مبانی حقوقی خانواده به دلیل جایگاه ویژهای که این نهاد در اجتماع دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است و از زوایای مختلف، مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از مواردی که در مسائل حقوقی خانواده مطرح میشود، احکام مربوط به ارث است که بر پایهی موازین شرعی تکیه دارد.
طبق مادهی 891 قانون مدنی، همسر شخص متوفی به عنوان شریک زندگی، از او به سبب ارث میبرد و هیچیک از وراث دیگر نمیتواند مانع ارث بردن او شود. همسر متوفی به عنوان یکی از دو ستون خانواده، فراتر از خویشان ارث میبرد و گاهی در خانوادههای پرجمعیت دیده میشود که سهم ارث همسر از فرزندان و پدر و مادر فرد متوفی نیز بیشتر است.
براساس مواد 913، 927 و 928 قانون مدنی، هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را میبرد که شامل نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه است. البته این در صورتی است که متوفی فرزند یا نوهای نداشته باشد. اما اگر میت فرزند یا نوهای داشته باشد این فرض به ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه تبدیل میگردد و بقیهی اموال طبق مواد قانونی مربوط به ارث بین وراث تقسیم میشود.
اما ارث بردن زوجین از همدیگر مشروط به دائمی بودن زوجیت آنها و طبق مادهی 940 قانون مدنی، زوجینی که ازدواج آنها دائمی باشد و ممنوع از ارث نباشند، از یکدیگر ارث میبرند. یکی دیگر از شروطی که برای ارث بردن زوجین از یکدیگر مطرح است، این است که پیوند زناشویی در زمان مرگ تحقق داشته باشد تا همسر بتواند به عنوان وارث معرفی گردد.
از آنجا که پیمان زناشویی سبب توارث میان زن و شوهر میشود، بنابراین فسخ و انحلال نکاح نیز باعث از بین رفتن این حق میگردد. در مادهی 943 قانون مدنی آمده است: «اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند، اگر قبل از انقضاء عده هر کدام از آنها فوت کند، دیگری از او ارث میبرد...» بنابراین براساس نظر بیشتر فقها، فسخ نکاح منوط به پایان یافتن عدهی طلاق است.
علاوه بر آن، مادهی 944 قانون مدنی نیز بیان میکند که اگر شوهری مریض باشد و در همان حال زن خود را طلاق دهد، اگر در طول مدت یک سال از تاریخ طلاق به دلیل همان مریضی بمیرد، زوجه از او ارث میبرد، حتی اگر طلاق بائن باشد. البته این امر در صورتی ممکن است که زن، مجدداً ازدواج نکرده باشد. در این مورد باید عنوان کرد که ارث بردن زن از شوهر با وجود پایان یافتن عده، به دلیل اجبار طلاقی است که شوهر در زمان بیماری انجام داده است. اما اگر شوهری از بیماری که در زمان طلاق دارد، بهبود یابد و بعد در اثر بیماری یا حادثهی دیگری فوت کند، زن از او ارث نمیبرد. همچنین اگر زن زودتر از شوهر بمیرد، زوج از زن ارث نمیبرد. در مواردی هم که زن طلاق بخواهد و شوهر را به طلاق اجبار کند، از شوهر بیمار ارث نمیبرد. در رابطه با این مورد گفته میشود که اگر مردی در زمان بیماری، زنی را به عقد خود دربیاورد و قبل از نزدیکی با همسر به واسطهی همان مرض بمیرد، زن از او ارث نمیبرد، اما اگر بعد از نزدیکی یا بعد از بهبودی از آن بیماری فوت کند، زن از او ارث میبرد.
همانطور که قبلاً نیز ذکر شده است، ارث بردن زن و شوهر از هم مشروط به نکاح و ازدواج دائم است و اگر نکاح منقطع باشد زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند. حال این سؤال پیش میآید که شرطی نافذ حقوقی در عقد منقطع است یا خیر؟ در این رابطه، جمعی از فقها بر این عقیدهاند که اگر در نکاح منقطع، شرط وراثت به سود یکی از آن دو یا دوطرف گذاشته شود، مورد پذیرش است. اما برخی دیگر عنوان میکنند که این شرط باطل است، زیرا اگر این شرط توارث در عقد منقطع پذیرفته شود، مانند این است که بیگانهای در جمع وراث قرار داده شود. با این وجود، اگر کسی بخواهد بخشی از اموال خود را بعد از مرگش به همسرش واگذار نماید، میتواند تا یک سوم دارایی خود را در وصیتش به او بدهد. همچنین اگر دادگاه چنین استنباط کند که مقصود از شرط وراثت تملیک بخشی از ترکه به سود همسر است، باید آن را نافذ دانست.
در رابطه با ارث شوهر باید گفت که شوهر تنها به نصف اموال ارث میبرد و هیچ وارث دیگری حاجب او نمیشود. در صورتی که زن فرزندی از همان شوهر یا از شوهر دیگری داشته باشد یا نوهای داشته باشد، نصف اموال به یک چهارم اموال تبدیل میگردد که بند 1 مادهی 900 قانون مدنی این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. اما اگر زن فرزندی ندارند، نیمی از دارایی او به شوهر ارث میرسد. در مادهی 905 قانون مدنی در این باره گفته شده است: «از ترکه میت هر صاحب فرض حصه خود را میبرد و بقیه به صاحبان قرابت میرسد و اگر صاحب قرابتی در آن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد، باقی به صاحب فرض رد میشود، مگر در مورد زوج و زوجه كه به آنها رد نمیشود…»
یعنی اگر کس دیگری به غیر از زوج از خویشان نسبی نباشد که مابقی اموال به او برسد، زوج این ارث تنها به او میرسد.
در همین راستا در مادهی 946 قانون مدنی آمده است: «زوج از تمام اموال زوجه ارث میبرد، اما زوجه از اموال منقول و ابنیه و اشجار ارث نمیبرد.» این حکم با استناد به آیهی 11 سورهی نساء بیان شده است.
با توجه به آنچه تاکنون ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که نابرابریهایی بین ارث زن و شوهر وجود دارد:
1. ارث شوهر دو برابر زن است، یعنی شوهر نصف و درصورت وجود فرزند، یک چهارم از ترکه زن را ارث میبرد. اما زن یک چهارم از شوهر ارث میبرد و اگر فرزندی وجود داشته باشد یک هشتم از اموال شوهر به او ارث میرسد.
2. در صورتی که شوهر تنها وارث زن باشد، تمام اموال زن به او میرسد، ولی زنی که تنها وارث شوهرش است، بیش از یک چهارم نمیتواند ارث ببرد.
3. شوهر میتواند از تمام اموال زن ارث ببرد، اما زن از زمین ارث نمیبرد و از زمین، بنا و درختان محروم است و ارث خود را از بهای آنها میبرد.
منبع:آستان مهر