0

تحليلى بر تحركات ضد انقلاب در دوران پيروزى انقلاب اسلامى ايران در آستانه سالگرد اشغال پاوه

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

تحليلى بر تحركات ضد انقلاب در دوران پيروزى انقلاب اسلامى ايران در آستانه سالگرد اشغال پاوه

.
 

تحليلى بر تحركات ضد انقلاب در دوران پيروزى انقلاب اسلامى ايران

  در آستانه سالگرد اشغال پاوه

 

 

حضرت ابراهيم(ع) هنگام بناى كعبه، نخستين چيزى را كه از خدا براى آن سرزمين تقاضا فرمود نعمت امنيت بود.(رب اجعل هذا البلد امنا).

امنيت جزو مباحث اساسى هر كشورى بوده بطورى كه يكى از اهداف تشكيل دولتها، برقرارى نظام و امنيت در جامعه است. تاريخ نشان داده كشورهايى كه به امنيت و حفظ و ارتقاى آن توجه كرده اند همواره به توفيقات مهمى نيز در زمينه هاى توسعه سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى نايل شده اند. انقلاب اسلامى ايران با رهبريهاى الهى حضرت امام خمينى (ره) پس از سالها مبارزات طولانى در سال ۱۳۵۷ نظام فاسد و مستبد ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهى را سرنگون ساخت. حكومت جمهورى اسلامى ايران مبتنى بر قرآن و سنت (عترت) در يكى از حساس ترين مناطق استراتژيك جهان (خاورميانه و خليج فارس) حركت خود را براى مبارزه با ظلم و كفر جهانى آغاز نمود. در چنين شرايطى استكبار جهانى براى مهار اهداف و آرمانهاى مقدس انقلاب اسلامى ايران دست به ايجاد بحران و تنش در اطراف و داخل مرزهاى جمهورى اسلامى زد. ايجاد بحران توسط ضد انقلاب در مناطق كردستان، سيستان و بلوچستان، خوزستان، گنبد، آمل و با تحريك عوامل خارجى و همچنين طرح كودتاى نوژه و ماجراى فراموش نشدنى طبس همگى بيانگر ضديت استكبار جهانى با انقلاب اسلامى ايران و انديشه هاى الهى آن است. ادامه اين كينه، با تحريك صدام و رژيم بعث عراق براى تحميل ۸ سال جنگ و تجاوز عليه ملت مظلوم ايران متبلور شد. با توجه به ناامنى هاى ايجاد شده براى نظام مقدس جمهورى اسلامى و ملت ايران، نيروهاى وفادار به انقلاب و اصحاب خمينى (ره) با ايمان، جهاد و شهادت خود دليرانه از جان، مال و عزيزان خود گذشته تا اين سرزمين مقدس و آرمانهايش را حفظ و تقويت كنند. آنها عامل اصلى جلوگيرى از تحركات منافقين، نفوذ ناامنى و توطئه ها در اطراف و داخل مرزهاى كشور بودند. برخورد با گروهك انحرافى فرقان (عاملان ترورهاى نافرجام مقام معظم رهبرى، حجة الاسلام هاشمى رفسنجانى و...)، كودتاى نوژه (هماهنگى با رژيم عراق و سازمانهاى جاسوسى اسرائيل و آمريكا براى ايجاد آشوب در مناطق كردنشين و متعاقباً ساقط نمودن حكومت نوپاى جمهورى اسلامى در تهران) و همچنين برخورد با حزب توده و بارزترين آن برخورد با عناصر ضد انقلاب در غرب و شمال غرب كشور و بطور همزمان، جنگ با رژيم عراق در جنوب كشور، از شاهكارهاى نيروهاى مردمى بسيج و سپاه و ارتش جمهورى اسلامى ايران بود. از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ نوع سناريوهاى مقابله با نظام بدين ترتيب بود كه ابتدا مرحله سياسى - فرهنگى سپس بحث تجزيه طلبى، استقلال خواهى و خودمختارى و در مرحله بعد كنترل امنيتى گروهكها، اقدامات نظامى آمريكا و در نهايت كودتا عليه نظام مطرح شد.

از شهريور ۱۳۵۹ تا تيرماه ۱۳۶۷ دشمن راهكار شديدترى را در قالب تحميل جنگ و با هدف براندازى نظام انتخاب كرد. اين مقطع پيچيده خود داراى سه مرحله است:

۱- از اشغال خاك مقدس كشور تا آزادسازى خرمشهر

۲- از تنبيه متجاوز تا پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شوراى امنيت سازمان ملل متحد و

۳- از پذيرش قطعنامه در تيرماه ۱۳۶۷ تا مرداد همان سال كه نيروهاى عمل كننده در مرزها عقب نشينى نمودند كه ناگهان با سازماندهى و حمله ناگهانى ارتش عراق و منافقين روبرو شدند كه با فرمان تاريخى حضرت امام دوباره شكست سختى به آنها داده شد.

در اين مقال به يكى از محورهاى مهم امنيتى مى پردازيم. محور امنيتى كه تقريباً دو دهه جزو دلمشغوليهاى نظام و نيروهاى مردمى بسيج و سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى ايران بود. مناطق غرب و شمال غربى كشور، آخرين نقطه اميد دشمنان به منظور ايجاد بحران و ناامنى بعد از آغاز جنگ تحميلى بود. دشمنان انقلاب با توجه به وجود زمينه هاى مختلف ناامنى در اين مناطق و ريشه هاى تاريخى آن، تلاش زيادى داشتند تا اين مناطق را بحرانى كرده و نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران را دچار مشكل سازند. هدف آنها اين بود كه توطئه هاى شكست خورده قبلى را با اين بحران جبران كنند. بحران در مناطق غرب و شمال غرب كشور قبل ازوقوع جنگ تحميلى آغاز شد (اسفند ماه۱۳۵۷) كه با فرمان تاريخى حضرت امام وهجوم نيروهاى انقلاب به منطقه و ايثار و رشادتهاى فراوان مردم مظلوم كردستان وآذربايجان غربى و كرمانشاه و ديگر مناطق درطول سالهاى ۵۹ تا ۶۳ اقدامات مؤثرى در منطقه صورت گرفت كه منجر به فرار ضد انقلاب به آن سوى مرزها شد. البته به مرور زمان و با تشديد جنگ تحميلى و تمركز توان رزمى ارتش و سپاه پاسداران در جبهه هاى جنوب(از سال۱۳۶۳ به بعد) اين مناطق حالت پدافندى (دفاعى وكنترل) به خود گرفت و پشتيبانى همه جانبه دولت بعث عراق از ضد انقلاب و اشرار، ناامنى را در منطقه گسترش داد بطورى كه در سالهاى ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ وضعيت غرب كشور بشدت بحرانى شد. در اواسط سال ۱۳۷۱ مأموريت تأمين امنيت اين خطه به نيروهاى مردمى وسپاه پاسداران واگذار گرديد و به حول و قوه الهى بحرانهاى اين منطقه تا حدود زيادى كاهش يافت.

پيروزى انقلاب اسلامى ايران و فعاليت عناصرضد انقلاب

با پيروزى انقلاب اسلامى، عناصر ضد انقلاب در غرب و شمال غرب كشور فعال شدند. از طرفى چون جمهورى اسلامى مخالف مستقيم منافع حياتى دول استكبارى خصوصاً آمريكا و ساير دول قدرتمند غربى بود استفاده ازاين عناصر به عنوان اهرم مهمى عليه دولت مركزى ايران به كار رفت و غرب كشور را براى مدتى طولانى به يك منطقه بحرانى تبديل كردند. در ذيل عمده جريانات تشريح مى گردد:

در اوج مبارزات سياسى - مذهبى مردم ايران عليه رژيم منحوس پهلوى يعنى اواخر سال،۱۳۵۷ سه جريان سياسى ضد انقلاب درمناطق غربى وكردى ايران فعال مى شوند. اولين جريان، تجديد سازمان حزب دموكرات است. در آبانماه سال ۱۳۵۷ دكتر عبدالرحمن قاسملو به عنوان دبيركل اين حزب از مرز عراق وارد كردستان ايران مى شود. تمركز تحركات سياسى و نظامى اين حزب در شمال كردستان ايران بويژه در شهر و منطقه مهاباد بود. دومين جريان، «تشكل دانشجويى » بود كه از لحاظ گرايشات سياسى و ايدئولوژيكى مائوئيستى بودند كه بر تشكل مبارزات دهقانى در روستاها و تشكيل يك سازمان پيشتاز تأكيد داشتند. تمركز اين گرايش در شهر سنندج بود. اين تشكل بعدها به نام حزب كومله مشهور شد. اعضاى حزب كومله ايران عمدتاً از فرزندان خوانين و فئودالها بودند كه بعد از انقلاب به نام «سازمان زحمتكشان» ظهور كرد كه افكار ماركسيستى به پيروى از مائو داشتند. اينان در حقيقت به طبقه خود پشت كرده و جانب كارگران را گرفته بودند. كومله در سال ۱۳۶۰ به حزب كمونيست ايران تغيير نام داد. سومين جريان، »جمعيت (تجمع) جوانان» به رهبرى »مفتى زاده» بود. اين حركت از لحاظ گرايشات سياسى - ايدئولوژيكى با دو حركت فوق متفاوت بود. تمركز اين حركت در شهر سنندج قرار داشت.

حزب دموكرات و كومله به عنوان دو جريان اصلى ضد انقلاب درآن زمان ديدگاه مشتركى درباره وضعيت سياسى منطقه داشتند. آنان معتقد بودند كه دولت موقت فاقد قدرت سياسى و نظامى درمنطقه است و نبايد اجازه داد در منطقه قدرت پيدا كند و آبادانى را شروع كند. آنها همچنين مى گفتند كه كشور ايران و عراق اختلافات تاريخى دارند و با تشكيل جمهورى اسلامى در ايران اين اختلاف عميقتر خواهد شد و دولت عراق حمايت كننده گروههاى ضد انقلاب و مخالف با ايران خواهد بود و ايران با بحران حاكميت رو برو خواهد شد. بر اساس چنين تحليلى بود كه دو گروه فوق از همان اوايل پيروزى انقلاب اسلامى: اولاً تا آنجا كه توانستند پادگانهاى نظامى را خلع سلاح كردند، ثانياً به تشكلات سياسى و خصوصاً نظامى خود سر و سامان دادند و ثالثاً به دولت موقت هرگز اجازه برقرارى حاكميت در منطقه را ندادند و در مقابل آن حركت نظامى و چريكى انجام داده و تعدادى از پاسداران و جهادگران را به شهادت رساندند (به عنوان نمونه به شهادت رساندن ۵۰ پاسدار در مسير بانه - سردشت (در اوايل سال ۱۳۵۸).

آغاز بحران از خلع سلاح پادگانها شروع شد و سپس با سقوط شهر سنندج به دست عوامل ضد انقلاب و درگيرى هاى خونين شهر نقده و پاوه به اوج خود رسيد. در مرداد و شهريور ماه ۱۳۵۸ اشرار ضد انقلاب ضمن محاصره شهر پاوه، نامه سرگشاده اى به امام خمينى(ره) ارسال داشتند و در آن پاسداران و ارتش را مورد حمله شديد قرار دادند. بعد از انتشار اين نامه افراد مسلحى از ضد انقلابيون خود را براى اشغال پاوه تجهيز مى كردند. دكتر چمران مأموريت مى يابد براى مقابله با اشرار به سوى پاوه حركت كند ولى وقتى وارد پاوه شد۴تا۸ هزار ضد انقلاب، منطقه را زيرسيطره خودگرفته بودند. نيروهاى مردمى و به عبارتى بسيجيان گمنام پاوه اين بار در كردستان به حركت در مى آيند. آنها نخست مقابل فرماندارى پاوه تحصن كرده و خواستار تأمين امنيت از طريق سپاه و ارتش مى شوند. آنها بيانيه اى در ۵ ماده در پشتيبانى از انقلاب اعلام مى نمايند. در ۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ ضد انقلاب تلاش مى كنند تا شهر پاوه را به تصرف خود در آورند لذا با شهادت وزخمى شدن عده اى از پاسداران، همه ارتفاعات شهر به دست ضد انقلاب مى افتد. يك روز بعد دكتر چمران به همراه فرمانده نيروى زمينى ارتش از كرمانشاه به سمت پاوه حركت مى كنند و جنگ سختى بين طرفين آغاز مى گردد. نقطه عطف بحران روز۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸ بود. در اين تاريخ حضرت امام خمينى (ره) با اطلاع از شهادت جوانان برومند كشورمان در كردستان به دست ضد انقلاب ادامه روند مسالمت و گفت وگو را به صلاح اسلام و نظام اسلامى ندانسته و فرمان تاريخى خود را به دولت،ارتش و ژاندارمرى در رابطه با حركت به سوى پاوه صادر مى فرمايند. فرمان تاريخى حضرت امام خمينى (ره) صادر شد و ظرف ۲۴ ساعت نيروهاى نظامى و مردمى خود را به پاوه رساندند و با همكارى مردم غيور پاوه، ضد انقلاب را قلع و قمع كردند. از اين مرحله به بعد جنگ وارد فاز جديدى شد. سيل نيروهاى مردمى در قالب سپاه، كميته و ارتش به سمت منطقه حركت كردند. از روز بعد ساعت ۱۰ صبح هنگامى كه ضد انقلاب تلاش مى كرد تا پايگاههاى خود را در شهرهاى بعدى حفظ نمايد اول شهر نوسود و سپس مريوان، بسطام، بانه و سردشت آزاد شد.

محورهاى بعدى كه به دنبال هم آزاد شدند مهاباد، بوكان و سقز بودند. از اين مرحله به بعد آغاز شكل گيرى نيروهاى مردمى و هسته هاى اوليه بسيج شروع شد. پايگاههاى مقاومت در دل بسيج به وجود آمد و نيروهاى مردمى كه جذب شدند در سپاه پاسداران به مقابله با ضد انقلاب پرداختند. عمليات سپاه پاسداران در اين مقطع به شكل چريكى و كلاسيك انجام مى گرفت و ۳ فرمانده شاخص شهيد در اين درگيريها در كنار نيروهاى كردى انقلاب كه بعداً «پيشمرگان كرد مسلمان » و حامى ولايت نام گرفتند به ايفاى نقش مى پرداختند. شهيد ناصر كاظمى، شهيد چمران و شهيد محمد بروجردى (مسيح كردستان) كه سلام و درود بر آنها باد.

اوضاع بحرانى كردستان در پايان اين مرحله با سركوب شورشها خاتمه نيافت و در جريان عملكرد مسالمت آميز ليبرالهاى دولت موقت در آن شرايط بحرانى، يك ماه بعد مجدداً ضد انقلاب به منطقه بازگشتند و اين بار به قلع و قمع نيروهاى انقلابى و مردم كرد پرداختند. ضرباتى كه در اين مرحله توسط ضد انقلاب بر مردم مظلوم كرد و نيروهاى نظامى ايران وارد شد به مراتب سنگين تر از مرحله قبلى بود. اين وضعيت سالها به  طول انجاميد. به هرحال شرايط در اين مرحله بسيار ملتهب بود. كردستان در ناآرامى و وحشت مى سوخت. ضد انقلاب چنان مردم مظلوم كرد را ترسانده بود تا از هر نوع همكارى و پيوند آنان با نظام جلوگيرى كند. در حالى كه رزمندگان اسلام در اين منطقه و در اين جو وحشتناك كه هر لحظه به كمين مرگ ضد انقلاب مى افتادند در حال مبارزه بودند و در حالى كه ضد انقلاب از طريق ايجاد پيوند با عوامل خارجى بر لجاجت خود مبنى بر مبارزه تأكيد مى ورزيدند ولى هنوز دولت موقت بى توجه به ماهيت شورشيان به مذاكره با آنها دلخوش بود. ازطرفى رهبر انقلاب كراراً به آنها هشدار مى داد كه ضد انقلاب مى خواهند از شما زمان را بگيرند و اغفالتان كنند ولى آنها باز بر اعزام هيأت حسن نيت تأكيد داشتند. اين هيأت متشكل از«داريوش فروهر، عزت الله سحابى و صباغيان » عليرغم اختيارات تام و دادن فرصت به ضد انقلاب با تساهل و تسامح موفق به خاموش ساختن جريانات ضد انقلاب نشد. از اين رو دولت بازرگان در مورخ ۵۸/۸/۱۴ استعفا داد. هيأت حسن نيت اعزامى در۳۰ آبانماه ۱۳۵۸پيام امام خمينى (ره) مبنى بر وحدت و پرهيز از اختلاف را به اطلاع مردم رساند. مردم منطقه به محض دريافت پيام محبت آميز و وحدت بخش امام به هيجان آمده و يك هفته به جشن و پايكوبى مى پردازند. با اين حال تحريكات ضد انقلاب و حملات مكرر به پاسداران و حزب الله كردستان باعث شهادت بسيارى شد. پيامهاى حضرت امام (ره) به مردم منطقه ادامه داشت. حضرت امام (ره) معتقد بودند كه ضد انقلاب براى مصالح مردم كردستان مبارزه نمى كنند بلكه آنها به دنبال نيات و اهداف شومى هستند كه خواست دشمنان مى باشد. با توجه به اين پيامهاى حضرت امام (ره)، نيروهاى نظامى، مردمى و بومى كردستان مصمم شدند تا هماهنگ با هم منطقه را از وجود اشرار كرد و ضد انقلاب پاكسازى نمايند. به هرحال ضد انقلاب، تسليحات به غنيمت گرفته از پادگانها را نه تنها تحويل ندادند بلكه بر شرارت خود افزودند.

به دنبال شكست هيأت حسن نيت و انحلال آن، شهيد محمد بروجردى و نيروهاى سپاه پاسداران امورات كردستان اعم از سياسى، اقتصادى و نظامى را به دست گرفتند. بنابراين ابتدا نيروهاى نظامى و انتظامى با يكديگر هماهنگ شدند بطورى كه در جريان پاكسازى شهر سنندج (بمدت يك ماه)، ارتباطات نزديكى بين سپاه و ارتش به وجود آمد. بعداً نيز قرارگاه مشتركى تشكيل مى شود و فرمانده كنونى سپاه پاسداران(سرلشگررحيم صفوى) به همراه شهيد بزرگوار سپهبد على صياد شيرازى فرماندهى آن را برعهده مى گيرند. آغاز هماهنگيهاى ارتش و سپاه بر مبناى برادرى و محبت، با شروع حمله عراق عليه ايران در۳۱ شهريور۱۳۵۹همزمان شد.

دراواخر سال ۱۳۵۹ از سوى مجلس شوراى اسلامى، جايگاه بسيج در سازمان سپاه مشخص شد، سپاه از فرصت پيش آمده نهايت استفاده را برد و هسته اوليه سازمان پيشمرگان كرد مسلمان را با حمايتهاى حضرت آيت الله خامنه اى و پيگيريهاى شهيد بروجردى تشكيل داد و از اين زمان به بعد نيروهاى بومى كرد با نظارت نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران عليه ضد انقلاب وارد عمل شدند.

به هرحال كردستان روز به روز از دام توطئه ها آزاد مى شد و ضد انقلاب و اربابان خارجى و برخى منافقين داخلى نااميد از تجزيه ايران و ساقط كردن رژيم نوپاى جمهورى اسلامى ايران، متوارى و نابود شدند.

v
شنبه 24 مرداد 1388  11:15 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها