0

رشد شخصیت کودکان

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

رشد شخصیت کودکان

رشد شخصیت کودکان

شخصیت کودک شما از سه جزء اصلی تشکیل شده است در واقع مخلوطی از این سه جز به مقادیر مختلف است.تهییج‌پذیری که عبارت است از گرایش به اینکه به راحتی و شدیدا ناراحت و درمانده شود. کودکان هیجانی زیاد گریه می‌کنند و آرام کردن آنها بسیار مشکل است.


فعالیت یعنی مقدار انرژی که صرف فعالیت‌های مختلف و بی‌قراری می‌شود، کودکان فعال بی‌قرارند و زیاد نمی‌خوابند و تحرک و سرعت بیشتری حتی در صحبت کردن نشان می‌دهند. اجتماعی بودن به معنای طلب برخورداری خاصی از ثمرات تماس اجتماعی است.


کودکان اجتماعی عاطفه خود را از بدو تولد نشان می‌دهند. به این صورت که با در آغوش گرفتن پاسخ می‌دهند و به راحتی ساکت می‌شوند. چنین کودکانی ترجیح می‌دهند با دیگران باشند و فعالیت‌های مشترک را دوست دارند. آنها به دیگران پاسخ می‌دهند و همین انتظار را هم از آنها دارند.


اگر کودکتان در یکی از خصوصیات افراط می‌کند، وظیفه شما این است که ضمن تعدیل آن کودک خود را در جهت دوتای دیگر تشویق کنید.


مثلا اگر شما کودکی بسیار هیجانی دارید، می‌توانید با اطمینان بخشیدن، حمایت، راهنمایی و کمک دقیق او را یاری کنید احساس ایمنی کند و کمتر هیجانی باشد.به همین ترتیب اگر به نظر می‌رسد کودک شما همیشه عجله دارد، می‌توان تعجیل او را با مهار آرام و توجه زیاد، کاهش داد. بازی کردن با یک کودک فعال او را به تمرکز حواس تشویق می‌کند و گستره توجه او را افزایش می‌دهد.


● مراحل رشد شخصیت کودکان


همه پدرها و مادرها دوست دارند کودکشان با شخصیتی متعادل بزرگ شود. اینکه بدانید کودک شما ضمن رشد چه مراحلی را طی می‌کند، بسیار موثر خواهد بود. کودک شما تا سن یک سالگی تمام سعی‌اش این است که بداند آیا دنیای اطرافش قابل اعتماد هست یا نه. بنابراین نتیجه ایده‌آل این است که یاد بگیرد به مامان یا شخصی که از او مراقبت می‌کند، اعتماد کند.


او همچنین باید به توانایی خود برای خلق رخدادها نیز اعتماد پیدا کند و برای به دست آوردن این اعتماد، کودک شما باید بتواند یک دلبستگی مطمئن و زودرس با شما برقرار کند.بین سنین دو و سه سالگی که کودک به تدریج از قدرت اراده خود آگاه می‌شود، شخصیت او سریعا گسترش پیدا می‌کند.


همزمان این مساله با شرم و تردید خزنده‌ای که ناشی از هر یک از دو عامل ناتوانی جسمانی یا کنترل است، متعادل می‌شود. به این ترتیب یادگیری راه رفتن، چنگ زدن به اشیا و سایر مهارت‌های جسمانی منجر به انتخاب آزاد می‌شود .


در سن چهار و پنج سالگی کودک مشغول آموختن ابتکار در مقابل گناه است و با جرأت‌تر و پرخاشگرتر می‌شود به خصوص اگر پسر باشد. همچنین کودک دچار نوعی تعارض با پدر و مادر همجنس خود می‌شود (پسر با پدر و دختر با مادر) و این موضوع ممکن است منجر به احساس گناه شود. بعدها کودکان همت خود را صرف کوشابودن می‌کنند ولی باید از عهده احساس حقارت برآیند.


● چگونه می‌توانید به کودکتان کمک کنید؟


اولین تکلیف یا بحران در سال اول زندگی، هنگامی که کودک شما در حال به‌دست آوردن حس اعتمادبه پیش‌بینی‌پذیری دنیای اطراف و توانایی خود در تاثیرگذاری بر وقایع اطرافش است، رخ می‌دهد و رفتار شما در حل این بحران توسط کودکتان، نقش اساسی دارد.


کودکی که احساس اعتماد در او شکل گرفته است، در ایجاد سایر روابط نیز این حس را با خود منتقل می‌کند، البته مهم است که کودک شما مقداری سوءظن سالم نیز داشته باشد و یاد بگیرد که بین موقعیت‌های خطرناک و ایمن فرق بگذارد.


کودکانی که سال اول را با حس محکمی از اعتمادبه‌نفس پشت‌سر می‌گذارند، آنهایی هستند که والدینشان با محبت و توجه هستند و به‌صورتی قابل پیش‌بینی و اعتماد نشان می‌دهند.


به‌تدریج که حرکات کودک شما بیشتر می‌شود، احساس استقلال در او شکل می‌گیرد و اگر شما تلاش‌های او را در جهت مستقل‌شدن به‌دقت هدایت نکنید، ممکن است مکررا شکست بخورد یا مورد استهزاء قرار گیرد که منجر به از دست دادن روحیه و اعتقاد به اینکه نمی‌تواند موفق شود و کاهش اعتمادبه‌نفس بشود.


در نتیجه به‌جای داشتن احساس کنترل و عزت‌نفس، ممکن است از اینکه قادر نیست تکالیفی را که شما به او محول کرده‌اید انجام دهد، احساس شرم شدید بکند.


کودک شما در سن ۴ سالگی قادر است تاحدودی برای نشان‌دادن ابتکار عمل و پذیرش مسوولیت طرح‌ریزی کند.


به‌تدریج که مهارت‌های جدید را تجربه می‌کند، سعی می‌کند بر دنیای اطرافش پیروز شود و پرخاشگر خواهد شد؛ خطری که وجود دارد این است که کودک شما ممکن است در این زمینه زیاده‌روی کند و شما احساس کنید که باید او را مهار یا تنبیه کنید. اعمال بیش از حد هریک از این دو موجب عدم توازن می‌شود که کودک شما احساس گناه کند.

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

یک شنبه 25 مهر 1389  6:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها