0

اسلام و راههای شاد زیستن

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

اسلام و راههای شاد زیستن

اسلام و راههای شاد زیستن

اسلام هر نوع لذت و شادی را تأیید نمی کند بلکه شادی هایی را مورد تأیید و ترغیب قرار می دهد که بتواند به رشد شخصیت آدمی یاری رساند و از غفلت او در لهویات جلوگیری نماید.

 مقدمه

گفته شد اسلام تفریح و نشاط را از جمله نیازهای غریزی در انسان می داند و از این رو کسب شادکامی را نه تنها مذمت نمی کند، بلکه بدان ترغیب و تشویق نیز می نماید. نکته اساسی در این میان آن است که اسلام هر نوع لذت و شادی را تأیید نمی کند بلکه شادی هایی را مورد تأیید و ترغیب قرار می دهد که بتواند به رشد شخصیت آدمی یاری رساند و از غفلت او در لهویات جلوگیری نماید. در این نوشتار به بررسی برخی از راهها برای شاد زیستن اشاره می کنیم که از نظر اسلام مورد تأیید است.

 

راه های شاد زیستن

همه ما در زندگی به دنبال خوشبختی و سعادتمندی هستیمم. شادی و نشاط در زندگی از جمله عواملی است که احساس رضایتمندی و خوشبختی را برای انسان به ارمغان می آورد. «خنده» تظاهر بیرونی و ظاهری خلق است که سبب آرامش و نشاط درونی می گردد. حضرت علی علیه السلام فرمودند: کونوا کالنحله؛ مانند زنبور عسل باشید. یعنی دهان دیگران را شیرین کنید و با شادی کام دیگران را شاد نگه دارید. تحقیقات نشان داده است که خنده نه تنها سبب نشاط افراد می گردد بلکه سلامت آنها را نیز تضمین می کند. خنده، سیستم ایمنی بدن را مقاوم می سازد و توانایی بدن در برابر عفونت را افزایش می دهد. از طرف دیگر خنده سبب کاهش سطح هورمون های استرس زا شده و از تأثیرگذاری آنها بر روی سیستم ایمنی بدن جلوگیری می کند. هنر شاد بودن و شاد زیستن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاهترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست. از این رو در دستورات دینی ما توصیه شده است که همواره متبسّم و خنده رو باشیم تا جایی که از نشانه های مؤمن خنده در چهره و حزن در قلب شمرده شده است. به تعبیر دیگر از جمله راه های شاد زیستن آن است که انسان تلاش کند همواره لبخند بر لب داشته باشد و چهره ای گشاده و بشّاش به خود بگیرد هرچند در قلب خود حزن و اندوهی را قرار داده است.

«خنده»های درست و حسابی!

بنابراین خنده از جمله راههای شاد زیستن است که اسلام به طور جدّی آن را توصیه می نماید. خنده، سیستم ایمنی بدن را مقاوم می سازد و توانایی بدن در برابر عفونت را افزایش می دهد. از طرف دیگر خنده سبب کاهش سطح هورمون های استرس زا شده و از تأثیرگذاری آنها بر روی سیستم ایمنی بدن جلوگیری می کند.

اما از سوی دیگر مؤمنین را از قهقهه زدن منع می کند و آن را از شیطان می داند. در واقع آن چه از نظر اسلام مورد تأیید است «خنده های درست و حسابی»! است که سبب آرامش و نشاط فرد و دیگران که با او مراوده دارند، می شود وگرنه خنده های بلند و به تعبیری قهقهه اصلاً مورد تأیید و توصیه اسلام نیست و چه بسا از آن نهی شده است. از سوی دیگر اسلام می پسندد که مؤمنین در کنار یکدیگر گل بگویند و گل بشنوند، بخندند و شاد باشند امّا هرگز اجازه نمی دهد با تمسخر و استهزاء یکدیگر شاد شوند و لبخند به لب بیاورند!

به عبارت دیگر اسلام توصیه می کند که: با هم بخندیم نه آنکه به هم بخندیم! پس از این به بعد مواظب لطیفه گویی ها و دور هم نشستن هایمان بیشتر باشیم که با غیبت و استهزاء دیگران آلوده نشود!!

 

یاد خداوند ذکر الهی؛ یک راهکار مطمئن

از دیگر راههایی که برای شاد زیستن در اسلام توصیه می شود که در واقع مهمترین راه و اطمینان بخش ترین راهکار است، ذکر خدا و یاد الهی است همچنان که آیه شریفه می فرماید: ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد. (سوره مبارکه رعد/ آیه شریفه 21)

اطمینان قلب و آرامش با ذکر خداوند سبب می شود دغدغه ها و مشکلات زندگی از انسان دور شود و دیگر اضطراب و ناراحتی او را سرگردان ننماید و با نشاطی درونی و شادی واقعی به انجام امور بپردازد. کسی که همواره توجه می کند که قدرتی برتر و خدایی مهربان او را می بیند و به او کمک می کند نشاط و شادی خود را از دست نمی دهد بلکه همواره به دنبال جلب رضایتمندی اوست. برای تمرین این توجه همیشگی به قدرت لایزال الهی توجه به واژه «ربّ» می تواند کمک کننده باشد. ربّ یعنی پروردگار و تنها کسی پروردگار است که در همه امور زندگی از خوردن و خوابیدن گرفته تا اتّخاذ تصمیمات بزرگ و مهم در زندگی همه را تدبیر می کند و انسان را می پروراند! بنابراین چه جای اندوه و ناراحتی است که خدایی به این مهربانی یار و یاور ماست!

صله رحم و رفت و آمد فامیلی

از دیگر راههای شاد زیستن صله ارحام است. صله رحم بنا بر فرموده روایات اسلامی سبب افزایش عمر می گردد و این شاید نتیجه تخلیه روانی انسان ها در اثر دید و بازدید و گفتگو با یکدیگر باشد. بهترین صله رحم نیز از خود اعضای خانواده شروع می شود و در هسته مرکزی آن زن و مرد. وقتی زن و شوهری در کنار هم با آرامش بنشینند و با یکدیگر صحبت و گفتگو نمایند و در امور زندگی هم اندیشی نمایند، می توانند مطمئن باشند که شادی و نشاط در یک قدمی خانه آنهاست! زیرا علاوه بر آنکه در مشکلات و سختی های زندگی که می تواند شادی را از آنها بگیرد به پشت گرمی یکدیگر دلخوشند، خداوند بواسطه رفق و مدارا و محبت میان آنها توسعه و گشایشی در زندگی شان ایجاد می نماید که غم و اندوه از میان برخیزد و نشاط و شادکامی مهمان خانه شان شود.

صبوری کن صبوری!

از دیگر کلیدهای طلایی برای بدست آوردن شادی در زندگی، صبور بودن است. آنچه سبب می شود شادی از زندگی رخت بربندد و اضطراب و ناراحتی جایگزین آن شود، آن است که انسان در برابر مشکلات صبر نکند. بنابراین صبور بودن از جمله راهکارهای شادکامی در زندگی به شمار می رود. البته صبر کردن مصادیق متعددی دارد که صبر در برابر مشکلات یکی از آن است. دیگر از مصادیق صبر کردن و صبور بودن، صبر در برابر بیماری ها و دردهای جسمانی است. ناراحتی های جسمی از دیگر عواملی است که شادی را از انسان می گیرد.

با صبور بودن در برابر این دردها و بیماری های و توجه به شافی و شفادهنده حقیقی که خداوند است، می توان شادکامی را دوباره به دست آورد، آنچنان که در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم(ع) می فرماید: فاذا مرضتُ فهو یشفین؛ او خدایی است که وقتی بیمار شوم مرا شفا می دهد. یکی دیگر از مصادیق صبور بودن، صبر در برابر معصیت و گناه است. نافرمانی خداوند از آنجایی که با فطرت انسانی ناسازگاری دارد، سبب می شود انسان با انجام گناه و نافرمانی الهی به عذاب وجدان و ناراحتی درونی مبتلا شود. در برخی از موارد و در برخی از گناهان این عذاب درونی به حدّی می رسد که همه زندگی فرد را مختل می کند و او را از هستی ساقط می نماید، امّا کمترین حدّ آن نیز آن است که شادی و نشاط درونی او را زایل می نماید. البته در حین انجام گناه ممکن است لذت و نشاطی کاذب فرد را در بربگیرد امّا پس از آن، گرفتار رنج و گرفتاری گناه می شود و از آرامش و نشاط درونی تهی می گردد.

برخی راه های دیگر نیز برای شادکامی و شادزیستن در زندگی وجود دارد که به آنها در مقاله بعدی خواهیم پرداخت.

سايت تبيان


فهرست منابع و مآخذ

1- قرآن کریم

2- بیست اصل در تربیت، علی محمد رفیعی محمدی

3- گفتار فلسفی جوان

4- مراحل اخلاق در قرآن- آیت الله جوادی آملی

5- تفریح در اسلام- دکتر شهیدبهشتی

6- 240 اصل خانوادگی در اندیشه شهید مطهری

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

دوشنبه 24 مهر 1391  9:24 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
shahram111
shahram111
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 12
محل سکونت : مازندران

چگونه آزاده زندگی کنیم؟

 

«ویلیام گالاسر»، روان‌پزشک آمریکایی اعتقاد دارد انسان‌ها پنج‌دسته نیاز اساسی دارند:

 

- نیازهای حیاتی مانند غذا، خواب کافی، نیاز جنسی و نیاز به مسکنِ راحت و امن

- نیاز به تفریح، بازی، اکتشاف و تنوع

- نیاز به تعلق‌داشتن، رابطه، مهر و محبت و داد و ستد عاطفی

- نیاز به قدرت، مالکیت و توانایی دخل و تصرف در دنیا

- نیاز به آزادی، حق رأی و حق انتخاب

گرچه این نیازها برای همه‌ی انسان‌ها ضروری‌ست، اما اولویت‌بندی آن‌ها در افراد متفاوت است. برای نمونه ممکن است نیاز به تفریح و اکتشاف در فردی آن‌قدر بالا باشد که حاضر به داشتن خانه و اتومبیل شخصی نباشد اما شهرها و کشورهای مختلف را ببیند و آداب و رسوم و دیدنی‌های دنیا را خود لمس‌کند، درصورتی‌که در فردی دیگر، ممکن است کاملاً برعکس باشد و از نظر او، مسخره و مضحک به‌نظر برسد که فردی اجاره‌نشین باشد اما پس‌انداز خود را صرف سفر به آفریقا نماید!

چنین فردی خواهد گفت: «آفریقا را در فیلم‌ها هم می‌توان دید، اما نمی‌توان تمام عمر مستأجر بود!» درحالی‌که نفر اول به او خواهد گفت: «چه تفاوتی دارد که سند خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنی، به‌نام چه کسی باشد؟! مستأجربودن این حسن را دارد که خانه‌ها، محله‌ها و همسایه‌های متنوعی را تجربه می‌کنی اما آفریقا را نمی‌توان در صفحه‌ی تلویزیون لمس‌کرد، بویید و چشید!»

از نظر شما کدام‌یک از این دو نفر، منطقی‌ترند؟!

بسته به این‌که شما به کدام‌یک از آنان شبیه‌تر باشید، به این سؤال جواب می‌دهید. در هر فرهنگی، برخی اولویت‌ها غالب‌اند و برای مردم آن جامعه، انتخاب آن‌ها منطقی‌تر به‌نظر می‌آید، درحالی‌که ماجرا هیچ ارتباطی با «منطق» و «تفکر منطقی» ندارد. فرهنگ غالب در جامعه‌ی امروز بشری موجب شده که نیاز به «قدرت، مالکیت و ثروت» آن‌‌قدر مهم شود که انسان‌ها حاضر باشند «خودفروشی» کنند!

وقتی از «خودفروشی» صحبت می‌کنیم، بیش‌تر افراد به کسانی‌ فکر می‌کنند که «تن‌فروشی» می‌کنند اما من وقتی از «خودفروشی» صحبت می‌کنم، منظور دیگری دارم. از نظرِ من، «خودفروشی» یعنی فردی حاضرباشید در ازای پول، تن به کاری بدهد که خودش آن را «غیراخلاقی» می‌داند. افراد زیادی حاضرند در ازای پول زیاد، تن به کارهایی بدهند که پیش از دریافت این پول، خودشان چنین کارهایی را غیراخلاقی می‌دانسته‌اند. آنان در توجیه چنین کاری می‌گویند: «مأمورم و معذور!» و استدلال می‌کنند که: «اگر من این کار را نکنم، دیگری آن را انجام خواهد داد، چه فرقی می‌کند؟! به‌هرحال این کار را کسی انجام خواهد داد، چرا پول آن به من نرسد؟!»

حدود یک‌سال پیش، فردی برای مشاوره به مطب من آمده بود. این فرد، تحصیلات بالایی داشت و در سیستمی کارمی‌کرد که اساساً به آن، بی‌اعتقاد بود و کارهای آن سیستم را اتلافِ‌وقت و بودجه و انرژی می‌دانست، با این حال به آن کار ادامه می‌داد و دلیل کارش را این می‌دانست که اگر از آن سیستم استعفا بدهد، در جای دیگر، درآمد کم‌تری خواهد داشت. در تعریف من، این کار، «خودفروشی» است. درحالی‌که در فرهنگ غالب جامعه، این فرد، یک فرد کاملاً منطقی‌ست چون مالکیت، قدرت و ثروت، نمره‌ای بالاتر از آزادگی، وارستگی و داشتن حق انتخاب دارد.

وقتی در جامعه‌ای چنین اتفاقی رُخ‌دهد، نباید تعجب‌کنیم که هرروز شاهد رفتارهای غیراخلاقی مانند دروغ، ریاکاری، سهل‌انگاری، تقلب، کم‌کاری، دزدی، خشونت و... باشیم

هر انتخابی در زندگی بهایی دارد؛ تا اولویت‌بندی خود را تغییر ندهیم، دنیای‌مان تغییر نخواهد کرد: «گندم از گندم بروید، جو ز جو

جمعه 29 آذر 1392  10:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها