عالم بر پايه نظم استوار است؛ هر پديدهاى در دستگاه آفرينش جاى خاصّى داشته، نقش ويژهاى را عهدهدار است؛ كرات آسمانى با سرعتى حسابشده و دقيق، در مدار معيّنى حركت مىكنند، فصلهاى سال و شب و روز با نظم شگفتآورى در پى هم مىآيند و هر چيزى به اندازه و كيفيّت مناسبى آفريده شده است. خداوند مىفرمايد:
«انَّا كُلَّ شَىْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» «1» ما همه چيز را به اندازه آفريديم.
اهمّيّت نظم و انضباط در زندگى بشر نظم شگفتآور عالم هستى كه هر انديشمندى را به حيرت وامىدارد، معلولِ تدبير خداوند حكيم و مدبّر است؛ خداى حكيم و توانايى كه نظم را در دستگاه پهناور و عظيم آفرينش مقرّر داشته، در زندگى فردى انسان و روابط اجتماعى او نيز آن را مىپسندد.
قرآن كريم، علاوه بر تشريح چگونگى نظم حاكم بر جهان و استناد آن به وجود آفرينندهاى دانا و حكيم، حاوى دستورات و برنامههاى انسانساز براى بندگان خدا و اجتماع بشرى در جهت نظمبخشيدن و ساماندادن به افكار، اعتقادات، گفتار و كردارشان است.
امير مؤمنان عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
«أَلا إِنَّ فيهِ عِلْمَ ما يَأْتى وَالْحَديثَ عَنِ الْماضى وَ دَواءَ دائِكُمْ وَ نَظْمَ ما بَيْنَكُمْ» «1» همانا در قرآن، دانش آينده، اخبار گذشته، داروى درد شما و [آيين] نظم و انضباط ميان شما، نهفته است.
تمامى آياتى كه درباره قوانين و مقرّرات حاكم بر فرد و جامعه اسلامى نازل شده، برقراركننده نظم و انضباط در زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان است. اين آيات نشان مىدهد كه اسلام همواره پيروان خويش را به داشتن يك برنامه صحيح و منظّم دعوت مىكند و از آنان مىخواهد كه به اصول و موازين دين پاىبند بوده، طبق برنامهاى كه خداوند برايشان تنظيم كرده، زندگى كنند.
اولياى بزرگوار اسلام، رعايت ن آداب معاشرت 132 5 - الگوبودن براى ديگران:
ص : 132 ظم و انضباط در كارها را از جمله مهمترين مسائل در زندگى انسان شمرده، آن را مورد تأكيد قرار دادهاند.
على عليه السلام در ضمن وصيّتنامهاى خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسين عليهما السلام مىفرمايد:
«أوُصيكُما وَ جَميعَ وَلَدى وَ أَهْلى وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتابى بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ» «1» شما و همه فرزندانم و هر كس كه نامهام بدو رسد را، به ترس از خدا و نظم در كارهاتان، سفارش مىكنم.
امام خمينى قدس سره نظم را از واجبات الهى دانسته، مىفرمايد:
«و البتّه بايد همه امور بر نظام و نظم باشد، ... حفظ نظم از واجبات الهى است.» «2» از سوى ديگر، نگاهى گذرا به حجم انبوه كتابهاى قوانين و مقرّرات و سرمايهگذارى عظيمى كه در امر قانونگذارى و تنظيم و اجراى آن شده و مىشود و اهمّيّتى كه ملّتهاى جهان به اجراى نظم و قانون در كارهاى خود مىدهند، ضرورت نظم و انضباط را در زندگى فردى و اجتماعى بشر بيش از پيش آشكار مىسازد.
نظم در برنامههاى دينى اسلام به عنوان دينى جامع و جهانى، بر برنامهريزى در زندگى فردى و اجتماعى پيروانش تأكيد كرده، به آنان سفارش مىكند كه تمامى كارهاى خود را طبق برنامه و به طور منظّم انجام دهند و از بىنظمى بپرهيزند. در همين زمينه، مهمترين احكام و مقرّرات خود را با نظم حاكم بر جهان، هماهنگ ساخته، مسلمانان را به رعايت دقيق آن فراخوانده است، تا آنجا كه آنان بايستى اوقات نمازهاى روزانه را با توجّه به گردش منظّم منظومه شمسى و حركت زمين تعيين كنند، به طورى كه (براى مثال) اگر نماز ظهر را حتّى يك دقيقه پيش از رسيدن نيمروز يا نماز صبح را پيش از طلوع فجر اقامه كنند، از ايشان پذيرفته نيست.
آغاز و پايان ماه مبارك رمضان نيز بايستى از گردش اعجاببرانگيز و دقيق كره ماه بر گِرد زمين مشخّص شود و آغاز و پايان روزه نيز با طلوع فجر و مغرب هماهنگ گردد. حجّ، اين فريضه بزرگ عبادى، سياسى در موسمى خاص از سال و در مكانى معيّن اجرا مىشود، هر يك از آداب نمازهاى جمعه و جماعت با نظم و انضباط ويژهاى به جا آورده مىشود و در رفت و آمدها، وعدهها، ملاقاتها، تعليم و تعلّمها و در يك كلام در تمامى شؤون زندگى، بايد پاىبند به نظم بود و با جدّيت هر چه بيشترى آن را به اجرا درآورد.
آثار نظم و انضباط نظم و انضباط در كارها، آثار و بركات فراوانى براى فرد و جامعه در پى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:
1- بهرهگيرى بيشتر از زندگى:
استفاده نيكوتر و بيشتر از زندگى و جلوگيرى از هدررفتن سرمايه و استعداد، نيازمند برنامهريزى دقيق و رعايت نظم در تمامى فعّاليّتهاست. فردى كه براى اوقاتشبانه روز خود برنامهاى تنظيم كرده، كارهاى شخصى و اجتماعىاش را در زمان مورد نظر انجام مىدهد، بهره بيشترى را از آن خود و ديگران خواهد ساخت.
از اين رو، امام كاظم عليه السلام به برنامهريزى، تنظيم كارها و بهرهگيرى صحيح از وقت اشاره كرده، مىفرمايد: «بكوشيد كه وقت خود را چهار قسمت كنيد: بخشى براى مناجات با خدا، بخش ديگر براى امرار معاش، بخش سوم براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيوبتان را به شما مىگويند و در دل به شما اخلاص مىورزند و بخش چهارم براى لذّتها و كامجويىهاى مشروع؛ تا براى سه بخش ديگر نيرو بگيريد.» «1» با مطالعه زندگى امام راحل قدس سره به روشنى مىتوان دريافت كه از جمله عوامل مؤثّر در زندگى، تحصيل و مبارزاتشان؛ برنامهريزى صحيح و پاىبندى به نظم بوده است. يكى از شاگردان ايشان در اين باره مىگويد:
«نظم دقيق در زندگى ... از ويژگىهاى معروف امام است كه شايد از زبان ديگران مكرّر شنيده باشيد، به راستى عجيب بود كه حتّى براى مطالعه و قرائت قرآن و كارهاى مستحب و حتّى زيارتها و دعاهايى كه در وقت خاصّى هم وارد نشده بود، وقت خاصّى را تنظيم كرده بودند و هر كارى را بر طبق همان زمانبندى و تنظيم خاص انجام مىدادند، به طورى كه براى هر كس كه مدّتى با ايشان مأنوس و معاشر مىشد، مشخّص بود كه در چه ساعتى، مشغول چه كارى و انجام چه عملند، اگر چه در حضور ايشان نباشد و فرسنگها از محضرشان دور و جدا باشد.» «2» شاگرد ديگرشان مىگويد:
«تمام اوقات شريفشان را براى كارهاى شبانهروزى منظّم و مرتّب كرده بودند كه اين براى ما خيلى مفيد بود و تا انسان در امورش منظّم نشود هيچ كارى را نمىتواند، پيش ببرد.» «3»
2- نتيجه بخشى كارها:
حاكمكردن نظم و انضباط در كارها، موجب مىشود كه هركارى بهجا و بهموقع انجام پذيرفته، نتيجهبخش و سودمند باشد. فردى كه در جلسات، سخنرانىها، رفت و آمدها، وعدهها و ... نظم را رعايت مىكند، فعّاليّتهايش از نتيجه برتر و بيشترى برخوردار خواهد شد.
امير مؤمنان عليه السلام با توجّه به تأثير نظم در نتيجهبخشى كارها، بر انجام اين امور روزانه در وقت خود سفارش كرده، مىفرمايد:
«وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ، فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ ما فيهِ» «1» كار هر روز را در همان روز انجام ده (و آن را به روز بعد موكول مكن)؛ زيرا براى هر روز كار خاصّى است (كه مجال انجام عقبافتادگىها را نمىدهد).
امام امّت (ره) در صورتى كارها را نتيجهبخش و الهى مىداند كه نظم نيز در كنار اخلاص، مورد توجّه قرار گرفته باشد:
«كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد، تكرار مىكنم، كارها وقتى روى نظم و قاعده و براى خدا بود، ديگر خوفى نيست، چه كسى كشته شد، چه كسى كشت.» «2» 3- تنظيم افكار:
از جمله عوامل مؤثّر در نظم فكرى انسان، رعايت نظم در رفتار فردى و اجتماعى است. كسى كه در تمامى كارهايش پاىبند به نظم است، افكار گوناگونش نيز از يك طبقهبندى و تنظيم خاصّى برخوردار شده، با داشتن اين ويژگى برجسته و پسنديده، پلّههاى رشد و كمال را شايستهتر و سريعتر طى خواهد كرد.
امام خمينى قدس سره، نظم فكرى را نتيجه نظم در رفتار دانسته، مىفرمايد:
«اگر در زندگىمان، در رفتار و حركاتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالطبع نظم مىگيرد، وقتى فكر، نظم گرفت يقيناً از آن نظم فكرى كامل الهى برخوردار خواهد شد.» «1» 4- جلوگيرى از اتلاف عمر ديگران:
كسى كه در زندگى خود منظّم است و كارهايش را بر اساس يك برنامهريزى حسابشده انجام مىدهد، در برخورد با ديگران نيز نظم را رعايت كرده، از تلفشدن وقت و عمر آنان جلوگيرى مىكند، زيرا با اجراى نظم و ساماندادن فعّاليّتهايش، موجب خواهد شد كه ديگران در مدّت زمانى كه با او هستند، بيشترين بهره را برده، عمرشان پربارتر گردد.
امام راحل قدس سره با حاكمكردن نظم و انضباط در تمامى كارها، وقت و عمر ديگران را محترم شمرده، از هدررفتن حتّى لحظهاى از آن جلوگيرى مىكردند. يكى از ياران نزديك ايشان مىگويد:
«با توجّه به اين كه امام ساليان درازى تدريس مىكردند، هر روز در همان لحظهاى كه بايد، جهت تدريس حاضر مىشدند و سر ساعت حضور مىيافتند.» «2» ديگرى مىگويد: «در طول نُه الى ده سالى كه حضرت امام در جماران تشريف داشتند، ايشان هر روز رأس ساعت مقرّر، آماده پذيرفتن ما بودند.» «1» 5- الگوبودن براى ديگران:
فردى كه زندگى، رفتار و حتّى فكرش را منظّم كرده و به اين ويژگى پسنديده، آراسته شده است، الگوى مؤثّرى براى ديگران بوده، از همين راه آنان را به اجراى نظم و انضباط در كارها وا خواهد داشت.
امام خمينى قدس سره كه زندگى و رفتارش، نمونه و سرمشق كامل و ارزشمندى براى مسلمانان، بلكه تمامى انسانهاست، با برنامهريزى و نظم در كارها تأثير شگرفى در واداشتن ديگران به رعايت نظم داشته است، تا آنجا كه يكى از شاگردان ايشان مىگويد:
«من حدود ده سال در نجف خدمتشان بودم، كارهايى را از ايشان مشاهده مىكردم كه واقعاًبراى ما الگو بود، يكى از اين امور، نظم در كارهاشان بود.» «2» شاگرد ديگرشان مىگويد:
آداب معاشرت 140 وفا به عهد در اسلام ص : 139 «امام كلّيّه برنامههاشان منظّم بود ... و اين مىتوانست براى آنها كه ناظر اعمال امام بودند و از نزديك مىديدند، درسى باشد و اين خصلت را از امام بياموزند.» «3» پيامدهاى بىنظمى همان اندازه كه نظم و انضباط سرمنشأ آثار و بركاتى است، بىنظمى نيز پيامدها ونتايج ناهنجارى دارد كه برخى را به اختصار برمىشمريم:
1- ايجاد هرج و مرج:
رعايتنكردن نظم در رفتار فردى و اجتماعى، موجب هرج و مرج و نابسامانى كارها مىشود و انسان را از دستيابى به نتيجه مطلوب باز مىدارد؛ كسى كه به برنامهريزى اهمّيّتى نمىدهد، رفتوآمدش با ديگران را به نظم در نمىآورد، به موقع در جلسات سخنرانى و درس حاضر نمىشود، بدون هماهنگى و وقت قبلى مزاحم ديگران، بهويژه شخصيّتهاى برجسته- كه هر لحظه عمرشان براى جامعه مفيد است- مىشود و ... چنين شخصى به دليل بىنظمى در كارهايش به نتيجه مطلوب دست نمىيابد و همواره در زندگى دچار هرجومرج و سردرگمى بوده، جامعه را نيز به اين سو خواهد كشاند.
امام امّت (ره) بىنظمى را آفت بزرگى مىداند كه موجب فساد در كارهاست:
«بدون نظم يك امرى تحقّق پيدا نمىكند يعنى فاسد مىشود.» «1» و در جاى ديگر آن را موجب نابودى جامعه قلمداد كرده است:
«جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از كار برداشته شود، جامعه از بين مىرود» «2» 2- خدشهدارشدن شخصيّت اجتماعى:
انسان موجودى اجتماعى است و نيازمند دادوستد، رفتوآمد، نشستوبرخاست و ... با ديگران است و براى اينكه بتواند عضو مفيد و مؤثّرى در جامعه باشد، بايد مواظب عملكرد خود- بهويژه در ارتباط با جامعه- بوده، شخصيّت و اعتبار اجتماعىاش را حفظ كند.
از جمله عواملى كه شخصيّت اجتماعى انسان را تحت الشعاع قرار داده، آن را خدشهدار مىكند، بىنظمى در كارها و در برخورد با ديگران است، زيرا افراد جامعه به روشنى درمىيابند كه فرد بىانضباط و نامنظّم، موجب هرجومرج در كارها و هدررفتن وقت و عمر آنان شده، از پيشرفت و ترقّىشان جلوگيرى مىكند. به همين دليل او را از بين خود رانده، برايش ارزش چندانى قائل نمىشوند.
از اين رو است كه على عليه السلام، خدشهدارشدن آبرو و شخصيّت اجتماعى را موجب پستى و حقارت مىداند:
«مَنْ بَذَلَ عِرْضَهُ ذَلَّ» «1» كسى كه به آبرويش بىاعتنايى كند، پست مىگردد.
همو انسان را از كارى كه سبب زشتى و از بينرفتن آبرويش در جامعه مىشود، برحذر داشته است:
«لاتَفْعَلْ ما يَشينُ الْعِرْضَ وَ الْإِسْمَ» «2» كارى كه آبرو و نامت را زشت مىكند، انجام مده.
3- پايمالشدن حقوق ديگران:
رعايتنكردن نظم، موجب پايمال شدن حقوق افراد و ستم بر آنان است. كسى كه كارهاى مردم را به تأخير مىاندازد و به بعضى اجازه مىدهد كه ساعتها وقتش را بگيرند، در نتيجه فرصت ملاقات با ديگران و انجام كارشان را از دست مىدهد و نمىتواند بهموقع جهت تدريس در كلاس درس، جهت انجام كار در محل كار و غيره حضور يابد ... چنين فردى به دليل بىنظمى در كارها، حقوق ديگران را پايمال كرده و به آنان ستم روا داشته است.
امير مؤمنان عليه السلام بىتوجّهى به حقوق ديگران را از جمله دلايل تنهايى و بىياورى انسان معرّفى مىكند:
«مِنْ دَلائِلِ الْخِذْلانِ الْإِسْتِهانَةُ بِحُقُوقِ الْإِخْوانِ» «1» از دلايل [تنهايى و] دورى انسان از ديگران، سبكشمردن حقوق برادران دينى است.
و امام صادق عليه السلام آن را موجب پستى و خوارى انسان مىداند:
«تَرْكُ الْحُقُوقِ مَذَلَّةٌ» «2» پايمالكردن حقوق ديگران سبب خوارى انسان است.
4- هدررفتن سرمايهها:
ازبينرفتن امكانات مادّى نيز يكى از پيامدهاى بىنظمى است. به عنوان نمونه، اگر كسى براى برگزارى يك مراسم مهمانى، امكانات و غذاى فراوان تهيّه كند ولى به دليل بىبرنامهگى و سهلانگارى مهمانهارا بهموقع از برنامه خود مطّلع نسازد و مراسم بدون حضور بيشتر آنان برگزار شود، هزينه و امكانات او هدر خواهد رفت و زحماتش بىنتيجه خواهد ماند. همچنان كه عدم رعايت نظم در يك برنامه مهمانى موجب بربادرفتن سرمايه و زحمات ميزبان مىشود، در سرمايهگذارىهاى بزرگ و كوچك اجتماعى نيز عدم رعايت نظم مىتواند خسارتهاى سنگين به بار آورد.
امام على عليه السلام با توجّه به تأثير بىبرنامگى و بىنظمى در ازدستدادن سرمايههاى مادّى، مىفرمايد:
«سوُءُ التَّدْبيرِ مِفْتاحُ الْفَقْرِ» «1» بىبرنامگى [و بىنظمى در كارها] كليد فقر و تهىدستى است.
خلاصه
نظم و انضباط در زندگى بشر از جايگاه ويژهاى برخوردار بوده، نقش بهسزايى در فعّاليّتهاى فردى و اجتماعى انسان ايفا مىكند؛ اسلام كه دينى جامع و جهانى است، احكام و مقرّراتش را با نظم حاكم بر جهان، هماهنگ ساخته و به پيروانش نيز سفارش مىكند كه تمامى كارهاى خود را طبق برنامه و به طور منظّم انجام دهند و از بىنظمى بپرهيزند.
نظم و انضباط در كارها، آثار فراوان و ارزشمندى در پى دارد كه برخى از آنها عبارتند از: نتيجهبخشى كارها، تنظيم افكار، جلوگيرى از اتلاف عمر ديگران و الگوبودن براى ساير افراد.
بىنظمى در فعّاليّتهاى فردى و اجتماعى نيز داراى پيامدهاى ناگوارى است كه از جمله آنها ايجاد هرج و مرج، خدشهدارشدن شخصيّت اجتماعى، پايمالشدن حقوق و هدررفتن سرمايههاست.