0

حکمت گونه‌گونی روزی‌ها از دیدگاه قرآن

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

حکمت گونه‌گونی روزی‌ها از دیدگاه قرآن

چکیده

یکی از مهم‌ترین نیازهای آدمی، رزق و روزی است و ادامه زندگی بدون برآورده‌شدنِ این نیاز امکان‌پذیر نیست. خداوند عهده‌دار روزی‌رسانی شده و در قرآن کریم به تضمین روزی‌ها وعده داده است؛ ازسوی‌دیگر، درنگ در زندگی انسان‌ها این حقیقت را آشکار می‌سازد که گونه‌ای نابرابری در میزان بهره‌مندی از روزی میان آنها وجود دارد. ناشناخته‌ماندنِ فلسفه وجودی این امر، شبهه‌هایی را ایجاد کرده و باعث لرزش پایه‌های ایمان به عدل الهی در این گروه شده است.

ازآنجاکه پرداختن به این مسئله بدون بررسی پیوند این تفاوت‌ها با عدالت الهی نافرجام خواهد ماند، در این نوشتار افزون بر بیان مفهوم رزق و ارائه تفسیر صحیح از وعده تکفل روزی‌ها، فلسفه گونه‌گونی روزی‌ها و سازگاری این مقوله با عدالت الهی بررسی شده می‌شود.

واژگان کلیدی: رزق، تفاوت، عدالت، حکمت، مصلحت، قرآن کریم.

طرح مسئله

هرگاه سخن از «انسان» به‌میان می‌آید، «نیازمندی‌های او» از نخستین مسائلی است که از ذهن می‌گذرد. در میان گستره نیازهای بشری، شماری اهمیتِ ویژه دارند و برآورده ‌شدن آنها شرط لازم (نه کافی) ادامه یافتنِ حیات تلقی می‌شود. نیاز آدمی به رزق و روزی از بارزترین نیازهای ویژه و نخستین او بشمار می‌آید که برطرف نشدنِ آن می‌تواند انسان را در سراشیبی نابودی قرار دهد.

بقای آدمی منوط به بهره‌مندی وی از روزی می‌باشد و فراهم نشدنِ آن از جانب خداوند حکیم با حکمت او منافات دارد. شایسته نیست خداوند انسان را بیافریند، اما نیازهای او را درنظر نگیرد و بدون آنکه اسباب ادامه حیاتش را فراهم آورد، او را به حال خود رها سازد. به بیان بهتر، آگاهی خداوند از همه نیازهای بشر، به‌ویژه نیاز وی به روزی، اقتضای مقام ربوبی پروردگار می‌باشد. ازاین‌رو در قرآن کریم به تضمین و تکفل روزی‌ها وعده داده شده است.

ازسوی‌دیگر، بهره‌مندی افراد از این نیازِ همه‌گیر، «برابر» نیست و برخی دارای «روزی اندک» و گروهی بهره‌مند از «روزی گسترده» هستند. حال با درنظرگرفتنِ وعده پروردگار در قرآن کریم مبنی‌بر تضمینِ روزی‌ها، حکمت این تفاوت‌ها چه می‌تواند باشد؟ آیا به‌راستی این تفاوت‌ها با عدالت الهی سازگار است؟ این پژوهش درپی آن است تا ضمن پاسخ به این پرسش‌ها، فلسفه عدم بهره‌مندی همگان از روزی سرشار را نیز واکاوی کند.

بررسی مفهوم «رزق»

آرا عالمان لغت درباره مفهوم «رزق» نشان می‌دهد که این واژه از نگاه آنان به معانی گوناگونی مانند: «آنچه از آن سود می‌برند» (جوهری، 1407: 4 / 1481؛ فیروزآبادی، 1407: 1144) «عطا و بخشش» (ابن‌فارس، 1415: 401؛ راغب اصفهانی، 1381: 351؛ حسینی کفوی، 1413: 654) «غذا و معاش» (زحیلی، 1424: 6 / 326؛ مصطفی، بی‌تا: 1 / 342) «نبوت و علم» (قرشی، 1372: 3 / 82) و ... تعبیر شده است.

در جمع‌بندی این آرا می‌توان معنای «رزق» را این‌گونه تقریر کرد: «رزق» عطا و بخششی است که از آسمان فرود آمده است و موجود زنده برای ادامه حیات خود، به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم از آن بهره‌مند می‌گردد.

این تعریف، تنها مادیات را دربرنمی‌گیرد و اگر مردم واژه «رزق» را منحصر در امور مادی و به‌خصوص «خوراکی‌ها» تصور می‌کنند، از باب تغلیب و از آن جهت است که کاربرد این واژه در امور مادی ملموس‌تر است؛ آن‌گونه که از تعریف جامعِ یادشده درباره «رزق» برداشت می‌شود، این واژه را هرگونه تفسیر کنیم، شرطِ «انتفاع و بهره‌مندی» از آن به قوت خود باقی خواهد ماند؛ (ابن‌خلدون، بی‌تا: 381) مادامی‌که بهره‌مندی از روزی، میسر و ممکن نباشد، به‌کارگیری تعبیر «رزق» ناصواب خواهد بود.

پس «وسعت و تنگی رزق» و «کثرت مال» دو مقوله جدا از یکدیگر می‌باشند (عیاشی، بی‌تا:‌1 / 239) و نباید آنها را یکی قلمداد کرد.

شنبه 11 آبان 1392  8:33 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:حکمت گونه‌گونی روزی‌ها از دیدگاه قرآن

تفاوت روزی‌ها

بهره‌مندی نابرابر همگان از روزی، مسئله‌ای است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است: أ‌َهُمْ یقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَ بِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَینَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّ نْیا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض‌ٍ دَرَجَاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْر‌ِیا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ. (زخرف / 32)

آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا میان‌شان تقسیم کردیم و برخی را بر گروهی برتری دادیم تا دیگران را به خدمت گیرند؛ و حال آنکه رحمت پروردگارت از آنچه جمع‌آوری می‌کنند، بهتر است.

فقره دیگری که این مقوله در آن بازتاب یافته، این آیه است: «وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْض‌ٍ فِی الرِّزْق‌ِ فَمَا الَّذ‌ِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی ر‌ِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أ‌َیمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاءٌ أ‌َفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یجْحَدُونَ؛ (نحل / 71) و خداوند روزی برخی شما را بر گروهی دیگر برتری داده؛ اما آنها که برتری داده شده‌اند، حاضر نیستند از روزی خود به بردگان‌شان بدهند و همگی در آن برابر گردند؛ آیا نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟!»

اگرچه هنگام سخن گفتن درباره «رزق» این واژه در نگاه نخست به «روزی‌های مادی» منحصر می‌گردد، نصّ این آیه چنین اذعانی نداشته و خدای سبحان این واژه را در معنای عام آن به‌کار گرفته است؛ بدین‌ترتیب، تلقی معنای خاص از واژه رزق و تفسیر آن به مقوله‌هایی مانند «مال و ثروت» و به‌طورکلی «روزی‌های مادی»، تلقی صحیحی به‌نظر نمی‌رسد؛ ازاین‌رو می‌توان فراگیری این واژه در آیه را چنان گسترده دانست که روزی‌های معنوی را نیز شامل شود و حوزه‌هایی چون زیرکی و نادانی، زیبایی و زشتی، خردمندی و بی‌خردی، تندرستی و بیماری و حتی نام نیکو و نام زشت را نیز دربرگیرد.

در تفسیر مفاتیح الغیب آمده است: مسئله تفاوت روزی‌ها همچون «دریایی» می‌ماند که کرانه و ساحلی ندارد! بر این اساس، این مقوله دارای چنان گستردگی‌ است که اگر انسان در آن سیری نماید، شگفتی‌اش افزون هم خواهد شد. (رازی، 1420: 20 / 243) اکنون باید فلسفه وجودی این گونه‌گونی در رزق واکاوی شود.  در این زمینه چند دلیل شمرده شده است:

1. عامل بقای آفرینش

اگر خداوند به همگان روزی همسان بدهد، دیگر نه «ارباب» معنا دارد و نه «برده»، نه «رئیس» و نه «مرئوس» و نه «مستمند» و نه «متموّل» (شوکانی، 1420: 4 / 663) در چنین نظامی که همه افرادش به‌لحاظ بهره‌مندی از روزی با هم برابرند، جز فساد، زوال و تباهی باقی نخواهد ماند. زمخشری (538 ـ 467 ق) در زمره عالمانی است که «حفظ نظام آفرینش» را دلیل تفاوت روزی‌ها دانسته است؛ وی در تفسیرِ آیه شریفه: «أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ ...» (زخرف / 32) آورده است:

خداوند کسی است که معیشت را میان مردمان تقسیم نمود و آن را بر ایشان تقدیر کرد و مدبرانه و عالمانه، احوال مردمان را با روزی و معیشت‌شان تدبیر فرمود. اما آنها را «برابر» قرار نداد؛ بلکه در مورد روزی آنها تفاوت قائل شد و منزلت مردمان را گوناگون تعیین نمود؛ ازاین‌رو برخی آنها را «توانمند» و برخی دیگر را «ناتوان»، شماری از آنها را «توانگر» و شماری دیگر را «نیازمند»، گروهی را «ارباب» و بقیه را «برده» مقرّر فرمود؛ تا هریک برای برآورده شدنِ نیازهایش به دیگری روی ‌آورده، در سختی‌ها از دیگری استمداد گیرد و هرکدام دیگری را در کارهایش رام خود سازد؛ تا [غنی و فقیر] از این راه در کنار هم زندگی کرده، پشتیبان یکدیگر باشند و به خواسته‌های خود دست یابند. (1407: 4 / 248)

و در خاتمه این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند: اگر خداوند آنها را بدون آنکه در تسخیر یکدیگر درآورد، به حال خودشان رها سازد و از تدبیر امورشان روی برتابد، «تباه» شده، «هلاک» خواهند گردید. (همان؛ نیز ر.ک: رازی، 1420: 27 / 630)

بر این اساس، خداوند مدبرانه و حکیمانه، روزی‌ها را نابرابر قرار داده تا برخی از مردم توانمند و برخی دیگر ناتوان باشند و از این رهگذر، گروهی را در تسخیر گروه دیگر درآورد. (فیض کاشانی، 1415: 1 / 447) اگر بنا باشد در جامعه‌ای همگان از روزی هم‌اندازه بهره‌مند شوند، دیگر انگیزه‌ای برای پیشرفت باقی نمانده، این مفاهیم، معنای خود را از دست خواهند داد؛ در چنین وضعیتی، ناکارآمدی عناصری مانند تلاش و کسب و کار در افزایش و کاهش روزی‌ها به باوری فراگیر تبدیل می‌شود (جمالی‌زاده، 1389: 56) که با نهادینه شدنِ این باور ازیک‌سو و افزون شدنِ این اعتقاد که انسان در دستیابی به روزی خود هیچ دخالتی ندارد و هرگونه نقش‌آفرینی در آن منتفی می‌باشد ازدیگرسو، رفته‌رفته پدیده شومِ «رکود و خمود» بر جامعه سایه خواهد افکند و چنین جامعه‌ای راه سقوط و فروپاشی را با شتاب خواهد پیمود.

نکته دیگر اینکه، نیازمندی افراد جامعه انسانی به یکدیگر، علاوه بر حفظ بقای نظام آفرینش، بی‌نیازی خداوند را نیز مبرهن نموده، یگانگی و وحدانیت او را به اثبات می‌رساند. (بحرانی، 1416: 4 / 857) به دیگر سخن، مفهوم بی‌نیازی ازجمله مفاهیمی است که دراثر به فعلیت رسیدنِ مفهومِ مخالف آن معنا خواهد یافت. در جامعه‌ای که نیازمندی در آن مفهومی غریب بشمار آید، ارزش و مزیت بی‌نیازی درک نخواهد شد. ازاین‌رو خداوند از راه نیازمند نمودنِ نوعِ بشر (طوسی، بی‌تا: 10 /38)، فضیلت بی‌نیازی را تنها در وجود خود منحصر نموده که این ویژگی در راستای اثبات یگانگی وی کارآمد می‌باشد.

2. بستر تجلی آزمون الهی

فرازهای پُرشماری از کلام وحی بر جزمیتِ وقوع آزمون‌های الهی تأکید دارند. هرگاه سخن از آزمون به‌میان می‌آید، ابزارها و شرایط برگزاری آن، ذهن را مشغول می‌سازد؛ ازجمله بایسته‌ها در به فعلیت رسیدنِ آزمون، وجود ظرف و مجرایی است که آزمون از بستر آن بروز یابد. مقوله تفاوت روزی‌ها ازآن‌رو که شمولیت دارد، یکی از مهم‌ترین بسترهای وقوع این مهم می‌باشد. (سیوطی، 1404: 4 / 124؛ طبرسی، 1413: 2 / 224)

هرچند تفاوت روزی‌ها مایه ابتلا بوده، هردو گروهِ توانگر و نیازمند به‌واسطه آن سنجیده می‌شوند، آزمون هریک به فراخور احوال‌ آنها خواهد بود؛ توانگران از طریق بخشش و دهش (زمخشری، 1407: 2 / 620) به نیازمندان و دستگیری از آنان آزمایش می‌شوند. محل ابتلای مستمندان نیز صبر و بردباری (حقی بروسوی، بی‌تا: 7 / 38) و پرهیز از ناشکری و ناسپاسی به درگاه الهی خواهد بود.

البته آزمون‌های الهی، بدان جهت انجام می‌شود که انسان به حال حقیقی خویش پی برده، از جایگاه خود در مسیر عبودیتِ پروردگار و فرمان‌برداری از ذات احدیت شناخت پیدا کند؛ وگرنه خداوند به همه احوال انسان، چه پیش از آزمون و چه پس از آن اشراف کامل دارد و در جهان آفرینش چیزی بر خداوند پوشیده نیست تا درپی رفع ابهام از آن برآید. (بحرانی، 1412: 1 / 462)

نکته دیگر اینکه غافلان و ناآگاهان، گشایش روزی را نشانه برتری تلقی نموده، روزی اندک را نشانه حقارت و خواری برمی‌شمارند. (طریحی، 1375: 3 / 448) قرآن کریم ضمن گزارشِ باورِ یادشده از زبان این دسته، این تفکر را با استفاده از لفظ «کَلّا» مردود اعلام می‌کند. (فجر / 17 ـ 15)

علامه فضل‌الله با کشیدن خط بطلان بر این باور، تفاوت روزی‌ها را بستری مناسب برای جریان یافتن آزمون الهی برشمرده، در تفسیر آیه شریفه «قُلْ إ‌ِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ وَلَکِنَّ أ‌َکْثَرَ النَّاس‌ِ لَا یعْلَمُونَ» (سبأ / 36) می‌نویسد:

گشادگی روزی، امتیازی را برای غنی و کمبود و تنگی آن، حقارتی را بر فقیر ثابت نمی‌کند؛ چه اینکه، هر دو وضعیت (تنگیِ روزی و گشادگی آن) ازجانب خداوند ایجاد شده و درحقیقت، تفاوت روزی‌ها و قبض و بسط آنها از اختلاف حرکت «حکمت» سرچشمه می‌گیرد؛ آن هم بدان سبب که این وسعت و مضیقت‌ها به «صلاح» صاحبان آنها می‌باشد؛ چه اینکه، گاهی نیازمندی و فقر، به‌جهت آزمودنِ فقیر است تا خداوند از این طریق، صبر و ایمانش را آزموده و در نتیجه «درجه‌اش» را ارتقا دهد؛ که مسلماً ضیق روزی برای چنین فردی خیر و نیکی تلقی می‌شود؛ اما در مقابل، گاهی استغنا و توانگری برای آزمایش و سنجش شکر و تقوای توانگر است؛ که اگر شکرگزار نباشد، «درجه‌اش» پایین آمده و همچون شرّی گردنش را خواهد گرفت. (1419: 19 / 56) بنابراین مقوله گونا‌گونی روزی‌ها غیر مرتبط و جدای از مقوله فضایل انسانی می‌باشد.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:34 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:حکمت گونه‌گونی روزی‌ها از دیدگاه قرآن

3. مصلحت آفریدگان

خداوند برپایه مصلحت بندگان، روزی آنان را مقدر فرموده و هر پدیده‌ای در این عالم، برپایه نظامی دقیق و حکیمانه شکل گرفته است. در اندیشه اسلامی، «حکمتِ پروردگار» امری مسلم می‌باشد (دانش، 1389: 84) که منشأ ظهور هر حرکت و خاستگاهِ آفرینش هر آفریده‌ای تلقی می‌گردد. خداوند از انجام فعل بیهوده مبراست و هریک از پدیده‌های این عالم با هدفی الهی ایجاد شده‌اند و مشیت و اراده پروردگار، برپایه تدبیر حکیمانه‌اش جاری می‌گردد. (صدرالدین شیرازی، 1383: 4 / 230؛ مازندرانی، 1421: 3 / 270؛ مجلسی، 1370: 2 / 155)

ازسوی‌دیگر، مقام ربوبی خداوند این‌گونه اقتضا می‌کند که حکمتش همواره برپایه مصلحتی (ابن‌کثیر دمشقی، 1419: 5 / 66) جریان یابد؛ (رازی، 1420: 20 / 330) ازاین‌رو تفاوت روزی‌ها نیز همچون سایر امور عالم، در گستره حکمت الهی و با اشراف کامل خداوند پدید می‌آید. یکی از دلایل تفاوت روزی‌ها نیز حکمت آفریدگار است که برپایه صلاح بندگان جاری می‌گردد. (خطیب بغدادی، بی‌تا: 6 / 15 ـ 14؛ طبرسی، 1412: 9 / 40)

از مجموع سخنان پیش‌گفته، صحت این ادعا ثابت می‌شود که مؤثر اصلی در عرصه تقدیر ـ و به‌تبعِ آن تفاوتِ روزی‌ها ـ حکمت آفریننده و مصلحت بنده می‌باشد. مقام خداوندی، آگاهی به احوال همه بندگان را اقتضا می‌کند (طباطبایی، 1389: 13 / 88) و او در افاضه روزی به هریک از ایشان، مصلحتِ او را درنظر می‌گیرد. بنابراین می‌توان نتیجه‌ گرفت:

اولاً: بر همگان لازم است نسبت‌به آن روزی که برای آنها مقدر شده، خشنود و تسلیم قضای الهی باشند. (مطهری، 1371: 97) این‌گونه اعتقاد راسخ و قطعی به حکمت و تدبیر الهی که نتیجه‌اش «توکل و اعتماد» به خداست، (نیشابوری، 1406: 460) ترس از فقر را از میان می‌برد.

ثانیاً: آنچه خداوند برپایه حکمتِ مصلحت‌سنجش برای هرکس مقرر فرموده است، قطعی می‌باشد و تغییر در آن راه نخواهد داشت؛ هرچند وی همه عناصر آفرینش را در جهت زیادت یا نقصانِ آن بسیج نماید. (ابن‌حمید، 1408: 214)

تفاوت روزی‌ها؛ اثبات عدالت الهی یا نفی آن

اگر اختلاف روزی‌ها با اشراف خداوند و ازجانب او ظهور می‌یابد، آیا تفاوت شگفت‌آورِ روزی‌ها با عدل و دادِ الهی سازگار است؟ خداوند در قرآن کریم به تضمین و تکفل روزی‌ها وعده داده است: وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأ‌َرْض‌ِ إ‌ِلَّا عَلَى اللَّهِ ر‌ِزْقُهَا وَیعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَاب‌ٍ مُبِین‌ٍ. (هود / 6) هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست؛ مگر آنکه خداوند آرامگاه و ودیعت جایش را می‌داند و همه چیز در کتاب مبین ثبت است.

این وعده پروردگار سبب شده تا برخی خیال کنند خداوندِ روزی‌رسان باید بهره‌ همه در رزق را مساوی گرداند که بطلان آن ثابت شد. افزون بر این، وعده تضمین و تکفل روزی‌ها، در اندیشه گروهی دیگر، تلقی‌ طلب‌کارانه‌ای پدید آورده است؛ از نگاه این دسته، روزی‌رسانی به انسان، امری واجب برعهده خداوند تلقی می‌گردد. بنابر چنین نگرشی، افزون بر آنکه فرایندِ روزی‌رسانی، الزامی آشکار بر خداوند است، تفاوت افراد در بهره‌مندی از روزی‌ها نیز گونه‌ای تبعیض به‌حساب می‌آید.

ازاین‌رو این باور در غایتِ خود، اختلاف روزی‌ها را منافی با عدالت الهی ارزیابی می‌کند سرزدنِ آن از ذات حضرت حق را از مقوله ارتکاب «قبیح» برمی‌شمرد. بطلانِ این تلقی نیز روشن است. اگرچه این وعده پروردگار، گونه‌ای وجوب را به ذهن متبادر می‌سازد (تمیمی آمدی، 1405: 2 ـ 1 / 86)، ازآنجاکه مجازات خداوند و نفوذ هرگونه زیان در وجودش ممکن نیست، تصور امر واجب برعهده خداوند نیز محال است؛ ازاین‌رو غزالی تصریح می‌کند:

برخی بر این باورند که آفرینش و مکلف شدنِ پس از آن بر خداوند واجب است؛ اما برهانِ حق در این مورد آن است که بگوییم: سخن کسی که می‌گوید: آفرینش و تکلیفِ پس از آن بر خداوند واجب است، مفهوم نیست؛ ازاین‌رو مفهوم این واژه نزد ما عبارت است از: آنچه برای تارک آن زیان‌آور باشد؛ چه زیان دنیایی و چه آخرتی. یا به دیگر سخن، واجب عبارت از هر چیزی است که نقیضش محال باشد و حال آنکه، زیان در حقِ خداوندِ بلندمرتبه محال است. (1421: 198 ـ 197)

مقوله وجوب درباره موجودی قابل تصور است که اگر از وجوب عدول نمود، متضرر شود و امکان مجازاتِ وی وجود داشته باشد؛ درحالی‌که وجود خداوند مبرای از زیان و گرفتاری در سختی مجازات است؛ ازاین‌رو روزی‌رسانی، تفضّل خداوند است، نه امر واجبی برعهده او؛ به‌علاوه اینکه، اگر بر وجوب عهده‌داری این امر ازسوی خداوند اصرار شود، این مقوله از قبیل وجوب کلامی بشمار خواهد آمد، نه وجوب فقهی.

بر این اساس، آن‌گونه که از معنای تفضل برمی‌آید، نابرابری در مقوله تفضل قابل تصور بوده، محال نمی‌باشد؛ چه اینکه، تفضل‌کننده به‌دلخواه خود، سهم دسته‌ای را افزون و سهم گروهی را اندک مقرر می‌نماید. با وجود اثبات روزی‌رسانی تفضلی (نه وجوبی) ازسوی خداوند، انجام فعل عبث از او محال است و آنچه انجام می‌دهد، برپایه حکمت می‌باشد؛ چه فهم این حکمت‌ها برای بندگان حاصل شود و چه به چنین معرفتی دست نیابند. (احمدی و پورطالمی، 1389: 25)

اگرچه ثابت شد که حکمت پروردگار براساس مصلحت و منفعت آدمی جریان می‌یابد، از اینکه کدام عنصر، صلاحِ او را رقم می‌زند، سخنی به‌میان نیامد. بررسی آرا ارائه‌شده در این‌زمینه نشان می‌دهد استعداد و ظرفیت انسان، عامل تعیین‌کننده مصلحت وی می‌باشد: «بدون شک، اختلافی که در میان انسان‌ها از نظر بهره‌های مادی و درآمدها وجود دارد، قسمت مهمش به تفاوت استعدادهای آنها مربوط است». (مکارم شیرازی و همکاران، 1377: 11 / 312)

عده‌ای تفاوت استعدادها و از پی آن تفاوت در روزی‌ها را برنمی‌تابند؛ اما باید این باور در سرشت انسان نهادینه شود که استعدادهای مختلف، امری انتخابی و اختیاری نیست؛ بلکه لازمه دوام نظام آفرینش تلقی می‌شود. تفاوت استعدادها، خاستگاه سلیقه‌ها و قرایح گونا‌گون بشمار می‌آید و تفاوت سلیقه‌ها سبب بروز و ظهور انگیزه‌ها، رفتارها و گفتارهای متفاوت خواهد شد؛ به بیان بهتر، اگر جهانی را فرض کنیم که همه آفریدگان آن دارای استعدادهای یکسان باشند، آن‌گاه در چنین جهانی:

1. یکایک افراد این جامعه از روزی یکسان بهره‌مندند؛

2. همگان انگیزه‌ای واحد دارند؛

3. از همگان رفتار یکسان سرمی‌زند؛

4. گفتار افراد این جامعه برابر است؛ ...

دستاورد چنین جامعه‌ای یکنواختی خواهد بود و سرشت انسان که تنوع‌طلب است، این یکنواختی را برنمی‌تابد؛ ازاین‌رو فرجام چنین نظامی جز تباهی و انحطاطِ زودرس نخواهد بود. از برآیند مطالبِ پیش‌گفته برمی‌آید که تفاوت افراد بشری در استعدادها و توانمندی‌ها طبیعی و ذاتی است و نه‌تنها نابخردانه تلقی نمی‌شود، به‌طور کامل پسندیده است و هر انسانِ حقیقت‌نگر بر عقلانی و منطقی بودنِ آنها صحه می‌گذارد؛ اما برخی تفاوت‌ها مصنوعی است و هیچ خرد سلیمی آنها را تأیید نمی‌کند.

بخشی از تفاوت‌های جسمی و روحی مردم با یکدیگر، معلول اختلاف طبقاتی و مظالم اجتماعی یا سهل‌انگاری‌های فردی است که هیچ‌گونه پیوندی با دستگاه آفرینش ندارد و با از میان رفتنِ نظام طبقاتی و فراگیری عدالت اجتماعی در سطح جامعه برچیده خواهند شد. شریعت اسلامی هیچ‌گاه و در هیچ‌زمان این‌گونه تفاوت‌ها را تأیید نکرده است. (همان: 3 / 366 ـ 365)

بنابراین اگر اختلاف انسان‌ها در ساختمان روحی و جسمیِ وجودشان طبیعی و ازجانب آفریننده ایجاد شده باشد، مقتضای حکمت و مصلحت‌سنجی پروردگار است و عدالت هیچ‌گاه نمی‌تواند از حکمت جدا باشد؛ اما تفاوت‌های ساختگی در این مقوله جای نداشته، به ضعف و ناتوانی حکومت‌ها در برقراری عدالت اجتماعی بازمی‌گردد.

با توجه به اثبات این حقیقت که ظرفیت و استعداد طبیعی و ذاتی افراد گوناگون است، مصلحتِ آنان با هم تفاوت دارد و ازآنجاکه حرکتِ حکمت الهی برپایه مصلحتِ بشر است، خواستِ خداوند برای هریک از افراد بشر، مختص خود او می‌باشد؛ بر این اساس، روزی هرکدام با دیگری تفاوت دارد و این نه‌تنها با عدالت الهی منافاتی ندارد، ازآنجاکه بنابر مصلحت آنان افاضه می‌گردد، تأییدکننده آن نیز می‌باشد.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:35 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:حکمت گونه‌گونی روزی‌ها از دیدگاه قرآن

فلسفه عدم بهره‌مندی همگان از روزی فراوان

از آموزه‌های قرآن کریم چنین برداشت می‌شود که گنجینه‌های نعمت الهی به‌حدی فراوان است که می‌تواند روزی گسترده‌ای را برای تک‌تک افراد فراهم نماید. (حجر / 21) اکنون این پرسش به ذهن می‌آید که چرا خداوند، روزیِ سرشارِ خود را بر انسان‌ها نمی‌گشاید و آنها را از بسطِ بی‌حدّوحصرِ روزی محروم می‌دارد؟

پیش‌تر ثابت شد که هرآنچه در نظام آفرینش حادث می‌شود، برپایه حکمت و مصلحت الهی می‌باشد؛ ازسوی‌دیگر، تفاوت روزی‌ها نیز از این قاعده بیرون نیست؛ پس عدم بارشِ سیل‌آسای روزی ـ به‌رغم بی‌انتها بودن و پایان‌ناپذیری گنجینه فضل و رحمت پروردگار ‌ـ بی‌سبب نبوده، حکمت و مصلحتی دارد.

در بیان این حکمت و مصلحت می‌توان از کتاب الهی کمک گرفت:وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأ‌َرْض‌ِ وَلَکِنْ ینَزِّلُ بقَدَر‌ٍ مَا یشَاءُ إ‌ِنَّهُ بعِبَادِهِ خَبیرٌ بَصِیرٌ. (شوری / 27) و اگر خداوند عطایش را بر بندگانش توسعه می‌داد، در زمین ستم می‌کردند؛ اما او آنچه را بخواهد، به‌اندازه‌ای معین نازل می‌کند؛ همانا او به بندگانش آگاه و بیناست.

با توجه به وجودِ کشش‌ها و گرایش‌های زیاده‌طلبانه و برتری‌جویانه در سرشت آدمی، روزی گسترده و باریدن نعمت و رحمت و برکت بر انسان، رذایل اخلاقی نهفته در نهادِ او همچون خودبزرگ‌بینی را برمی‌انگیزد (رازی، 1420: 27 / 599؛ نیز ر.ک: قرشی، 1372: 3 / 86 ـ 85) و بساط ستمگری و نافرمانی را می‌گستراند. (قمی، 1387: 2 / 276) بر خداوند قبیح است که ازیک‌سو، انسان‌ها را به فرمان‌برداری از خود امر کند و ازسوی‌دیگر، بساط نافرمانی را میان آنان بگستراند. ازاین‌رو خداوند ازسرِ حکمت و مصلحت‌سنجی خویش، از بروز چنین اختلالی پیش‌گیری نموده و به‌سبب آگاهی کامل از احوال بندگان، با درایتی حکیمانه روزی هریک از آنان را تقدیر فرموده است.

نتیجه

فلسفه پیدایش تفاوت‌ در رزق انسان‌ها، حفظ نظام آفرینش، آزمودن صبر و شکرِ مستمند و توانگر و ملاحظه مصلحت آفریدگان می‌باشد. ازآنجاکه روزی براساس تفضل پروردگار به انسان عطا می‌شود، کسی بر خداوند حقی نداشته، اجازه اعتراض ندارد.

ازسوی‌دیگر، حکمت پروردگار، برپایه صلاحِ بندگان جریان می‌یابد و عاملِ تعیین‌کننده در مصلحت و منفعتِ آدمی نیز استعدادها و ظرفیت‌های طبیعی و ذاتی افراد است و آنچه در جرگه مصنوعیات قرار می‌گیرد و محصول مظالم اجتماعی شمرده شود، از این مقوله بیرون خواهد بود.

ازاین‌رو تفاوت روزی‌ها، نه‌تنها منافی عدالت الهی نیست، مؤید آن قلمداد می‌شود؛ چه اینکه عدالت الهی اقتضا می‌کند هرکس به اندازه صلاحش از روزی بهره گیرد. ضمن اینکه بر خداوند قبیح است همگان را از روزی واسع بهره‌مند نماید؛ زیرا در این‌صورت از یک‌سو، تفاوتِ ظرفیت انسان‌ها را در بهره‌مندی از روزی لحاظ نکرده است و عدالتش با چالش مواجه می‌شود و ازسوی‌دیگر، بهره‌مندی همگان از روزی فراوان، آنان را فاسد نموده، به طغیان و نافرمانی خواهد کشاند. این امر با فلسفه آفرینش انسان، یعنی بندگی و عبودیت منافات دارد.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. نهج‌البلاغه، 1379، ترجمه محمد دشتی، قم، مشرقین.

3. ابن‌حمید، ابومحمد عبد، 1408 ق، المنتخب من مسند عبد بن حمید، قاهره، مکتبة السنة.

4. ابن‌خلدون، عبدالرحمان بن محمد، بی‌تا، مقدمه ابن‌خلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

5. ابن‌فارس، احمد، 1415 ق، معجم المقائیس فی اللغة، بیروت، دارالفکر.

6. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، 1419 ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة.

7. احمدی، فهیمه و منیرالسادات پورطالمی، 1389، «آسیب‌شناسی عبادت از منظر قرآن و حدیث»، فدک (فصل‌نامه علمی ـ پژوهشی دین‌پژوهی و کتاب‌شناسی قرآنی)، ش 1، ص 27 ـ 11.

8. بحرانی، ابن‌میثم، 1412 ق، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

9. بحرانی، سیدهاشم، 1416 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.

10. برقی، احمد بن محمد بن خالد، 1413 ق، المحاسن، قم، المجمع العالمی لاهل البیت.

11. تمیمی آمدی، علی بن محمد، 1405 ق، الاِحکام فی اصول الاَحکام، بیروت، دارالکتب العلمیة.

12. جمالی‌زاده، حسین، 1389، «جایگاه کار در زندگی انسان»، فدک (فصل‌نامه علمی ـ پژوهشی دین‌پژوهی و کتاب‌شناسی قرآن)، ش1، ص 74 ـ 55.

13. جوهری، اسماعیل بن حماد، 1407 ق، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت، دارالعلم للملایین.

14. حسینی کفوی، ابوالبقاء، 1413 ق، الکلیات معجم فی المصطلحات و الفروق اللغویة، بیروت، مؤسسة الرسالة.

15. حقی بروسوی، اسماعیل، بی‌تا، روح البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالفکر.

16. خطیب بغدادی، احمد بن علی، بی‌تا، تاریخ بغداد أو مدینة السلام، بیروت، دارالکتب العلمیة.

17. دانش، جواد، 1389، «تأثیر فضایل و رذایل اخلاقی در معرفت الهی از دیدگاه ملاصدرا»، پژوهشنامه علمی ـ پژوهشی فلسفه دین (نامه حکمت)، ش 15، ص 100 ـ 77.

18. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

19. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1381، مفردات الفاظ القرآن، دمشق و بیروت، دارالتعلم و دارالشامیة.

20. زحیلی، وهبة، 1424 ق، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، دمشق، دارالفکر.

21. زمخشری، محمود بن عمر، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی.

22. سیوطی، جلال‌الدین، 1404 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی.

23. شوکانی، محمد بن علی، 1420 ق، فتح‌القدیر، بیروت، دارالکتاب العربی.

24. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم ، 1383، شرح اصول کافی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

25. طباطبایی، سید محمدحسین، 1389، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

26. طبرسی، احمد بن علی، 1413 ق، الاحتجاج، قم، اسوه.

27. طبرسی، فضل بن حسن، 1412 ق، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

28. طریحی، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین و مطلع النیرین، تهران، مرتضوی.

29. طوسی، محمد بن حسن، بی‌تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

30. عیاشی، محمد بن مسعود، بی‌تا، تفسیر العیاشی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة.

31. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، 1421 ق، الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت، دار و مکتبة الهلال.

32. فضل‌الله، سیدمحمدحسین، 1419 ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر.

33. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، 1407 ق، القاموس المحیط، بیروت، مؤسسة الرسالة.

34. فیض کاشانی، ملا محسن، 1415 ق، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر.

35. قرشی، سیدعلی‌اکبر، 1372، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

36. قمی، علی بن ابراهیم، 1387، تفسیر القمی، نجف، منشورات مکتبة الهدی.

37. مازندرانی، ملا محمد صالح، 1421 ق، شرح اصول الکافی للمازندرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

38. مجلسی، محمد باقر، 1370، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

39. مصطفی، ابراهیم، و ... ]دیگران[، بی‌تا، المعجم الوسیط، استانبول، المکتبة الاسلامیة.

40. مطهری، مرتضی، 1371، انسان و سرنوشت، تهران، انتشارات صدرا.

41. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1377، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

42. نیشابوری، محمد بن فتال، 1406 ق، روضة الواعظین، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

منبع: فصلنامه اندیشه نوین - شماره 29

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:38 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها