براي كامل شدن تحقيق و دفع برخي شبهات احتمالي مناسب است به صورت كوتاه اوصاف ول ي فقيه بيان شود.
قرآن مجيد ميفرمايد: )أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ(.[1]
قرآن مجيد دستور ميدهد: )وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ)[2] (وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا([3] (وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ([4].
رسول اكرم صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود: من امّ قوماً و فيهم اعلم منه او افقه لم يزل امرهم في سفال الي يوم القيامه.[5]
رسول اكرم صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود: لاتصلح الامامة الا لرجل فيه ثلاث خصال: ورع يحجزه عن معاصي الله، و حلم يملك به غضبه، و حسن الولاية علي من يلي حتي يكون لهم كالوالد الرحيم. [6]
امام علي علیه السلام فرمود: احق الناس بهذا الامر اقوا هم عليه و اعلمهم بامر الله فيه.[7]
امام صادق علیه السلام لزوم آگاهي برتر در رهبر جامعه را اين گونه تمثيل كرده و برهاني ميسازد:
در كار خويش درنگ و تأمل كنيد. به خدا سوگند اگر كسي گوسفند داشته باشد و براي چَرا، در اختيار چوپاني قرار داده باشد، وقتي چوپاني آگاه تر به كار گوسفندش يافت، به سراغ او ميرود و گوسفند را در اختيار او ميگذارد. [8]
ابونصر فارابي، ابن سينا و ديگر حكما پيوسته روي صفات برتر براي رهبر جامعه تأكيد كردهاند. [9]
مذهب شيعه با توجه به آيات و روايات مذكور و سخنان حكيمان، امر جامعه و رهبري سياسي جامعه كه حق خدا و پيامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و امامان اهل بيت علیهم السلام است را، در عصر غيبت ولي خدا، به شخصي واگذار ميكند كه مرضي خدا و پيامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام باشد (مجتهد جامع الشرايط) و از همين روي براي رهبر حكومت اسلامي اوصاف و شرايطي را لازم ميدانند همان اوصاف و شرايطي كه از اصول نبوت و امامت بدست ميآيد.
با توجه به آيات و روايات ذكر شده و روايات و دلايلي كه اثبات ولايت فقيه ميكند، شرايط و اوصاف ذيل براي ولي فقيه بدست ميآيد، كه در قانون اساسي نيز به آن توجه شده است. [10]
1. صلاحيت علمي لازم براي افتاء در ابواب مختلف فقه،
2. عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلام،
3. بينش صحيح سياسي و اجتماعي، تدبير، شجاعت و مديريت و قدرت كافي براي رهبري. [11]
ابوصلاح حلبي (447ق) ميگويد: شروط و اوصاف نايب امام علیه السلام در امر حكومت عبارت است از: علم، عقل، رأي و نظر، بردباري، بصيرت، عدالت، قدرت و … كه اين شرايط معرف فقيه جامع الشرايط است. [12]
ابن ادريس حلي (598ق) نيز همين اوصاف و شرايط را در ولي فقيه لازم ميداند. [13]
لزوم وصف عدالت و تقوا در ولي فقيه و شرط نظارت دايمي مراجع خبرگان رهبري (كه همه از صفات علم و عدالت و تقوا برخورداراند) بر روند كار رهبري، دو ركن اصلي است كه راه حكومت ولايت مطلقه فقيه را، از حكومتهاي خودكامه و ديكتاتوري جدا ميسازد، كه توضيح آن در عنوان قبلي گذشت.
[1]. يونس/ 35: آيا كسي كه به سوي حق هدايت ميكند، براي پيروي شايسته است يا آن كس كه خود هدايت نميشود مگر هدايتش كنند، شما را چه ميشود چگونه داوري ميكنيد.
[5]. برقي، المحاسن، 1/93.
[6]. امامت و رهبري فقط شايسته كسي است كه اين سه ويژگي را داشته باشد: تقوا و ورعي كه او را از معصيت خدا بازدارد، حلم و صبري كه بر اثر آن، غضب و خشم خود را فرو برد، و رهبري به شيوه پسنديده بر مردم، به گونه اي كه مانند پدري مهربان براي آنان باشد. كليني، اصول الكافي، 1/336، كتاب الحجة باب ما يجب من الحق الامام علي الرعية، حديث8.
[7]. نهج البلاغه، خطبه 173: سزاوارترين افراد به حكومت و امامت پر توان ترين آنها و عالم ترين آنها به امر الهي است.
[8]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، 11/35 كتاب الجهاد، باب13، ابواب جهاد العدو، حديث1: «... و انظروا لانفسكم فو الله انّ الرجل ليكون له الغنم فيها الراعي فاذا وجد رجلاً هو اعلم بغنمه من الذي هو فيها يخرجه و يجيء بذلك الرجل الذي هو اعلم بغنمه من الذي كان فيها...»
[9]. به نظر فارابي مدير و رئيس مدينه فاضله بايد انساني باشد كه به عقل فعال متصل و در كمالات به حدي باشد كه مردمان در گفتار و كردار از او پيروي كنند فارابي، تحصيلالسعادة، ص97 در جاي ديگر تصريح ميكند كه رئيس مدينه بايد دوستدار راستي و عدالت و دشمن دروغ و ستم باشد. فارابي، انديشه اهل مدينه فاضله، ص224 و نيز اضافه ميكند؛ و فضيلته اعظم الفضايل قوه و فكرته اعظم ال الفكرة و علمه اعظم العلوم قوة... فارابي، تحصيل السعاده، ص98، ابن سينا براي رهبر جامعه اوصافي چون؛ اخلاق شريفه، شجاعت، عفت، حسن تدبير و آگاهي به شريعت را لازم ميداند. ابن سينا، الالاهيات من كتاب الشفاء، 502 تا 508.
[10]. ر.ك: اصل پنجم و يك صد و نهم.
[11]. مهم و ملاك اوصاف و شرايط شاخص است نه اوصاف عمومي مانند اسلام، بلوغ، عقل و... برخي منابع اين گونه صفات را براي ولي فقيه برشمرده اند كه لغو به نظر ميآيد چون اين اوصاف براي هر حاكمي لازم است.
[12]. حلبي، الكافي في الفقه، 421 تا 423.
[13]. حلي، السرائر، 3/357 و 358.