0

نهضت امام خمینی

 
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

نهضت امام خمینی

امام خميني همچون امام حسين (ع) قبل از هر چيز مبارزه با اسلام‌هاي غير اصيل و منحرف را نشأت گرفته بود. اما اگر تاج و تخت سلطنت را واژگون ساخت بدان سبب بود که پيش از آن اسلام سلطنتي را رسوا نموده بود.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:32 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی1

عاشورا هم عارفانه هم فقيهانه
امام خميني (ره) مجذوب عشق حسين (ع) بود. از يادها نمي‌رود که در حسينيه جماران به هنگام محرم به احترام سيدالشهداء بر صندلي مي‌نشست، اشکش جاري و شانه‌هايش متلاطم بود و سينه‌زن، نوحه‌خوان حسينيه را همراهي مي‌کرد. از امام خميني (ره) هيچ کتابي در تفسير نهضت سيدالشهداء بر جاي نمانده است. با اين حال زياده‌روي نيست اگر گفته شود در احياء ياد و راه حسين (ع)، همچون او هيچکس توفيق نيافته است.
خميني آنگونه زيست که اگر قرار باشد براي چهره آسماني حسين (ع) و براي تقريب به ذهن از مشي او نمونه‌اي و آينه‌داري صادق بيابيم؛ بي‌درنگ به سراغ امام خميني خواهيم رفت. شيعه در تاريخ، حسرت به دل مانده بود که اي کاش در کربلا حضار بود و حسين (ع) را ياري مي‌نمود و خميني بر اي بسياري يادآور کربلا بود. از همين رو منتظران، فرصت را غنيمت شمردند و به عشق حسين (ع) به ياري خميني برخاستند.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:35 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی2

عاشورا هم عارفانه هم فقيهانه
امام خميني (ره) مجذوب عشق حسين (ع) بود. از يادها نمي‌رود که در حسينيه جماران به هنگام محرم به احترام سيدالشهداء بر صندلي مي‌نشست، اشکش جاري و شانه‌هايش متلاطم بود و سينه‌زن، نوحه‌خوان حسينيه را همراهي مي‌کرد. از امام خميني (ره) هيچ کتابي در تفسير نهضت سيدالشهداء بر جاي نمانده است. با اين حال زياده‌روي نيست اگر گفته شود در احياء ياد و راه حسين (ع)، همچون او هيچکس توفيق نيافته است.
خميني آنگونه زيست که اگر قرار باشد براي چهره آسماني حسين (ع) و براي تقريب به ذهن از مشي او نمونه‌اي و آينه‌داري صادق بيابيم؛ بي‌درنگ به سراغ امام خميني خواهيم رفت. شيعه در تاريخ، حسرت به دل مانده بود که اي کاش در کربلا حضار بود و حسين (ع) را ياري مي‌نمود و خميني بر اي بسياري يادآور کربلا بود. از همين رو منتظران، فرصت را غنيمت شمردند و به عشق حسين (ع) به ياري خميني برخاستند.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:35 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی3

عاشورا، فقيهانه يا عارفانه؟!
اين واقعيتي غيرقابل انکار است که امام خميني (ره) نهضت خود را از سرچشمه عاشورا سيراب نمود؛ اما پرسش اينجاست که امام چه تحليلي از حادثه عاشورا داشت و چگونه اين قيام را تبيين مي‌کرد که توانست ازآن پشتوانه و الگويي براي نهضت بسازد؟ کم نيستند کساني که عقيده دارند، تحليل چرايي آنچه در حادثه عاشورا رخ داد از دسترس ما خارج است. برخي بر اين باورند که اساسا حرکت امام حسين (ع) مبتني بر فقه نبود و تلاش براي يافتن مبنايي فقهي براي قيام امام، آب در هاون کوبيدن است. اينان معتقدند که قيام سيدالشهداء در استقبال از شهادت خود و ياران و اسارات اهل بيت امري خارق عادت است و ذهن جستجو‌گر را بايد براي يافتن منطق امام حسين (ع) به عرفان حواله داد.
مصيب‌هايي به مراتب کمتر از دردها و رنج‌هايي که بر امام حسين (ع) در کربلا وارد آمد؛ کافي است براي اينکه باب «تکليف ما لايطاق» گشوده گردد و «ولا تلقوا بأيديکم الي التهلکه» سد راه رويارويي امام حسين(ع) با سپاه کوفه شود. برخي معتقدند امام حسين (ع) اگر با سپاه کوفه به نبرد نابرابر برخاست تکليفي بر آمده از فقه نداشت. آنچه رخ داد به مقتضاي عشق بود.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:35 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی4

به نظر چنين مي‌رسد که اين دسته، اين را که فقه به فرمان عرفان گردن نهد محال مي‌دانند و اين را که بتوان از عملي عارفانه، تبيني فقيهانه ارائه داد ميسر نمي‌دانند؛ اما آيا واقعا در نگاه امام خميني (ره) که هم فقيه بود و همر مراتب عرفان نظري و عملي را طي کرده بود، رابطه فقه و عرفان چنين است؟
ناتواني در بيين فقهي قيام عاشورا، فقيهان را نيز شامل مي‌شده است. فقيه فرزانه صاحب «جواهرالکلام» آيت‌الله شيخ محمد حسن نجفي در ضمن بحث از احکام «مهادنه» يعني صلح، آن را به هنگام به خطر افتادن نفس واجب مي‌شمارد» دسته که براي اثبات جواز صلح و نه وجوب آن به اقدام سيدالشهداء استدلال مي‌کنند، قيام آن حضرت را از اسرار الهي مي‌شمارد که دستيابي به چرايي آن را دور از دسترس مي‌داند و نيز اينکه بنابر علم غيبت، امام مي‌دانسته است که دشمنان در هر حال بر قتل او مصمم هستند.
«آنچه از امام حسين (ع) واقع شد علاوه بر اينکه از اسرار الهي و مندرج در علم مخزون خداوند است؛ ممکن است ناشي از آن باشد که اقدام به قيام تنها راه موجود بوده است، به واسطه علم امام به اينکه دشمنان در هر حال تصميم بر قتل او گرفته‌اند؛ همچنان که از ظاهر افعال و احوال و کفر و دشمين آنان پيدا بود» (جواهرالکلام، جلد 21، صفحه 295)

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:35 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی5

واقعيت اين است که استفاده فقهي از قيام عاشورا و تلاش براي استنباط تکليف از آن، چندان داراي سابقه نيست. فقيهان غالبا به عاشورا به عنوان يک منبع استنباط عنايت نداشته‌اند. اما امام خميني (ره) در اين ميان نگاه ديگري به حادثه عاشورا داشت. پاسخ امام به معماي هدف سيد‌الشهداء:
پيش از آنکه به نحوه مواجهه فقهي امام خميني (ره) با حادثه عاشورا بپردازيم؛ اين پرسش مهم را مطرح مي‌کنيم که به راستي انگيزه و هدف سيد‌الشهداء از قيام چه بوده است؟ و اين قيام چه نتيجه‌اي را در برداشته است؟
حضرت امام در پاسخ به اين پرسش، تحليلي ارائه مي دهد که از مبناي رويکرد فقهي ايشان در مورد حادثه عاشورا پرده بر‌مي‌دارد.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:36 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی8

امام خميني (ره) در توصيف آنچه منتهي به حادثه عاشورا شد جملاتي دارد که نظير آن را از ديگران نشنيده‌ايم. اين جملات هر چند شاذ و نادر است، اما سخت محل تأمل است:
«خطاي يزيد اين نبود که سيدالشهداء را کشته، اين يکي از خطارهاي کوچکش بود، خطاي بزرگ اين بود که اسلام را وارونه‌اش کرده بود و سيدالشهداء‌به داد اسلام رسيد، سيدالشهداء اسلام را نجات داد» (صحيفه امام، جلد 8، صفحه 9)
براي امام خميني (ره) آنچه پيش از حادثه عاشورا رخ داده بود، از آنچه در کربلا رقم خورد بسي مهم‌تر بود. جنايت بزرگ يزيد و پيش از او معاويه، نه قتل حسين بن علي (ع) در کربلا، بلکه به مسلخ بردن اساس اسلام بود.
تحريف دين خدا به دست معاويه و يزيد به نهايت خود رسيده بود، ‌خلافت رسول‌الله و امامت امت به دستگاه سلطنت موروثي تبديل گشت و همه ارزش‌هاي ديني دگرگون شد؛ تقوا که بالاترين و اصيل‌ترين ارزش‌هاي جامعه اسلامي بود جاي خود را به مقام، ثروت نسب و نژاد داد، برادري‌ها از بين رفت، عدالت را که در ذيل توحيد مهم‌ترين اصل جامعه اسلامي محسوب مي‌شد به سخره گرفتند، احکام الهي را يکي پس از ديگري به زير پا نهادند. تساوي در برابر اقنون را عالمانه و عامدانه کنار گذاشتند و حقوق محرومين را ناديده انگاشتند و نکته مهم آنکه همه آنچه رخ مي‌داد به نام اسلام رقم مي‌خورد و به پاي اسلم نهاده مي‌شد.
جنايت يزيد آنگاه سنگين‌تر بود که ديني را به نمايش گذاشت که با فساد و با ظلم و جور قابل جمع بود. آنچنان ديني را به مردم عرضه کردند که گويي در آن هيچ تناقض و تضادي بين نماز و مجلس قمار، بين قرآن و مجلس شرب خمر ديده نمي‌شد. دين وراونه شد و از آن جز ظاهري و صورتي بر جاي نماند و شايد به حقيقت نزديک‌تر آن باشد که حتي غيرتي براي حفظ ظاهر نيز باقي نماند

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:38 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی10

آري! پيش از حسين (ع)، اسلام را به مسلخ برده بودند. چيزي نمانده بود که همه رنج‌ها و زحمات رسول‌خدا و يارانش بر باد رود. پيامبر آمده بود تا کمر ظلم را بشکند، اما با گذشت زمان و جفاي مدعيان، اسلامي بر جاي آئين پيامبر نشست که با ظلم هم آغوش بود.
دين تازه‌اي به مردم معرفي مي‌شد؛ ديني که با همه چیز قابل جمع بود. اينجاست که نفس قيام موضوعيت پيدا مي‌کند و حسين (ع) قيام مي کند تا اين تعريف خود ساخته از دين را بشکند؛ تا فرياد برآورد که آنچه را که شما اسلام مي‌خوانيد هرگز به رسميت نمي‌شناسيم. در مواجهه با دين وارونه، فرياد اعتراض، صرف نظر از آنکه به نتيجه‌آي منجر گردد، خود به يک هدف تبديل مي‌شود؛ بر آوردن فرياد همان و به نتيجه رسيدن همان.
برپايي حکومت اسلامي هر چند مطلوب بود؛ اما براي امام حسين (ع) هدف اصلي بود هدف اصلي قيام آن بود که امام با اعتراض خود پرچم ديگري را مقابل پرچم يزيد برافرازد تا نگذارد يزيديان، اسلام را به نام خود و به نفع خود مصادره نمايند. امام حسين (ع) اسلام را از تعريفي وارونه آن گونه که با هر فسادي سازگار باشد رهايي بخشيد.
هم انگيزه و هم نتيجه مهم قيام امام حسين (ع) حفظ اصالت اسلام و جدا نمودن حساب اسلام اصيل از اسلام‌هاي دروغين بود. جملات امام خميني (ره) با همه بي‌پيرايگي، راهگشاترين تحليل از قيام را بيان مي‌کنند: «خطري که معاويه و يزيد براي اسلام داشتند اين نبود که غصب خلافت کردند... اينها خطري که داشتند اين بود که اسلام را به صورت سلطنت مي‌خواستند دربياورند. مي‌خواستند معنويت را به صورت طاغوت در آورند. به اسم اينکه ما خليفه رسول‌الله هستيم، اسلام را منقلب کنند به يک رژيم طاغوتي؛ اين مهم بود. آن قدري که اين دو نفر ضرر مي‌خواستند به اسلام بزنند يا زدند، جلوتري‌ها آن طور نزدند. اينها اصل اسلام را وارونه مي‌خواستند بکنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان؛ ‌خليفه رسول الله و رد مجلس شرب خمر و رد مجلس قمار؟ و باز (همين) خليفه رسول‌الله نماز هم مي‌رود و در جماعت مي‌خواند! اين خطر از براي اسلام خطر بزرگ بود. اين خطر را سيدالشهداء رفع کرد». (صحيفه امام، جلد 8، صفحه 9)

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:38 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی11

نفس برافراشتن پرچمي در برابر يزيد، خود مهم‌ترين هدف بود تا همه اهل تاريخ دريابند که تنها مدعي اسلام، يزيد نيست؛ حسين (ع) نيز هست و اي مردم! به کتاب خدا و سنت رسول و به عقل خود رجوع کنيد تا دروغين بودن اسلام يزيد را دريابيد. حقانيت اسلام حسين (ع) را گواهي دهيد و اسلام راستين را پيروي کنيد.
آنچه در کربلا رخ داد بيش از هر چيز تقابل دو نوع اسلام بود. تقابل نمي‌بايست مستور و پنهان بماند. حسين (ع) به استقبال اين تقابل رفت و در اين تقابل، در عرصه خون و شهادت بود که اسلام ناب محمدي به تمام قامت براي اهل تاريخ ظاهر گشت.
اگر امام حسين (ع) به قيام بر‌نمي‌خاست، تضاد اسلام ناب و اسلام‌هاي دروغين برجستگي نمي‌يافت و به ظهور کامل نمي‌رسيد. تفکيک اسلام ناب محمدي (ص) از اسلام‌هاي دروغين، هدف اصلي سيدالشهداء بود که به آن دست يافت.
«حضرت سيدالشهداء (سلام‌الله عليه) ديدند که معاويه و پسرش ـ خداوند لعنتشان کند ـ اينها دارند مکتب را از بين مي‌برند، دارند وارونه اسلام را جلوه مي‌دهند.. شرب خمر مي‌کردند، امام جماعت هم بودند، مجالسشان، مجالس لهو و لعب بود، همه چيز در آنها بود.... اما جماعت هم مي‌شدند، امام جماعت قمار باز؛ به اسم خلافت رسول‌الله بر ضد رسول‌الله قيام کرده بودند، فريادشان لااله الا الله بود و بر ضد الوهيت قيام کرده بودند، اعمالشان، رفتارشان، رفتار شيطاني، لکن فريادشان فرياد خليفه رسول‌الله» (صحيفه امام، جلد 8، صفحه 336)
حرکت امام حسين (ع) معطوف به زمان و مکان خود نبود. او تاريخ را و نسل‌هاي آينده را مخاطب خود قرار داده بود. امام حسين (ع) با برافروختن مشعل کربلا، چشم و دل تاريخ را به اسلام حقيقي روشن نمود و از همين رو است که پيروزي و شکست حسين بن علي (ع) را بايد در گستره تاريخ به نظاره نشست.
حسين (ع) پيروز شد؛ چرا که هر آن کس که آوازه کربلا به گوش او برسد در مي‌يابد که نبايد هر کس را که علم اسلام را بلند مي‌کند به آساني نماينده، همدل و هم سخن رسول خدا بداند.
يک بار ديگر آن جمله امام خميني را مرور مي‌کنيم که:
«خطاي يزيد اين نبود که سيدالشهداء را کشته، اين يکي از خطاهاي کوچکش بود. خطاي بزرگ اين بود که اسلام را وارونه‌اش کرده بود. سيدالشهداء به داد اسلام رسيد. سيدالشهداء اسلام را نجات داد» (صحيفه امام، ج 8، ص 9)

دو ويژگي اسلام ناب
اسلامي که امام خميني (ره) منادي آن بود، اسلام ناب بود. اسلام ناب آنگونه که امام معرفي مي‌کرد واجد دو ويژگي برجسته بود. اول آنکه اسلام ناب، جامع همه ارزش‌ها است؛ هيچ ارزشي در آن کتمان نمي‌شود و هيچ ارزشي در آن تحقير نمي‌گردد. اسلام ناب، تجسم تسليم اراده خدا بودن و رضاي خود را بر رضايت خدا مقدم نداشتن است و از همين رو نسبت به آيين خدا «مؤمن ببعض و نکفر ببعض» نبودن و اسلام را بر مبناي پسند و ناپسند خود تفسير نکردن و آن را تکه تکه نکردن است.
ويژگي دوم اسلام ناب آن است که هر چند جامع همه ارزش‌هاست، اما همه ارزش‌ها را برابر و يکسان نمي‌داند. ارزش‌ها از حيث اهميت، برخي فراترند و برخي فروتر. هيچ کدام فاقد اهميت نيستند، اما برخي مهمترند. حاصل اذعان و اعتراف به اين ويژگي دوم آن است که به هنگام خطر و مواجهه با واقعيت‌هاي تلخ بيروني بايد ارزش‌هاي کوچکتر را فداي ارزش‌هاي مهم‌تر نمود.
در اسلام، جان و مال و آبروي آدمي همگي صاحب ارزش است. انکار و کتمان و ناديده انگاشتن حرمت اين ارزش‌ها،‌ تفسير نابجاي دين خداست؛ اما اهميت اين ارزش‌ها در برابر ارزش دين خدا به يکباره رنگ مي‌بازد. ما همگي بنابر حکم دين موظف به صيانت از جان و مال و آبروي خويش هستيم، آما آنگاه که دين خدا در معرض خطر باشد آنچه مهمتر است دين خداست و آنچه بايد فدا گردد جان ماست و مال و آبروي ما

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:39 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی7

بارها شنيده‌ايم که قيام سيدالشهداء سبب نجات اسلام گشته است و اگر اين قيام نمي‌بود، اسلام نيز پابرجا نمي‌ماند؛ اما اين سؤال همچنان به قوت خود باقي است که مگر بعد از حادثه عاشورا چه رخ داده و چه تحولي در عرصه جامعه ديني روي داده است که ما آن را حاصل قيام عاشورا مي‌دانيم؟
مگر نه آن است که بعد از بني‌اميه سلسله سرتاسر سپاه بني‌عباس به خلافت رسيد که در ظلم و بيداد و در جور و جفا اگر از بني‌اميه رو سياه‌تر نبود، کارنامه بهتري نيز نداشت و مگر نه اينکه تبديل خلافت به سلطنت نه تنها متوقف نگشت بلکه در عصر بني‌عباس نيز تداوم يافتو در ساختار سياس يجامعه نهادينه شد؟ با اين اوضاف به راستي چه نشاني از پيروزي امام حسين (ع) در تاريخ مي‌توان يافت؟ اين پرسش هر چند در ابتدا گزنده به نظر مي‌رسد؛ اما پاسخي روشن و شکوهمند دارد که دستيابي به آن را مديون نحوه تحليلي هستيم که امام خميني (ره) از قيام عاشورا ارائه داده است.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:39 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی14

عاشورا در مدار فقه
به روايت و بنابر تحليل امام خميني (ره)، سيدالشهداء در عاشورا از همه چيز خود گذشت تا روح اسلام نميرد؛ تا سرمايه اسلام بر باد نرود؛ تا آبروي اسلام همچنان محفوظ بماند.
بر اين اساس ديگر نبايد تعجب روا داشت آنگاه که اساس دين در معرض خطر قرار گيرد، امام چنين فتوا دهد که در مقام دفاع از دين، حتي وارد شدن ضرر بر جان آدمي نبايد سد و مانع راه باشد: «اگر معروف و منکر از چيزهايي باشد که شارع اقدس به آن اهميت مي‌دهد مانند حفظ جان قبيله‌اي از مسلمين و هتک حرمت نواميس آنها يا از بين بردن آثار اسلام و محو دليل (حقانيت) اسلام به طوري که موجب گمراهي مسلمين گردد يا زا بين بردن بعضي از شعائر اسلام مانند بيت‌الله الحرام به طوري که آثار و محل آن محو شود و مانند اينها بايد ملاحظه مهمتر بودن را نمايد و هر ضرري اگر چه ضرر جاني باشد يا حرج، موجب رفع تکليف نمي‌باشد». (تحرير الوسيله، جلد اول، صفحه 472)
امام خميني (ره) وظيفه علماء را در دفاع از دين سنگين‌تر مي‌بينند. فتاواي ايشان در «تحرير الوسيله» به خويي حکايت‌گر آن است که ايشان به ماجراي عاشورا فقيهانه «نيز» مي‌نگرد و آن را منبعي براي استنباط حکمي فقهي در نظر مي‌گيرد که به ويژه تکليف عالمان ديني را بيان مي‌کند. امام، قيام سيدالشهداء را عمل به يک تکليف فقهي مي‌دانست و نه انجام يک دسترو خصوصي. آن حم فقهي، امروز نيز باقي است که اگر موضوع آن تحقيق يابد، در وجوب اجراي حکم آن نبايد تردرد روا داشت.
«اگر در اسلام بدعتي واقع شود و سکوت علماي دين و رؤساي مذهب (اعلي الله کلمتهم) موجب هتک اسلام و تضعيف اعتقادات مسلمين شود؛ بر آنان واجب است به هر وسيله‌اي که ممکن است، انکار نمايند؛ چه انکار آنها در ريشه‌کن ساختن فساد، مؤثر باشد يا نه؟ و همچنين است اگر سکوت آنان از انکار منکرات موجب آن باشد و (اينجا) ملاحظه ضرر و حرج نمي‌شود، بلکه ملاحظه اهميت مي‌شود». (تحريرالوسيله، جلد اول، صفحه 473)
«اگر در سکوت علماي دين و رؤساي مذهب (أعلي الله کلمتهم) ترس اين باشد که منکر، معروف و يا معروف، منکر شود؛ واجب است بر آنان که علمشان را ظاهر نمايند و سکوت جايز نيست ولو اينکه بدانند که انکارشان در ترک کار فاعل، مؤثر نيست و ملاحظه ضرر و حرج نمي‌شود. اگر حکم از مسائلي باشد که مورد اهميت جدي شارع مقدس است». (تحريرالوسيله، جلد اول، صفحه 473)
«اگر در سکوت علماي دين و رؤساي مذهب (اعلي الله کلمتهم) تقويت ظالم و تأييد او باشد (العياذ بالله) سکوت کردن بر آنان حرام است و بر آنها واجب است اظهار کنند ولو اينکه در رفع ظلم او مؤثر نباشد». (تحريرالوسيله، جلد اول، صفحه 473)
اکنون با اين توضيح مي‌توان دريافت که چه نارواست اگر بگوييم فقه، تاب تبيين قيام سيدالشهداء را ندارد و اينکه براي فهم چرايي عاشورا جز از عرفان نمي‌توان پاسخي دريافت داشت.
ترديدي نيست که قيام عاشورا اقدامي عارفانه بوده است که وقوع آن جز به مدد عشق ميسر نگشته است؛ اما اين بدان معنا نيست که قيام عاشورا عمل به حکمي فقهي نبوده است. بهتر و دقيق‌تر آن است که گفته شود امام حسين (ع) عاشقانه و عارفانه به تکليفي شرعي عمل کرده است. آنچه پذيرش چنين توصيفي را آسان مي‌سازد آن است که امام خميني (ره) خود هم فقيهي متشرع بوده است و هم عارفي سالک. فقيه و عارفي که طعم فقه و عرفان را در هر دو عرصه نظر و عمل به خوبي چشيده است.

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:39 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی17

انقلاب به پشتوانه عاشورا
اکنون به خوبي روشن است که امام خميني (ره) چگونه از عاشورا پشتوانه‌اي براي قيام عليه طاغوت فراهم ساخته است. او نيز همچون امام حسين (ع) قبل از هر چيز مبارزه با اسلام‌هاي غير اصيل و منحرف را نشاه گرفته بود. اما اگر تاج و تخت سلطنت را واژگون ساخت بدان سبب بود که پيش از آن اسلام سلطنتي را رسوا نموده بود. امام اگر توانست به مقابله با آمريکا برخيزد به خاطر آن بود که قبل از آن، تکليف خود را در نفي و طرد اسلام آمريکايي مشخص ساخته بود.
امام خميني (ره) در سال 1367 در نامه‌اي خطاب به يکي از روحانيون در تشويق به نگارش تاريخ انقلاب چنين مي‌نويسد:
«شما بايد نشان دهيد که چگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپس‌گرايي قيام کردند و فکر اسلام ناب محمدي را جايگزين اسلام سلطنتي، اسلام سرمايه‌داري، اسلام التقاط و در يک کلمه اسلام آمريکايي کردند». (صحيفه امام، جلد 21، صفحه 240)
آن روز که امام خميني (ره) اقدام به قيام نمود؛ هيچ درونامي روشني از سرنگوني حکومت طاغوت و برپايي نظام اسلامي، موجود نبود. امام آن روز اعتراض کرد؛ چرا که سکوت را تأييد اسلام‌هاي بي‌محتوا و دروغين مي‌دانست.
اگر در زمان سيدالشهداء مسلمانان، معاويه و يزيد را تجسم اسلام مي‌دانستند و امام حسين (ع) اين واقعيت را مصيبت اسلام مي‌ديد، امام نيز مشاهده مي‌کرد حتي درون حوزه نيز مبلغان رسالت رسول خدا و مدعيان پيروزي از ولايت اميرالمؤمنين، «شاه» را نماد تشيع مي‌دانستند. امام مي‌خواست اصالت اسلام را صيانت کند؛ قيام کرد تا نگذارد که تشيع باشاه پهلوي تعريف شود: «گمان نکنيد که تهمت وابستگي و افتراي بي‌ديني را تنها اغيار به روحانيت زده است؛ هرگز، ضربات روحانيت، ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب کاري‌تر از اغيار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامي اگر مي‌خواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب مي‌شنيدي که شاه، شيعه است!».(صحيفه امام، جلد 21، صفحه 11)
امام مي‌ديد که يک بار ديگر تعريف‌ها دگرگون و مفاهيم مسخ شده‌اند و مي‌دانست که سکوت، رسم امانت‌داري نيست. او از عاشورا آموخته بود که گاه تکليف در فرياد بر آوردن است و رساندن پيام، هر چند که آن را به کار نبندند تا خط و مرزها حفظ گردد و مانع مصادره ارزش‌ها به نفع ضد ارزش‌ها شود. بر اين اساس امام در انگيزه و چرايي آغاز نهضت، سيدالشهداء را الگوي خود قرار داده بود و نه تنها در آغاز که در مسير مبارزه نيز چنين بود.
دوران مبارزه توأم بود با رنج‌ها و سختي‌هاي بسيار، رنج‌ها و سختي‌هايي که امام و امت آن را به مدد صاحب کربلا بر خورد آسان مي‌ديدند.
مردم ايمان داشتند به اينکه عاشورا زماني فراتر از زمان‌هاست و اينکه نداي نصرت‌خواهي امام حسين (ع) هنوز پابرجاست: «ما که مدعي هستيم ـ و اميدواريم که اين ادعا صحيح باشد ـ که شيعيان آنها معصومين (ع) و پيروان آنها هستيم، بايد همانطورکه آنها تحمل داشتند مصائب را... ما هم مصيبت‌ها را تحمل کنيم. در مقابل مصيبت‌ها بايستيم براي اينکه آن ارزش‌هاي انساني را به دست بياوريم». (صحيفه امام، جلد 18، صفحه 192)
قلت عدد و سختي راه هرگز موجب آن نبود که غبار يأس بر چهره امام بنشيند. امام در لحظات سختي، ياران را به عاشورا ارجاع مي‌داد. عاشورا براي امام و ياران او منبع عزم و اراده بود. در شروع نهضت، امام خميني (ره) خطاب به يکي از سخنرانان که از سوي عوامل رژيم طاغوت در تنگنا قرار گرفته بود مي‌نويسد: «شنيده‌ام دو شب است زبان تو را بسته‌اند. چه مي‌شد اگر دستبند به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بيندازند؟ مگر ما از حسين (ع) بن علي و امام سجاد بالاتر هستيم»؟ (صحيفه امام، جلد 1، صفحه 83)
برخي مدعي حب اهل بيت هستند بي‌انکه سهمي براي اطاعت در اين محبت قائل باشند. آنها امامت را فارغ از هدايت مي‌فهمند. اما رابطه امام با اهل بيت به گونه‌اي ديگر بود.امام، حب اهل بيت را در فضاي قرآني تعريف مي‌کرد و به همين خاطر حب او نسبت به اهل بيت توأم با اطاعت بود. او رابطه‌اي تکليف گرايانه و هدايت جويانه به اهل بيت داشت. او بر خلاف بسياري ديگر، پرسش از تکليف خود را بر عاشورا عرضه مي‌داشت و از عاشورا پاسخ مي‌خواست و پاسخ مي‌گرفت.
«تکليف ماها را سيدالشهداء معلوم کرده است. در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد. از شهادت نترسيد. هر مقدار عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به مان مقدار بايد تحمل زحمت بکند». (صحيفه امام، جلد 17، صفحه 55)

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:40 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی19

شيعه در چند خط
بيشتر علما و امامان اهل سنت، ايراني بوده‌اند و نه تنها شيعه نبوده بلکه تعصّب شديدي ضدّ شيعه و
 
 شيعيان ابراز داشته‌اند. کافي است بدانيم بزرگ‌ترين مفسّر آنها که زمخشري است ايراني مي‌باشد و
 
 بزرگ‌ترين محدثين آنها بخاري و مسلم، فارسي مي‌باشند و ابوحنيفه ـ که اهل سنت او را امام اعظم
 
 مي‌نامند ـ فارسي است.
 

سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:41 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی22

در سال‌هاي اخير، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، گفت‌وگوهاي زيادي دربارة شيعيان
 
 مطرح مي‌شود، هم‌اکنون تبليغات غربي و وسايل ارتباط جهاني، مشخصاً شيعيان ايران را هدف قرار
 
 داده‌اند و آنان را گاهي ديوانگان خدا و گاهي تروريست معرفي مي‌کنند و همين صفت نيز به شيعيان
 
 لبنان سرايت کرد، زيرا منافع آمريکا و غرب را در بيروت مورد هجوم قرار داده، معدوم ساختند و بدين‌سان
 
 آنان را افراطي توصيف نمودند. سپس اين اوصاف را بر تمام شيعيان جهان، عموميّت دادند. بلکه حتي به
 
 گروه‌ها و نهضت‌هاي اسلامي در تمام نقاط دنيا، همين صفت‌ها بخشيدند هرچند بيشتر آنان سني
 

 هستند و هيچ ارتباطي با شيعيان ندارند


سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:41 PM
تشکرات از این پست
n2154m
n2154m
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نهضت امام خمینی23

ما هيچ اهميتي به رسانه‌هاي غربي و دشمنان اسلام و آنچه در تحليل‌هاي خود از اوهام و دروغ‌ها

 
 مي‌نويسند نمي‌دهيم زيرا هر دشمني ممکن است، دوست شود مگر دشمنان در دين، ولي آنچه ماية
 
 تأسّف مي‌گردد سخنان برخي مسلمانان دربارة شيعيان است، که بدون استناد به دليل و برهان
 
 روشني و بدون تحليل و بررسي، سخنان ديگران را بازگو مي‌کنند.


سلام 

سه شنبه 27 تیر 1391  7:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها