4) گزینش صحنههای درسآموز تاریخی در تبیین قصهها: این موضوع از شواهد روشنِ معطوف به رفتار بودن آیات قرآن کریم است. قرآن کریم کتاب تاریخ نیست تا وقایع نگارانه در هر قصّه آنچه را رخ داده است، بنگارد، بلکه تنها به بیان بخشهایی میپردازد که با هدف آن (هدایت) هماهنگ باشد. سپس آن را به عنوان سنت الهی (فلسفه تاریخ) بازگو میکند (همان، 48).
5) بیان مصداق و پرهیز از کلیگویی: در کتب علمی متعارف نیست که در مقام تبیین یک حقیقت، مصادیق آن ذکر شود، مثلاً در تعریف نیکی، نیکان معرفی شوند؛ اما قرآن کریم در آیات خود چنین شیوهای به کار برده است؛ مثلاً، در تبیین بِرّ و نیکی میفرماید: Gلَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَ...F (بقره/ 177).
گاهی تبیین مصداق را در آیات دیگر میآورد؛ نه در آیه محل بحث، چنان که در آیه کریمه G... فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُF (زمر/ 17- 18) سخن از أحسن الأقوال است، ولی مصداق آن در جای دیگر Gوَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَF (فصلت/ 33) تبیین شده است و یا در سوره مبارکه حمد ذکری اجمالی و کلی درباره نعمتیافتگان Gصِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ...F آمده است، اما در سوره مبارکه نساء مصداق مُنْعَمٌ عَلیهم G... مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ...F. (نساء/69) تبیین شده است (جوادی آملی، همان، 50 ـ 51).
5ـ پویایی، حساسیت و موضعگیر بودن قرآن (برخورداری از ویژگی نفی و اثبات در ارایه مطالب و دیدگاهها): قرآن کریم، مانند برخی کتب متداول، مجمع اقوال نیست تا آرای مختلف را نقل کند، ولی بین آنها داوری نکند، بلکه نقلهای آن با همراه داوری است. از این رو اگر مطلبی را نقل کند و سخنی در ابطال و ردّ آن نیاورد، نشانه امضا و پذیرش آن است؛ چنان که از فرزند صالح حضرت آدم نقل میکند که تقوا معیار پذیرش عمل نزد خداست: Gقَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَF (مائده/27) و آن را ردّ نمیکند، از این رو این جمله در برخی روایات (نورالثقلین، 1، 615) و در کتب فقهی با عنوان «قول الله» مطرح است.
در آیاتی دیگر پس از نقل گفته منافقان، آن را ابطال میکند Gیَقُولُونَ لَئِن رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یَعْلَمُونَF (منافقون/8). سخن منافقان این بود که خود را عزیز و مؤمنان را ذلیل میپنداشتند، اما خداوند بعد از نقل گفتار آنها، به بطلان آن پرداخت؛ چنان که قبلاً (منافقون/7) در ابطال کلام باطل آنان درباره محاصره اقتصادی مسلمانان و اِنفاق نکردن به همراهان رسول اکرم9 برای تفرّق آنان از اطراف پیامبر اکرم9 سخنی را نقل و نقد و ابطال کرد (جوادی آملی، همان، 45- 46).
قرآن کریم بر اثر داشتن این ویژگی «قول فصل» نام گرفته است Gإِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِF (طارق/13-14). با مرور اجمالی آیات قرآن صدها سند روشن برای اثبات این اصل وجود دارد و این ویژگی ظرفیت قرآن را برای بهرهمندی در تعیین اصول، مبانی، خطمشیها و سیاستهای عمومی سازمانها بسیار استوار، عمیق و محکم میسازد.
6ـ مرجعیت و نجات بخشی قرآن در شرایط بحرانی: پیامبر اکرم9 فرمود: «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن» (کافی، 2، 598) «هرگاه فتنهها همچون شبهای سیاه بر شما روی کرد، به سراغ قرآن بروید» و فرمود «قرآن سفره مهمانی خداوند است، تا میتوانید از ضیافت او بهره بگیرید» (کنزل العمّال، 2356).
اگر انسان به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانی، امام و راهنماست (انّ القرآن امام من الله (بحارالانوار، 65، 393)، اگر به معلم و مربی نیاز دارد، قرآن بهترین هدایت کننده است (بقره/2)، اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است (وانّ القرآن... حکم عدل (بحار الانوار، 22، 315))، اگر به منطق و برهان نیاز دارد، قرآن قویترین برهان است Gقَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِن رَبِّکُمْF (نساء/174)، اگر به تذکر و موعظه نیاز دارد، قرآن وسیله تذکر و موعظه است Gقَدْ جَاءَتْکُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّکُمْF (یونس/57) اگر برای امراض روحی همچون حسد، تکبر، غرور، حرص، بخل، خودخواهی و ریا به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین داروی شفابخش است (اسراء/82).
حضرت امیر میفرماید:«عزتی است که شکست ندارد و حقی است که خوار نمیشود» (نهج البلاغه، خ198) و«تاریکیها جز با قرآن بر طرف نمیشود» (همان، خ 18). انسان معاصر و به تبع آن سازمانها و جوامع بشری هر روز با پیچیدگی و دشواریهای گستردهتری روبهرو میشوند و ناکار آمدی دانش و تجربه بشری در حل این مشکلها در حیطة حیات فردی و اجتماعی آشکار شده است، پس بشر راهی جز پناه بردن به قرآن کریم و طلب نور و روشنایی از آن برای خروج از بحرانها ندارد.
نتیجه
بخشی از پیشفرضهای مطالعاتی مدیریتی قرآنی عام است، مانند: الهی بودن، تحریف ناپذیری، حجیت ظواهر، جواز فهم و بخشی دیگر خاص است، مانند: فرا تاریخی بودن، هدایتگر بودن، اجتماعی بودن. هر دو گروه پیش فرضها در فهم مدیریت قرآن نقش دارند.
پینوشت
[1] قرآن کریم آیات فراوانی را به بیان ویژگیهای انسان اختصاص داده است. بعضی آیات وی را ستایش و دستهای نکوهش میکند. آیات گروه اول از او به خلیفه خدا روی زمین، برخوردار از ظرفیت علمی گسترده، امانتدار خدا، دارای کرامت و الهام شده به فجور و تقوا و دارای فطرت و موجودی ابدی یاد میکنند. آیات گروه دوم از او به موجودی ضعیف، عجول، قتور، فَخور، هَلوع، جَزوع، مَنوع، ظلوم و جَهول و... تعبیر میکنند (آملی، جوادی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، فطرت در قرآن، ص21).
[2] در فهم معارف قرآن کریم نه بهرهمندی از فرهنگی خاص شرط است تا بدون آن رسیدن به اسرار قرآنی ممکن نباشد؛ نه تمدن ویژهای مانع است تا انسانها با داشتن آن مدنیّتِ مخصوص از لطایف قرآنی محروم شوند. یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشری است، زبان «فطرت» است که فرهنگ عمومی و مشترک همه انسانها در همه دورهها و مکانها است و هر انسانی به آن آشنا و از آن بهرهمند است و هیچ فردی نمیتواند بهانه بیگانگی با آن را در سر بپروراند. دست چپاول تاریخ به دامان پاک و پایههای استوار آن نمیرسد، زیرا خدای فطرت آفرین آن را از هر گزندی مصون داشته و فرموده است: Gفَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُF (روم/30) (جوادی آملی، تسنیم، تفسیر قرآن کریم، ص 32-33).
[3] اسلام قانونش را بر اساس توحید بنا نهاده، و در مرحله بعد، اخلاق فاضله را پایه قوانین قرار داده است. آن گاه متعرض تمام اعمال بشر (فردی و اجتماع) شده و براى همه حکم جعل کرده است. در نتیجه هیچ چیزى که با انسان ارتباط پیدا کند و یا انسان با آن ارتباط داشته باشد، نمانده است؛ مگر آن که شرع اسلام در آن جاى پایى دارد. در نتیجه در اسلام جایى و مجالى براى حریّت به معناى امروزیاش نیست.
منابع
1. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، تفسیر قرآن کریم، تنظیم و ویرایش: علی اسلامی، مرکز نشر اسراء، قم، 1378 ش.
2. ریموند میلتن برگر، شیوه های تغییر رفتار، مترجم: فتحی آشتیانی، علی و عظیمی آشتیانی، هادی، سمت، تهران، 1381 ش، چ اول.
3. سیف، علی اکبر، تغییر رفتار و رفتار درمانی، نظریه ها و روش ها، نشر دوران، تهران، 1379 ش، چ اول.
4. شعاری نژاد، علی اکبر، در آمدی بر روان شناختی انسان، آزاده، تهران، 1371 ش، چ اول.
5. عاملی، حر، وسائل الشیعه، تحقیق: مؤسسه آلالبیت، قم 1414 هـ . ق.
6. قلی زاده، فرض الله، کلیات روانشناسی، نشر احرار، تهران، بی تا، اول.
7. کلینی رازی، محمد، کافی (اصول)، تحقیق: غفاری، علیاکبر، بیروت، 1401 ق، چ چهارم.
8. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار اِحیاء التراث، بیروت 1403 هـ . ق.
9. مقدمهای بر روانشناسی، ترجمه: محیالدینبناب، مهدی، دانشگاه پیام نور، تهران، 1378 ش، چ اول.
10. مودب، رضا، مبانی تفسیر قرآن، انتشارات دانشگاه قم، 1389، اول.
11. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مرکز برنامهریزی و تدوین متون درسی تفسیر قرآن کریم (آیات برگزیده)، برگزیده از تفسیر نور، قرائتی، محسن؛ تدوین دفتر نشر معارف، قم، 1385 ش.
همو، تفسیر موضوعی قرآن کریم، فطرت در قرآن، تنظیم و ویرایش: محمد رضا مصطفی پور، مرکز نشر اسراء، قم، 1378 ش.
منبع: مجله قرآن و علم شماره 4