0

خانم بورگيلد داهل

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

خانم بورگيلد داهل


خانم بورگيلد داهل، خودش مى‏نويسد: من فقط در آغاز زندگى يك چشم داشتم، كه آن هم بر اثر زخمها، طورى پوشيده شده بود، كه فقط يك روزنه كوچكى در سمت چپ آن بود . من مجبور بودم، كتاب را كاملا به روزنه چشم نزديك كنم، تا آنجا كه مژه هايم به صفحه كتاب مى‏خورد و تا حد ممكن، اعصاب چشم را، با فشار به طرف چپ مى‏چرخاندم، تا به سختى ببينم .
با اين حال، اين زن، از آه و ناله و افسوس خوددارى مى‏نمود و بين خود و ديگران تفاوتى احساس نمى‏كرد، تا اينكه از همان كودكى خواندن و نوشتن را در خانه ياد گرفت . او با اين زحمت و مشقت درس خواند و بر معلومات خود افزود و از دو كالج فارغ التحصيل شد . مدتى در روستاى كوچك ((توين والى)) به شغل معلمى پرداخت و بعدها مدرك پروفسورى روزنامه نگارى و ادبيات دريافت كرد و سيزده سال در كالج ((آگوستانا)) به تدريس مشغول بود، او در كلوپ زنان سخنرانى مى‏كرد و كنفرانس‏هاى راديوئى داشت .
پنجاه و دو سال از عمرش گذشته بود، كه معجزه شگفت انگيزى رخ داد و طى يك عمل جراحى، قدرت بينائى او چهل برابر افزايش يافت .
يكى از آثار مهم خانم داهل، كتاب ((من دلم مى‏خواهد ببينم)) است .
درباره اين كتاب نوشته‏اند كه خواندن آن بر همه كس واجب مى‏باشد .
خانم ((داهل)) كه با آن همه رنج و مشقت بينائى خود را بدست آورده بود، و با آن همه زحمت و مرارت سواد خواندن و نوشتن آموخته بود، تا بالاخره توانست كتاب با ارزشى بنويسد، كتاب خود را با اين جمله‏ها به پايان مى‏رساند:
خدايا!اى خداى بزرگ من!به خاطر زيبائيها و توانائى‏هاى كه به من ارزانى داشته‏اى، از تو سپاسگزارى مى‏كنم

 

داستانهاى كودكى بزرگان تاريخ

جلد ۱

احمد صادقى اردستانى

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

یک شنبه 23 مهر 1391  9:39 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها