سپس به دو امر مهم كه شياطين در باره اين غافلان انجام مىدهند اشاره
كرده مىفرمايد : آنها اين گروه را از راه خدا بازمىدارند ( و انهم ليصدونهم عن السبيل).
هر وقت اراده بازگشت كنند سنگى بر سر راه آنها مىافكنند و مانعى ايجاد مىكنند تا هرگز به صراط مستقيم بازنگردند.
و آنچنان طريق گمراهى را در نظر آنها زينت مىدهند كه : گمان مىكنند هدايت يافتگان حقيقى آنها هستند ! ( و يحسبون انهم مهتدون).
همانگونه كه در آيه 38 سوره عنكبوت در باره عاد و ثمود مىخوانيم : و زين لهم الشيطان اعمالهم فصدهم عن السبيل و كانوا مستبصرين : شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داد و آنها را از راه بازداشت در حالى كه قبلا راه را پيدا كرده بودند.
خلاصه اين وضع همچنان ادامه پيدا مىكند انسان غافل و بيخبر در گمراهى خويش ، و شياطين در اضلال او تا هنگامى كه پردهها كنار مىرود ، و چشم حقيقت بين او باز مىشود ، زمانى كه نزد ما حاضر مىشود مىبيند ولى و قرينش همچنان با او است ، همان كسى كه عامل همه بدبختيهاى او بوده ! فرياد مىزند و مىگويد : ايكاش ميان من و توفاصله مشرق و مغرب بود ! چه بد قرين و همنشينى هستى تو ! ( حتى اذا جائنا قال يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين فبئس القرين).
همه عذابها يك طرف ، و همنشينى با اين قرين سوء يك طرف ، همنشينى با شيطانى كه هر وقت به قيافه نفرتانگيز او مىنگرد تمام خاطرههاى گمراهى و بدبختيش در نظرش مجسم مىگردد ، كسى كه زشتيها را در نظرش زيبا جلوه مىداد ، و بيراهه را شاهراه ، و گمراهى را هدايت ، اى واى كه او براى هميشه قرين و هم بند او است!.