مهمترين علت اختلافات بين زوجين مشكل در برقراري ارتباط است. هيچ دو انساني را نميتوان يافت كه كاملا شبيه هم باشند. هنگامي كه دو فرد با هم ازدواج ميكنند داراي تفاوتهاي بسياري هستند كه باعث ايجاد اختلافات بسياري بين آنها ميشود. تفاوتهاي فردي امري طبيعي است ولي مهم اين است كه اين تفاوتهارا درك كنيم و بتوانيم آنها را به درستي بشناسيم. اگر با این تفاوتها به درستي برخورد نشود، به موانعي تبديل خواهند شد که ميتوانند چون ديواري بلند بين زن و شوهر فاصله بياندازند.
اين موانع گاهي دروني و گاهي بيروني هستند. موانع دروني مانند تصورات ذهني، قضاوتهاي عجولانه و بدون تفكر، سوءظن، خوب گوش ندادن به حرفهاي يكديگر و... مشكلاتي هستند كه در اثر يادگيريهاي نادرست و عادتهاي خانوادگي جزء خصوصيتهاي فردي افراد ميشوند. به عنوان مثال دختري كه در خانوادهاي بزرگ شده كه مادرش به همسر خود سوءظن داشته و مدام رفتارهاي او را زير نظر ميگرفته، به او مشكوك بوده و تلفنهايش را كنترل ميكرده، احتمالا در آینده با همسر خود همين رفتار را در پيش ميگيرد. اين رفتار نادرست از ابتداي تولد با او نبوده بلكه به تدريج آنرا از مادر خود ياد گرفته است.
بعضي از موانع نيز بيروني هستند. مانند وقتي كه زوجين با هم در حال گفتگو هستند و عواملي از بيرون بر روي گفتگوي آنها تاثير ميگذارند. مثلا گرماي زياد هوا و يا سر و صداي زياد بر روي گفتگو و بيان عقايد و نظرات آنها تاثير ميگذارد. در اين حالت نميتوانند تمركز كنند و متوجه صحبتهاي يكديگر نميشوند. گفتگو و صحبت كردن در مورد مسائل زندگي امر مهمي است كه بايد براي آن ارزش قائل شد و نسبت به آن بیتفاوت نبود.
تفاوتهاي فردي از ديگر عواملي است كه موجب بروز بسياري از اختلافات ميشود. سطح تحصيلات، فاصله طبقاتي، اختلافات سني و از يك شهر و ديار نبودن، همه و همه زمينهساز اختلافات زن و شوهر ميشود. دو نفر پيماني بستهاند كه بر اساس آن قرار است تا آخر عمر در كنار هم زندگي كنند.
اما تفاوتهاي فردي را نميتوان تغييرداد. درست است كه دو نفری كه كاملا شبيه هم باشند وجود ندارد، ولي بايد همسري را انتخاب كنند كه كمترين تفاوت و بيشترين نكات مشترك را داشته باشد. مهمترين وجهي كه بايد در تفاهم در نظر گرفت نزديك بودن از لحاظ فكري به يكديگر است.