اگر بخواهيم ارزش و جايگاه ازدواج را از ديدگاه ديني و مذهبي بررسي كنيم، ميتوان به صراحت اذعان كرد كه همه اديان ديني به دليل فوايد فردي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و بهداشتي ازدواج، به اين پديده، با ديده احترام و تحسين مينگرند. به طوري كه در ارزشها و اعتقادات اسلامي ما نيز ازدواج ضمن برخورداري از قداست خاص جزو سنت پيامبر(ص) است.
با اين توصيف، امروزه اعلام آمارها و ارقام 60 درصدي از ميزان تجرد جوانان با ميانگين 27 سال شيوع زندگيهاي تكنفره در جامعه و افزايش 15 تا 20 ساله فاصله بين سن بلوغ و ازدواج دختران و پسران، كارشناسان اجتماعي و سلامت را دچار دغدغه و نگرانيهايي ناشي از عوارض و پيامدهاي ناگوار اين مساله كرده است.
روانشناسان و جامعهشناسان همواره به پيامدهاي منفي افزايش سن ازدواج و تجرد بين جوانان اخطار ميدهند و معتقدند اگرچه بالا رفتن سن ازدواج در ميان دختران و پسران امكان پيشرفت اجتماعي و فردي را نظير ادامه تحصيل و اشتغال فراهم كرده، اما پيامدهاي منفي و ناگوار تاخير ازدواج ميتواند بسيار بيشتر و حتي پرهزينهتر باشد، به طوري كه رواج بحرانهاي شخصيتي و اجتماعي، بالا رفتن آمار آسيبهاي اجتماعي نظير كاهش سن فحشا، رواج نابهنجاريهاي فرهنگي مثل گرايش به ارتباطات غيرمتعارف و غيرمشروع بين دختر و پسر، نبود تامين نيازهاي روحي و جسمي، افسردگي و اختلالات جنسي و ... از جمله اين پيامدهاي منفي است.
شايد در بين علل و عوامل متعددي كه كارشناسان براي افزايش سن ازدواج در جامعه مطرح ميكنند، عوامل اقتصادي، نبود زمينههاي اشتغال جوانان، مشكلات و موانع فرهنگي و رواج ازدواجهاي غيررسمي بيشتر از هر چيزي در افزايش سن ازدواج در جامعه نمود پيدا ميكند.
رشد خانوادههاي تكنفره
حسين ملكافضلي، رئيس پژوهشكده سلامت خانواده دانشگاه علوم پزشكي تهران از رشد خانوادههاي تكنفره در نتيجه بالا رفتن سن ازدواج در جامعه خبر ميدهد و در اينباره به جامجم ميگويد: «متاسفانه در سالهاي اخير خانوادههاي تكنفره و دختران و پسراني كه تنها زندگي ميكنند، بسيار افزايش يافته و ممكن است زندگي تكنفره از نظر جمعيتشناسي به دليل استقلال مالي، يك خانواده محسوب شود، اما در تعريف بهداشتي، خانواده نهادي است كه از ازدواج يك مرد و زن به وجود آمده و احيانا فرزندي نيز وجود داشته باشد.»
او با بيان اينكه60 درصد دختران 15 تا 25 ساله و 21 درصد دختران 25 تا 35 ساله ما در جامعه مجرد هستند، ميافزايد: «اگرچه ميتوانيم ازدواج نكردن دختران 15 تا 25 ساله را با دلايلي نظير ادامه تحصيل، آماده نبودن شرايط اقتصادي ازدواج و نبود آمادگي بيولوژيك براي دختران زير 18 ساله، توجيه كنيم، ولي در مورد دختران 25 تا 35 ساله كه هنوز 21درصدشان مجرد هستند، هيچ توجيهي قابل قبول نيست، تجرد آنها يك نوع تاخير در ازدواج محسوب ميشود.»
ميانگين سن ازدواج دختران و پسران
معاون سابق وزارت بهداشت، در ادامه، ميانگين سن ازدواج دختران را در كشور 25 تا 26 سال و پسران را 27 سال عنوان ميكند و ميگويد: «ميانگين سني ازدواج دختران اگر چه كمي بالا است، ولي در صورتي درست است كه بيشتر خانمها و جوانان ازدواج كرده باشند و آنهايي كه ازدواج نكردهاند در اين محاسبه وارد نميشوند، در حالي كه 21 درصد خانمهاي 25 تا 35 ساله مجرد هستند و اين افراد در اين محاسبه وارد نشدهاند، بهتر است ما دو شاخص ارائه دهيم يكي از شاخصها درصد افراد در سني كه بايد ازدواج كنند، ولي ازدواج نكردهاند و ديگري ميانگين سن ازدواج كردههاست.»
اختلاف سني و يك باور سنتي
او در پاسخ به اين سوال كه بهترين و مناسب ترين فاصله سني ازدواج بين دختران و پسران چه سني است اضافه ميكند: «از لحاظ علمي وجود فاصله سني بين مرد و زن ثابت نشده است و بايد فاصله سني آنها طوري باشد كه همسران بتوانند همديگر را درك كنند و تفاهم داشته باشند، فاصله سني مهم نيست و اين تصور رايج كه مرد بايد از زن حداقل 5 سال فاصله سني داشته باشد يك باور سنتي است و هيچ توجيه علمي در اين زمينه وجود ندارد و تا حد سه سال اختلاف بين مرد و زن بدون اشكال است.»
نكته: متوليان فرهنگي بايد آموزش در زمينه پيامدهاي فرهنگي ـ اجتماعي ازدواج را از دوره دبيرستان آغاز كنند تا جوان ايراني وقتي در برابر شبكههاي ماهوارهاي قرار گرفت قدرت تحليل و تصميمگيري داشته باشد
اين استاد دانشگاه همچنين تغيير شيوه زندگي و مهاجرت را از ديگر دلايل بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران نسبت به گذشته ميداند و ميگويد: «در زمانهاي گذشته تمام مهارت پسران در خانواده، كشاورزي و دامداري و دختران قالي بافي بود، وقتي 15 تا 20 سالشان ميشد در همان قوم خودشان ازدواج ميكردند، اما امروز 72 درصد نوجوانان ما در سني كه بايد در دبيرستان باشند تحصيل ميكنند و اين يعني، شيوه زندگي تغيير كرده است و وقتي كه اين جوانان از زندگي سنتي خود به شيوه تحصيل روي آورده اند، ديگر نميتوانند در قالب گذشته ازدواج كنند، بنابراين توقعات و انتظارات بالا ميرود، در نتيجه بعد از چند سال ميبينيد، آن انتظارات برآورده نشده است، هر دو طرف مجرد ميمانند و در اين ميان اگر رضايت جنسي خود را خارج از ازدواج تامين كنند، ازدواج بين آنها كمرنگ ميشود و روز به روز بر آمار تجرد افزوده ميشود.»
ملكافضلي در پاسخ به اين سوال كه نبود توازن در نسبت جنسي تولد نوزادان در كشور ميتواند در روند ازدواج دختران و پسران مانع ايجاد كند، توضيح ميدهد: «برخلاف تصور نسبت جنسي دختران 100 به 103 است، يعني در مقابل هر 103 پسر، 100 دختر متولد ميشود، چون پسران به دليل شرايط فيزيولوژيك بدن بيشتر از دختران ميميرند، پس نسبت جنسي هر دو در جامعه برابر است و اينكه برخي بالا رفتن سن ازدواج دختران را كمبود تولد پسر توجيه ميكنند، كاملا اشتباه و غيرعلمي است.»
او به مهمترين علل و ريشههاي افزايش تجرد در جامعه ميپردازد و تاكيد ميكند: «جامعهشناسان بر اين باورند كه تحصيل، استقلال مالي، حضور موثر در فعاليتهاي اجتماعي و اشتغال در كنار شرايط اقتصادي، توقعات و انتظاراتي كه در خانوادهها حاكم است، از جمله مهمترين عواملي است كه باعث ميشود زنان ازدواج را به تاخير بيندازند.»
10 درصد دانشجويان روابط آزاد دارند!
ملكافضلي با تاكيد بر اينكه 10 درصد دانشجويان ما در دانشگاهها روابط جنسي آزاد دارند، ميافزايد: «متاسفانه در شرايط كنوني، دسترسي آسان خانوادهها به برخي شبكههاي ماهوارهاي، رفتارهاي جوانان و نوجوانان را به سمت روابط آزاد جنسي حركت داده كه اين عامل باعث ميشود تا در جامعه ما از فرهنگ غرب تقليد شود، به طوري كه سنتهاي رايج در جامعه روز به روز ارزش و اهميت خود را از دست ميدهد، براساس آماري كه به روشهاي غيرمستقيم در كشور صورت گرفته حدود 10 درصد دانشجويان دانشگاههاي كشور به درجات مختلف روابط آزاد دارند.»
رئيس پژوهشكده سلامت خانواده دانشگاه علوم پزشكي تهران در پاسخ به اين سوال كه چه راهكارهايي سن ازدواج جوانان را پايين ميآورد و آنان را تشويق به ازدواج ميكند تاكيد ميكند: «لازم است مسئولان كشور درخصوص مسائل فرهنگي و اجتماعي ازدواج جوانان و نوجوانان به صورت منسجم برنامهريزي و اين برنامهها و آموزشها را از دبيرستانها شروع كنند تا بتوانيم جوانان ايراني را توانمند كنيم به طوري كه آنها بتوانند قدرت جمعآوري اطلاعات، تحليل و تصميمگيري در مورد آنچه از محيط بيرون نظير ماهوارهها برخورد ميكنند، داشته باشند.»
به گفته اين كارشناس، اينكه زمينه ازدواج در كشور فراهم شود، بحث اقتصادي و اجتماعي است، اعطاي وامهاي ازدواج دولت ميتواند كمككننده باشد، ولي كافي نيست به نظر من بهتر است كمكها و تسهيلاتي نظير يارانهها يا مسكن مهر در جامعه را جهت داد، به جاي اينكه اين تسهيلات به همه مردم داده شود تا آنها را در كوتاهمدت راضي نگه داريم اولويتها را در جامعه بشناسيم و قسمت اعظم آن را در اختيار جوانان قرار دهيم.
«مادر شدن»، دافعهاي براي ازدواج دختران
محمدرضا مرندي نماينده مردم تهران در مجلس نهم نيز درخصوص عواقب و تبعات اجتماعي بالا رفتن سن ازدواج در جامعه هشدار ميدهد و به جامجم ميگويد: «افزايش روابط جنسي نامشروع بين جوانان و نوجوانان، افزايش ميزان سقط جنين، بالا رفتن مرگ و مير نوزادان، رواج فرهنگ فحشا، تغيير هرم سني جمعيت از جواني به پيري و در نهايت كمرنگ شدن ارزش نهاد خانواده از مهمترين تبعات بالا رفتن سن ازدواج در جامعه است.»
وزير سابق بهداشت، اجرا نشدن صحيح قانون حمايت از مادران شيرده را از مهمترين علت بيعلاقگي دختران به ازدواج ميداند و اظهار ميدارد: «بسياري از زنان در جامعه، ازدواج را به دليل ايجاد نقشهايي نظير مادر شدن، مانع پيشرفت و ارتقاي خود در جامعه ميدانند در حالي كه براساس قانون حمايت از مادران شيرده، كه در آن برمرخصيهاي بدون حقوق براي مادران، ساعات شيردهي نوزاد و تاسيس مراكز مهدكودك در مكانهاي مشغول به كار كه مادرشيرده، تاكيد دارد ميتوان دغدغه دختران تحصيلكرده و شاغل را در مورد ازدواج و مادر شدن برطرف كرد، اما متاسفانه اين قانون در ادارات ما به درستي انجام نميشود.»
طاهره مرادي