«سرّ» يا «راز» چيزى است كه بايد آن را پنهان داشت يا به اشخاص مخصوص گفت. «1» هر فرد، خانواده، تشكيلات و جامعهاى، كم و بيش، داراى اسرار و اطّلاعاتى است كه ديگران نبايد از آن آگاه گردند، زيرا برملاكردن آن براى ديگران، چهبسا سبب لطمهخوردن يا نابودى گردد.
رازها نسبت به افراد، تشكيلات، جامعهها، زمانها و مكانهاى مختلف، گوناگون بوده و حتّى اهمّيّت آن نيز نوسان دارد. گاه مطلبى براى مجموعهاى راز محسوب مىشود كه بايد محفوظ بماند، ولى همين نوع آگاهى براى مجموعه ديگر نهتنها مخفى كردنش سودى ندارد، بلكه برملاشدنش سودمندتر است. به طور مثال:
انتشار عملكرد و توليد يك كارخانه، دادن بيلان كار، شيوه استخدام افراد، برنامه آينده، كارى عادى و حتّى سودمند است، ولى چنين كارى در يك مجموعه نظامى يا اطّلاعاتى نوعى خودكشى و انتحار محسوب مىشود. ضرورت رازدارى هر فردى در زندگى فردى و اجتماعى خويش، خواهناخواه مطلبى براى نگفتن دارد كه بايستى در نگهدارى آن كوشا باشد، برخى مربوط به خود و برخى مربوط به خانواده يا جامعه و ... است، بايد هر راز و رمزى در محدوده مجاز خود حفاظت شود. امروزه با توجّه به وجود وسائل قوى و حسّاس جاسوسى و اطّلاعاتى و كاربرد آنها در دگرگونى سرنوشت ملّتها، ضرورت رازدارى امرى بديهى و انكارناپذير است و گذشته از آن كه خود فضيلتى اخلاقى به حساب مىآيد، در موفّقيّت و نيكبختى انسانها نيز تأثيرى بهسزا دارد. امير مؤمنان عليه السلام فرموده است:
«الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّأْىِ وَ الرَّأْىُ بِتَحْصينِ الْأَسْرارِ» «1» پيروزى به محكمكارى بسته است و آن هم بستگى به (سلامت) انديشه دارد و (سلامت) انديشه به نگهدارى رازها است.
در سخنى ديگر، موفقيّتها را در سايه رازدارى دانسته و فرموده است:
«أَنْجَحُ الْأُمُورِ ما أَحاطَ بِهِ الْكِتمانُ» «2» موفّقترين كارها آن است كه پنهانكارى آن را فرا گيرد.
و به عكس، افشاى اسرار سبب عدم موفقيّت و حتّى باعث سقوط مىشود. چنان كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: «افْشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ» «1» برملاكردن راز، (مايه) سقوط است.
با توجّه به حياتىبودن مسائل حفاظتى و فراوانى دشمنان انقلاب اسلامى، ضرورت و اهمّيّت رازدارى براى آگاهان از اسرار حفاظتى چندين برابر است و دارندگان اين اسرار بايد متوجّه باشند كه افشاى كوچكترين اطّلاعات محرمانه، سر نخ بسيار ارزندهاى براى دشمن محسوب مىشود كه به سبب آن خواهد توانست خداى نخواسته ضربهاى كارى به نظام و انقلاب وارد كند. پس رازدارى از مهمترين وظايف همگانى است و كسى كه نتواند راز و رمز نهانشده در دل خود را حفاظت كند، بايد در انديشه تجديد نظر در اخلاق خويش باشد.
عوامل افشاى راز براى دورىجستن از خصلت زشت رازافشانى، نخست بايد عوامل و انگيزههاى آن را شناخت، اين عوامل عبارتند از:
1- پرحرفى: اشخاص پرحرف، براى اشباع ميل سخنگويى، از هر درى سخن به ميان مىآورند و يافتههاى خويش را به ديگران انتقال مىدهند.
چنين كارى سبب مىشود كه «از پرده برون افتد راز.» 2- عقده حقارت: در گردهمآيىها از مطالب گوناگون سخن به ميان مىآيد. افراد مبتلا به كمبود شخصيّت و ضعف نفس مىكوشند تا با ارائه مطالبى جديد، نظر حاضران را به خود جلب كرده، احساس حقارت خويش را جبران كنند. جوّ چنين مجالسى سبب مىشود كه افراد، اسرار طبقهبندىشدهاى را كه ديگران كمتر به آن دسترسى دارند، نقل نمايند تا در ميان اهل مجلس جايى باز كنند و سرى در بين سرها داشته باشند.
3- دوستى و رفاقت: سوّمين انگيزه فاشسازى اسرار، دوستىها و رفاقتهاست. شخص داناى اسرار بايد توجّه داشته باشد كه مرز دوستى و رفاقت را از حريم اسرار مكنون خويش جدا كند و نهتنها اسرار مملكتى بلكه اسرار شخصى خود را نيز در اختيار دوستانش قرار ندهد. فلسفه اين كار را حضرت صادق عليه السلام چنين بيان مىكند:
«لا تُطْلِعْ صَديقَكَ مِنْ سِرِّكَ إِلَّا عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْيَضُرَّكَ فَأِنَّ الصَّديقَ قَدْ يَكُونُ عَدُوَّكَ يَوْماً ما» «1» دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز كه اگر دشمنت هم آن را بداند به تو زيان نرساند، شايد دوستت نيز روزى دشمن تو گردد.
زنهار مكن تكيه كلّى بر يار راز دل خود ز دوست پنهان مىدار روزى باشد كه دوست دشمن گردد برگردد و دشمنى كند آخر كار 4- احساسات و عصبانيّت: بسيار اتّفاق مىافتد كه فرد يا افرادى بر اثر ناراحتى و احساساتىشدن اسرارى را فاش مىسازند. انسان بايد همواره بر اعصاب و زبان خويش مسلّط باشد و نزاع و مشاجره، او را طورى عصبانى و احساساتى نكند كه اسرار مخفى خود را برملا سازد.
5- علايم و آمار: هر يك از علايم و مشخّصات يك تشكيلات اطّلاعاتى يا نظامى و سازمانهاى وابسته در افشاى ماهيّت آنها نقش دارد، چنان كه انتشار آمار نيز در ضربهزدن به آن مجموعه، نقش مهمّى را دارا است. از اين رو، حفظ آمار پرسنل، خودروها، كارخانجات، ناوگانهاى دريايى، هوايى، زمينى، پادگانها، زاغههاى مهمّات و امثال آن از مسائل حياتى يك تشكيلات نظامى به حساب مىآيد و نيروهاى نظامى و وابستگان آنها مىبايست هشيار باشند كه دشمن حتّى گاه با بهدستآوردن يك قطعه عكس، نام فرمانده يك يگان، آرم يك اسلحه، آمار پرسنل يك مجموعه و حتّى مقدار غذايى كه روزانه پخت و مصرف مىشود، مىتواند سرنخى يافته، به افكار پليد خود جامه عمل بپوشاند.
6- وسائل ارتباطى: بىسيم، بولتن، تلفن، نامه، مصاحبه، بيانيّه و مانند آن نيز به نوبه خود در افشاى اسرار تشكيلات نقش بهسزايى دارد. هر يك از وسايل ياد شده بايد به طور صحيح و با دقّت به كار گرفته شود و كاربران آنها نيز نسبت به كاربرد آنها به طور كامل توجيه شوند.
امروزه كارآيى و اهمّيّت وسائل ارتباطى بر كسى پوشيده نيست، به طورى كه اين ابزار يكى از اركان كار اطّلاعاتى به حساب مىآيد؛ گاهى پخش يك بيانيّه يا خبر، استفاده ناصحيح از يك دستگاه بىسيم، كشف يك مكالمه تلفنى يا شنود راديويى ممكن است سرنوشت كشورى را رقم بزند و ملّتى را از سرفرازى به سيهروزى برساند.
نتيجه آن كه بىدقّتى در استفاده از وسائل يادشده نهتنها بازدهى و كارآيى آداب معاشرت 161 درس چهاردهم مهربانى آن را خنثى مىسازد، بلكه گاه وسيله انهدام نيروهاى خودى و خسارت و خوارى مملكت و ملّت مىگردد و چنين مباد! راههاى حفظ اسرار پس از روشنشدن ضرورت حفاظت اسرار طبقهبندىشده و عوامل رازافشانى؛ اينك راههاى رازدارى را به اختصار بيان مىكنيم:
الف- انتخاب افراد امين:
برترين راه حفاظت اسرار، انتخاب افراد شايسته و امانتدار است. همه مردم وفادار و علاقهمند به نظام اسلامى و بهويژه مسؤولين اسناد و اسرار طبقهبندىشده، بايد امانتدار و مورد وثوق باشند تا راز و رمزها را از بيگانگان محفوظ دارند.
سخنان امير مؤمنان عليه السلام در اين راستا برترين رهنمون است كه مىفرمايد:
«لا تُودِعَنَّ سِرَّكَ إِلَّا عِنْدَ كُلِّ ثِقَةٍ» «1» رازت را جز به فردى موثّق مسپار.
«وَ لا تُودِعَنَّ سِرَّكَ مَنْ لا أَمانَةَ لَهُ» «2» رازت را به كسى كه امانتدار نيست، مسپار.
افراد امين و باوفا تمام تلاش خود را در نگهدارى اسناد محرمانه به كار مىبرند و به هيچ قيمتى حاضر به افشاى آن نيستند، گرچه جان خويش را بر سر آن ببازند. در جريان نهضت مقدّس عاشورا، پيك امينى به نام «قيس بن مسهّر صيداوى» با پيامى از امام حسين عليه السلام راهى كوفه شد، ولى پيش از رسيدن به كوفه در دست نيروهاى دشمن گرفتار آمد. قيس كه خود را ميان اسارت يا شهادت يافت و رساندن پيام امام را غيرممكن ديد، پيش از آن كه پيام آن حضرت به دست مأموران دشمن بيفتد آن را در دهان گذاشت و بلعيد و پس از تحمّل شكنجههاى طاقتفرسا به شهادت رسيد. «1» ب- توجّه به فوايد رازدارى:
ناآگاهى از اهمّيّت رازدارى و عدم توجّه به فوايد حياتى آن، ممكن است زمينه افشاى اسرار را فراهم كند. براى جلوگيرى از آن بايستى مردم را نسبت به ضرورت حفظ اسرار و اطّلاعات محرمانه توجيه كرد. اگر مردم از آثار گرانقدر رازدارى آگاه شوند، بيشتر تلاش مىكنند كه اسرار را افشا نسازند. در اينجا به برخى از آن آثار اشاره مىشود:
امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
«جُمِعَ خَيْرُالدُّنْيا وَ الْأخِرَةِ فى كِتمانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الْأَخْيارِ» «2» نيكىهاى دنيا و آخرت در پنهانداشتن راز و دوستى نيكان، گرد آمده است.
و نيز فرمود:
«سِرُّكَ سُرُورُكَ إِنْ كَتَمْتَهُ، وَ إِنْ أَذَعْتَهُ كانَ ثُبُورُكَ» «3» رازت را اگر پنهان دارى، شادمانى توست و اگر برملايش سازى (هلاكت و) اندوه توست.
همچنين فرمود:
«مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ» «1» هر كس رازش را پنهان دارد، خير و نيكى به دست اوست.
امام كاظم عليه السلام نيز مىفرمايد:
«إِحْفَظْ لِسانَكَ تَعِزَّ» «2» زبانت رانگهدار تا عزّت يابى.
ج- دانستن زيانهاى افشاى راز:
دانستن زيانهاى «اطّلاع دهى» نيز مكمّل بند «ب» است و نگاهى گرچه گذرا، به خسارتهاى افشاى راز، هر انسان عاقلى را وامىدارد كه اسرار را حفظ كند. برخى از آن زيانها بدين قرار است:
1- عدم امنيّت: امير مؤمنان عليه السلام در اين باره فرمود:
«لا يَسْلُمُ مَنْ أَذاعَ سِرَّهُ» «3» كسى كه رازش را فاش سازد، سالم نمىماند.
و در سخنى ديگر فرمود:
«لا حِرْزَ لِمَنْ لا يَسَعُ سِرَّهُ صَدْرُهُ» «4» كسى كه سينهاش گنجايش رازش را نداشته باشد، پناه ندارد.
اين مسأله روشنتر از آن است كه نياز به توضيح داشته باشد، چرا كه برملاساختن اسرار محرمانه، اطّلاعات كافى در اختيار دشمن مىگذارد و او با آگاهى كامل از وضعيّت نظامى، اقتصادى، سياسى و ... سنگرهاى خودى را فتح كرده، زندگى را دشوار مىسازد.
2- اسارت و بيچارگى: افشاى اسرار محرمانه به منزله امضاى سند اسارت و بيچارگى انسان است. مولاى متّقيان عليه السلام در اين باره فرمود:
«سِرُّكُ أَسيرُكَ فَإِنْ أَفْشَيْتَهُ صِرْتَ أَسيرَهُ» «1» راز تو اسير توست، ولى اگر افشايش نمايى، تو اسير آن مىشوى.
تاريخ، فراوان به ياد دارد كه كسانى به سبب برملاشدن اسرارِ محرمانهشان سالها ننگ و رنج اسارت را تحمّلكرده، با بىچارگى و بدبختى سوخته و ساخته اند.
3- شرّ و بدى: امير مؤمنان على عليه السلام بدى و تيرهبختى مردم را در فاشساختن اسرار و دوستى با اشرار خلاصه كرده و فرموده است:
«جُمِعَ الشَّرُّ فِى الْإِذاعَةِ وَ مُؤاخاةِ الْأَشْرارِ» «2» شرّ (دنيا و آخرت) در افشاگرى و دوستى با بدان گرد آمده است.
د- ايمان و تقوا:
عامل چهارم حفظ اسرار، ايمان و تقواى الهى است. انسان مؤمن و باتقوا هرگز به خود اجازه نمىدهد كه اسرار شخصى، خانوادگى و مملكتى خويش را فاش سازد و به دين و دنياى خود و همكيشانش آسيب بزند. او به خدايى ايمان دارد كه حاضر و ناظر بر كردار و گفتار بندگان خويش است و روز جزايى را مدّ نظر دارد كه در آن به كارنامه عمل او رسيدگى خواهد شد و معتقد به قرآنى است كه مىفرمايد:
«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ الَّا لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ» «1» هيچ سخنى نمىگويد، مگر آن كه در كنار او مراقبى حاضر است.
اين مأمور نامرئى خداوند، همه گفتارها و كردههاى او را براى پاسخگويى روز بازپسين ضبط مىكند و چه كسى مىتواند در برابر زيانهاى ناشى از افشاى اسرار مردم، چون بهيغمارفتن مملكت، ريخته شدن خون بىگناهان، بهخطرافتادن مال و ناموس مسلمانان، ريختن آبروى آنان، آسيبديدن حكومت اسلامى و ... جوابگو باشد؟
افراد باتقوا و مؤمن با عبرتآموزى از سرنوشت شوم و وحشتناكى كه در انتظار افراد خائن و بىظرفيّت است، شعار زيباى «كم گوى و گزيده گوى» را تابلوى زندگى خويش ساخته، همواره سنجيده و فهميده، لب به سخن مىگشايند، تا دچار انحراف و خيانت و در نتيجه عذاب الهى و شرمندگى ابدى نگردند.
خلاصه
هر فرد، خانواده، تشكيلات و سازمانى، اسرار و اطّلاعاتى در اختيار دارد كه ديگران نبايد از آن آگاه شوند. از نظر پيشوايان اسلام موفّقترين كارها با كتمان سرّ به انجام مىرسد و در برابر، افشاى راز باعث سقوط است.
عوامل چندى سبب افشاى راز مىشود، از جمله: پرحرفى، عقده حقارت، دوستى و رفاقت، احساسات و عصبانيّت، علايم و آمار و وسائل ارتباطى، در عوض، راههاى متعدّدى نيز براى جلوگيرى از افشاى راز وجود دارد، از جمله: انتخاب افراد امين و درستكار، توجيه نيروها نسبت به فوايد رازدارى و خسارتهاى ناشى از پرده درى، با ايمان بودن افرادى كه به اسرار طبقهبندىشده و محرمانه دسترسى دارند.