0

ماجرای نوشته ی یک مرغ در شبکه اجتماعی

 
fardost
fardost
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 987
محل سکونت : خراسان رضوی

ماجرای نوشته ی یک مرغ در شبکه اجتماعی



مرغ در فیسبوک نوشت:
دمم گرم! بالاخره پرواز یاد گرفتم! کیف می کنین چطوری تونستم از سفره های مردم بپرم؟!


و اما کامنت هایی که برای مرغ رسیده است بدین شرح می باشد:

خروس: ابرو می اندازی، بالا، بالا؛ می دونم سرت شلوغه حالا!

مرغ: آقای خروس! ده دفعه گفتم بهت شماره نمیدم؛ لطفا دیگه برام کامنت نذار؛ وگرنه از توی لیست دوستانم پاکت می کنم!

پنگوئن: خواهشا! بگو چطوری تونستی بپری! دومین آرزوی من اینه که بتونم پرواز کنم!

مرغ: اینطوری که نمیشه گفت؛ خیلی بحثش تخصصیه؛ راستی اولین آرزوت چیه؟!

پنگوئن: اولین آرزوم اینه که ازم عکس رنگی بگیرن؛ یعنی میشه علم اینقدر پیشرفت کنه که این اتفاق بیفته؟!

نخود هر آش: ببخشید شما روزی چندتا تخم می ذارین؟!

مرغ: این مسئله خصوصیه؛ لطفا وارد حریم شخصی من نشین!

نخود هر آش: بگو دیگه؛ لطفا!

مرغ: من اصلا تخم نمی ذارم؛ هیکلم خراب میشه!

ماهی: هه! زیاد به پروازت نناز؛ شنیدم ذرت و کنجاله سویا گرون شدن؛ امروز فرداست که از گشنگی بمیری بیچاره!

روباه: اگه یک وقت به خاطر نداشتن غذا، خواستی خودکشی کنی من درخدمتم! بهم تک بزنی دو سوته میام دم آغلت می خورمت!

مرغ: نخیر! مگه دیشب اخبار رو ندیدین؟! یک عالمه غذا برام وارد کشور شده؛ از اون لحاظ مشکلی ندارم!

روباه: به! به! این عکس جدیدت رو که گذاشتی خیلی خوشگل شدی؛ چه سری، چه دمی، عجب پایی!

مرغ: الکی زور نزن! من داستانت رو با اون کلاغه که قالب پنیری بر دهن داشت رو خوندم؛ گول نمیخورم!

قشرآسیب پذیر: ببخشید؛ شما؟!

مرغ: من مرغم دیگه؟! به همین زودی منو فراموش کردین؟!

بوقلمون: دمت گرم! جای منو گرفتی! قبلا غذای پولدارها «نون و بوقلمون» بود؛ حالا شده «نون و مرغ»؛ چطوری اینقدر یک شبه تونستی پله های ترقی رو بالا بری و پیشرفت کنی؟! دست ما رو هم بگیر!

خروس: بیا با هم دوست شیم؛ بیا تشکیل خانواده بدیم!

مرغ: برو بابا! ما خیلی اختلاف طبقاتی داریم؛ هر وقت تونستی مثل من پرواز یاد بگیری بیا خواستگاریم!

خروس: برو بابا! اصلا می رم با همین مرغ های یخ زده ازدواج میکنم!

روباه: یک وقت این کار رو نکنی خروس؛ مرغ های یخ زده واقعا «سرد» هستن؛ به درد تو نمی خورن!

خروس: خب می رم با یکی از این مرغ های پرکنده که پشت ویترین مغازه ها گذاشتن مزدوج میشم! بای، بای!

راسخون یارهرروزبهترازدیروز
چهارشنبه 11 مرداد 1391  10:16 AM
تشکرات از این پست
architect0811
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:ماجرای نوشته ی یک مرغ در شبکه اجتماعی

کاربرمحترم تب تورم مرغی دیگرپایین اومده

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 11 مرداد 1391  11:38 AM
تشکرات از این پست
architect0811
دسترسی سریع به انجمن ها