از نگاه قرآن مستکبران چه نشانه هایی دارند؟
پاسخ اجمالی
استکبار به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگ بینی و خود بزرگ بینی دروغین است. و از نگاه قرآن کریم، مستکبران دارای این ویژگی ها هستند: مغرور، لجوج، پیمان شکن، اغواگر و گمراه کننده، مخالف حق، قاتل پیامبران، و...
پاسخ تفصیلی
یکی از زشت ترین خصلت های آدمی و از رذایل اخلاقی، روحیه استکبار و خود بزرگ بینی است. این صفت در آموزه های دینی ما به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. قرآن کریم در آیات متعدد از خطر استکبار، افکار، عقاید و عملکردهای باطل مستکبران سخن به میان آورده است. از نگاه قرآن مستکبران به دلیل داشتن صفت زشت و خطرناک احساس علو و برتری و خود بزرگ بینی از اطاعت و پرستش خداوند متعال امتناع می ورزند.
در این فرصت برخی از نشانه های مستکبران به اختصار بیان می شود. قبل از پرداختن به اصل موضوع به بررسی مفهوم استکبار می پردازیم.
استکبار در لغت
«استکبار» به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگ بینی و خود بزرگ بینی دروغین است.[1] استکبار آن است که فرد اظهار بزرگى و تکبّر کند، با آن که بزرگ نیست.[2] بنابر این، استکبار خویی را می گویند که موجب می شود تا شخص خود را بزرگ شمارد؛ و از این رو، از قانون و یا هر امر معقول و عرفی، گردن کشی و سرپیچی می کند.
واژه استکبار و مشتقات آن در قرآن کریم 48 بار به کار رفته، و از تمام موارد کاربرد این واژه، استفاده می شود که استکبار ورزی، خوی و منش غیر اخلاقی و امری ناپسند و زشت است.
صفات و ویژگی های مستکبران
1. مغرور و قدرت طلب بودن:[3] مستکبر در خود احساس غرور و قدرت می کند و کسی را در جهان بنده نیست. روحیه خودبرتربینی در آفرینش، عقل و هوش موجب می شود که خود را چنان پندارد که بر همه موجودات و یا هم نوعان خود سرآمد است و می بایست دیگران، در مقابل او تسلیم باشند. این احساس غرور و قدرت است که وی را از پذیرش دیگری و هم ردیف بودن باز می دارد. کسی که از چنین روحیه و خویی برخوردار است هرگز خود را با دیگران در یک سطح نمی بیند و خواهان اطاعت دیگری از خود است.
2. نشنیدن حرف حق:[4] قرآن کریم می فرماید مستکبران گوششان بدهکار حرف حق نیست. آنان هرگاه که دعوت به حق شدند، در مقابل دعوت الاهی استکبار ورزیدند و به سخنان حق گوش فرا ندادند.
3. پیمان شکنی:[5] افراد مستکبر به هیچ عهد و پیمانی پای بند نیستند و به جهت خودبرتربینی، حاضر نمی شوند که با دیگران، برخوردی که از آنان انتظار دارند را داشته باشند. در قرآن به صراحت و روشنی بیان شده است که علت پیمان شکنی یهودیان با آن همه سوگند، جز خو و خصلت استکباری ایشان نبود.
4. دیگران را دروغ گو پنداشتن:[6] از دیگر نشانه های مستکبران این است که تنها خود را راست گو و درست کار می دانند و دیگران را دروغ گو می شمارند؛ از این رو، اگر از زبان دیگری مطالب حق و درستی را بشنوند و با آن که آن را حق و درست می یابند، آنان را متهم به دروغ گویی می کنند و به تکذیبشان می پردازند. قرآن کریم می فرماید که این خصلت مستکبران موجب شد که نه تنها زمینه برای پذیرش حق در ایشان فراهم نشود، بلکه اهل حق را دروغ گو پنداشته و آنان را به همین عنوان از خود می رانند. قرآن می فرماید: هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده شود، با خودبرتربینی و خودپسندی روی بر می گردانند. قرآن این روش ایشان را برخاسته پیروی از هوا و هوس دانسته می فرماید: هرگاه رسولی می آید که با خواسته های نفسانی ایشان همراه نیست استکبار می ورزند و در پی همین بزرگ بینی گروهی از پیامبران را تکذیب و گروهی را می کشند.[7]
5. کشتن مخالفان و پیامبران:[8] این خصلت همه مستکبران در طول تاریخ بوده که هر کسی را که مخالف هوا و هوس های ایشان بوده به شیوه های گوناگون(ترور شخصیت یا ترور فیزیکی) از صحنه اجتماع خارج کنند.
6. مخالفت با حق:[9] قرآن کریم تأکید می کند که مستکبران به جهت همین خصلت استکباری، از توحید و عبادت خدای یگانه سر باز می زنند؛ زیرا آن را مخالف خواسته های خود می بینند.
7. لجاجت:[10] نیتجه طبیعی خودبرتربینی این است که انسان از جاده حق و حقیقت دور شود و در برابر حق به لجاجت پردازد. کسی که برای دیگری ارزش انسانی و یا اجتماعی قایل نیست و دیگری را در حد و اندازه خود نمی یابد، چنین شخصی هر گز سخن دیگری را نمی پذیرد و با او از سر گفت و گو وارد نمی شود؛ زیرا باور ندارد که دیگری بر عقل و روش معقول باشد و یا بهتر از او بفهمد و درک کند. بنابر این، یافته های دیگری هرچه باشد امری غیر مقعول و باطل است و می بایست با آن مبارزه و مخالفت ورزید. همین روحیه استکباری موجب می شود تا با حقی که در نزد دیگری است، به لجاجت بپردازد و آن را نپذیرد.
8. اغواگری و گمراه کردن مردم:[11] در آیات قرآن می خوانیم که مستکبران گمراه و اغواگرند، آنان هم بار گناهان خویش را بر دوش مىکشند و هم سهمى از بار گناهان پیروانشان را.
9. محبوب خدا واقع نشدن:[12] به یقین خداوند از آنچه پنهان مى دارند و آنچه آشکار مىسازند با خبر است او مستکبران را دوست نمى دارد.
10. و در نهایت وارد نشدن به بهشت:[13] از آن جا که روحیه استکباری باعث می شود که مستکبران به حرف حق گوش فرا ندهند؛ و در مقابل آن لجاجت ورزند؛ در مقابل دعوت انبیا و آیات الاهى گردنکشى کنند؛ سفیران هدایت را به ناحق بکشند، بدیهی است که راه رشد و هدایت را نخواهند پیمود، و کسی که چشمش به حق و حقیقت باز نشد، راه ضلالت و گمراهی را در پیش خواهد گرفت و سرانجامش جهنم خواهد بود.
[1] ر.ک: لسان العرب؛ مجمع البحرین، واژه "کبر".
[2] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 74، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1371ش.
[3] فصلت، 15؛ جاثیه، 6 - 8.
[4] نوح، 7، "و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند"!
[5] "آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبرى انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافتهترین امّتها خواهند بود امّا چون پیامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصلهگرفتن از (حق) چیزى بر آنها نیفزود"! اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهاى بدشان بود امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را مىگیرد آیا آنها چیزى جز سنّت پیشینیان و (عذابهاى دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبدیل نخواهى یافت، و هرگز براى سنّت الهى تغییرى نمىیابى»!، فاطر، 42- 43.
[6] "و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است گویى اصلًا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده"، لقمان، 7.
[7] "آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید) پس عدهاى را تکذیب کرده، و جمعى را به قتل رساندید"؟! بقره، 87.
[8] همان.
[9] صافات، 35 – 36؛ نساء، 172؛ غافر، 60.
[10] بقره، 205؛ نساء، 115.
[11] مؤمن، 47-48.
[12] نحل، 23، "قطعاً خداوند از آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشکار مىسازند با خبر است او مستکبران را دوست نمىدارد"!
[13] اعراف، 40، "کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمىشود و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا مىدهیم"!