عدالت اداری در عصر ظهور
مردی به شوق دیدن روی زیبای امام، صبح، کوله بارش را روی دوشش می اندازد و راه می افتد به طرف کوفه. وقتی می رسد؛ نه کسی از او کارت شناسایی می خواهد و نه او را تفتیش بدنی می کنند. یکراست سراغ امام را می گیرد و می یابدش!
لابد قرار است، چیزی که خواندید، چشم اندازی از ظهور باشد. چرا که امام عادل ما، در زمان ظهورش قول می دهد که حاجب و دربارنی برای خودش انتخاب نکند. او از آن مدیرهایی است که همیشه سر قولش می ماند و می شود روی حرفش حساب کرد.
تحقق عدالت اداری، یکی از راه های رسیدن به عدالت اجتماعی است. به خاطر اهمیت این موضوع، به صورت جداگانه به آن می پردازیم. عدالت اداری از مجرای مدیر و کارگزاران موفقش به سرانجام می رسد. به همین دلیل این مبحث را در دوبخش مورد بررسی مختصری قرار می دهیم.
مدیر عادل
1. عملکرد مدیر کل
حضرت مهدی (عج)، از آن حاکمانی است که اگر حرفی می زند خودش بیش از دیگران آن را عملی می سازد. خداوند، همان کسی که فرمود: «امانتها را به اهلش بسپارید» (1)، ایشان را برای مدیریت بزرگترین حکومت جهانی الهی برگزیده است.
برای آنکه بفهمیم که ایشان چگونه عمل می کنند، خوب است به این روایت از امام صادق (علیه السلام) دقت کنیم:
مفضّل یکی از یاران امام، نزد ایشان از حکومت بنی عباس، شکایت کرد. امام (علیه السلام ) فرمودند: «ای مفضّل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شبها به تدبیر امور و روزها به تلاش و كوشش میپرداختیم، جامهای خشن بر تن داشتیم و غذای بیخورش میخوریم، درست مانند شیوه ی امیر مۆمنان، كه بر او درود باد؛ زیرا اگر جز این عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود.» (2)
در همین راستا، امام صادق (علیه السلام)، به دو نفر از یاران خویش فرمودند: «...به خدا سوگند، او [حضرت مهدی (عج)] جز لباس خشن نمی پوشد وجز غذایی ناگوار نمی خورد.» (3)
حضرت مهدی (عج)، در رأس حکومت قرار دارند و مدیرانی که انتخاب می کنند، افرادی مورد اطمینان هستند که بر اساس شایستگی هایشان انتخاب می شوند. امام علی (علیه السلام) فرمودند: «قائم ما قاضیان زشتكار را كنار میگذارد و دست سازشكاران را از سرتان كوتاه میكند و حكمرانان ستم پیشه را عزل مینماید و زمین را از هر نادرست و خائنی پاك میسازد، و به عدل رفتار میكند...»
همه ی اینها به این خاطر است که حاکم یک جامعه ی اسلامی، وظیفه دارد همچون ضعیفترین مردم، رفتار کند. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «خداوند عزوجل بر پیشوایان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقیر را، فقرش برآشفته نكند.» (4)
به همین خاطر، حضرت حجت (عج)، در ابتدای قیام خود به مردم چنین قولی می دهد: «همانند آنها قدم برداشته و لباس بپوشد و سوار مرکب شود و آن گونه باشد که آنها می خواهند و به کم راضی باشد و به کمک خداوند متعال جهان را همان طور که از جور پر شده است، از عدالت آکنده سازد، خداوند را آن گونه که شایسته است عبادت کند و هیچ حاجب و دربانی اختیار نکند.» (5)
2. انتخاب مدیران و کارگزاران
حضرت مهدی (عج)، در رأس حکومت قرار دارند و مدیرانی که انتخاب می کنند، افرادی مورد اطمینان هستند که بر اساس شایستگی هایشان انتخاب می شوند. امام علی (علیه السلام) فرمودند: «قائم ما قاضیان زشتكار را كنار میگذارد و دست سازشكاران را از سرتان كوتاه میكند و حكمرانان ستم پیشه را عزل مینماید و زمین را از هر نادرست و خائنی پاك میسازد، و به عدل رفتار میكند...» (6)
همچنین از ایشان (علیه السلام) روایت شده است: «مهدی (علیهالسلام) بخشنده است؛ او درباره ی كارگزاران و مأموران (دولت خویش) بسیار سختگیر است و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان.» (7)
کارگزاران شایسته
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «حضرت مهدی یارانش را در همه شهرها پراكنده میسازد و به آنها دستور میدهد كه عدل و احسان را شیوة خود سازند و آنها را فرمانروایان كشورهای جهان گرداند و به آنها فرمان میدهد كه شهرها را آباد سازند.»(8)
امّا این کارگزاران کسانی هستند که «نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شباند. دلهایشان مانند پارههای آهن (محكم و استوار) است و هر كدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند.» (9)
این است دستگاه سازنده ی حکومت الهی.
پی نوشت:
1. نساء، آیه ی 58
2. بحارالانوار، همان، ص359، ح127؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، ابعاد عدالت مهدوی، موعود شماره ی 35؛ به نقل از سایت موعود
3. طوسی، الغیبه ی، ص 280؛ به نقل از صدر، محمد، همان، ص 469
4. نهج البلاغه، خطبه 209؛ به نقل از احادیث موضوعی سایت شهید آوینی
5. منتخب الاثر: لطف الله صافی گلپایگانی، ص 468؛ به نقل از صدر، محمد، همان، ص 210
6. بحارالانوار، ج51، ص120، ح23؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، همان مقاله
7. العسكری، نجمالدین جعفربن محمد، المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامیة، ج1، ص270.؛ به نقل از همان مقاله.
8. دخیل، علیمحمدعلی، الامام المهدی، ص271؛ به نقل از همان مقاله.
9. بحارالانوار، ج 52، ص386، ح202؛ به نقل از همان مقاله