0

چند معجزه از امام جعفر صادق عليه السلام

 
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

چند معجزه از امام جعفر صادق عليه السلام

در اطلاع آن حضرت است بر غيب
شـيخ طوسى از داود بن كثير رقّى روايت كرده كه گفت : نشسته بودم خدمت حضرت صادق عـليـه السـلام كـه نـاگاه ابتدا از پيش خود به من فرمود: اى داود! به تحقيق كه عرضه شـد بـر مـن عـمـلهـاى شـمـا روز پـنـجـشـنـبـه ، پـس ديـدم در بـيـن اعـمـال تو صله و احسان تو را به پسر عمت فلان پس اين مطلب مرا خشنود گردانيد همانا صـله تـو مـرا او را سـبـب شـود كـه عـمـر او زود فـانـى و اجـل او مـنـقـطـع شـود، داود گـفـت : مـرا پـسـر عـمـى بـود مـعـانـد و دشـمـن اهل بيت و مردى خبيث ، خبر به من رسيد كه او و عيالاتش بد مى گذرانند، پس براى نفقه او بـراتـى نوشتم و نزد او فرستادم پيش از آنكه به سوى مكه توجه كنم چون به مدينه رسيدم خبر داد مرا به اين مطلب حضرت امام جعفر صادق عليه السلام .(74)

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 18 آبان 1392  1:22 AM
تشکرات از این پست
ahmadfarm
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

نشان دادن علامت امام را به ابوبصير


در ( كـشـف الغـمـّه ) از ( دلائل حـمـيـرى ) نقل شده كه ابوبصير گفت : روزى در خدمت مولاى خود حضرت صادق عليه السلام نشسته بـودم كـه آن حـضـرت فـرمـود: اى ابومحمّد! آيا امامت را مى شناسى ؟ گفتم : بلى ، وَاللّهِ الِّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، تويى امام من . و دست خود را بر زانو يا ران آن حضرت نهادم . فرمود: راست گفتى امام خود را مى شناسى پس چنگ زن به دامان او و متمسك شو به او، پس ‍ گفتم : مى خواهم كه علامت امام را به من عطا فرماييد، فرمود: اى ابومحمّد! هنگامى كه به كوفه مـراجـعـت كردى خواهى يافت كه اولادى از براى تو [متولد] شده به نام عيسى و بعد از او اولادى ديگر شود به نام محمّد و بعد از اين دو پسر، دو دختر براى تو خواهد شد، و بدان كـه ايـن دو پـسـر تو نامشان نوشته شده نزد ما در صحيفه جامعه در عدد اسامى شيعيان و نـام پـدران و مـادران و اجداد و انساب ايشان و آنچه متولد شود تا روز قيامت . پس حضرت صحيفه اى بيرون آورد كه رنگ آن زرد بود و به هم پيچيده بود.(75)

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 18 آبان 1392  1:22 AM
تشکرات از این پست
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

اخباربه مردن زنى بعد از سه روز


ابـن شـهـر آشـوب و قـطـب راونـدى روايـت كـرده انـد از حسين بن ابى العلاء كه گفت نزد حـضـرت صـادق عـليـه السـلام بـودم كـه خدمت آن حضرت آمد مردى با يكى از غلامان او و شـكـايت كرد به آن حضرت از زن خود و بدخلقى او، حضرت فرمود: بياور او را نزد من . چـون آن زن آمـد، حضرت به او فرمود كه چه عيبى دارد شوهر تو؟ آن زن شروع كرد به نـفـريـن كـردن بـه شـوهـرش و بـد گـفـتـن بـراى او. حـضـرت فـرمـود كـه اگر به اين حـال بـمانى زنده نخواهى ماند مگر سه روز، گفت : باكى ندارم به جهت آنكه نمى خواهم بـبـيـنم او را هرگز! حضرت فرمود به آن مرد: بگير دست زنت را همانا نخواهد بود مابين تو و او مگر سه روز. چون روز سوم شد آن مرد خدمت آن حضرت مشرف شد حضرت فرمود: زنـت چـه كـرد؟ گـفـت : بـه خـدا سـوگـنـد! الا ن او را دفـن كردم ، من پرسيدم كه چه بود حال ؟ او فرمود: او زنى بود تعدى كننده ، حق تعالى عمر او را قطع كرد و شوهرش را از او راحت نمود.(76)

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 18 آبان 1392  1:23 AM
تشکرات از این پست
ahmadfarm
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

نجات دادن برادر داود را از مردن به تشنگى


ابن شهر آشوب نقل كرده از داود رقّى كه گفت : بيرون شدند از كوفه دو نفر برادران من به قصد رفتن به مزار، در بين راه يكى از آن دو نفر را تشنگى سخت عارض شد به حدى كـه تاب نياورد از حمار افتاد. بار ديگر از حال او سرگشته و متحير شد، پس ‍ به نماز ايـسـتـاد و نـمـاز گـزارد و خـوانـد اللّه تـعـالى را و مـحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم و امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليه السلام و ائمه عليهم السلام را يك يك تا رسيد به امام زمانش ‍ امام جعفر صادق عليه السلام . پس پيوسته آن حضرت را خوانده و به آن جناب التجاء برد كـه نـاگـاه ديـد مـردى بـالاى سـرش ايـسـتـاده مـى گـويد: اى مرد چيست قصه تو؟ پس او حال را براى او نقل كرد، آن مرد قطعه چوبى به او داد و گفت : بگذار اين را مابين لبهاى بـرادرت . چـون آن چـوب را گذاشت مابين لبهاى او، برادرش به هوش ‍ آمده و چشمان خود را گـشود و برخاست نشست و تشنگيش رفت . پس به زيارت قبر رفتند و چون برگشتند بـه كـوفـه ، آن بـرادرى كـه دعـا مـى كـرده بـه مدينه مشرف شد پس خدمت حضرت عليه السـلام رسـيـد حـضـرت فـرمـود بـه او بـنـشـيـن چـگـونـه اسـت حـال بـرادرت ، كـجـا اسـت آن چـوب ؟ عـرض كـرد: اى آقـاى مـن ! چـون بـرادرم را بـه آن حال ديدم غصه و غمم براى او سخت شد پس چون حق تعالى روحش را به او برگردانيد از بـسـيـارى خـوشـحـالى ديـگـر بـه چـوب نپرداختم و از آن غفلت كرده و فراموشش نمودم . حـضرت فرمود: همان ساعت كه تو در غم برادر خود بودى ، برادر من خضر عليه السلام آمـد نزد من ، من بر دست او فرستادم به سوى تو قطعه اى از چوب درخت طوبى ، پس رو كرد به خادم خود و فرمود بياور آن سبد را. چون سبد را آورد حضرت آن را گشود و از آن قـطـعـه چوبى بيرون آورد به عين همان چوب و نشان او داد و شناخت آن را آنگاه حضرت آن را رد كرد به جاى خود.(77)

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 18 آبان 1392  1:24 AM
تشکرات از این پست
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

ذليل شدن شير


و نـيـز ابـن شهر آشوب روايت كرده از ابوحازم عبدالغفار بن حسن كه وارد شد ابراهيم بن ادهم به كوفه و من با او بودم و اين در ايام منصور بود و اتفاقا در آن ايام حضرت جعفر بـن مـحـمـّد عـلوى وارد كـوفـه گـشـت و چون بيرون شد از كوفه كه به مدينه رجوع كند مـشـايـعـت كـردنـد آن حـضـرت را عـلمـا و اهـل فـضـل از اهـل كـوفـه و از جمله كسانى كه به مشايعت آن حضرت آمده بودند سفيان ثورى و ابراهيم ادهـم بـود و آن اشـخـاص كـه بـه مـشـايـعـت آمده بودند جلوتر از آن حضرت مى رفتند كه نـاگاه به شيرى برخوردند كه در سر راه بود، ابراهيم ادهم به آن جماعت گفت بايستيد تـا جـعفر بن محمّد عليه السلام بيايد ببينيم بااين شير چه مى كند! پس حضرت تشريف آورد امر شير را به ميان آوردند حضرت رو كرد به شير و رفت تا به او رسيد گوش او را گـرفـت و او را از راه دور كـرد آنـگـاه رو كرد به آن جماعت و فرمود: آگاه باشيد اگر مـردم اطـاعـت مـى كـردنـد خـدا را حـق طاعت خدا، هر آينه بار مى كردند بر شير بارهاى خود را.(78)
فـقـيـر گويد: كه ظاهرا در اين فرمايش حضرت تعريض باشد به ابراهيم ادهم و سفيان ثورى و امثال ايشان .

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 18 آبان 1392  1:25 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها