0

مفهوم شناسي سياست مهدوي

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

مفهوم شناسي سياست مهدوي

مفهوم شناسي سياست مهدوي

 

يکي از عرصه  هاي مباحث مهدويّت و مهدويت پژوهي، مطالعات سياسي مهدويت مي  باشد. در سلسله مقالاتي که از اين شماره ارائه خواهد شد، تلاش خواهيم کرد به بررسي ابعاد سياسي- اجتماعي مهدويت در تفکر اسلامي بپردازيم.

سياست مهدوي چيست؟

سياست از جمله واژگاني است که در طول تاريخ بشري استعمال روزمره و فراواني داشته است. شايد از نخستين مراحل زندگي اجتماعي بتوانيم واژگان مرتبط با آن را در فرهنگها و تمدنهاي مختلف بيابيم. علاوه بر واژه سياست، واژگاني چون ملک، حکومت و کشورداري، از جمله واژگاني هستند که در زبانهاي رايج اسلامي ـ فارسي و عربي ـ به کار رفته  اند.در تفکر غرب، سياست با مفهوم شهر پيوند خورده است. بدين جهت واژه politics از واژه police به معناي شهر گرفته شده است. در زبانهاي اسلامي نگاه به سياست بيشتر تربيتي است و با جهت دهي به خير و فضيلت همراه بوده است. برخلاف محوريت شهر و مدينه در ريشه واژه politics در غرب، واژه سياست در زمينه عربي- اسلامي بيانگر تربيت و مديريت است.
در تفکر اسلامي سياست با تربيت و زمينه سازي رشد و ترقي قرين شده است و دليل آن اين است كه ريشه سياست در زبان عربي به معناي تربيت مي‌باشد.
در قرآن کريم، از واژه سياست استفاده نشده است. به جاي آن واژگاني چون ملک و حکم کاربرد گسترده    اي دارند؛ ولي در متون روايي واژه سياست کاربرد دارد. در مستندترين اين متون در زيارت جامعه کبيره، ائمه معصومين عليهم السلام «ساسة العباد» خوانده شده    اند. به هر حال امروزه واژه «سياست» کاربرد گسترده  اي در زبانهاي اسلامي دارد.
البته پيش از تعريف «سياست مهدوي» بايد به اين نکته توجه داشت که واژه سياست در ادبيات امروز در دو معنا استفاده مي  شود. اين واژه همانند واژه  هايي چون اخلاق و تاريخ هم در معناي خود موضوع، عمل يا واقعه به کار مي  رود و هم نام يک رشته علمي است. لذا سياست هم به معناي عمل و رفتار سياسي است و هم نام يک رشته علمي. اين واژه در کاربرد دوم به صورت کاملتر «علم سياست» به کار مي  رود. پس ما مي  توانيم سياست مهدوي را در هر دو کاربرد مورد توجه قرار دهيم. هم به معناي فعل سياسي و نوعي رفتار در عرصه اجتماعي و هم به معناي علم سياست مهدوي. در معناي اخير مراد ما از سياست مهدوي مجموعه آگاهي  ها و دانش ما در باب چگونگي تنظيم امور سياسي مرتبط با مهدويت خواهد بود. به بيان ديگر، علم سياست با رويکرد مهدوي يا اسلامي به مطالعه رفتار سياسي با صفت مهدوي مي  پردازد. از اين رو ضرورت دارد تا به تعريفي از عمل و رفتار سياسي با نگرش مهدوي بپردازيم. براي اين منظور لازم است مروري اجمالي به تعاريف مختلف از عمل و رفتار سياسي داشته باشيم.
تعاريف سياست به عنوان يک رفتار، بسيار زياد است و شايد بتوان گفت به تعداد کساني که آن را تعريف کرده  اند، تعاريف مختلفي از سياست داريم. اما از منظر کلان اين تعاريف را مي  توانيم در دو رويکرد تعاريف کلاسيک و تعاريف مدرن قرار دهيم. [1]
تعاريف كلاسيك
در نگرشها و تعاريف کلاسيک سياست که از دوران باستان تا عصر رنسانس غربي را در بر مي  گيرد، نگرش به سياست مبتني به تنظيم زندگي جمعي براي نيل به فضيلت اخلاقي و سعادت مي  باشد. البته تفاسير سعادت و فضيلت نيز مختلف بوده است؛ اما همگي تلاش داشتند سياست را معطوف به سعادت و فضيلت بدانند. در قديمي  ترين تعاريف، ارسطو نخستين وظيفه مرد سياسي را تأمل در فضيلت و اخلاق مي‏داند. [2] در سنت اسلامي نيز اخلاق فضليت محور است. تعاريف مختلف انديشمندان اسلامي بر اين امر گواه است.
ابونصر فارابي، فيلسوف برجسته مسلمان و بنيانگذار فلسفه سياسي اسلامي، در آثار خود غايت و هدف رابطه سياسي يا فرمان دهي و فرمان بري را آن مي  داند که در پرتو آن بتوان به سعادت حقيقي رسيد. چنين سياستي سياست مدينه فاضله خواهد بود. اما اگر غايت سياست سعادت حقيقي نباشد، چنين جامعه  اي جاهله خواهد بود. [3] فيض کاشاني نيز معتقد است: «سياست عبارت است از تسويس و تربيت انسان‏ها در جهت رسيدن به صلاحيت كمالي آنها و تدبير و كشاندن آنها به طريق خير و سعادت». [4]
تعاريف مدرن
برخلاف رويکرد فضليت گرايانه به سياست در نگرشهاي کلاسيک با ورود به عصر مدرن غرب، سياست رويکرد فضيلت محورانه خويش را از دست مي  دهد و آموزه  هاي اومانيسم و سکولاريسم غربي سبب مي  شوند سياست صرفاً، به تنظيم امور دنيوي مردم يا همان رابطه قدرت متمرکز شود و در زندگي اجتماعي سعادت را امري فردي و حاشيه    اي قرار دهد. اوج اين نگرش به سياست را مي  توان در تعريف هارورد لاسول يافت. از نظر وي «سياست علمي است كه به ما مي‏آموزد چه كسي مي‏برد؟ چه مي‏برد؟ كجا مي‏برد؟ و چرا مي‏برد؟». [5] برتراند راسل نيز سياست را همان قدرت دانسته و آن را به عنوان «پديد آوردن آثار مطلوب» تعريف مي  کند. [6]
سياست مهدوي
سياست مهدوي را بايد جزو رويکردهاي کلاسيک به سياست قرار دهيم. سياست مهدوي بر مبناي سنت سياسي اسلام سعادت را غايت خويش قرار مي  دهد. شايد بتوان در متون مهدويت، برجسته  ترين تعبير را از سياست مهدوي در دعاي افتتاح يافت. در اين دعا سيماي دولت کريمه مهدوي به زيبايي ترسيم شده است:
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَي طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة. خدايا! ما به سوي تو رغبت داريم در دولت کريمه  اي که اسلام و مسلمانان عزت يافته و نفاق و منافقان دچار ذلت مي  شوند. كه ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به طاعت خويش و راهنمايان به راه خويش قرار دهي و بدين وسيله کرامت دنيا و آخرت را به ما عطا کني.» [7]
واقعا نمي  توان سيماي سياست مهدوي را از اين زيباتر توصيف کرد. بنابراين سياست مهدوي سياستي است که به سمت سعادت و کرامت انساني جهت گيري نموده است. جالب اينجاست که چنين کرامت و سعادتي با مقام عبوديت و اطاعت از ذات اقدس الهي و هدايت مردم به راه خداوند حاصل مي  شود. پس سياست مهدوي را چنين مي  توان تعريف کرد: «سياست مهدوي، سياستي است که به سوي تأمين سعادت و کرامت انساني در پرتو عبوديت خداوند و با راهنمايي امام برگزيده جهت‌گيري شده است.»

دکتر غلامرضا بهروزلک*

 

یک شنبه 10 شهریور 1392  12:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها