چادر را به اسم ترویج حجاب و عفاف ذبح نکنیم
یکی از دغدغههای مردم و گاه مسئولان کشور مسئله حجاب و عفاف بوده است و در این راستا برای درمان معضل بدحجاب و شلحجابیهای رایج، کارهای مختلفی از سوی نهاد و سازمانهای دولتی صورت گرفته است که به نظر میرسد بیشتر در حد بیلانکاری و رفع تکلیفی بوده و بس زیرا خروجی قابل توجهی نداشتهاند.
این یک حقیقت است که هر کاری در زمینه حجاب و عفاف انجام شده عمدتاً با نگاههای سلیقهای همراه بوده و به دغدغههای مردمی ارتباط نداشته است مانند چادرهای نامتعارفی که تحت عنوان چادر ملی یا چادر دانشجو با تبلیغات زیاد وارد بازار شد و به دلیل عدمنظارت هر روز در اشکال مختلفی درمیآیند که بیشتر شبیه مانتوهای تنگ و مدلدار کلاهدار هستند تا حجاب و پوشش برای خانمها و گاه حتی باعث تبرج بانوان محجبه هم میشوند تا رعایت عفاف! متأسفانه در حال جایگزین کردن این نوع چادرهای ناموزون بین نوجوانان و جوانان دختر هستیم؛ چادرهایی مدلدار با روبان، تور، آستینهای تنگ کوتاه و... که زیبنده یک خانم محجبه نیست، چه رسد به زن ایرانی که الگوی اسلامی سایر کشورها قلمداد میشود و نگاهها به سمت اوست.
زن مسلمان آفریقایی در گفتوگویی تعریف میکرد: «از وقتی مسلمان شدم همیشه دوست داشتم تا مثل زنان ایرانی حجاب داشته باشم، برایم ایدهآل بود ولی وقتی به ایران آمدم، راستش دیدم آنچه در ذهن دارم با آنچه در ایران است خیلی متفاوت است» و چقدر بد است که چنین باعث تناقض دیدگاه یک مسلمان غیرایرانی شویم.
بدون شک وقتی نهادهای دولتی درباره طراحی و فروش چادرهای مدلدار به صورت وسیع وارد میدان میشوند یا وقتی بنرها و پوسترهایی در این زمینه کار میکنند، جای تعجب هم ندارد که فرهنگ حجاب و عفاف این روزها با معضل همراه باشد. وقتی بعضاً مجریان صدا و سیما از چادر به عنوان ابزاری برای پیشرفت کاری استفاده میکنند، بیآنکه به فرهنگ آن اهمیت بدهند، چه انتظاری از نوجوانی باید داشت که از چنین افرادی الگوبرداری میکند؟!
در نمایشگاه اخیر قرآن، مجموعهای را دیدم به نام «من یک محجبهام» ابتکار جالبی از یک تشکل غیردولتی که موضوع آن مربوط به حجاب در کشورهای دیگر بود افرادی که تنها به خاطر داشتن حجاب، شکنجههای جسمی و روحی زیادی متحمل شده بودند ولی حاضر به برداشتن حجاب خود نبودند، جالب اینکه اکثر آنها تحصیلات دانشگاهی داشته و انسانهای موفق و شناختهشدهای هم در کشورشان به شمارمیآمدند که حجاب را نه از طریق پدر و مادر به شکل موروثی و خانوادگی، بلکه از سر شناخت و مطالعه انتخاب کرده بودند و برای همین هم تمام سختیهای آن را به جان خریده بودند.
نمایشگاه به شکل تابلوی مقالاتی همراه عکسهای آنها بود که با استقبال خوبی هم از سوی مردم مواجه شد. ای کاش چنین فرهنگسازیهایی با قوت و گستردگی بیشتری در کشور نهادینهسازی میشد تا از نعمتی که داریم شکرگزار خدا باشیم و نهادهای دولتی با صرف بودجههای سنگین و با عناوین مختلف به مسئله حجاب و عفاف ضربه وارد نکنند و به جای مدگرایی در قالب چادر، ایدئولوژی و فرهنگ آن را در جامعه پیاده کنند، البته منظور آن نیست که کتابهای حجیم و قطوری به اسم حجاب منتشر کنند و به افراد بدهند که این روش هم برای نسل نوجوان و جوان امروز اصلاً جواب نمیدهد زیرا نسل حاضر بهزعم روانشناسان، فرزندان تصویر هستند تا نوشتار.
چه خوب است تا نمایشگاههایی چون «من یک محجبهام» به اشکال مختلف بیشتر تولید و حمایت شوند زیرا چنین فعالیتهایی که در محتوایی کم با تصویر اشخاص طرحریزی شده است، میتواند مضامینی بلند و ماندگار به مخاطب منتقل کند، بهخصوص اینکه برخی از این افراد محجبه بازیگران و خوانندگان مطرح دنیا هستند و خیلیها آن را میشناسند، بههمین خاطر چنین رویهای میتواند در ذهن مخاطب نوجوان و جوان اثرگذار باشد، بنابراین به نظر میرسد بهتر است نهادهای دولتی بهجای فعالیتهایی در زمینه حجاب و عفاف که بیشتر به ذبح آن شبیه است، به یاری و کمک مجموعههای غیردولتی بروند و آنها را در فعالیتهای مؤثرشان حمایت کنند.
منبع: حجاب نیوز
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 12:23 PM
تشکرات از این پست