در میان همه آداب، شوخیهای خاص میهمانی هم خالی از لطف و حكمت نبود. بچهها با برادرانی كه به اصطلاح نزدیكتر و ندارتر بودند، برنامههایی داشتند. از آن جمله بود، درست كردن غذا و خوراكی كه شخص میهمان دوست نداشت و بعد دعوت او به چادر و سنگر و به زور خوراندن آن غذا به ایشان. شوخی دیگری كه رایج بود، این بود كه اگر غذا به اصطلاح چرب بود و پذیرایی اساسی؛ مثلاً غذا مرغ بود یا سر وكله خشكباری مثل پسته و فندق پیدا میشد، بعضی از بچهها راه میافتادند، از این سنگر به آن سنگر سر میزدند و با گفتن: یا الله، میهمان حبیب خداست، در غم آنها شریك میشدند! شوخیهای دیگری هم بود نظیر سیاه كردن میهمانان با نقشه قبلی و اجرای جشن پتو و زدن كتك مفصل به آنها و از همه جالبتر، دارزدن! میهمان كه با مشاركت همه بچهها عملی میشد.
وقتی غذا یا میوهای را به میهمان تعارف میكردند، همزمان میگفتند؛ اگر حرارت داری بردار بخور! یا اگر دوستی از جلو چادرشان رد میشد و میخواستند او را به درون چادر دعوت كنند، میگفتند: بفرما! و بعد از مكثی میگفتند: البته اگر از قلم پات (پایت) سیر شدهای؛ و امثال این عبارات.
والفجر 8
تبیان