به نقل از رویداد آنلاین، بیداری اسلامی در دهه های اخیر در کشورهای اسلامی و در بین مسلمانان سایر کشورها پدیده ای است که شگفتی آفریده است.
دین اسلام آخرین و کامل ترین دین الهی است. از این رو، در همه زمان ها و در تمام مکان ها توانایی اداره زندگی سیاسی، اجتماعی و معنوی انسان ها را داراست و می تواند پاسخگوی همه نیازهای مادی و معنوی بشر باشد. اسلام با کرامت و شرافتی که برای انسان قائل است هرگز نمی پسندد که این انسان زیر چکمه ظالمان متلاشی شود و ذهنش انباشته از خرافات و افکار نابخردانه گردد.
اسلام می خواهد بشریت به ویژه مستضعفان و ستمدیدگان را رها سازد، ستم و ستمکاران و تباهی ها را از میان بردارد و انسان ها را از کرامت خودشان آگاه سازد و آنان را از ستم جباران و مالکان رهایی بخشد و از زلال تعالیم حیات بخش الهی سیرابشان کند.
مردمی را که در تحت نظام های شرک آلود و تحت ظلم استبداد داخلی و استعمار خارجی قرار گرفته اند را بیدار می کند تا با استشمام رایحه آزادی و ایمان به خدای یگانه با پیام حیات بخش اسلام ناب محمدی (ص) به خروش آیند و علیه نظام های ستم پیشه به پا خیزند به همین دلیل اسلام اجازه جهاد و مبارزه با ستمکاران را به مسلمین داده و آن را یک ارزش والا به شمار می آورد و برای همه مسلمانان دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم را یک وظیفه عمومی می داند.
بیداری اسلامی در دهه های اخیر در کشورهای اسلامی و در بین مسلمانان سایر کشورها پدیده ای است که شگفتی آفریده است. مطالعه پدیده بیداری اسلامی و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار قدرت هایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشته اند و هم اینان برای فهم و شناسایی بیداری اسلامی و یافتن راه های مقابله و انهدام و یا به انزوا کشاندن این موج؛ تلاش های گسترده ای را شروع کرده اند.
موج بیداری اسلامی از دویست سال پیش تاکنون هر روز بلندتر و گستردهتر شده است. مهمترین دستاورد این حرکت تاریخی، از حاشیه به متن کشیده شدن احکام اسلامی و در ادامه بازگرداندن تدریجی خودباوری به جهان اسلام است. در راستای عملیاتی شدن این مقصود و همگام با رشد سریع بیداری اسلامی، امروزه بسیاری از حاکمان دستنشانده و مستبد کشورهای اسلامی، سست شدن پایههای حکومتی خود را احساس میکنند. به باور امام رحمهالله تداوم چنین روندی مستلزم مانعزدایی و فراهم ساختن زمینههای بازگرداندن خودباوری علمی و معرفتی و دوری از تفرق و تحجر است.
از ویژگیهاى حضرت امام خمینى رحمهالله در هدایت و راهبرى امت اسلامى، صداقت در عمل و گفتار بود؛ وقتى نارساییهاى موجود در رژیم شاهنشاهى در حیطهی نظر و معرفت سیاسى و رفتار عملى کاملاً خود را عیان نمود، حضرت امام رحمهالله با بینش سیاسى برگرفته از اندیشهی سیاسى اسلام، گام در میدان مبارزه در دو حوزه گذاشتند که در نقد بنیانهاى نظرى اندیشهی پادشاهى، حکومت اسلامى را پیشنهاد داد و در مباحث دروس خارج فقه خود در نجف اشرف، تئورى ولایت فقیه را سالها قبل از به ثمر رسیدن این اندیشه، پایهریزى کرد و در نقد رفتارشناسى رژیم، دست به مبارزهی طراحى شده زدند. بنابراین ضرورت بیدارى ملتها از جمله مباحثى بود که حضرت امام رحمهالله در صحیفهی امام، جلد شانزدهم صفحه 325 براى شروع مبارزه آن را شرط لازم برشمرده و معتقد است:
«باید با ملتها در میان گذاشت؛ همانطورى که در ایران، ملت ایران بود که فاجعهاى که براى اسلام به دست آمریکا و سرسپردگان او که رژیم منحوس پهلوى است پیش مىآمد، همین جوانهاى ایران بودند و همین ملت ایران بود و همین ارتش ایران بود و همین نیروهاى دریایى و هوایى و زمینى ایران بود و همین سپاه پاسداران ایران بود و همین جوانهاى بسیج و عشایر ایران بودند که با هم وظیفه فهمیدند، بیدار شدند و با هم مشتها را گره کردند و با مشت، تانکها را از صحنه بیرون کردند. تا ملتها یک چنین بیدارى پیدا نکنند و تا ملتها یک همچو انسجامى پیدا نکنند، باید بدانند که محکوم به حکومتهاى فاسد و محکوم به آمریکاى جنایتکار و سایر ابرقدرتها هستند. با داشتن آن همه ذخایر، آن همه امکانات.»
حضرت امام رحمهالله معتقد است علت اصلى نابودى و شکست ملتها و دولتهاى اسلامى در مقابل دولتهاى مستکبر، عدم قیام همهجانبهی قشرهاى مختلف است که همین امر باعث از بین رفتن شرافت و ارزشهاى انسانى آنان خواهد شد به طوری که در صحیفهی امام، جلد نوزدهم صفحه344 چنین بیان می کند: «اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دینى تا گویندگان و نویسندگان و روشن بینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند و با بیدار کردن تودههاى عظیم انسانى اسلامى به دادِ کشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، کشورهایشان بى شک به نابودى و وابستگى همهجانبهی بیشتر و بیشتر خواهد کشید. و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ریشهی حیات آنان را مىمکند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا میسپارند.»
یکى از ویژگیهای برجستهی امام خمینی رحمهالله برخوردارى از بینش عمیق نسبت به دشمن و شگردهاى آن و توصیهی مردم به هوشیارى در برابر توطئههاست. انقلاب اسلامى به دلیل ماهیت استکبارستیزى خود و آسیبرسانى جدى به منافع آمریکا در ایران و منطقه، مورد دشمنى آمریکا قرار گرفته است. ملت مسلمان ایران با درک عمیق این خصومت توانسته است نقشههاى شوم آمریکا را در هر مرحله با شکست قرین سازد. لذا هرگونه سعى و تلاش در جهت تخریب این باور، راه نفوذ دشمن را هموار میسازد و در جهت تهدید امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران ارزیابى میشود. بررسى اهداف بلندمدت امام در راستاى عزت مسلمین جهان نشان مىدهد که دشمنى استکبار جهانى دقیقاً ناشى از ضربات مهلکى است که از انقلاب اسلامى دریافت کرده است.
امام رحمه الله علیه در جلد چهاردهم صحیفه می فرماید:« وقتى قیامى، جهت احقاق حق و امحای باطل صورت مىگیرد، لوازم خاص خود را دارد، یعنى سختیها و مرارتها خواهد داشت و سختى در زندگى باعث میگردد که انسان دچار مشکلات عدیدهاى بشود و نتواند بر این سختیها غلبه کند مگر اینکه از ناملایمات نترسد و به خداوند سبحان امید داشته باشد و بعد از تصمیم، به خود تزلزل و سستى راه ندهد. براى اینکه تصمیمگیرى با تزلزل با موفقیت همراه نمىشود؛ بلکه باید همانطور که تصمیم گرفته است، جازم باشد. زیرا همین نترسیدن و جازمیت و تصمیم، او را به پیروزى خواهد رساند.».
اگر وحدت کلمهی اسلامی بود و اگر دولتها و ملتهای اسلام به هم پیوسته بودند، معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرتها باشد.
امام خمینى رحمهالله در اینباره در جلدبیستم صحیفه می فرماید:«پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ائمهی هدى علیهمسلامالله در چه غربتهایى براى دین حق و امحاء باطل، استقامت و ایستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهای «ابولهب» و «ابوجهل»ها و «ابوسفیان»ها نهراسیدند و در عین حال شدیدترین محاصرههاى اقتصادى در شعب ابىطالب به راه خود ادامه دادهاند و تسلیم نشدند و با تحمل هجرتها و مرارتها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگهاى پیاپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و کارشکنىها به هدایت و رشد همت گماشتهاند.»
به راستی که کلمات و گفته های حضرت امام خمینی (ره) عین حقیقت می باشد و امام روح الله، مسیحی برای بیداری اسلامی در جهان امروزی به شمار می رود.