«شاید یکی از مهمترین دغدغه های پسران برای ازدواج که در همان ابتدا برای آنها مطرح می شود این است که «مگر دختر خوب هم برای ازدواج پیدا می شود؟». این عبارت که بار منفی و معنای عمیق فروانی دارد را بنده از زبان پسرهای زیادی شنیده ام.در آن طرف هم دخترها همین دغدغه را دارند. آنها هم از یکدیگر می پرسند که مگر پسر خوب هم پیدا می شود؟».
شاید یکی از مهمترین دغدغه های پسران برای ازدواج که در همان ابتدای تصمیم برای ازدواج برای آنها مطرح می شود این است که «مگر دختر خوب هم برای ازدواج پیدا می شود؟». این عبارت که بار منفی و معنای عمیق فروانی دارد را بنده از زبان پسرهای زیادی شنیده ام. نه فقط پسرهای مذهبی یا متدین و مومن! بلکه پسرهایی که تجربه چند بار دوستی با جنس مخالف را داشته اند هم در پاسخ به سوال من که همواره از دوستان نزدیکم می پرسم که «فلانی! نمی خوای ازدواج کنی؟» می گویند.
در آن طرف هم دخترها همین دغدغه را دارند. آنها هم از یکدیگر می پرسند که مگر پسر خوب هم پیدا می شود؟ البته دختران با توجه به گزینه های محدودتری که به نسبت پسران برای ازدواج دارند و مجبورند تا از میان مردانی که به خواستگاری آنها می ایند یک نفر را انتخاب کنند با سیاست بیشتری رفتار می کنند و مواضع خود را متناسب با اخلاق و منش خواستگارشان تنظیم می کنند. مثلا اگر مردی تا پیش از ازدواج رفتارهای مبتذلی در کارنامه ی اخلاقی خود داشته است، آنها به همین بهانه به خودشان اجازه می دهند و یا حق خودشان می دانند که در زندگی زناشویی شان خیانت کنند و جواب شوهرشان را نیز با تحقیر و تمسخر او و یادآوری نقائص و عیوب او می دهند! حالا کاری نداریم که آرام آرام باید خود را آماده کنیم تا این سوال را از زبان خانم های جوان بشنویم که «مگر کسی هم برای ازدواج هم پیدا می شود؟!». وضعیت نگران کننده ی فرهنگی جامعه که روز بروز بدتر می شود موید واقعیت های تلخی است که ما شاهدش خواهیم بود و آنرا با اعماق وجودمان درک خواهیم کرد.
اما ما چگونه به اینجا رسیدیم؟ چطور شد که دختر و پسرهای ما دیگر آن جذابیت های دخترانه و پسرانه گذشته را ندارند و در جامعه تکریم نمی شوند؟ چطور شد که پسر ها و دختر های جوان بجای آرزوهای شیرین و تفکرات زیبا و امیدبخش، توأم با سادگی و صداقت، افسرده شده اند و خوشحالی و نشاط خودشان را در دود سیگار، دوستی با جنس مخالف، رقص و پایکوبی و به عبارت بهتر «دوری از سنت های قدیمی و زندگی حقیقی دینی» می بینند؟ چطور شده است که امروز، شلوغ ترین افراد که حتی در جامعه هم زبانزد زرنگی هستند، در صفحه پروفایل خودشان، خودشان را با واژه های هم خانواده ی «تنهایی و غربت» معرفی می کنند که در گوشه ای از فضای بیکران مجازی، خودشان را سرگرم جملات و تصاویر عاشقانه و آرمانی و آرزوهای خود کرده اند؟
چطور شد که ما به اینجا رسیدیم؟ آیا رسانه ها، ما را به این محنت کشاندند؟ آیا همه ی تقصیر ها، گردن بزرگترهای ماست؟ آیا از وقتی خوشبختی را در دانشگاه رفتن و مدل زندگی مدرن دیدیم به این درد دچار شدیم؟ یا شاید هم ، همه ی مشکلات تقصیر حکومت است که سیاست های فرهنگی و اقتصادی غربی را برای ملت مسلمان ایران اجرایی کرده است؟ یا شاید هم از وقتی تصمیم گرفتیم مدل «جمهوری اسلامی» را در همه ی شئون زندگی مان اجرایی کنیم به این آفت دچار شدیم؟ یا شاید هم مشکل از ماست؟ شاید این ما هستیم که دچار مسمومیت فکری شده ایم که دیگر مثل قدیمی ها، فکر و عمل نمی کنیم؟
اینکه جامعه امروز ایرانی، بسیار بی اخلاق و پول پرست(رفاه زده) شده است چیزی نیست که نیازی به اثبات داشته باشد. این مسئله، یکی از موضوعات اصلی سخنرانی اکثر مراجع دینی ، روانشناسان ، جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل فرهنگی است. کافی است نگاهی به روابط افرادی که با شما دوست هستند بیاندازید! ببینید در هنگام سختی ها، چقدر وحشیانه و بی رحمانه با شما رفتار می کنند؟ به زندگی زن و شوهر هایی نگاه بیاندازید که چقدر عاشقانه و با هزار آرزوی شیرین دست در دست هم نهادند و در کانون خانواده، یکدیگر را در آغوش می کشیدند ولی پس از گذشت یکی دو سه سال، به طلاق منجر می شود و همان همسر مهربان سابق، شوهر را با شکایت و درخواست مهریه چند صد میلیونی، روانه زندان می کند؟ یا مادران و پدرانی که فرزندان نوزاد یا جنین های خود را به دلایل مختلف می کشند؟! نگاهی با دقت و با تدبر به اخبار حوادث روزنامه ها و یا حضوری شفاهی در دادگاه های خانواده ، ذهنیت شما را نسبت به باتلاقی که در آن گیر افتاده ایم و روز بروز در آن بیشتر فرو می رویم آشنا می سازد.
زن زدگی و مرد زدگی واژه های جدیدی است که باید دیر یا زود از زبان دختران و پسران امروزی در آینده شنید! گسترش خشونت در خانواده را باید از الآن پیش بینی کرد. بالا رفتن آمار فساد جنسی و تجاوز را باید از امروز تخمین زد. ازدیاد فرزندان طلاق و یا نامشروع که هر کدامشان مروج نفرت و عقده های زندگی و خانوادگی خود در جامعه خواهند بود را باید از امروز حدس زد! به عقیده بسیاری از کارشناسان، خانواده ایرانی در حال فروپاشی است و فروپاشی خانواده ، یعنی فروپاشی اخلاق ، ایمان و دین داری در جامعه ایرانی!
این همه مشکل بخاطر چیست؟ آیا دین ما جوابگوی مشکلات جامعه نیست؟ آیا دین داران جامعه ما و علی الخصوص مسئولان دولتی و حکومتی، مشکلات را نمی بینند و راه حلی برای آن ندارند؟ ایا ما از اسلام حقیقی دور شده ایم و با گونه ای از اسلام تحریف شده مواجه هستیم که توسط عناصر دنیا پرست و بعضا فراماسونر های متدین و آخوند به جامعه دینی ایران خورانده می شود؟ آیا الگوی زندگی ما غلط نیست؟ آیا نقش زن و مرد در جامعه امروزی درست طرح ریزی شده است؟ آیا ارتقای سطح اجتماعی و اقتصادی زنان به نسبت مردان و تحقیر مردان با طرح های خائنانه ای همچون سربازی و قوانین قرون وسطایی برای مردانی که باید ستون خانواده باشند، حلال مشکلات خواهد بود و یا افزونگر آن؟ آیا ما جوانان، نباید الگوی زندگی های خود را تصحیح کنیم و طرحی نو بریزیم؟ آیا وقت آن نرسیده است که بجای آنکه اجازه دهیم رسانه هایی مثل ماهواره و تلوزیون و روزنامه و مجلات برای ما، شیوه و سبک زندگی معین کنند خودمان برای زندگی هایمان مدل بسازیم؟ بجای آنکه رسانه ها برای ما علاقه تعیین کنند، ما خودمان با تعقل، مسیر زندگی خودمان را تعیین کنیم و با ذات پاک الهی ای که در وجود هر دختر و پسر جوانی هست، ارزش های سابق همچون جایگاه عظیم مادر و پدر را در خانواده های آینده مان زنده کنیم؟
از منظر آقایان، دختر خوب چه کسی است؟ آیا غیر این است که آنها انتظار دارند دختری که می خواهند با او ازدواج کنند هم در جامعه کار کند و پول در بیاورد ، هم متدین و عفیف و محجوب باشد، هم مادری نمونه برای فرزندان باشد، هم همسری وفادار، مهربان و پرمحبت به مردش باشد و هم به مسائل خانه و خانواده برسد و یاور خوبی برای مرد باشد؟
ایا این همه نقش با ذات الهی و پر احساس زن جور در می آید؟ همزمان انتظار داریم که هم همسرمان در محیط خراب خارج از خانه(جامعه) کار کند، هم به امور خانه برسد، هم به فرزندان برسد و هم به شوهرش عشق بورزد؟!! هرچند برخی در تحت نام کارشناس دینی و علمی سعی می کنند این مسئله را با راه حل هایی مثل تقسیم وظایف حل کنند(!) که بطور غیر مستقیم، ترویج افکار و عقاید الحادی فمینیست و بهائیت مبنی بر شعار «مرد = زن» است که راه حل ناشیانه و کودکانه ای برای این مسئله به حساب می آید.
از منظر خانم های امروزی، پسر خوب چه کسی است؟ ایا جز این است که پسری است که به هر شکلی و در هر فرصتی همسرش را تکریم کند، تمام هزینه های زندگی و مخارج راحتی خانم و خانواده را فراهم آورد، ابدا به زنش سخت نگیرد و حتی به او اف هم نگوید، او را برای بالا رفتن از نردبان پیشرفت و ترقی محدود نکند، تیپ و ظاهری امروزی داشته باشد، فعال و پرنشاط باشد، زن دیگری نگیرد، برای فرزندانش پدری نمونه باشد و به حرف های زنش خوب و مو به مو گوش کند و به آنها عمل کند؟
ایا این همه انتظار با ذات استوار و متکبر مرد جور در می آید؟ انتظار داریم مرد مان ، مردی نمونه باشد و از آن طرف هم توقع داریم که مو به مو به حرف های زنش در رفتار و گفتار توجه کند و در هر فرصتی همسرش را تکریم کند؟ من در طول عمرم مردی را ندیده ام که همزمان بتواند همه ی این انتظارات را -حتی برای یک روز- در خودش ایجاد کرده باشد! البته این را هم نمی گوییم که بسیاری از پسران امروزی، فراموش کرده اند که فرق بین زن و مرد چیست و در شک و دودلی زن بودن یا مرد بودن (در ظاهر و اخلاق) قرار دارند!
حضرت محمد(ص) در حدیثی فرموده اند که «اگر سجده زن به مردش، شرک به حساب نمی آمد دستور می دادم زن به شوهر خودش سجده کند». حالا شما قضاوت کنید، که در خانواده های امروز و آینده ایرانی ، مرد جایگاه رهبری و پدری دارد یا یک حمال و برده ی خنگ؟ مسلم است که هیچ پسر عاقلی حاضر نمی شود که زیر این بیگاری و ذلت رود و بخاطر یک شهوت کوتاه مدت، خودش را در بند اسارت زنی کند که انتظار دارد او برایش نوکری کند؟! نتیجه این می شود که پسران کمتر به ازدواج تمایل دارند یا پس از مدت کوتاهی از ازدواج، قید زندگی مشترک با چنین دخترانی را از سر بیرون می کنند و طلاق می گیرند.
لذا اگر تصمیم به ازدواج گرفته ایم یا به ازدواج کردن علاقه ای داریم بهتر است مدتی در خلوتی بنشینیم و بدور از حرافی های دوست و آشنا و تبلیغات رسانه ها، واقع گرایانه، انتظارات خود را از همسر خود(برای اقایان) یا شوهر خود(برای خانم ها) لیست کنیم و به این موضوع توجه کنیم که با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت! هر انسانی، یک سری خصوصیات مثبت و منفی اخلاقی دارد. این را بسنجیم که برای ما چه خصوصیات اخلاقی ای مهم است؟ مثلا زیبایی و پول مهم است یا تقوا و تعقل؟ شرط این ارزیابی این است که شما مردم شناسی تان را قوی کنید! در جامعه بگردید و مثل انسان های فضول، سعی نمایید دیگران را بخوبی بشناسید! و پس از شناخت حسن و عیب های مردم اطرافتان، بهتر می توانید همسر/شوهر ایده آل زندگی را پیدا کنید و با او ازدواج کنید.