-  ضرورت تشکیل پژوهشکده های فعال تولید و پرورش فکر
-  لزوم افزایش انتقاد پذیری مسئولین و تعامل مستقیم آنان با دانشجویان
-  پیشنهاد تشکیل شهر قرآن
-  ایجاد شبکه نخبه یابی و نخبه پروری در آموزش و پرورش
-  تألیف کتاب های پژوهش محور و آشتی دادن صنعت و آموزش
-  تقویت احساس مسئولیت در دانش آموزان از همان دوره ابتدایی با مسئولیت سپاری در قالب تشکل های دانش آموزی
-  تقویت اردوهای جهادی و پیگیری ویژه طرح هجرت روحانیون در استان خراسان شمالی
-  بومی گزینی مدیریت کلان در استان خراسان شمالی
-  توجه جدی مسئولین به مشکلات و دغدغه های مردم بجای ضعف نظارت، فرافکنی و اختلاف انتخاباتی
-  ارائه الگوی جامع برای احیای تمدن اسلامی در فضای فراهم آمده در اثر بیداری اسلامی
-  ایجاد تشکلهای متنوع در مدارس با توجه به نیازهای متنوع دانش آموزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:14 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 و الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله    الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
 جلسه، يك جلسه‌ى كاملاً جوان، با همه‌ى ويژگى‌هاى مثبت جوانى است. اميد هم به شما جوانهاست؛ هم براى امروز، و هم بيشتر براى آينده. مطالبى كه اين جوانان عزيز در اينجا بيان كردند، با دقت آنها را گوش كردم. قضاوت من در مورد اين بيانات اين است كه بسيار خوب بود. اين، همان نظر قبلى بنده را در مورد تعالى سطح فكر و انديشه در اين استان تأييد ميكند. در اين چند روز، هر جا كسانى از اين استان - از جوانان، از خانواده‌هاى شهدا، از معلمان و اساتيد - در اينجا بياناتى كردند، لحظه لحظه‌ى گفته‌هاى آنها براى بنده شادى‌آفرين و خرسند كننده بود. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه بحمداللّه شهر بجنورد و استان خراسان شمالى از سطح راقىِ فكر و فرهنگ برخوردار است؛ اين را بايد حفظ كنيد، و بايد اين تعالى را روزبه‌روز افزايش دهيد؛ و البته ما هم - هم بنده، هم ديگر مسئولين - وظيفه داريم كه از اين نعمت بزرگ خداداد، به شكل درستى به نفع انقلاب و به نفع نظام استفاده كنيم؛ كه اميدوارم اين توفيق نصيب ما شود.
 بحثى كه امروز ميخواهم براى شما جوانهاى عزيز عرض كنم، در توضيح و تبيين مسئله‌اى است كه روز اول مطرح كردم: مسئله‌ى پيشرفت. موضوع بسيار مهمى است كه بايد مطرح كنيم. البته با طرح اين موضوعات، خودمان را قانع نميكنيم كه قضيه تمام شد؛ اين يك شروع است. عرض كرديم كه آن مفهومى كه ميتواند اهداف نظام اسلامى را تا حدود زيادى در خود جمع كند و به ما نشان دهد، مفهوم پيشرفت است. توضيحى هم بعداً عرض كرديم كه پيشرفت، تداعى‌كننده‌ى حركت است، راه است. چطور ما ميگوئيم پيشرفت هدف است؟ عرض كرديم علت اين است كه پيشرفت هرگز متوقف نخواهد شد. بله، پيشرفت، حركت است، راه است، صيرورت است؛ اما متوقف‌شدنى نيست و همين طور ادامه دارد؛ چون انسان ادامه دارد، چون استعدادهاى بشرى حد يقف ندارد. گفتيم پيشرفت داراى ابعادى است؛ و پيشرفت در مفهوم اسلامى، با پيشرفت يك بُعدى يا دو بُعدى در فرهنگ غربى متفاوت است؛ چند بُعدى است.
 يكى از ابعاد پيشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبك زندگى كردن، رفتار اجتماعى، شيوه‌ى زيستن - اينها عبارةٌ اخراى يكديگر است - اين يك بُعد مهم است؛ اين موضوع را ميخواهيم امروز يك قدرى بحث كنيم. ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم - كه هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - بايد به سبك زندگى اهميت دهيم؛ اگر به معنويت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است. بنابراين مسئله، مسئله‌ى اساسى و مهمى است. بحث كنيم درباره‌ى اينكه در زمينه‌ى سبك زندگى چه بايد گفت، چه ميتوان گفت. عرض كرديم؛ اين سرآغاز و سرفصل يك بحث است.
 ما اگر پيشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوين اسلامى بگيريم - بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اينجور بگوئيم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است؛ اين محاسبه‌ى درستى است - اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش بايد رسيد.
 آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزشهائى كه ما امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بين‌المللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ؛ اينها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسيله است. البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت خوبى داشته‌ايم. كارهاى زياد و خوبى شده است؛ هم در زمينه‌ى سياست، هم در زمينه‌ى مسائل علمى، هم در زمينه‌ى مسائل اجتماعى، هم در زمينه‌ى اختراعات - كه شما حالا اينجا نمونه‌اش را ملاحظه كرديد و اين جوان عزيز براى ما شرح دادند - و از اين قبيل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر كشور انجام گرفته است. در بخش ابزارى، على‌رغم فشارها و تهديدها و تحريمها و اين چيزها، پيشرفت كشور خوب بوده است.
 اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله‌ى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئله‌ى خط، مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است.
 تمدن نوين اسلامى - آن چيزى كه ما ميخواهيم عرضه كنيم - در بخش اصلى، از اين چيزها تشكيل ميشود؛ اينها متن زندگى است؛ اين همان چيزى است كه در اصطلاح اسلامى به آن ميگويند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناى پول در آوردن و پول خرج كردن نيست، كه چگونه پول در بياوريم، چگونه پول خرج كنيم؛ نه، همه‌ى اين عرصه‌ى وسيعى كه گفته شد، جزو عقل معاش است. در كتب حديثىِ اصيل و مهم ما ابوابى وجود دارد به نام «كتاب‌العشرة»؛ آن كتاب‌العشرة درباره‌ى همين چيزهاست. در خود قرآن كريم آيات فراوانى وجود دارد كه ناظر به اين چيزهاست.
 خب، ميشود اين بخش را به منزله‌ى بخش نرم‌افزارى تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهاى سخت‌افزارى به حساب آورد. اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت نكنيم، همه‌ى پيشرفتهائى كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛ نميتواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان كه مى‌بينيد در دنياى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، نااميدى هست، از درون به هم ريختن هست، عدم امنيت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بى‌هدفى و پوچى هست؛ با اينكه ثروت هست، بمب اتم هست، پيشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدن را اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيب‌شناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟
 بعد از آنكه علتها را پيدا كرديم، آن وقت بپردازيم به اين كه چگونه ميتوانيم اينها را علاج كنيم. اينها به عهده‌ى كيست؟ به عهده‌ى نخبگان - نخبگان فكرى، نخبگان سياسى - به عهده‌ى شما، به عهده‌ى جوانها. اگر در محيط اجتماعى ما گفتمانى به وجود بيايد كه ناظر به رفع آسيبها در اين زمينه باشد، ميتوان مطمئن بود با نشاطى كه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران دارند، با استعدادى كه وجود دارد، ما در اين بخش پيشرفتهاى خوبى خواهيم كرد؛ آن وقت درخشندگى ملت ايران در دنيا و گسترش انديشه‌ى اسلامىِ ملت ايران و انقلاب اسلامى ايران در دنيا آسانتر خواهد شد. بايد آسيب‌شناسى كنيد و بعد علاج كنيد.
 نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانه‌ها موظفند، تريبون‌دارها موظفند؛ مديران بسيارى از دستگاه‌ها، بخصوص دستگاه‌هائى كه با فرهنگ و تربيت و تعليم سروكار دارند، موظفند؛ كسانى كه براى دانشگاه‌ها يا براى مدارس برنامه‌ريزى آموزشى ميكنند، در اين زمينه موظفند؛ كسانى كه سرفصلهاى آموزشى را براى كتابهاى درسى تعيين ميكنند، موظفند. اينها همه يك وظيفه‌اى است بر دوش همه. بايد ما همگى به خودمان نهيب بزنيم. در اين زمينه بايد كار كنيم، حركت كنيم.
 بنابراين بايد آسيب‌شناسى كنيم؛ يعنى توجه به آسيبهائى كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها. البته ما اينجا نميخواهيم مسئله را تمام‌شده فرض كنيم؛ فهرستى مطرح ميكنيم: چرا فرهنگ كار جمعى در جامعه‌ى ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعى را غربى‌ها به اسم خودشان ثبت كرده‌اند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»،(1) يا: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا».(2) يعنى حتّى اعتصام به حبل‌اللّه هم بايد دسته‌جمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».(3) چرا در برخى از بخشهاى كشورمان طلاق زياد است؟ چرا در برخى از بخشهاى كشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زياد است؟ چرا در روابط همسايگى‌مان رعايتهاى لازم را نميكنيم؟ چرا صله‌ى رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينه‌ى فرهنگ رانندگى در خيابان، ما مردمان منضبطى به طور كامل نيستيم؟ اين آسيب است. رفت‌وآمد در خيابان، يكى از مسائل ماست؛ مسئله‌ى كوچكى هم نيست، مسئله‌ى اساسى است. آپارتمان‌نشينى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد كه بايد آنها را رعايت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعايت ميكنيم؟ الگوى تفريح سالم چيست؟ نوع معمارى در جامعه‌ى ما چگونه است؟ ببينيد چقدر اين مسائل متنوع و فراگيرِ همه‌ى بخشهاى زندگى، داخل در اين مقوله‌ى سبك زندگى است؛ در اين بخش اصلى و حقيقى و واقعى تمدن، كه رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نيازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟ طراحى لباسمان چطور؟ مسئله‌ى آرايش در بين مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفيد است؟ آيا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همديگر به طور كامل راست ميگوئيم؟ در بين ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يكديگر حرف ميزنيم؟ بعضى‌ها با داشتن توان كار، از كار ميگريزند؛ علت كارگريزى چيست؟ در محيط اجتماعى، برخى‌ها پرخاشگرى‌هاى بى‌مورد ميكنند؛ علت پرخاشگرى و بى‌صبرى و نابردبارى در ميان بعضى از ماها چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات ميكنيم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات ميشود؟ در اينترنت چقدر مراعات ميشود؟ چقدر به قانون احترام ميكنيم؟ علت قانون‌گريزى - كه يك بيمارى خطرناكى است - در برخى از مردم چيست؟ وجدان كارى در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟ محكم‌كارى در توليد چقدر وجود دارد؟ توليد كيفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ايده‌هاى خوب، در حد رؤيا و حرف باقى ميماند؟ كه ديديد اشاره كردند. چرا به ما ميگويند كه ساعات مفيد كار در دستگاه‌هاى ادارى ما كم است؟ هشت ساعت كار بايد به قدر هشت ساعت فايده داشته باشد؛ چرا به قدر يك ساعت يا نيم ساعت يا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟ چرا در بين بسيارى از مردم ما مصرف‌گرائى رواج دارد؟ آيا مصرف‌گرائى افتخار است؟ مصرف‌گرائى يعنى اينكه ما هرچه گير مى‌آوريم، صرف امورى كنيم كه جزو ضروريات زندگى ما نيست. چه كنيم كه ريشه‌ى ربا در جامعه قطع شود؟ چه كنيم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان كه در غرب رائج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعه‌ى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى‌اش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكى‌اش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسى ماست. حد زاد و ولد در جامعه‌ى ما چيست؟ من اشاره كردم؛ يك تصميمِ زمان‌دار و نياز به زمان و مقطعى را انتخاب كرديم، گرفتيم، بعد زمانش يادمان رفت! مثلاً فرض كنيد به شما بگويند آقا اين شير آب را يك ساعت باز كنيد. بعد شما شير را باز كنى و بروى! ماها رفتيم، غافل شديم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش ميدهند كه آقا جامعه‌ى ما در آينده‌ى نه چندان دورى، جامعه‌ى پير خواهد شد؛ اين چهره‌ى جوانى كه امروز جامعه‌ى ايرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه‌هاى مجردى وجود دارد؟ اين بيمارى غربى چگونه در جامعه‌ى ما نفوذ كرده است؟ تجمل‌گرائى چيست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنيم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اينها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبك زندگى است، و ده‌ها مسئله از اين قبيل وجود دارد؛ كه بعضى از اينهائى كه من گفتم، مهمتر است. اين يك فهرستى است از آن چيزهائى كه متن تمدن را تشكيل ميدهد. قضاوت درباره‌ى يك تمدن، مبتنى بر اينهاست.

 نميشود يك تمدن را به صرف اينكه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالى كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست؛ آنها ابزارى است براى اينكه اين بخش تأمين شود، تا مردم احساس آسايش كنند، با اميد زندگى كنند، با امنيت زندگى كنند، پيش بروند، حركت كنند، تعالى انسانىِ مطلوب پيدا كنند.
 يك مقوله‌اى در اينجا مطرح ميشود و سر بر مى‌آورد، به عنوان مقوله‌ى فرهنگ زندگى. بايد ما به دنبال اين باشيم كه فرهنگ زندگى را تبيين كنيم، تدوين كنيم و به شكل مطلوب اسلام تحقق ببخشيم. البته اسلام بُنمايه‌هاى يك چنين فرهنگى را براى ما معين كرده است. بُنمايه‌هاى اين فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اينها را اسلام در اختيار ما قرار داده است. اگر ما به اين مقولات به طور جدى نپردازيم، پيشرفت اسلامى تحقق پيدا نخواهد كرد و تمدن نوين اسلامى شكل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پيش برويم، هرچه اختراعات و اكتشافات زياد شود، اگر اين بخش را ما درست نكنيم، پيشرفت اسلامى به معناى حقيقى كلمه نكرده‌ايم. بايد دنبال اين بخش، زياد كار كنيم؛ زياد تلاش كنيم.
 دو سه نكته پيرامون ايجاد اين وضعيت و الزاماتى كه دنبال اين فرهنگ رفتن براى ما ايجاد ميكند، وجود دارد، كه بايد به اينها توجه كنيم. نكته‌ى اول اين است كه رفتار اجتماعى و سبك زندگى، تابع تفسير ما از زندگى است: هدف زندگى چيست؟ هر هدفى كه ما براى زندگى معين كنيم، براى خودمان ترسيم كنيم، به طور طبيعى، متناسب با خود، يك سبك زندگى به ما پيشنهاد ميشود. يك نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ايمان است. يك هدفى را بايد ترسيم كنيم - هدف زندگى را - به آن ايمان پيدا كنيم. بدون ايمان، پيشرفت در اين بخشها امكان‌پذير نيست؛ كارِ درست انجام نميگيرد. حالا آن چيزى كه به آن ايمان داريم، ميتواند ليبراليسم باشد، ميتواند كاپيتاليسم باشد، ميتواند كمونيسم باشد، ميتواند فاشيسم باشد، ميتواند هم توحيد ناب باشد؛ بالاخره به يك چيزى بايد ايمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال اين ايمان و اعتقاد پيش رفت. مسئله‌ى ايمان، مهم است. ايمان به يك اصل، ايمان به يك لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ يك چنين ايمانى بايد وجود داشته باشد. بر اساس اين ايمان، سبك زندگى انتخاب خواهد شد.
 در اينجا يك مغالطه‌اى وجود دارد، كه من براى شما جوانها عرض بكنم: چند تا فيلسوف‌نماى غربى عنوان «ايدئولوژى‌زدائى» را مطرح كردند. مى‌بينيد گاهى در بعضى از اين مقالات روشنفكرى، عنوان «ايدئولوژى‌زدائى» مطرح ميشود: آقا جامعه را با ايدئولوژى نميشود اداره كرد. چند تا فيلسوف يا فيلسوف‌نماى غربى اين را گفته‌اند؛ يك عده‌اى هم اينجا طوطى‌وار، بدون اينكه عمق اين حرف را درك كنند، بدون اينكه ابعاد اين حرف را بفهمند چيست، همان را تكرار كردند، باز هم تكرار ميكنند. هيچ ملتى كه داعيه‌ى تمدن‌سازى دارد، بدون ايدئولوژى نميتواند حركت كند و تا امروز حركت نكرده است. هيچ ملتى بدون دارا بودن يك فكر و يك ايدئولوژى و يك مكتب نميتواند تمدن‌سازى كند. همينهائى كه امروز شما ملاحظه ميكنيد در دنيا تمدن مادى را به وجود آورده‌اند، اينها با ايدئولوژى وارد شدند؛ صريح هم گفتند؛ گفتند ما كمونيستيم، گفتند ما كاپيتاليستيم، گفتند ما به اقتصاد سرمايه‌دارى اعتقاد داريم؛ مطرح كردند، به آن اعتقاد ورزيدند، دنبالش كار كردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزينه‌اى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن يك مكتب، بدون داشتن يك فكر و يك ايمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزينه‌هاى آن، تمدن‌سازى امكان ندارد.
 البته بعضى از كشورها مقلدند؛ از غرب، از سازندگان تمدن مادى يك چيزى را گرفته‌اند، زندگى خودشان را بر اساس آن شكل داده‌اند. بله، اينها ممكن است به يك پيشرفتهائى هم برسند، به يك پيشرفتهاى صورى و سطحى هم ميرسند، اما مقلدند؛ اينها تمدن‌ساز نيستند، اينها بى‌ريشه و آسيب‌پذيرند؛ اگر چنانچه يك طوفانى به وجود بيايد، اينها از بين خواهند رفت؛ چون ريشه‌دار نيستند. علاوه بر اينكه كار آنها تقليد است و تقليد پدرشان را در مى‌آورد، برخى از منافع تمدن مادى غرب گيرشان مى‌آيد و بسيارى‌اش گيرشان نمى‌آيد، اما همه‌ى زيانهاى آنها گيرشان مى‌آيد.
 من نميخواهم از كشورها اسم بياورم. بعضى از كشورها هستند كه رشد اقتصادى آنها به عنوان يك الگو، در گفتار و نوشتار برخى از روشنفكران ما مطرح ميشود. بله، ممكن است آنها به يك صنعتى هم دست پيدا كرده باشند، پيشرفتى هم در زمينه‌ى مادى يا در زمينه‌ى علم و صنعت كرده باشند، اما اولاً مقلدند؛ ذلت تقليد و فرودستى تقليد، روى پيشانى آنها حك شده؛ علاوه‌ى بر اين، همه‌ى آسيبهاى تمدن كنونى مادى غرب را آنها دارند، ولى اكثر منافعش را ندارند. امروز اين تمدن مادى غرب دارد نشان ميدهد مشكلاتى را كه براى بشريت و براى پيروان خودش به وجود آورده.
 پس بدون مكتب و بدون ايدئولوژى نميتوان يك تمدن را به وجود آورد؛ احتياج به ايمان است. اين تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پيشرفت هم خواهد بود؛ و اين مكتب، هدايت كننده و اداره كننده‌ى همه‌ى اينها خواهد شد. آن كه مكتب توحيد را مبناى كار خودش قرار ميدهد، آن جامعه‌اى كه به دنبال توحيد حركت ميكند، همه‌ى اين خيراتى را كه متوقف بر تمدن‌سازى است، به دست خواهد آورد؛ يك تمدن بزرگ و عميق و ريشه‌دار خواهد ساخت و فكر و فرهنگِ خودش را در دنيا گسترش خواهد داد. بنابراين، اين مطلب اول، كه احتياج به ايمان است. كشاندن جامعه به بى‌ايمانى، يكى از همان توطئه‌هائى است كه دشمنان تمدن‌سازى اسلامى دنبال آن بوده‌اند و الان هم با شدت اين را دارند دنبال ميكنند.
 امروز در محيطهاى روشنفكرى، كسانى هستند با شكلهاى گوناگون، با قد و قواره‌هاى گوناگون، اينها ما را از شعارهاى مكتبى برحذر ميدارند؛ دوران اوج شعارهاى مكتبى را كه دهه‌ى 60 است، زير سؤال ميبرند؛ امروز هم از تكرار شعارهاى مكتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و ميخواهند در دل ديگران واهمه بيندازند؛ ميگويند آقا، هزينه دارد، دردسر دارد، تحريم دارد، تهديد دارد. نگاه خوشبينانه اين است كه بگوئيم اينها تاريخ نخوانده‌اند - البته نگاه‌هاى بدبينانه هم وجود دارد - اينها اگر تاريخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائى كه وجود دارد و همين تمدن مادى غرب كه امروز ميخواهد دنيا را فتح تصرف كند و اين حرف را نميزدند. بايد بگوئيم اينها بى‌اطلاعند، تاريخ نخوانده‌اند.
 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:17 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری - سبک زندگی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:20 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

سبک زندگی مقلدان رهبری چگونه باید باشد؟
 

غیبت آن است که پشت سر مسلمان، عیب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اینکه به قصد تنقیص باشد، یا در نزد عرف تنقیص به‌حساب آید.

به گزارش فرهنگ نیوز ،تبیین بایدها و نبایدهای سبک زندگی در جامعه ایرانی از جمله موضوعاتی است که پس از تشریح ضرورت‌های آن توسط رهبر انقلاب در خراسان شمالی بیشتر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

پایه تشکیل سبک زندگی در جامعه مسلمان ایران عمل به دستور العمل‌های تشریع شده دین مبین اسلام و مذهب تشییع است. عمل به احکام شرعی که علمای دین از متون اسلامی استنباط کرده و در قالب رساله و استفتائات به بیان آن می‌پردازند، مقدمه لازم در سبک زندگی اسلامی است که دیگر بایسته‌های فرهنگی بر آن بنا نهاده می‌شود.

روشن است که نمی‌شود دم از سبک زندگی اسلامی زد اما بی‌خیال احکام شرعی اسلام، خصوصا احکام اجتماعی آن شد یا آنها را تنها در بایگانی رساله‌های عملیه و کتاب‌های احکام نگه داشت. چندی پیش نظرات فقهی جدیدی از رهبر انقلاب منتشر شد که محور برخی از آن مسائل فرهنگی و اجتماعی بود که اگرچه عمل به آن بر مقلدین حضرت آیت الله خامنه‌ای واجب است بلکه می‌تواند محور سبک زندگی اسلامی در بخش‌‌های مختلف زندگی انسان باشد.

نظر به اهمیت مسائل مطرح شده که بسیاری از آن مورد ابتلای جامعه امروز ماست، تعدادی از نظرات فقهی رهبر انقلاب را در ادامه می آید.

* تعریف غیبت
۴۲۹. غیبت آن است که پشت سر مسلمان عیب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اینکه به قصد تنقیص باشد، یا در نزد عرف تنقیص به‌حساب آید.



* اذن غیبت شونده به غیبت از او
۴۳۰. اذن غیبت‌شونده در غیبت کردن او اعتبارى ندارد و در این صورت نیز غیبت او جایز نیست.

* ذکر ظلم بعضى از مسئولین
۴۳۱. گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌‏گردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى‏ شود حرام است.

* قطع رحم
۴۳۲. قطع رحم، حرام است ولى صله‌ى رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق مى‌شود.

* قطع رحم با خویشاوند معصیت‌کار
۴۳۳. قطع رحم با خویشاوند معصیت‌کار جایز نیست مگر اینکه احتمال داده شود که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خوددارى او از گناه مى‌‌شود که در این صورت به عنوان نهى از منکر، قطع رحم واجب مى‌‌گردد.

* کمک به متکدّیان
۴۳۴. اگر کمک به متکدیان، ترویج دروغ، بیکارى و تکدّى‌‌‌‌گرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. انسان مى‌تواند به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند کمک کند.

* سیگار کشیدن
۴۳۵. حکم قلیان یا سیگار کشیدن تابع میزان ضرر آن است. اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد یا موجب اذیّت و آزار دیگران گردد یا خلاف قانون باشد، جایز نیست.

* امر و نهى زبانى
۴۳۶. با وجود شرایط و حفظ مراتب، وظیفه همگانى امر به معروف و نهى منکرِ زبانى مى‌باشد. و مراتب بالاتر از آن موکول است به مسئولین مربوطه.

* امر و نهى با احتمال ضرر
۴۳۷. هر جا خوف آن باشد که در اثر امر به معروف یا نهى از منکر ضرر قابل ملاحظه‌اى متوجه انسان شود، انجام آن واجب نیست.

* جواب سلام
۴۳۸. جواب سلام اشخاص بالغ و کودکانِ ممیّز واجب است.

* عیدالزهراء
۴۳۹. هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام مؤکد است.

* کف زدن در مجالس مذهبى
۴۴۰. به‌طور کلى کف‏زدن فى‌‏نفسه به نحو متعارف در جشن‌هاى اعیاد یا براى تشویق و تأیید و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دینى به‌خصوص مراسمى که در مساجد و حسینیه‌‏ها و نمازخانه‏‌ها برگزار مى‌‏شود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.

* عید نوروز
۴۴۱. هرچند نصّ معتبرى مبنى بر اینکه عید نوروز از اعیاد دینى یا ایام مبارک شرعى‏ باشد، وارد نشده است، ولى جشن گرفتن و دید و بازدید در آن روز، اشکال ندارد، بلکه از این جهت که صله رحم مى‌‌باشد مستحسن است.

* عزادارى
۴۴۲. عزادارى به شیوه مرسوم و سنتى اشکال ندارد بلکه مُستحسن است، لکن از هرگونه کارى که موجب وَهْن مذهب باشد پرهیز شود.

* تعزیه و شبیه‌خوانى
۴۴۳. تعزیه و شبیه‌خوانى اگر مشتمل بر دروغ و وَهْن مذهب نباشد، اشکال ندارد لکن بهتر است به جاى آن مجالس وعظ و خطابه برپا شود.

* پوشیدن لباس مشکى در عزاى اهل بیت (علیهم السلام)
۴۴۴. کراهت آن ثابت نیست، بلکه اگر براى تعظیم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نیز خواهد بود.

* ابزار موسیقى در عزا
۴۴۵. استفاده از آلات موسیقى، مناسب با عزادارى سالار شهیدان (علیه السلام) نیست و شایسته است مراسم عزادارى، به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده، برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف، اشکال ندارد.

* استفاده از علم در عزادارى‌
۴۴۶. استفاده از علم در عزادارى سیدالشهداء (علیه السلام) فى‌نفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.

* قمه‌زنى
۴۴۷. الف) قمه زنى مطلقاً جایز نیست.
ب) قمه‌زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‌شود و سابقه‌اى در عصر ائمه(علیهم السلام) و زمان‌هاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصومین(علیهم السلام) در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وَهْن و بدنام شدن مذهب مى‌شود، بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.

* نقل مطالب بى‌‌مأخذ در عزادارى‌
۴۴۸. نقل مطالب و وقایع در عزادارى‌‌ها بدون اینکه مستند به روایتى باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بیان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد.

* غلوّ در مداحى
۴۴۹. گفتن جملات غلوآمیز جایز نیست و باید از ترویج مداحانى که اهل غلو هستند و نیز جلسات آنها پرهیز شود.

* استفاده از روزنامه‌هاى حاوى اسماء متبرکه
۴۵۰. استفاده از روزنامه‌هایى که داراى آیات قرآنى و کلمات مقدسه است در امورى مثل سفره قرار دادن و نشستن بر آنها و یا انداختن در سطل زباله در صورتى که از نظر عرف، بى‌‌احترامى شمرده شود، جایز نیست.

* راه‌هاى محو اسماء متبرکه
۴۵۱. دفن اسماء مبارک و آیات قرآنى یا تبدیل آنها به خمیر به وسیله آب، هنگام نیاز اشکال ندارد، ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بى‌احترامى محسوب شود، جایز نیست، و نیز تقطیع آنها اگر بى‌‌احترامى محسوب شود، جایز نیست و در غیر این صورت نیز اگر تقطیع، موجب محو نوشته جلاله و آیات قرآنى نشود، کافى نیست.

* تمثال معصومین (علیهم السلام)
۴۵۲. انتساب این عکسها به حضرات معصومین (علیهم السلام) ثابت نیست، اگر چه هتک حرمت هم جایز نیست.

* تراشیدن ریش
۴۵۳. تراشیدن ریش و ماشین‌کردنى که مانند تراشیدن باشد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.

* ریش پرفسورى
۴۵۴. تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد و بنا بر احتیاط حرام است.

* اجرت تراشیدن ریش‌
۴۵۵. بنا بر احتیاط، گرفتن اجرت در برابر تراشیدن ریش، حرام است.

* تعریف موسیقى و غناء حرام
۴۵۶. هر نوع خوانندگى و نوازندگى که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بیهودگى و گناه و شهوترانى سوق دهد لهوى مضل عن سبیل الله بوده و حرام مى‌باشد.

* ملاک حرمت موسیقى‌
۴۵۷. هر موسیقى که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقى لهوى مضلّ عن سبیل الله باشد، حرام است اعم از اینکه مهیّج باشد یا نباشد و موجب ایجاد حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا نشود، و در صورتى که موسیقى مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نگردد، دلیلى بر حرمت آن وجود ندارد.

* غنا در شب زفاف
۴۵۸. در غنا و موسیقى حرام (که عبارت است از آواز لهوى مضلّ عن سبیل الله) فرقى بین عروسى و غیر آن نیست.

* مارش نظامى و سرود ملى
۴۵۹. موسیقى ارتشى (مارش نظامى‌) و موسیقى سرود میهنى و امثال آن از مناسبات میهنى و اجرت گرفتن براى آن اشکال ندارد.

* گوش دادن به موسیقى بدون اختیار
۴۶۰. اگر در جائى موسیقى حرام پخش شود، در صورتى که ترک آن محل یا آن مجلس ممکن نباشد و یا موجب مشقّت باشد انسان باید به آن اعتنا و توجه نکند، اگرچه بى‌اختیار به گوش او برسد.

* دف
۴۶۱. حکم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، که اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عیش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است.
و در مجالس و مناسبت‌هاى مذهبى در هر صورت باید قداست و مقام اهل بیت (علیهم السلام) مراعات شود.

* آلات موسیقى
۴۶۲. استفاده از آلات موسیقى فى‏نفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامه‏‌هاى دینى و فعالیت‏هاى فرهنگى و تربیتى مفید، اشکال ندارد و نیز خرید و فروش آلات نوازندگى و یاد دادن و فراگیرى موسیقى براى استفاده در امور مذکور اشکال ندارد.
۴۶۳. خرید و فروش آلات مشترک براى نواختن موسیقى غیر لهوى اشکال ندارد.

* ترویج موسیقى
۴۶۴. بطور کلّى، ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاس‌هاى موسیقى، هر چند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیه‌ى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صَرف یادگیرى علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند.

* موسیقى براى معالجه
۴۶۵. اگر طبق نظر پزشک متخصص و امین، معالجه بیمارى متوقف بر استفاده از موسیقى است، به مقدارى که معالجه بیمار اقتضا مى‏کند اشکال ندارد.

* شنیدن غنا و صداى زن
۴۶۶. در حرمت شنیدن غنا فرقى بین غناى مرد و غناى زن نیست ولى شنیدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ریبه و یا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنیدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جایز نیست.

* گوش دادن به غناى همسر
۴۶۷. گوش‌دادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.


* مداحى بانوان
۴۶۸. مداحى زن، در جایى که مى‌داند نامحرم صداى او را مى‌شنود اگر موجب جلب توجه و تهییج نامحرم و یا مفسده دیگرى‌ گردد، جایز نیست.


* تبدیل صداى مرد به صداى زن
۴۶۹. اگر مردى صداى خود را تبدیل به صداى زن کند و یا صداى مردى را توسط دستگاهى شبیه صداى زن کنند خالى از اشکال نیست.

* رقص
۴۷۰. رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل این‌که جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر این‌صورت هم اگر به‌گونه‏اى باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسده‏‌اى بر آن مترتب شود و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقى و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است. و در حکم فوق تفاوتى بین مجلس عروسى و غیر آن نیست.

* شرکت در مجلس رقص
۴۷۱. شرکت در مجلس رقص اگر به عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامى باشد، جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد و در صورتى که ترک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، مصداق نهى از منکر محسوب شود، باید از آنجا خارج شود.

* رقص زن براى شوهر
۴۷۲. اگر رقص زن براى شوهر همراه ارتکاب حرامى [مانند موسیقى و آواز حرام] نباشد، اشکال ندارد.

* ایجاد مراکز آموزش رقص
۴۷۳. ایجاد مراکز تعلیم و ترویج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتیاط واجب جایز نیست.

* حضور در مجلس گناه
۴۷۴. اگر حضور در مجلس گناه موجب ارتکاب گناه و یا تأیید آن باشد یا نهى از منکر متوقف بر خروج از آن مجلس یا شرکت نکردن در آن باشد، باید انسان در آن مجلس شرکت نکند و اگر در آن حضور دارد، آنجا را ترک کند.

* شرکت در مراسم خانقاه
۴۷۵. از زمان بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و عصر ائمه‌ى اطهار (علیهم السلام) تا زمان حاضر، همیشه مسجد پایگاه اقامه‌ى نماز و شعائر دینى و تبلیغ معارف اسلامى بوده و خانقاه، اساس و جایگاهى نداشته است. بنابراین، باید از شرکت در این‌گونه جلسات و هرگونه عملى که باعث ترویج این‌گونه مراکز شود، اجتناب گردد.

* حضور در مجلس شراب
۴۷۶. حضور در مجلسى که در آن شراب خورده مى‏شود جایز نیست و در صورت اضطرار واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.

* پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او در نمایش
۴۷۷. پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او هنگام بازیگرى و بیان خصوصیات شخص حقیقى، اگر سبب فساد نگردد، اشکال ندارد.

کراوات
۴۷۸. الف: ترویج فرهنگ اجانب، جایز نیست.
ب: به‌طور کلّى، پوشیدن کراوات و دیگر لباس‌هایى که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب مى‌شوند به‌طورى که پوشیدن آنها، منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربى شود، جایز نیست.


* ترویج فرهنگ بیگانه در پوشش و آرایش
۴۷۹. پوشیدن لباسهایى که از نظر دوخت یا رنگ یا غیر آن تقلید و ترویج فرهنگ مهاجمِ غیر مسلمان باشد، جایز نیست. و همین‌طور استفاده از زیورآلاتى که استعمال آن تقلید از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست.


* ابرو برداشتن و آرایش مردان
۴۸۰. در صورتى که ابرو برداشتن یا آرایش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و یا مفسده‌انگیز باشد و یا ترویج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آید، جایز نیست.

* خالکوبى
۴۸۱. خالکوبى اگر ضرر معتنابهى نداشته باشد حرام نیست.

* مشاهده فیلم‌هاى توهین‌کننده به مقدّسات جمهورى‌
۴۸۲. واجب است از مشاهده فیلم‌هایى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مى‌‌کنند، اجتناب شود.

* فیلم و کتاب محرک شهوت
۴۸۳. خواندن کتاب‌ها و دیدن فیلم‌هایى که محرک شهوت باشد جایز نیست.

* دیدن فیلم مبتذل
۴۸۴. دیدن فیلم‌هاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقویت هواهاى شیطانى نفس، تضعیف اراده و ایمان و زمینه‌ساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هیچ وجه جایز نیست.

* تحریک شهوت با دیدن فیلم‌هاى جنسى
۴۸۵. برانگیختن شهوت توسط دیدن فیلم‌هاى جنسى جایز نیست، حتى براى زن و شوهر.

* معیار حرمت قمار
۴۸۶. به‌طور کلى بازى با هر چیزى که مکلف تشخیص دهد از آلات قمار است و یا در آن شرط بندى شود به هیچ وجه جایز نیست، و بازى با هر وسیله‌اى که جزء آلات قمار به حساب نیاید بدون شرط بندى‌، اشکال ندارد.

* پاسور
۴۸۷. بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.

* شطرنج
۴۸۸. اگر به تشخیص مکلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشکال ندارد.

* بیلیارد
۴۸۹. بازى با بیلیارد اگر با برد و باخت همراه بوده و یا موجب ترتب مفاسد اخلاقى یا اجتماعى و یا همراه با محرّمى از محرّمات الهى باشد، جایز نیست.

* بازدید از سایتهاى تبلیغاتى و دریافت پول
۴۹۰. اگر بازدید از سایت‌هاى تبلیغاتى، ترویج فساد از قبیل نشر اکاذیب و ارائه مطالب باطله نباشد و مبلغ دریافتى بعنوان هدیه باشد، بازدید از آنها و دریافت مبلغ مذکور اشکال ندارد.

* استفاده از ماهواره
۴۹۱. آنتن‌هاى ماهواره‌اى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏‌هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏‌کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‌‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏‌اى هم مترتّب نمى‏‌شود. لکن اگر در این مورد قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

* نصب و تعمیر آنتن‌هاى ماهواره‌اى‌
۴۹۲. اگر از آنتن ماهواره‌اى براى امور حرام استفاده شود که غالباً همین‌طور است و یا تعمیر کننده و یا نصب کننده علم داشته باشد به اینکه کسى که قصد تهیه آنتن ماهواره‏اى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى‌‏کند، خرید و فروش و نصب قطعات و راه‏‌اندازى و تعمیر و فروش قطعات آن جایز نیست.

* سرویس‌دهى کافى‌‌نت به مشتریان
۴۹۳. اگر کسى‌‌کافى‌‌نت داشته باشد با علم به اینکه مشترى از ابزارى که در اختیار او قرار داده مى‌شود استفاده حرام مى‌کند، جایز نیست آن را در اختیار آنها قرار دهد و کسب درآمد از این طریق نیز اشکال دارد ولى در صورت شک در اینکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مى‌کند، اشکال ندارد.

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:23 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/92-05/14/infographic-copy2.jpg

برای دیدن این اینوگرافیگ در سایز بزرگتر واستاندارد روی آن کلیک کنید

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:27 PM
تشکرات از این پست
mohsenshabani
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری


سبک زندگی رهبر معظم انقلاب چگونه است؟
 
برای آن که سبک زندگی دینی را بیاموزیم لازم نیست مدام از زندگی اهل بیت و علمای قدیم شاهد مثال بیاوریم در همین زمانه خودش نیز بزرگان زیادی هستند که روش های زندگی شان عطر الهی دارد نمونه اش رهبر عزیز و حکیم انقلاب که زندگی عاشقانه ساده و بی تجمل شان می تواند الگوی بسیاری از جوانان امروزی باشد امسال کتاب شرح اسم در کشور منتشر شد کخ نا گفته هایی را از زندگی رهبر مان به همراه داشت چند سال پیش هم کتابی با عنوان آب آیینه آفتاب منتشر شد که برخی از وجوه کمتر شده ایشان را بیان می کرد 
 
روایت اول  :  قرآن را از زبان مادر شنیدم
 
بانو خدیجه میردامادی مادر بزرگوار مقام معظم رهبری که بانویی خوش اخلاق مهربان و در عین حال شجاع بود با دعا و مستحبات انس بسیار داشت و از اعمالی چون ام داوود ادعیه ای مانند عرفه و نماز هایی جون جعفر طیار غفلت نمی کرد. او در حیاط کوچک خانه فرش می انداخت و ادعیه و اعمال روز عرفه را همراه فرزندانش بجا می آورد آیت الله خامنه ای در مورد مادرشان می فرمایند در سایه ای می نشینیم و ساعت های متمادی اعمال روز عرفه را انجام می دادیم هم دعا داشت هم ذکر و هم نماز. مادرم می خواند من و بعضی از برادر ها و خواهر ها هم که بودند می خواندیم. خدیجه خانم قران را با صدایی خوش تلاوت می کرد به ویژه در دوران جوانی گوش های فرزندانش از این نوا حظ می برد مقام معظم رهبری از این صدای خوش این گونه یاد می کنند : من اولین نغمه های خوش قران را از حنجره مادرم شنیدم آن وقت ها که ما بچه بودیم ایشان جوان بودند و صدای خیلی خوبی داشتند دور او جمع می شدیم و می نشستیم و ایشان قران را با صدای صوتی خیلی شیرین و دلپذیر برای ما می خواندند و ایاتی از ان را ترجمه می کردند.

روایت دوم : خدمت به پدر واجب تر از درس است
 
پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بود او به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرد و برای درمان باید به تهران منتقل می شد او به یک پرستار نیاز داشت از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه بسیار نسبت به یکدیگر داشتند همانند انس و علاقه حضرت یعقوب و یوسف (ع) در این شرایط مقام معظم رهبری مردد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه دهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده بگیرند این کر برای ایشان پیش آمد که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد ایشان با یکی از دوستانشان که اهل معرفت بود مشورت می کنند او می گوید : عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید خدا قم را به مشهد می اورد یعنی انچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. این حرف به دل ایشان می نشیند از تحصیل در قم و ان شرایط ممتازیکه در قم برایشان پیش امده بود به خاطر خدمت به پدر صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد بر میگردند


روایت سوم : روزی که آقا داماد شدند
 
مدتی از بازگشت به مشهد نمی گذشت بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود دست به کار شد و دختری را که در خانواده ای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم کرد همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده (پدر عروس) از کاسبان دیندار و با سواد مشهد بود او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته در اید که تصمیم داشت در مشهد ساکن شود آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به وی علاقه دارند هزینه ازدواج آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود توسط آیت الله سید جواد خامنه ای تامین شد که مبلغ قابل توجهی نبود مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود به هر حال آن ها مرفه بودند می توانستند و کردند اوایل پاییز 1343 سید علی خامنه ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند خطبه عقد آن ها توسط آیت الله میلانی خوانده شد از این زمان همدم همسر و همراهی تازه که 17 بهار نداشت پا به دنیای سید علی گذاشت که در همه فرود های سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک های فراز های های آن روزگار یاری غمخوار و دوستی مهربان بود کارت دعودت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می شد تعیین کردند آن شب اقای خامنه ای در استانه ورودی ایستاده بودند و از میهمانان استقبال می کردند مراسم آن طور که مرسوم خانواده های مذهبی و مقید آن زمان بود برگزار شد پس از عقد و پیش از همخانه شدن نو عروس خانواده آقای خامنه ای با خبر شد که شوی 25 ساله اش پا در میدان مبارزه دارد رهبر انقلاب در این زمینه فرمودند شاید اولین روز ها یا اولین هفته های پیوندمان بود مسائل سیاسی من به وسیله خودم برای ایشان مطرح شد شاید قبلا هم می دانستند که من توی این مسائل سیاسی هستم لکن مرا به چشم طلبه ای که مورد توجه و علاقه بزرگان و اساتید هستم نگاه می کردند.


روایت چهارم : همسر صبور من
 
زندگی مشترک آقای خامنه ای و خانم خجسته شروع شده بود نخستین خانه این زوج منزل شوهر خواهر سید علی بود دو اتاق از شیخ علی تهرانی اجاره کردند خودشان در این زمینه گفته اند : چند ماهی منزل خواهرم بودیم شیخ علی آقا ماهی 50 یا 60 تومان از ما اجاره می گرفت البته دغدغه ای نداشتیم چون او فشاری نمی اورد. تمام زندان رفتن ها دربه دری ها و تعقیب گریز ها انزوا سکوت تبعید و دیگر رخداد های بعدی نشان داد که سنگینی سقف این زندگی مشترک روی ستون های صبر و پایداری این زن قرار دارد، زنی که از خانواده ای دارا به همسری طلبه ای ندار درآمده بود و با حوادث زندگی با گشاده رویی برخورد می کند مقام معظم رهبری این چنین  در مورد همسرشان می فرمایند همسرم هیچ وقت اظهار نگرانی و گله مندی از دست من نکرده حق مشوق من در قضایای عدیده ای هم بوده است مواقعی بود که بعضی از افراد و گروه های مخفی از اشخاص مهم و سطح بالایشان منزل ما رفت و آمد می کردند من البته به همسرم نمی گفتم که اینها کی هستند اما او از نحوه رفت و آمد ها می فهمید که این ها اشخاص مهم و حساس هستند از من سوال نمی کرد مرا نمی خواست سوال پیچ کند هیچ گونه مخالفتی نداشت بلکه کمک هم می کرد.
خانم خجسته هم می گویند دوران مشقت بار و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم فکر می کنم بزرگ ترین نقش من حفظ جو آرامش در خانه بود طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم

 

روایت پنجم : ازدواج فرزند رهبر
 
دکتر حداد عادل درباره ماجرای ازدواج دخترش با فرزند رهبر انقلاب نقل کرده است : چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت ایت الله خامنه ای از دختر بنده خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان فرمودند اقای دکتر اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم . عرض کردم چطور ؟ فرمودند آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفت گو به نتیجه رسیده اند حالا نظر شما چیست ؟ عرض کردم اقا اختیار ما هم دست شماست اقا فرمودند شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است تمام زندگی ما غیر از کتاب هایم یک وانت لوازم کهنه است . خانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان می آیند و با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم خانه ای اجاره کرده ایم که قرار است در طبقه آن اقا مصطفی و در طبقه دیگر اقا مجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی ای داریم و شما زندگی خوبی دارید مثل ما زندگی نکرده اید آیا دختر شما حاضر است با این شرایط زندگی کند ؟؟ زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی برای من بسیار جالب بود موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد برای مراسم عقد دخترم در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد اقا فرمودند: اولا در مورد مهریه هر چه مورد نظر دختر شما باشد همان را مهریه قرار دهید ولی من چون برای مردم خطبه عقد خواندم و این سنت من بوده که دختر خانمی بیشتر از 14 سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم تا حالا هم این کار را نکرده ام اگر بخواهید می توانید بیش از 14 سکه هم قرار بدهید ولی من صیغه عقد را نمی توانم بخوانم بروید نزد اقای دیگری صیغه عقد را بخواند و از نظر من اشکالی ندارد

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

سه شنبه 28 آبان 1392  5:27 PM
تشکرات از این پست
shokraneh
دسترسی سریع به انجمن ها