سه شاخصة مهم حکومت ديني
اهداف : هدف کلان حکومت ديني همان اهداف بعثت انبياء است يعني رسانيدن انسان به سعادت و کمال دنيوي و اخروي از همين روي به ابعاد جسماني – روحاني؛ فردي – اجتماعي؛ دنيايي و اخروي انسانها توجه دارد. در حقيقت از همان جامعيت وحي برخوردار است.
2- دولتمردان: در حکومت ديني به تناسب مسؤليتها و شرايط اجتماعي براي مجريان اوصاف و شرايطي وضع شده است وجود اين شرايط و صلاحيتها براي مديران ارشد همواره شديدتر ميشود و با وجود افراد واجد شرايط، ديگران حق جواز تصدي مقامات دولتي را ندارند تا آن جا که رهبريت دولت ديني مشروعيت و حقاينيت خود را از رهگذر وجود همين صلاحيتها و شرايط ميگيرد که از جانب دين داده شده است.
3- مردم: اگر چه حکومت ديني با مردمي بدون اعتقاد به دين در عالم فرض و تصور ممکن است ولي در واقعيت و ميدان عمل نميتوان دولت ديني را بر شانههاي ملتي بيگانه و غير معتقد به دين بپاداشت.
پس در حکومت ديني اقبال مردم متدين به دولت ديني بسيار با اهميت است.
«از آن چه گفته شد، ميتوان حکومت ديني را چنين تعريف کرد: حکومتي که نظام آن بر اساس احکام دين استقرار دارد و قوانيني که تصويب و اجرا ميشود الهام گرفته از احکام ديني است. به عبارت ديگر در حکومت ديني خطوط و چارچوبهاي کلي حکومت را دين تعيين ميکند؛ هر چند مصاديق و خطوط جزئي روشهاي خاص حکومت از طريق عقل، تجربه و دانش بشري تنظيم ميشود.
بنابر اين، حکومت ديني به معني مديريت علمي و حذف عقل و دانش بشري از بدنه حکومت و مديريت جامعه نيست.[1]
[1] ربانی گلپایگانی، دین و دولت، ص14.
حكومت اسلامي Islamic Government فرعي از حكومت ديني است و حكومت اسلامي حكومتي است كه در آن اداره امور كشور و رسيدگي به مسايل جامعه مطابق دستورات و قوانين اسلام است. در حكومت اسلامي حاكميت بر انسان و جامعه از آن خدا است كه به رسول و جانشينان بر حق او داده شده است چنان كه جمهوي اسلامي Islamic Republic يعني حكومت جمهوري با محتواي اسلامي يعني كليه قوانين سياسي، فرهنگي، اقتصادي، حقوقي و نظامي براساس موازين اسلامي باشد (افشاري، فرهنگ علوم سياسي، ص348و 349).