0

هفته هفتم:----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

 
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

هفته هفتم:----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

بسمه تعالی

عهدنامه با خویش


لا تَايْئَسُوا مِن رَوْحِ اللّه‏ِ إِنَّهُ لا يَايْئَسُ مِن رَوْحِ اللّه‏ِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرونَ؛ حديث

از رحمت خدا نااميد نشويد، زيرا از رحمت الهى جز كافران نااميد نمى‏شوند.

ما رهروان ره حق که با خدا و امام زمان (عج) خویش عهد بسته ایم هر روز بهتر از روز قبل باشیم در دهه ولایت و امامت با خود عهد می‌بندیم که برای رضای حق و شادی دل شکسته مولایمان امام زمان (عج) با توکل به خدا و توسل به چهارده معصوم

همیشه به رحمت خداوند متعال امیدوار باشیم

و بدینوسیله پیمانی مجدد با مولایمان حضرت ولی عصر(عج) می بندیم که راه ظهور را هموارتر سازیم.

این هفته ثواب و اجر این کار را هدیه می کنیم به ساحت مقدس امام زمان (عج) برای سلامتی مسئولین سایت راسخون و مدیر تالار گفتگوی آزاد و برای راسخونی گرامی  Sajjad_Salehi  که موضوع این هفته را پیشنهاد دادند دعا می‌کنیم.

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

جمعه 26 مهر 1392  1:08 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 arseyfi mina_k_h ravabet_rasekhoon faghaghia omiddeymi1368 zemestanast shokraneh alirezaheydari64 majnon313
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

یکی از بدترین گناه تو قرآن و احادیث که ذکر شده نا امید شدن از رحمت الهی هستش

واقعا تنها چیزی که تو مشکلات میتونه ادم رو نجات بده و تحمل مشکل رو راحت تر کنه امید و توکل به خداوند متعال هستش

تو زندگیم بعضی جاها بوده که کم اوردم و به زبون نه ولی تو دلم ناامید شدم از رحمت و لطف خدا

توبه کردم بارها و باز هم توبه میکنم و ان شالله که دیگه این گناه زشت رو حتی در ذهن و فکر هم انجام نمی دم

من وقتی یکم ناامید میشم میرم به زندگی کسایی که مشکلاتشون از من بیشتر نگاه میکنم و بعد میگم من که مشکلم چیز مهمی نیست و برای مشکل اون بندگان خدا دعا میکنم

اینطوری یکم آروم میشم و ...

 

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 27 مهر 1392  12:30 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h ravabet_rasekhoon TANHA313 zemestanast shokraneh alirezaheydari64
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

امیدواری به رحمت خداوند: شخص مؤمن تمام اسباب عالم را به دست خداوند می‌داند، از این رو هیچ گاه خود را در بن بست کامل نمی‌بیند، بلکه همیشه به خداوند امیدوار است و اعتقاد دارد که خداوند به او کمک می‌کند،

خداوند متعال می‌فرماید: از رحمت خدا مأیوس نشوید که از رحمت خدا جز قوم کافر مأیوس نمی‌شوند» وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُون(وسف / 87).

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (سوره بقره 218)

همانا كساني كه ايمان آورده‌اند و كساني كه مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد كرده‌اند، آنها به رحمت پروردگار اميدوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

 

ز خدا به خاطر نعمتهایی که به شما داده سپاسگزاری کنید و هر روز به خاطر چیزهای خوبی که دارید خدا رو شکر کنید .خداوند در سوره ابراهیم می فرمایند :لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ :اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 27 مهر 1392  8:42 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

اسلام براي اميدواري به الطاف الهي و دوري از ياس زمينه‌هايي را فراهم كرده از جمله:

 

 

1ـ ياس و نااميدي را از گناهان كبيره دانسته است. (زمر، 53)

 

 

2ـ خداوند مي‌فرمايد: «من نزد گمان بنده‌ مومن هستم،‌ اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبي مي‌رسانم» (بقره، 261)

 

 

3ـ انبياء و فرشتگان‌، به مومنان دعا و براي آنان طلب مغفرت و استغفار مي‌كنند. (كافي، ج 2، ص 72)

 

 

4ـ پاداش الهي چندين برابر است. (بقره، 261)

 

 

5ـ راه توبه باز است. (نساء 18)

 

 

6ـ گرفتاري‌هاي مومن، كفاره‌ گناهان او محسوب مي‌شود. (بحار، ج 81، ص 176)

 

 

7ـ خداوند توبه را قبول كرده و سيئات را به حسنات مبدل مي‌سازد. (فرقان، 70)

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 27 مهر 1392  8:47 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---


نوبت مرد شد وقتی حسابرسی شد مأمور حسابرسی گفت در نامه ی اعمالت کارهای بد تو خیلی بیشتر از کارهای خوب توست یعنی تو هیچ کار خیری نداری پس تو از جهنمیانی راهی جهنم شو …. مامورین جهنم که از قبل خود را آماده کرده بودند او را تا نزدیک در جهنم بردند هنگامی که می خواستند او را وارد جهنم کنند و از در ورودی وارد جهنم شوند مرد یک لحظه برگشت و خدا را از ته دل صدا زد و خدا را نگاه کرد… همان لحظه خداوند فرمودند دست نگه دارید او از هم اکنون بهشتی است… همه تعجب کردند و گفتند چگونه است که افراد با گناه کمتر از او راهی جهنم شدند اما او با اینهمه گناه بهشتی است؟

گفتند به چه علتی او را مورد رحمت خود قرار دادی؟ خداوند فرمودند:
 

1- من در آنجا حضور داشتم و مشتاق بازگشت بندگانم به نزد خود بودم ، لحظه ای که آن مرد می خواست وارد جهنم شود یک لحظه برگشت و فقط از من یاری خواست و فقط مرا صدا زد، اما جهنمیان دیگر غیر مرا صدا زدند من تا لحظه ی آخر منتظر بودم مرا صدا کنند اما هیچ یک مرا در قلب خود نیافت و مرا صدا نزد.

٢ - من همیشه در کنارآنان بودند اما آنان لحظه ای مرا ندیدند من در آنجا حضور داشتم اما جهنمیان مرا ندیدند و برای کمک یافتن دیدگانشان فقط بندگان بی چیز و بی قدرت مرا می دید،اما آن مرد وقت رفتن درلحظه ی آخر فقط مرا صدا کرد و نگاهش فقط به من بود،من درچشمان اوچیزی دیدم که اگرآن رادرچشم گناهکارتر از او و در چشمان هر بنده ای ببینم هرگزاورابه حال خودش رها نمی کنم و خواسته اش را اجابت می کنم.من در لحظه ی آخر در چشمان او نور امید را دیدم او در لحظه ی آخر به رحمت و بخشایش من امید داشت و با نور امید مرا از ته دل صدا کرد اما هیچ کدام از بندگان حاضر در اینجا به من امید نداشتند وامیدشان به بندگانی بود که خود محتاج به رحمت من هستند…

بدانید که تنها راه نجات بندگان امید به رحمت و مهربانی من است باور و امید او به من نجات دهنده ی او بود چون تنها نجات دهنده من هستم ، پس به نزد من بیایید و فقط مرا صدا بزنید و فقط به من امید داشته باشید ، بیایید چون همیشه منتظر شما هستم ، اگر بندگان می دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم حتی یک لحظه برای صدا زدن من درنگ نمی کردند.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 27 مهر 1392  9:00 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

با وسوسه‌هاي شيطان، ترديد در دلم لانه کرده بود. با خود ميگفتم: «مگر چقدر بايد براي برآورده شدن حاجتي دعا کرد؟ ديگر نااميد شده بودم. گفتم پيش علي بن‌موسي الرضا(ع) بروم، شايد مشکلم را برطرف سازد.

نزد امام رفتم و گفتم: چند سال است حاجتي دارم و بسيار هم دعا کرد‌ه‌ام، ولي دعايم مستجاب نمي¬شود. در دلم شک راه يافته است، چه کنم؟ امام، نگاه تندي به من کرد و فرمود: «اي احمد‌بن‌محمد! مراقب باش که شيطان بر تو پيروز نشود و تو را از رحمت پروردگارت نااميد نسازد. مگر نميداني گاه پروردگار، برآوردن نياز مؤمن را به تأخير مي¬اندازد تا او بيشتر به راز و نياز بپردازد؛ چرا که خداوند بزرگ، گفت‌وگوي بندگان را با خود دوست دارد. به‌خدا سوگند! دير برآورده شدن نيازهاي بندگان که از خداي خود چيزي خواسته‌اند، براي آنان بهتر از زود برآورده شدن نيازهايشان است. دنيا چه ارزش دارد که مؤمن، براي آن از خداي خود نااميد شود؟! نيکوست که نيايش او در حال آسايش و دوري از مشکلات، همانند نيايش او در سختي‌ها باشد و اگر [حاجتش] نيز برآورده نشد، سبب نااميدي او نشود، پس افسرده نشو که دعا در پيشگاه پروردگار بزرگ و بلندمرتبه، بسيار ارزشمند است. بردبار باش و براي به‌دست آوردن روزي حلال بکوش! به پيوند با بستگانت پايبند باش و به کسي ستم مکن؛ زيرا ما خانداني هستىم که حتي بريدن از بستگان را به کسي که از او بريده‌اند، سفارش نمي¬کنيم. هرکه به ما بد کند به نيکي پاسخش را مي¬دهيم، به‌خدا سوگند! از اين روش، جز خوبي و نيکي نمي¬بينم. بدان کسي‌که در اين دنيا از نعمت‌هاي بي‌شمار بهره‌مند است، اگر درخواستي از خدا کند و دعايش برآورده شود، بر اثر آزمندي و فزون‌خواهى، بيشتر درخواست ميکند و اين سبب مي¬شود که ديگر از نعمتي سير نشود و بيشتر بخواهد، پس آنگاه که به نعمت‌هاي او افزوده شد، حقوقي که بايد ادا کند، افزايش مييابد.
بنابراين، از شکر اين همه نعمت، ناتوان مي¬ماند و به آزمايش و بلا مبتلا ميشود و به خطر ميافتد. بنابراين، دل‌بستگي‌ات را به پروردگار استوارتر ساز و در دل خود نسبت به او شک و ترديد راه مده و دروازه دلت را به ‌روي چيزي به‌جز خيرونيکي مگشا! بدان که اين، تنها راه آمرزيده شدن و برآورده شدن دعاهاست».

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 27 مهر 1392  9:02 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

هرکسی لایق رحمت خاص الهی نمی شود!


در قرآن کریم فراوان می توان داستان و حکایت افرادی که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته اند یافت که در این مجال خلاصه ای از این موارد را بیان می کنیم.
خداوند دو گونه رحمت دارد ؛ یكی رحمت عام خدا كه شامل دوست و دشمن، مۆمن و كافر، نیكوكار و بدكار می باشد، رحمت دیگر رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت (رحیمیه) یاد می شود.
این نوع رحمت ویژه بندگان صالح و فرمان بردار اوست، زیرا آنها به حكم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند كه از رحمت و بخشش و احساس خاصی كه آلودگان و تبهكاران از آن بهره ای ندارند ، برخوردار شوند.
در قرآن کریم فراوان می توان داستان و حکایت افرادی که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته اند یافت، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره داشت:
حضرت یعقوب علیه السلام

یکی از این موارد، رحمت خاص خداوند به حضرت یعقوب علیه السلام است و این رحمت خداوند، در نتیجه صبر و استقامت آن حضرت در مواجهه با بلایا و ناامید نشدن از رحمت خداوندی و حسن ظن به ذات مبارکش بوده است.
الف) امید به رحمت خداوند
حضرت یعقوب بعد از ، از دست دادن فرزند دیگرشان بنیامین نه تنها امیدش را از خداوند متعال سلب نکرد بلکه فرمود: فرمود: "امید است خداوند همه ایشان را به من برگرداند"(یوسف/ 83) و همانگونه نیز شد و با این جمله اظهار امیدوارى كرد به اینكه هم یوسف برگردد و هم برادر مادریش و هم برادر بزرگش، و از سیاق برمى‏آید كه این اظهار امیدواریش مبنى بر آن صبر جمیلى است كه او در برابر تسویلات نفسانى فرزندان از خود نشان داد و این است ثمره امید به خداوند.
مردى از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درخواست كرد كه چیزى به من بیاموز تا با انجام دادن آن خدا در آسمان و مردم در زمین مرا دوست داشته باشند، حضرت به او فرمود: (فقط) به آنچه در نزد خداست، چشم امید داشته باش تا خداوند تو را دوست بدارد، و به آنچه كه در نزد مردم است بى‏میل و رغبت باش، تا مردم نیز تو را دوست داشته باشند. (پاداش نیكی ها و كیفر گناهان / 461 )
و فرمود: با اینكه خدا رحمتش از همه چیزها وسیع‏تر است، خدا تعجّب مى‏كند كه چرا بندگان ناامیدند. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج‏1 / 279)

در آیه " عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ یَرْحَمَكُمْ" به این اصل اشاره شده است كه ربوبیت خداى تعالى، اقتضاى آن را دارد و آن اصل این است كه: بر بندگان خود- در صورتى كه به مقتضاى خلقت خود مشى كنند- رحم كند و به سوى فطرتشان ارشاد نماید و این رحمت عام خداوندی است مگر اینكه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته و از راه فطرت بیرون شوند. پیامبران نیز بعد از پشت سر گذاردن ابتلائات و انجام رسالاتشان بود که شایستگی رحمت خاص خداوند را یافتند

ب) حسن ظن به خداوند
یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت یعقوب که منجر به رحمت خداوندی گردید حسن ظن آن حضرت به خداوند متعال بود : عَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ " صرف اظهار امید است نسبت به بازگشت فرزندان، به اضافه اشاره به اینكه به نظر او یوسف هنوز زنده است. چرا كه من مى‏دانم" او از درون دل همه آگاه است و از همه حوادثى كه گذشته و مى‏گذرد با خبر به علاوه او حكیم است و هیچ كارى را بدون حساب نمى‏كند". (إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ).
روایت در باب حسن ظن به خداوند فراوان است از آن جمله امام رضا علیه السّلام فرمود: به خدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عزوجل می فرماید: من نزد گمان بنده مۆمن خویشم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد. (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج‏3 / 116)
حضرت داود علیه السّلام گفت: بار خدایا كسى كه تو را شناخت و به تو حسن ظن پیدا نكرد، هرگز به خدا ایمان نیاورده است. (مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى/ 32)


حضرت لوط

ما او را در رحمت خاص خویش داخل كردیم" (وَأَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا)" چرا كه او از بندگان صالح بود" (إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/75)
لوط از پیامبران بزرگى است كه هم عصر با ابراهیم بود، و همراه او از سرزمین بابل به فلسطین مهاجرت كرد، و بعداً از ابراهیم جدا شد و به شهر" سدوم" آمده ف چرا كه مردم آن منطقه غرق فساد و گناه، مخصوصا انحرافات و آلودگی هاى جنسى بودند.
او بسیار براى هدایت این قوم منحرف تلاش و كوشش كرد، و در این راه خون‏ دل خورد، اما كمتر در آن كوردلان اثر گذارد.
سرانجام چنان كه مى‏دانیم قهر و عذاب شدید الهى آنها را فرا گرفت، و آبادی هایشان به كلى زیر و رو شد، و جز خانواده لوط (به استثناى همسرش) همگى نابود شدند.
رحمتی که شامل حال حضرت لوط گردید ؛ یکی نجات او و خانواده اش از آن شهر و دیار " ما او را از شهر و دیارى كه كارهاى پلید و زشت انجام مى‏دادند رهایى بخشیدیم" (وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ )(انبیاء/74) رحمت دیگر : می فرماید به لوط داوری و دانش عطا كردیم... .
در آیه 75 می فرماید او را وارد رحمت خویش كردیم، نمی فرماید او رحمت است، رحمت شد. در اینجا می فرماید او را وارد رحمت خویش گرداندیم : این رحمت ویژه الهى بی حساب به كسى داده نمى‏شود، این شایستگى و صلاحیت لوط بود كه او را مستحق چنین رحمتى ساخت و در اینجا مراد از" رحمت"، مقام ولایت و یا نبوت است.

دیگر خداوند رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت (رحیمیه) یاد می شود. این نوع رحمت ویژه بندگان صالح و فرمان بردار اوست

حضرات اسماعیل، ادریس، ذالکفل

دیگر از پیامبران الهى " اسماعیل" و " ادریس" و " ذا الكفل" است که خداوند آنها از صابران و شكیبایان دانسته و می فرماید (وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ).
هر یك از آنها در طول عمر خود در برابر دشمنان و یا مشكلات طاقت‏فرساى زندگى ، صبر و مقاومت به خرج دادند و هر یك الگویى بودند از استقامت و پایمردى.
سپس بزرگترین موهبت الهى را در برابر این صبر و استقامت براى آنان چنین بیان مى‏كند :" ما آنها را در رحمت خود داخل كردیم، چرا كه آنها از صالحان بودند" (وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/86)
جالب اینكه نمى‏گوید ما رحمت خود را به آنها بخشیدیم، بلكه مى‏گوید:
آنان را در رحمت خود داخل كردیم.

سخن آخر

مواردی که از رحمت خداوندی درباره بزرگان یاد شد و موارد دیگر مانند حضرت ایوب، حضرت نوح و ... همگی بیانگر یک اصل اساسی است و در آیه " عَسَى رَبُّكُمْ أَن یَرْحَمَكُمْ " (الاسراء/8) به این اصل اشاره شده است كه ربوبیت خداى تعالى، اقتضاى آن را دارد و آن اصل این است كه: بر بندگان خود- در صورتى كه به مقتضاى خلقت خود مشى كنند- رحم كند و به سوى فطرتشان ارشاد نماید و این رحمت عام خداوندی است مگر اینكه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته و از راه فطرت بیرون شوند.
پیامبران نیز بعد از پشت سر گذاردن ابتلائات و انجام رسالاتشان بود که شایستگی رحمت خاص خداوند را یافتند.


 


منابع:
1) ترجمه تفسیر المیزان
2) تفسیر نمونه
3) مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى
4) أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج‏3
5) إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج
6) پاداش نیكیها و كیفر گناهان
7) اندیشه قم
8) سایت آوینی

مریم پناهنده
 

 

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 27 مهر 1392  9:11 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

گلبرگی از آفتاب

امام علی علیه السلام فرمود: هر شخص امیدواری، عاقبت یابنده خواهد بود.

امام باقر علیه السلام فرمود: از امیدواری دروغین دوری گزین، تا به ترس و عذاب راستین گرفتار نشوی.

امام علی علیه السلام فرمود: از کسانی مباش که خواهان آخرت اند، ولی عملی نیک انجام نمی دهند و خواستار پذیرش توبه شان هستند، اما آرزویی بلند دارند؛ کسانی که در دنیا سخنشان چون زاهدان است و رفتارشان چون مایلان به دنیا.

امام علی علیه السلام فرمود: هرگز به غیر خدا امید نداشته باشید و جز از گناه خود، از چیز دیگری نترسید.

امام علی علیه السلام فرمود: همه امیدواری تان به پروردگار بلند مرتبه باشد و به غیر از او امید نبندید که هر کس به دیگری امید بست، زیان دید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: به چیزی که امید وار نیستی رخ دهد، [به دلیل لطف خدا] بیشتر امید داشته باش تا چیزی که امیدواری به وقوع پیوندد؛ چرا که برادرم موسی علیه السلام رفت تا آتشی برای خانواده اش فراهم کند، ولی با خدای خویش گفت وگو کرد.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 27 مهر 1392  9:17 AM
تشکرات از این پست
TANHA313 hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

 

نااميدي از رحمت خدا در اوج بدترين گناهان تير خلاص شيطان به شماست.

 

 گرچه كه خيلي از ما وقتي مثلاً گناهان بسيار بزرگي انجام مي دهيم و حتي در حق هم ظلم هايي مي كنيم كه بعداً عذاب وجدان ما را مي خواهد خفه كند اما، مهم ترين چيزي كه لحظات بعد از گناه به انسان فشار شديدي وارد مي كند اين است كه احساس مي كنيم خدا از دست ما ناراحت است و ديگر هم وقتي بلايي به سر ما مي آيد در آن لحظات،‌انسان چون حس مي كند خدا با او قهر است از درد بي كسي مي خواهد خودش را بكشد!

اما يك سري نكات اينجا قابل تأمل است!!

ما آدم ها هميشه براي شناسايي همه چيز سعي مي كنيم خودمان را معيار قرار دهيم. پس حتي زماني كه از خدا سخن مي گوييم او را هم از طريق خودمان مي خواهيم بشناسيم. مثلاً ما چگونه عصباني مي شويم، قهر مي كنيم، مي بخشيم، عهد مي بنديم، ناراحت مي شويم، خوشحال مي شويم و...
خدا را هم اينگونه فرض مي كنيم!
اما فرق بسياري از بين ما تا خدا هست. موضوع بخشش از سوي پروردگار هم همين گونه مي باشد.
اين خوب است كه بعد از هر گناه دل ما وقتي كمي كدر شد، ناراحت مي شويم و به درگاه خدا مي رويم و عذر و بخشش مي طلبيم، اما مطمئن باشيد،‌همان خدايي كه بخشنده ي مهربان است و تا به الان بسياري از بدترين بندگان خود را بخشيده است، حالا نمي توان از او انتظار نداشت كه ما را ببخشد.
اين خيلي خوب است كه از قهر خدا مي ترسيم و اين خيلي خوب است كه هر گناهي را به راحتي انجام نمي دهيم و از بخشيده نشدن مي ترسيم اما نااميدي از رحمت خدا در اوج بدترين گناهان تير خلاص شيطان به شماست...

 

با اميد به رحمت خدا زندگي كنيد

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 27 مهر 1392  12:40 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64 TANHA313
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

 
«مثبت اندیشی» در سایه امید به رحمت و مدد خدا
 

«مثبت اندیشی» در سایه امید به رحمت و مدد خدا

هیچ بنده مومنی نیست جز آنکه در ضمیرش دو نور تابان است، نور خوف و نور امید که اگر هر یک با دیگری سنجیده شود هیچ یک فزونی نخواهد یافت.

امیرالمومنین علی (ع) فرمود: اگر چیزی از دستت رفت غصه نخور و قلب خود را مشغول آن نکن تا از امور دیگر آینده باز نمانی.

عیسی (ع) نشسته بود و پیرمردی با بیل زمین را شخم می زد عیسی دعا کرد: خدایا امید و آرزو را از او بگیر. پیرمرد همان لحظه بیل را کنار انداخت و دراز کشید. مدتی  گذشت و عیسی (ع) دعا کرد: خدا امید و آرزو را به او بازگردان. پیرمرد بلند شد و شروع کرد به کار کردن.

حقیقت مذکور در حدیث فوق منحصر به آن پیرمرد نمی شود و تمام انسان ها را شامل می شود. همین طور هر فردی که به کار مشغول است یا قصد انجام کاری دارد هیچ فکر کرده ایم اگر به آینده امید نداشت چه می شد؟ پاسخ روشن است: مثل آن پیرمرد دراز می کشید.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: امید برای امت من رحمت است زیرا اگر امید و آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی را نمی کاشت.

برادران خیانت کردند و یوسف را در چاه انداختند. خداوند به او امید می دهد،  می فرماید: به یوسف وحی کردیم که حتما آنها را نسبت به این کارشان متنبه خواهیم کرد. بیشتر و بلکه تمام داستان های قرآن این  پیام را دارد که جهان را صاحبی است، پس امیدوار باشید. ابراهیم (ع) در آتش و پیامبر (ص) در غار با تار عنکبوت و یوسف (ع) در چاه حفظ شد.

ما هم خدایی داریم امیدوار باشیم حتی اگر اوضاع تیر و تار بود امیدوار باشیم چون تاریکی نشان روشنایی است. قرآن کریم می فرماید: آیا صبح نزدیک نیست؟ ( سوره هود آیه 81)

موضوع امید و ناامیدی با موضوعات زیادی مرتبط است. از جمله با موضوع خوش بینی و مثبت اندیشی. فرعون در نهایت خباثت و گناه و بلکه مدعی ربوبیت بود اما خدا به بازگشت او هم امیدوار بود و موسی و هارون را هم امیدوار می کرد: به سوی فرعون بروید که طغیان کرده است. اما به نرمی با او سخن بگویید شاید متذکر شود یا بترسد.(سوره طه 43 و  44)

امیدواری، خوش بینی و مثبت اندیشی را از خداوند بزرگ یاد بگیریم. درباره امید به رحمت الهی باید به این نکته مهم توجه کنیم که امید همین طوری و گزاف نیست، شرط و علامتی دارد مثلا گروهی گناه می کنند و می گویند ما به رحمت خدا امید داریم و همیشه همین طورند. مکرر گناه می کنند و مکرر می گویند ما به رحمت خدا امید داریم تا مرگشان از راه برسد کار اینها چه طوری است؟

امام صادق (ع) فرمود: اینها مردمی هستند که در آرزوها غوطه ورند و دروغ گفته اند. آنها امیدوار نیستند هر کس به چیزی امیدوار باشد به دنبال آن می رود و کسی که از چیزی بترسد از آن می گریزد.

این فرمایش حضرت سند قرآنی دارد: سند اول این که خداوند می فرماید هرکس به لقاء پروردگار خویش امیدوار است باید عمل صالح انجام دهد (کهف 110) و سند دوم این که خداوند عده ای را مورد ملامت و عتاب قرار می دهد که دنبال امور دنیوی می روند و می گویند بخشیده خواهیم شد.(اعراف 169)

امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمود: مومن، مومن نباشد تا اینکه ترسان و امیدوار باشد و ترسان و امیدوار نباشد مگر برای آنچه می ترسد و امیدوار است عمل کند.

از جمله وصایای لقمان است که بترس ازخدا، ترسیدنی که چنین پنداری که اگر با تمام کارهای نیک جن و انس نزد او بروی تو را عذاب کند و امیدوار باش به رحمت او، امیدی که گمان بری که اگر با تمام گناهان جن و انس نزد او بروی تو را ببخشد و بیامرزد.

اما نکته مهم ضروری برابری خوف و رجاست زیرا اگر رجا غالب باشد برخوف و خوف کم باشد رفته رفته رجا می کشد به احساس امنیت از عذاب الهی و این عین خسران آخرت است. (اعراف 99) و اگر خوف غالب باشد بر رجا و رجا کم باشد این می کشد به یاس و یاس از رحمت الهی عین کفر است. (یوسف 87)

از امام باقر (ع) روایت است: هیچ بنده مومنی نیست جز آنکه در ضمیرش دو نور تابان است، نور خوف و نور امید که اگر هر یک با دیگری سنجیده شود هیچ یک فزونی نخواهد یافت.

مگر نه این که در بسم الله از میان هزار اسم خدا، خود را با دو اسم رحمان و رحیم ممتاز کرده است. در نماز و دعا و در هر کار دیگری که بسم الله الرحمن الرحیم می گوییم حواسمان باشد و اجازه دهیم جان و دامان از نسیم امید به رحمت الهی بهره مند شود.

مهم ترین موضوع مرتبط با امید و ناامیدی موضوع رحمت الهی است یعنی امید به رحمت خدا. وقتی که از خدا نا امید می شویم باید در ایمان خود شک کنیم آیا من که اکنون از رحمت خدا نامیدم هنوز هم مسلمانم؟ با ناامیدی از رحمت او ایمانمان را به باد می دهیم قران کریم چنین فرموده است: و چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگار خود نا امید می شود. (سوره یوسف 87)

و از دام های بزرگ ابلیس آن است که در ابتدا بنده را افسار گسیخته کند و از معاصی کوچک به بزرگ و از آن به کبایر کشد و چون مدتی بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجا به رحمت به وادی غرور و فریب کشاند، در آخر کار اگر او نورانیتی دید که احتمال توبه و رجوع دارد او را به یاس از رحمت کشاند و به او گوید: کار تو  گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 27 مهر 1392  12:52 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64 TANHA313
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

 

لاتقنطوا من رحمة الله
از رحمت خدا نا امید نشوید.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 27 مهر 1392  3:28 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 shokraneh alirezaheydari64 TANHA313
alirezaheydari64
alirezaheydari64
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

بزرگترین گناه

واقعا چرا ما با این همه رحمت و لطف خدا باز هم ناامید میشیم بعضی وقتا؟

با توکل به خداوند متعال هیچوقت از رحمت خداوند ناامید نمیشم

اللهم صل علی محمد و ال محمد

شنبه 27 مهر 1392  8:57 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 TANHA313 shokraneh
shokraneh
shokraneh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 2414
محل سکونت : خیلی دور خیلی نزدیک

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

ابراهیم علیه السلام از نماز او تعجب کرد، نشست و انتظار کشید تا نماز او تمام شود، ولى او نماز را رها نمى‌کرد، چون بسیار به طول انجامید ابراهیم علیه السلام او را با دست تکان داد و فرمود: با تو کارى دارم نمازت را تمام کن. عابد دست از نماز کشید و کنار ابراهیم علیه السلام نشست.

ابراهیم علیه السلام از او پرسید براى چه کسى نماز مى‌خوانى؟گفت: براى خدا. پرسید:خدا کیست؟گفت: آن کس که من و تو را خلق کرده است.فرمود: طریق تو مرا خوش آمد، دوست دارم براى خدا با تو برادرى کنم، خانه‌ات کجاست که هر گاه خواستم تو را ملاقات کنم به دیدنت بیاییم ؟عابد گفت: خانه من جایى است که تو را به آنجا راه نیست .
ابراهیم علیه السلام فرمود: یعنى کجاست؟ گفت: وسط دریا. پرسید: پس تو چگونه مى‌روى؟ گفت: من از روى آب مى‌روم .
ابراهیم علیه السلام فرمود: شاید آن کس که آب را براى تو مسخر کرده است، براى من نیز چنین کند، برخیز تا برویم و امشب را با هم باشیم .
آن دو حرکت کردند، وقتى به دریا رسیدند، مرد عابد بسم الله گفت و بر روى آب حرکت کرد، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز بسم الله گفت و به دنبالش رفت .

آن مرد از این کار ابراهیم علیه السلام خیلى تعجب کرد. وقتى به خانه آن مرد رسیدند، ابراهیم علیه السلام از او پرسید: خرج و مخارج زندگى‌ات را از کجا تامین مى‌کنى؟ گفت: از میوه این درخت، آن را جمع مى‌کنم و در تمام سال با آن معاش مى‌کنم. ابراهیم علیه السلام از او پرسید: کدام روز از همه روزها بزرگتر است؟ گفت: روزى که خدا خلایق را بر اعمالشان جزا مى‌دهد.

ابراهیم علیه السلام فرمود: بیا دست به دعا برداریم، یا تو دعا کن من آمین مى‌گویم و یا من دعا مى‌کنم تو آمین بگو.عابد گفت: براى چه دعا کنیم؟ ابراهیم علیه السلام فرمود: دعا کنیم که خدا ما را از شر آن روز نگاه دارد، دعا کنیم که خدا مؤمنان گناهکار را مورد آمرزش قرار دهد. عابد گفت: نه، من دعا نمى‌کنم .پرسید: چرا؟ گفت: براى این که سه سال است حاجتى دارم هر روز دعا مى‌کنم ولى هنوز دعایم مستجاب نشده است و تا آن برآورده نشود شرم مى‌کنم که از خداوند چیز دیگرى بخواهم .

ابراهیم علیه السلام فرمود: خداوند متعال هرگاه بنده‌اش را دوست داشته باشد، دعایش را به درجه اجابت نمى‌رساند تا او بیشتر مناجات و اظهار نیاز کند، اما وقتى بنده‌اى را دشمن دارد، یا زود دعایش را مستجاب مى‌کند و یا ناامیدش مى‌کند که دیگر دعا نکند و بیشتر از آن با خدا صحبت نکند.

آنگاه ابراهیم علیه السلام از او پرسید: حالا بگو ببینم چه چیزى از خدا خواسته‌اى که او براى تو برآورده نکرده است؟
مرد عابد گفت: روزى در همان جاى نمازم مشغول نماز بودم که ناگاه کودکى را در نهایت زیبایى و جمال، با سیمایى نورانى، موهایى بلند و مرتب دیدم که چند گوسفند چاق و فربه و چند گاو که گویى بر بدن آنها روغن مالیده بودند، مى‌چرانید. من از آنچه دیده بودم بسیار خوشم آمد. گفتم: اى کودک زیبا، این گاو و گوسفندها مال کیست؟ گفت: مال خودم است . گفتم: تو کیستى؟ گفت: من پسر ابراهیم خلیل خدا هستم . من در همان موقع دست به دعا بلند کردم و از خدا خواستم که خلیلش را نشان من دهد. (ولى سه سال است که هنوز خبرى نیست .) ابراهیم علیه السلام فرمود: منم ابراهیم، خلیل خدا و آن کودک که مى‌گویى پسر من است .عابد گفت: الحمدلله رب العالمین که دعاى مرا مستجاب کرد. و آنگاه دست در گردن ابراهیم علیه السلام انداخت و دو طرف صورت او را بوسید و گفت: حالا بیا و تو دعا کن تا من آمین بر دعاى تو بگویم .

ابراهیم علیه السلام دست به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا گناهان مؤمنین و مؤمنات را تا روز قیامت ببخش و از آنها راضى باش.و عابد آمین گفت.

مراقبت دستمان که کلیک می کند و چشمانمان که  نظاره می کند باشیم

"کل اولئک کان عنه مسئولا"

و بدانیم و آگاه باشیم که خدا هم یک کاربر همیشه آنـــلایـــن است

 

*.*.*.*.*.*.*.*.*.**.*.*.*.*.*.*.*.*.*

shokraneh.rasekhoonblog.com

 

شنبه 27 مهر 1392  8:58 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 TANHA313
shokraneh
shokraneh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 2414
محل سکونت : خیلی دور خیلی نزدیک

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

حکایاتی از امام رضا علیه السلام

با وسوسه های شیطان، تردید در دلم لانه کرده بود. با خود می گفتم:« مگر چقدر باید برای برآورده شدن حاجتی دعا کرد؟ دیگر ناامید شده بودم. گفتم پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام، بروم، شاید مشکلم را بر طرف سازد. نزد امام رفتم و گفتم: چند سال است حاجتی دارم و بسیار هم دعا کرده ام، ولی دعایم مستجاب نمی شود. در دلم شک راه یافته است، چه کنم؟ امام، نگاه تندی به من کرد و فرمود:« ای احمد بن محمد! مراقب باش که شیطان بر تو پیروز نشود و تو را از رحمت پروردگارت نا امید نسازد. مگر نمی دانی گاه پرودگار، برآوردن نیاز مؤمن را به تأخیر می اندازد تا او بیشتر به راز و نیاز بپردازد؛ چرا که خداوند بزرگ، گفت و گوی بندگان را با خود دوست دارد. به خدا سوگند! دیر برآورده شدن نیازهای بندگان که از خدای خود چیزی خواسته اند، برای آنان بهتر از زود بر آورده شدن نیازهایشان است. دنیا چه ارزش دارد که مؤمن، برای آن از خدای خود ناامید شود؟! نیکوست که نیایش او در حال آسایش و دوری از مشکلات، همانند نیایش او در سختی ها باشد و اگر (حاجتش) نیز برآورده نشد، سبب ناامیدی او نشود، پس افسرده نشو که دعا در پیشگاه پروردگار بزرگ و بلند مرتبه، بسیار ارزشمند است.

بردبار باش و برای به دست آوردن روزی حلال بکوش! به پیوند با بستگانت پایبند باش و به کسی ستم مکن؛ زیرا ما خاندانی هستیم که حتی بریدن از بستگان را به کسی که از او بریده اند، سفارش نمی کنیم. هر که به ما بد کند به نیکی پاسخش را می دهیم، به خدا سوگند! از این روش، جز خوبی و نیکی نمی بینم.

بدان کسی که در این دنیا از نعمت های بی شمار بهره مند است، اگر درخواستی از خدا کند و دعایش برآورده شود، بر اثر آزمندی و فزون خواهی، بیشتر در خواست می کند و این سبب می شود که دیگر از نعمتی سیر نشود و بیشتر بخواهد، پس آنگاه که به نعمت های او افزوده شد، حقوقی که باید ادا کند، افزایش می یابد.

بنابراین، از شکر این همه نعمت، ناتوان می ماند و به آزمایش و بلا مبتلا می شود و به خطر می افتد. بنابراین، دل بستگی ات را به پروردگار استوارتر ساز و در دل خود نسبت به او شک و تردید راه مده و درازه دلت را به روی چیزی به جز خیرو نیکی مگشا! بدان که این، تنها راه آمرزیده شدن و برآورده شدن دعاهاست».

مراقبت دستمان که کلیک می کند و چشمانمان که  نظاره می کند باشیم

"کل اولئک کان عنه مسئولا"

و بدانیم و آگاه باشیم که خدا هم یک کاربر همیشه آنـــلایـــن است

 

*.*.*.*.*.*.*.*.*.**.*.*.*.*.*.*.*.*.*

shokraneh.rasekhoonblog.com

 

شنبه 27 مهر 1392  9:00 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 TANHA313
majnon313
majnon313
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 287
محل سکونت : قم

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " امید به رحمت خدا ")-o---

قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

«الزمر/53»

خدا دو بار پاسخ بت پرستي را داد که يک بار او را صدا زده بود.

درباره‌ي بت‌پرستي نقل شده است كه هفتاد سال بت مي‌پرستيد. حاجتي براي او پيدا شد نزد بت آمد و هفتاد مرتبه يا صنم گفت. جواب نشنيد. از آن مأيوس شد. يك مرتبه يا صمد گفت، دو مرتبه جواب لبيك شنيد در ملكوت اعلي خروش شد كه خداوندا او هفتاد سال است، بت مي‌پرستد و هفتاد مرتبه يا صنم گفت جواب نشنيد، يكمرتبه يا صمد گفت و دو مرتبه جواب شنيد، خطاب رسيد؛ ساكت شويد كه عقل شما قاصر است اگر من جواب بنده‌ي خود را نگويم، پس او به چه كسي پناه ببرد؟!

داستان معنوي ص 2410

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم وترحم علی عجزنا واغثنا بحقهم

یک شنبه 28 مهر 1392  1:30 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 TANHA313 shokraneh
دسترسی سریع به انجمن ها