پيامبر(ص) چگونه قرآن مي خواند؟
كيفيت قرائت پيامبر اكرم(ص)
قرائت ترتيل
قرآن كريم چنان كه از قرائت جبرئيل به نحو ترتيل ياد نموده است، پيامبر اكرم(ص) را نيز به اينگونه قرائت امر كرده است؛ در سوره مزمل مىفرمايد: «و قرآن را بصورت «ترتيل» و قرائت كن.»(1)
روشن است كه پيامبرى كه قبل از هر چيز افتخار بندگى پروردگار خويش را دارد، به امر الهى گردن نهاده و به گونه ترتيل قرائت مىنموده است.
در آيه شريفه ديگر قرائت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم قرائت همراه با تأنى و مَكث ذكر شده است، در سوره مباركه اسراء مىفرمايد:
«و قرآنى را جزء جزء بر تو نازل كرديم تا آنرا بتدريج و تأنى بر مردم قرائت نمايى»(2)
با توجه به تعبير «لتقرأه على الناس على مكث» كه در اين آيه آمده است و با نظر به تفاسير اين آيه ظاهرا «قرائت على مُكث» همان قرائت ترتيلى است(3)، گرچه بعضى از اين تعبير، صرف تدريج در قرائت و تنجيم قرآن را فهميدهاند.(4)
قرائت ترجيع
قرائت ديگرى كه از پيامبر حكايت شده است «قرائت همراه با ترجيع» است، اين نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتيل، تنها در نقل واقعهاى خاص وارد شده است. در صحيح مسلم آمده است كه:
«شعبه از معاوية بن قرة نقل كرد كه وى گفت: از عبداللّه بن مغفل مزنى شنيدم كه مىگفت: پيامبر اكرم(ص) در سال فتح (مكه) در ميانه راه سوار بر مركب خويش سوره فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خويش ترجيع نمود.
معاويه (بن قرة) گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آينه بر شما قرائت پيامبر را حكايت مىنمودم.»(5)
از قسمت پايانى حكايت فوق، حُسن و جذابيت زايد الوصف پيامبر اكرم (ص) نيز بدست مىآيد؛ چرا كه راوى ضمن اظهار اطلاع از نحوه قرائت پيامبر (ص)، عدم حكايت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام مىكند.
البته بعضى كه مطلق «صوت مرجَّع» را موضوع حرمت غناء دانستهاند، در مقام توجيه روايت فوق و حمل برخلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبى از قول بعضى ديگر، ترجيع در قرائت پيامبر را به جهت حركت مركب و در نتيجه امرى غير ارادى دانسته است(6)؛ اما پر واضح است كه اگر مقصود از نقل فوق اينگونه بود، بجاى تعبير «فرجَّع فى قرائته» از تعبير «رُجِّع قرائته» بايد استفاده مىشد.
قرائت حَسَن
در روايات زيادى، پيامبر اكرم (ص) داراى «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفى شده است. حتى قريش كه در اوايل بعثت دشمنى و عناد آشكار با پيامبر اكرم (ص) و خداى او داشتند و چون نام خداى برده مىشد مىگريختند (به جهت عداوت)، اما هنگامى كه پيامبر اكرم (ص) در نيمههاى شب به قرائت قرآن مىپرداخت، پنهانى به قرائت وى گوش مىسپردند. على بن ابراهيم قمى در ذيل آيه شريفه چهل و ششم سوره اسراء(7) اينگونه روايت كرده است:
«هنگامى كه پيامبر خدا (ص) شب را به قرائت قرآن سپرى مىكرد بجهت زيبايى قرائتش، قريش با علاقه فراوان پنهانى به صدايش گوش سپردند. و هنگامى كه آيه شريفه بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت مىفرمود (بجهت عداوت با خداوند) از نزد او مىگريختند.»(8)
در روايت ديگر پيامبر اكرم (ص) نه تنها خوش صدا، كه خوش صداترين مردم در قرائت قرآن معرفى شده است(9)؛ در حقيقت حُسن صوت، كرامت و موهبت الهى است و به همين جهت نيز امام صادق عليه السلام تمام پيامبران خداوند را داراى چنين موهبتى معرفى مىنمايد.(10)
هر مرتبهاى از حسن قرائت داراى تأثير خاصى است و مراتب والاى آن، نه تنها شنوندگان را مجذوب كه آنها را مدهوش مىكند. پيامبر(ص) كه احسن الناس صوتا بوده است. از حُسن قرائتش بجهت رعايت حال مردم شنونده مىكاسته است. اين نكته از بيان حضرت امام كاظم (ع) به دست مىآيد. هنگامى كه حضرتش به توصيف قرائت جدشان على بن الحسين پرداختند از ايشان سئوال شد كه: آيا اينگونه نبود كه پيامبر خدا(ص) با مردم نماز مىخواند و (در حين نماز) صداى خويش را به قرائت قرآن بلند مىكردند(11)؟ حضرت كاظم در جواب فرمودند:
«پيامبر اكرم (ص) فقط به مقدار طاقت مأمومين با آنها رفتار مىكرد.»(12)
مفهوم اين عبارت آن است كه گرچه پيامبر اكرم (ص) قدرت آفريدن قرائت مدهوش كننده را داشته است، اما بجهت رعايت حال مستمعين (خصوصا در حين نماز) از حُسن قرائت خويش مىكاسته است. نكته ديگر كه از اين كلام به دست مىآيد آن كه قرائت زيبايى كه موجبات صعقه و طرب را فراهم آورد، فى نفسه ممنوعيتى ندارد و پيامبر اكرم اگر چنين قرائتى را در نماز نمىكردند، صرفا بجهت عنوان ثانوى (رعايت حال مردم) بوده است نه ممنوعيت آن قرائت به عنوان اوّلى.
تذكر اين نكته در پايان قرائتهاى منقوله از پيامبر لازم است: قرائت حسن، مىتواند وصف لازم هر كدام از قرائتهاى ترتيلى و ترجيعى قرار گيرد و قرائت احسن نيز بيانگر مرتبه والايى از قرائت ترتيل و يا ترجيع است. قرائت ترتيل و ترجيع نيز امكان تصادق در فرد واحد را دارند؛ اما اكنون بجهت استيفاى عناوينى كه در قرائت پيامبر آمده است به جداسازى هر يك مبادرت گرديد. رابطه انواع و قرائات فوق و قرائات ديگر در ادامه مقال خواهد آمد.
----------------------
(1) ورتل القرآن ترتيلاً. مزمل، آيه 4.
(2) و قرانا فرقناه لتقرأه على الناس على مكث، اسراء، آيه 106.
(3) ر.ك: شيخ الطائفه ابو جعفر بن الحسن الطوسى، التبيان فى تفسير القرآن (بيروت، دارالحياء التراث العربى) ج 6، ص 530؛ و شيخ اسماعيل حقى البرسودى، تفسير روح البيان (بيروت داراحياء التراث العربى) ج 5، ص 210؛ و امام فخر رازى، التفسير الكبير (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج 21، ص 61
(4) رك: محمد بن احمد الانصارى القرطبى، الجامع لاحكام القرآن (تفسير قرطبى) (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج 10، ص 340.
(5) صحيح مسلم بشرح النووى (بيروت داراحياء التراث العربى، 1404) ج 6، ص 78ـ 81.
(6) محمد بن احمد قرطبى، پيشين، ج 1، ص 13.
(7) و اذا ذكرت ربك فى القرآن وحده ولوا على ادبارهم نفورا، اسراء، آيه 46.
(8) على بن ابراهيم قمى، تفسير القمى (قم، مؤسسه دارالكتاب، 1378 ق) ج 2، ص 20، متن روايت اينگونه است: «كان رسول اللّه اذا تهجد باالقرآن تسمّع قريش لحسن قرائته و كان اذا قرا بسم اللّه الرحمن الرحيم فرّوا عنه.»
(9) عن الباقر عليه السلام: «ان رسول اللّه(ص) كان احسن الناس صوتا بالقرآن»، محمد بن مسعود عياشى، تفسير العياشى (تهران، مكتبة العلمية الاسلامية) ج 2، ص 259.
(11) عن الصادق عليه السلام: «ما بعث اللّه نبيا الاحسن الصوت» محمد محمدى رى شهرى، ميزان الحكمة (قم، مركز نشر دفتر تبليغات اسلامى) ج 8، ص 83 به نقل از اصول كافى ج 2، ص 616.
(12) مقصود سائل آن است كه اگر قرائت امام چهارم موجب صعقه مردم مىگرديده است پس چگونه مردم قرائت پيامبر راى مىشنيدند و چنين حالتى بر آنها عارض نمىشد؟
نوشتهي: كاظم
قاضى زاده