شهید جلال کاوند : فرمانده تیپ145 مصباح الهدی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
شهید جلال کاوند : فرمانده تیپ145 مصباح الهدی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
در سال 1332 ه . ش در بروجرد در خانوادهاي كه به پاكدامني و التزام به اصول و مباني اسلام اشتهار داشت، به دنيا آمد. روح و روان شهيد كاوند در كانون گرم اين خانواده كه پايبندي به ارزشهاي اسلامي در آن به خوبي مشهود بود پرورش يافت و زمينهساز شخصيت والاي او شد. تحصيلات ابتدايي تا مقطع راهنمايي را در بروجرد سپري كرد. هنگام فراغت از تحصيل به ويژه در تحصيلات تابستاني با كار و تلاش فراوان مخارج شخصي و تحصيلي خود را به دست ميآورد و از اين راه به خانوادة زحمتكش خود كمك قابل توجهي ميكرد. او با شور و شوق و نشاط و مهر و محبتي كه داشت به محيط گرم خانواده صفا و صميميت بيشتري ميبخشيد. اشتياق جلال به فراگيري قرآن و حضور در مراسم مذهبي او را بسيار متواضع و با اخلاص بار آورده بود.
به علت مشكلات مالي كه خانوادة شهيد دچار آن بودند، جلال مجبور شد درس را رها كند و روانه تهران شده و در كارگاه خياطي مشغول به كار شود، اما روحية او با سكون و سازش همراه نبود و در همان ايام به شناسايي افراد مذهبي دست زد و با آنها رابطه برقرار كرد. تا اين كه قيام 15 خرداد به رهبري امام خميني (ره) آغاز شد و بعد از فاجعة 15 خرداد جلال كاوند با تفكرات امام خميني (ره) آشنا گرديد و از همان زمان به پيروي از خط و مشي امام پرداخت.
شهيد كاوند با دختري از خانوادهاي وارسته و مسلمان و آگاه و پاكدامن ازدواج نمود كه ثمرة آن دو فرزند پسر و يك دختر ميباشد. در ايام شكلگيري انقلاب اسلامي فعاليتهاي او براي پخش نوارها و اعلاميهها و عكسهاي امام چشمگيرتر شد تا اين كه ساواك منطقه از ين عمل آگاه و در صدد تعقيب و شناسايي او بر آمد. كه به همين خاطر شهيد كاوند مدتي به طور ناشناس اين عمل را انجام ميداد تا عناصر ساواك نتوانند او را دستگير نمايند و به همين سبب دوباره به زادگاه خود- بروجرد- مهاجرت نمود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه شهيد به عضويت سپاه پاسداران بروجرد درآمد و پس از گذراندن آموزشهاي نظامي به منطقة غرب رفت. برادر بزرگوار شهيد جلال كاوند سردار سرتيپ پاسدار جمال كاوند- كه همانند برادر بزرگوارش داراي سجاياي اخلاقي والا و فردي متعهد و مسئوليتپذير و دلسوز اسلام بود و مسئوليتهاي مختلفي در اوايل انقلاب در كردستان داشت، به دست عوامل امپرياليست جهاني منافقين بعد از زخميشدن به اسارت درآمده و پس از دو ماه شكنجه در تاريخ 2/4/59 در منطقة قلخاني به شهادت ميرسند، به طوري كه هيچ يك از اعضاي بدن قابل شناسايي نبود.
شهيد جلال كاوند براي رهايي مردم مظلوم كرد از دست سركردگان استكبار جهاني و منافقين كوردل وارد كردستان ميشود و از طرف قرارگاه غرب به عنوان فرمانده گردان منطقه غرب برگزيده ميشوند و در طول سالهاي 61 تا 65 مسئوليتهاي مختلفي از جمله فرماندهي گردان غرب- مسئوليت حفاظت قرارگاه حمزه سيد الشهدا و مسئوليت تيپ 145 مصباح الهدي تا زمان شهادت را عهدهدار بودند.
شهيد جلال كاوند در زمان حضورش در كردستان تمام حركات ضد انقلاب را زير نظر ميگيرد و در درگيريهاي مختلف كردستان و حوادث دردناك آنجا همواره يكهتاز مقابله با ضد انقلاب بود. شهيد كاوند با اين كه بسيار ملايم و نرم بود، اما در مقابل گروهكهاي منحرف و عناصر خودفروخته و وابسته با شدت عمل و بر مبناي اشدا علي الكفار برخورد ميكرد.
در تواضع و اخلاق شهيد ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه هيچگاه من نميگفت و از خودش تعريف نميكرد و هميشه به دنبال كار بود. آنچه براي او مطرح بود، فداكاري، ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداكاري او در حد علي بود پاكي و بيآلايشي شهيد جلال كاوند در بين همرزمانش همواره سخن روز بود. ايشان به عنوان فرماندهي كه مسئوليت يك تيپ را برعهده گرفته بود، ميكوشيد كه مبادا لحظهاي از خضوع و خشوع نسبت به حضرت حق غافل باشد.
هنوز پاسداران پايگاه بروجرد طعم دلنشين دعاي صبحگاهي او را در ذهن دارند و با لحن زيبايي كه دعا را ميخواند همه بر روح بلند و ويژگيهاي اخلاقي او آگاه و از فراق و دوري از شهيد به حال خود غبطه ميخورند.
شهيد جلال كاوند گاهي نيز مداحي ميكرد. ياد داريم كه ميخواند: اي خوشا با فرق خونين در لقاي يار رفتن.
آري او با رسيدن به اين بعد معنوي واقعاً با فرق خونين به لقاي يار رفت و شهيد در تاريخ 3/2/65 در منطقة حاج عمران به علت اصابت تركش سرش از تن جدا ميگردد و به آرزوي ديرينة خود يعني شهادت در راه خدا نايل ميگردد.
دل ز دست زمانه ميگيرد شهدا را بهانه ميگيرد
تير غم چو رها شود يكراست دل ما را نشانه ميگيرد
سه شنبه 30 مهر 1392 2:22 PM
تشکرات از این پست