خواستگاری و جشن ازدواج ترکمن ها
آداب و رسوم مربوط به مراسم ازدواج ترکمنها مفصل و طولانی است که معمولا سه یا چهار روز به طول می انجامد و دارای جذابیتهای ویژه ای است. جشن ازدواج معمولا در هفته های آخر پاییز یعنی وقتی که چیدن آغاز میشود انجام میگیرد. البته لازم به تذکر است که این مورد امروزه مصداق کامل ندارد و ترکمن ها هر وقت که صلاح بدانند ازدواج میکنند. ولی استثنائاتی هم برای ماههای ازدواج وجود دارد.
نخستین مرحله ازدواج تعیین مخارج و شیربهاست. برای شروع این امر خیر به هر صورت سه یا چهار زن از خویشاوندان داماد مقداری نان را در سفره ای گذاشته و به خانه پدر عروس میروند. پس از سلام و احوالپرسی و خوردن چند استکان چایی، یکی از زنان سفره را باز میکند و نان را میان افرادی که حاضرند تقسیم میکند. در آن زمان پدر عروس گوسفندی را قربانی کرده و با گوشت آن غذایی به نام "BATERME "درست کرده و از میهمانان پذیرایی می کند. پدر عروس با انجام این عمل موافقت خود را با ازدواج و عروسی اعلام می کند.
روز بعد پدر داماد چند تن از ریش سفیدان طایفه خود را برای ناهار یا شام دعوت میکند. او درباره عروسی پسرش با آنها به صحبت و مشورت می نشیند. آنها به او تبریک می گویند و هزینه عروسی و شیربها را برآورد می کنند. اگر پدر داماد به آن میزان پول نداشته باشد ریش سفیدان هر کدام طبق وضعیت مالی خود مقدازی پول به او میدهند. فردای آن روز چند نفر از افراد خانواده داماد به نزدیکترین شهر رفته و لوازم مورد نیاز عروسی را فراهم می کنند. آنها ممکن است تعدادی کارت عروسی نیز بخرند تا برای دعوت مردم به روستاهای دیگر فرستاده شود.
روز بعد این جماعت همراه با چند نفر ریش سفید طایفه ی داماد برای بردن عروس به خانه پدر عروس میروند. در گذشته عروس را با شتر می آوردند ولی این روزها با ماشین به خانه داماد میرود. در آن هنگام که طایفه ی داماد برای آوردن عروس میروند سایر مردان روستا سوار بر اسب به ابزار شادی می پردازند و روستا را غرق سرور می کنند. وقتی این مردم به خانه پدر عروس می رسند همه ی آنها به جز مادر و بزرگترین خواهر داماد از ماشین پیاده شده و قدم به منزل پدر عروس می گذارند. گروهی از زنان فامیل عروس به آنها خوش آمد می گویند. هر زن خویشاوند عروس پای یک زن خویشاوند داماد را گرفته و سعی می کند او را به زمین بزند. ترکمنها به این عمل ایاق الماق "AYAGH ALMAGH" می گویند. پس از آن مردان و زنان به اتاقها یا "اوی" های جداگانه می روند و با چای و غذا پذیرایی می شوند. عروس را با ندیمه هایش به اتاق یا "اوی" خویشاوندانش می برند.
پس از صرف غذا و چای یکی از مردان خویشاوند داماد می گوید: "ما حالا غذا خوردیم بنابراین وقت رفتن است". یکی از ریش سفیدان طایفه عروس در جواب می گوید: "خوب ... خداحافظ ... ولی چیزی را که آورده اید بدهید". پیرترین ریش سفید طایفه داماد شیر بها را می آورد و در یک دستمال زیبا گذاشته و به ریش سفید طایفه عروس می دهد. او نخست پول را می شمرد و مقدار کمی از آن را در همان دستمال گذاشته و به طایفه داماد پس می دهد. پس از آن آخوند یا یکی از ملاها سوره ای از قرآن مجید را قرائت می کند و بعد همه از اتاق خارج می شوند. ریش سفید طایفه داماد به زن طایفه داماد می گوید: "ما اجازه گرفتیم ... شما می توانید عروس را به خانه ببرید". زنان با شنیدن این کلمات به اتاق یا "اوی" عروس و ندیمه هایش می روند و در مقابل ندیمه ها می نشینند.
عروس در میان زنان دو خانواده می نشیند. در این موقع یکی از زنان خانواده داماد یک چادر شب قرمز بسیار زیبا بر روی عروس می اندازد تا با آن عروس را بپوشاند. ولی یکی از ندیمه های عروس آن را به طرف او پرت می کند. این کار سه بار تکرار می شود. بار سوم زن چادر شب را با ترشرویی مصنوعی روی سر عروس انداخته و به سختی او را در آغوش گرفته و سعی می کند او را از اتاق بیرون ببرد. در این هنگام زنان خانواده ی عروس با او نزاع می کنند و زنان دیگر خانواده داماد هم وارد نزاع می شوند. در این هنگام چند نفر از زنان خانواده ی داماد از فرصت استفاده کرده و عروس را به بیرون اتاق می برند. پس از این اتفاق نزاع ساختگی پایان می گیرد.