دیدگاهها
این آیه به ریشه منی اشاره دارد، به این معنا که منی از صلب و ترائب سرچشمه میگیرد. سوره اعراف، آیه 172 نیز به منشاء منی اشاره دارد. در این آیه آمده است: *وَإِذْ أَخَذَرَبُّکَ مِن بَنِیآدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ...*؛ «وهنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت».
مفسران با توجه به مصداقها و احتمالها در مورد واژه «صلب و ترائب»، احتمالات گوناگونی بیان میکنند؛ منی از میان پشت و روی او خارج میشود، که با توجه به هیجانات کل بدن، میتوان گفت منی از تمام بدن خارج میشود (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ذیل آیه)؛ یا کل بدن بین استخوان سینه و پشت واقع شده است (طباطبایی، همان، ذیل آیه)). مشهور و موافق علم و لغت این است که آب منی از بین ستون فقرات پشت و دو استخوان ران پا (محل آلت تناسلی) خارج میشود. (معرفت، همان، 6، 64؛ دیاب و قرقوز، همان، 32).
قرآن برای حفظ عفت کلام، بعضی از مسائل جنسی را با کنایه، تشبیه و تمثیل بیان میکند و از طرح مستقیم آن خودداری میورزد. از این رو برای پرهیز از بردن نام آلت تناسلی، به صورت کنایه واژه «ترائب» یعنی دو استخوان جلوی بدن مرد را به کار برده است.
برخی صاحب نظران درباره منشاء منی میگویند: «وقتی به کتب لغت مراجعه میکنیم، محل منی را صُلب و ترائب میدانند که مربوط به قسمت پشتی و قدامی ستون فقرات است، یعنی جای اولیهای که بیضه و رحم قرار میگیرند. (قبل از شش ماهگی جنین، بیضه و تخمدان هر دو در پشت قرار دارند و پس از شش ماهگی در جنس نر هر دو به پایین کشیده شده و در پوسته بیضه قرار میگیرند و به وضع عادی در میآیند و در جنس ماده نیز مختصر جابجا شده و در دو طرف پهلو محاذی لولههای رحم جایگزین میشوند» (پاکنژاد، همان، 1، 240).
برخی دیگر مینویسند: «منی مرد که از میان صُلب و ترائب (استخوان پاها) او خارج میشود، در تمام نقاط و مجاری عبور منی ـ از نظر کالبد شکافی ـ در محدوده صُلب و ترائب (استخوان پاها) قرار دارند. غدد کیسهای پشت پروستات (که ترشحات آنها قسمتی از منی را تشکیل میدهد) نیز در این محدوده قرار دارند، پس میتوان گفت منی از میان صلب مرد به عنوان یک مرکز عصبی ـ تناسل امر کننده ـ و ترائب او به عنوان رشتههای عصبی مأمور به اجرا، خارج میشوند» (دیاب و قرقوز، همان، 32، با تلخیص).
نتیجه
با توجه به کتب لغت، نظر مفسران و دیدگاههای دانشمندان، میتوان گفت «صلب» به معنای پشت مرد، به عنوان یک مرکز عصبی، و «ترائب» به معنای ما بین دو استخوان ران است که کنایه از دستگاه تناسلی مرد میباشد، پس آیه «صُلب وترائب» با نظرات دانشمندان جنینشناسی و سایر رشتههای علوم پزشکی روز همخوانی دارد. پس تعارضی بین یافتههای علوم پزشکی با آیه صلب و ترائب وجود ندارد.
با این حال آیا میتوان آن را «اعجاز علمی» دانست؟ به نظر میرسد مسئله خروج منی از بدن انسان و دستگاه تناسلی که بین پشت و دو استخوان جلوی بدن است، تا حدودی برای بشر حسپذیر بوده است، لذا آیه بالا را نمیتوان در ردیف اعجاز علمی قرآن دانست، بلکه یکی از «اشارات علمی قرآن» است (رضایی اصفهانی، محمدعلی، همان، 2، 445 ـ 457).
4 ـ امکان آگاهی از جنس جنین در قرآن و علم
ظاهر بعضی آیات گویای این است که آگاهی از جنس جنین مخصوص خداوند است (رعد/ 8) و انسان قادر نیست از آن اطلاعی پیدا کند، در حالی که امروزه با پیشرفت علم پزشکی، تشخیص آن برای انسان ممکن است، پس در این مورد بین علوم و قرآن تعارض وجود دارد.
بررسی
قرآن آگاهی از جنس جنین در رحم را مخصوص خدا میداند، و میفرماید: *یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى *(رعد/ 8) «(تنها) خدا میداند آنچه را هر مادهای [در رحم] بار گیرد»؛ *وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ* (لقمان/ 34) «(و خدا) آن چه را که در رحمهاست، میداند».
در عصر ما آگاهی از جنس جنین امری عادی و طبیعی است و علاوه بر سونوگرافی، دانشمندان با خارج کردن مقداری از مایع آمینوتیک (مایع درون جفت که جنین را احاطه کرده است) و آزمایش آن، در اوایل شکلگیری جنین، به جنسیت جنین پی میبرند (دیاب و قرقوز، همان، 52)، حتی امکان انتخاب نوع نوزاد را به والدین نوید میدهند و گامهای مؤثری هم در این زمینه برداشتهاند. آنان در مورد خرگوش موفقیتهایی داشتهاند و میگویند این ترکیبات یک عمل شیمیایی است و از این پس تعیین نوع جنس بر اساس توافق پدر و مادر خواهد بود (پاک نژاد، همان، 1، 255).
از سوی دیگر بشر توانسته است به ماهیت جنین، حتی قبل از شکلگیری و موقع لقاح، دست یابد. آیا میتوان این تناقض را پذیرفت؟ برای حل این مشکل توجه به مطالب زیر ضروری است:
1 ـ برای آیه *وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ* («آن چه را که در رحمهاست، میداند» (لقمان / 34)) دو احتمال ذکر شده است؛ الف) حرف «ما» در آیه موصوله است که نشان از عمومیت دارد و علم به تمام خصوصیات و سرنوشت نهایی انسان منحصر در خداست و آگاهی انسان به بعضی از خصوصیات، ضرری به انحصار نمیزند.
ب) با توجه به کلّ آیه، خداوند آگاهی از «قیامت، نزول باران و علم به ارحام» را ذکر کرده است. بعضی از مفسران علم به ارحام و نزول باران را جمله معترضه میدانند، یعنی علم به آن دو مخصوص پروردگار نیست و انحصار آن از آیه استفاده نمیشود.
با توجه به احتمال دوم، هر انسانی میتواند با دقت و کاوش در واکنش شیمیایی کروموزومها و سلولهای جنین و تاثیر غذا و دارو به جنس جنین پی ببرد (دیاب و قرقوز، همان، 55 ـ 52؛ نجفی، همان، 103 ـ 102؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 10، 133 و 17، 99؛ همو، پیام قرآن، 2، 88؛ طبرسی، همان، 324؛ رضایی، محمد علی، همان، 2، 523 ـ 518).
2ـ بعضی از علوم مختص خداست، مانند قیامت، بهشت، جهنم و... . بعضی دیگر در گرو اختیار خداوند است و علم آن را کسی نمیداند؛ مگر این که خداوند به وی آموخته باشد، مانند مسئله شفاعت، توسل، شفا مریض از سوی ائمه یا افراد عادی و... . بعضی از علوم نیز در انحصار خدا نیست. به این معنا که خدا میفرماید: «من آگاهی از آن دارم» و این گویای آن نیست که کسی نمیتواند از آن اطلاع داشته باشد و به عبارت دیگر علم دیگران را از آن نفی نکرده است.
3ـ آگاهی خدا از آن چه در رحم است، به جنسیت محدود نمیشود، بلکه جنین خصوصیات دیگری دارد که انسان نتوانسته است به آن دست پیدا کند، مانند: سعادت و شقاوت طفل، استعدادها، ذوقها، مدت عمر. هر چند بشر میتواند بعضی از صفات مانند شکل ظاهری، طول جسم ... را کشف نمایند، اما آگاهی از صفات روحی و غیره، منحصر در خداوند است. خداوند میفرماید: من از آن چه در رحم است (با تمام خصوصیات) آگاهی دارم، اما اطلاع انسان از جنس مذکر و مونث ضرری به انحصار علم خدا در مورد جنین (با تمام خصوصیات) نمیزند.
4ـ علم خداوند به واسطه نیاز ندارد، اما آگاهی بندگان به واسطه و ابزار نیازمند است.
نتیجه: با در نظر گرفتن تمام احتمالها و تفاسیر، آیات مطرح شده تناقضی با یافتههای جنینشناسی ندارند. از مطالب گذشته برداشت میشود که قرآن حق است، و باطل (در حوزه اعتقادی و فرهنگی یا علمی) را در خود نپذیرفته است. آن چه برخیها را واداشته است تا اتهام تناقض گویی را در حوزه علوم پزشکی به قرآن نسبت بدهند؛ عدم فهم تفسیر قرآن بوده است، لذا با اندک تأملی در آیات محل مناقشه نه تنها تناقض ظاهری رفع میگردد، بلکه همسویی قرآن با علوم پزشکی روز نیز روشن میشود، مانند خلقت انسان، آگاهی خداوند از جنس جنین، منشاء نطفه و... .
پینوشتها
[3] قرشی، (همان، ذیل ماده «دفق») و علامه طباطبایی، (همان، 20، 379) برای ماء دافق معانی دیگری ذکر کردهاند، مانند: آب مشترک زن و مرد، آب زنان که از رحم خارج میشود. با توجه به معنای دافق که دارای جهندگی است؛ ماء دافق شامل منی مرد میباشد.
منابع
1. ابن منظور، لسان العرب، دارالفکر، بیروت، 1990 م، چ اول.
2. اسماعیل پاشا، عبدالعزیز، اسلام و طب جدید، ترجمه غلامرضا سعیدی، انتشارات برهان، بیتا.
3. اهتمام، احمد، فلسفه احکام، اسلام، اصفهان، 1344 ش.
4. بسام دفضع، الکون و الانسان بین اسلام و القرآن، مطبعة الشام، بیجا، بیتا.
5. بوکائی، موریس، مقایسهای بین تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیحالله دبیر، نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1365.
6. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن و طبیعت، چ 2، بی جا، بی تا.
7. همو، گذشته و آینده، قم، انتشارات طباطبایی، 1349 ش، چ 2.
8. پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، مکتب اسلامیه و بنیاد فرهنگی شهید، تهران، 1363، چ 1.
9. توماس لانگمن، رویانشناسی، ترجمه دکتر بهادری و شکور، شرکت سهامی چهر، 1370، چ 6.
10. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائلالشیعه، تصحیح ربانیشیرازی، فرهنگ اسلامی، تهران، 1374، چ 7.
11. الحویزی، عبدالعلی العروسی، نورالثقلین، المطبعة العلمیه، قم، 1383 ق.
12. دیاب، عبدالحمید و قرقوز، طب در قرآن، ترجمه چراغی، انتشارات حفظی، تهران، بیتا.
13. راغب اصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، المکتبة الرضویه، تهران، 1332 ش.
14. رجحان، محمد صادق، بافتشناسی انسانیپایه، انتشارات چهره، تهران، 1370، چ 10.
15. رضایی، حسن رضا، قرآن و فرهنگ زمانه، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه، قم، 1383، چ اول.
16. همو، شگفتیهای آیات پزشکی در قرآن، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387، چ 1.
17. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، مبین، رشت، 1382، چ 4.
18. همو، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اسوه، قم، 1365، چ 1.
19. زمانی، مصطفی، پیشگوییهای علمی قرآن، پیام اسلام، قم، 1350ش.
20. سحابی، یدالله، خلقت انسان، شرکت سهامی، تهران، 1351 ش، چ 13.
21. شریف، عدنان، من علم الطب القرآن، دار علم ملابین، بیروت، 1995م، چ دوم.
22. شیرازی، نیازمند، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، میهن بیجا، بیتا.
23. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه نوری همدانی، قم، بنیاد علمی و فکری علامه، 1366.
24. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، مکتبة الاسلامیه، تهران، 1395 ق، چ 5.
25. علامه مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیه، تهران، 1385 ه . ق.
26. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
27. الکیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه دبیری، اصفهان، بی تا، 1354.
28. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، انتشارات در راه حق، قم، 1367 ش.
29. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد، تهران، 1371.
30. معرفت، محمد هادی، التمهید، انتشارات التمهید، قم، 1377 ش.
31. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، جامعه مدرسین، قم، 1377، چ 5.
32. همو، تفسیرنمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1371 ش، چ 26.
33. یزدی، مرتضی، دانستنیهای پزشکی، تهران، 1343.
منبع: مجله قرآن و علم شماره 4