0

عشقولانه

 
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

عشقولانه

اگه عشق نباشه مولکول‌هاي اکسيژن و هيدرژن نمي‌تونن اينقدر محکم همديگر رو فشار بدن که اشک جفتشون در بياد!! 


--------------------------------------------------------------------------------
به اندازه قليون دوست دارم اگه گفتي چرا؟ ق?>براي قشنگيت ل?>براي لبخندت ي?>براي يكي بودنت و?>براي وفايت ن?>براي نگاهت 
--------------------------------------------------------------------------------
کنار آشنايي تو آشيانه مي کنم فضاي آشيانه را پر از ترانه مي کنم کسي سوال مي کند براي چه زنده اي؟ ومن براي زندگي تو را بهانه مي کنم 
--------------------------------------------------------------------------------
پيچ جاده ، آخر راه نيست مگر اينکه تو نپيچي! 
--------------------------------------------------------------------------------
عشق يه سمه شيرينه ... بدون نسخه ي کسي که دوسش داري مصرفش نکن . از از دسترس بچه ها دور نگهش دار...و در محل تاريک ازش مواظبت کن 
--------------------------------------------------------------------------------
وقتي قلبت شکست خورده هاشو يه گوشه نگه دار درسته که هيچ وقت مثل اولش نمي شه اما شايد بتوني تکه هاي گم شده ي يه قلب ديگه باشي . . . 
--------------------------------------------------------------------------------
زندگي مثل يه پل قديميه! به اين فکر نکن که اگه تنها ازش بگذري ديرتر خراب ميشه به اين فکر کن که اگه افتادي يکي باشه که دستتو بگيره 
--------------------------------------------------------------------------------
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چيز شکل ميگيرد و در زندگي ما لحظه هايي هست که تنها کار ما بايد انتظار کشيدن باشد. 
دوشنبه 12 مرداد 1388  4:08 AM
تشکرات از این پست
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:عشقولانه

باز یقه ام را چسبیده ای

که برایم شعر بگو

معشوقه شعر تویی

این نوشته ها بهانه اند

در میان همگان گشتم و عاشق نشدم

تو چه کردی که تو را دیدم و دیوانه شدم

سلام مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود

بپرس چگونه شب ها را  آسوده می خوابد

 

فرهاد می دانست صد سال نمی تواند کوه را بکند

فقط می خواست یک عمر اسمش را با شیرین بیاورند

 

حضور آرامت مدت هاست

در کنارم نیست

ولی یاد تو مهمان همیشگی قلبم است

 

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  6:59 AM
تشکرات از این پست
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:عشقولانه

شعله ی انتـــــــــــظار تــــا ابَد نمی ســـــوزد

هــــیزم ها خیـسَ ند و آتـــــش های دیگر سَخت وســـوسه انگیـــز

 

اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست

بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست

دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم

ولی برای دل من مزار هم خوبست

 

کدام راه است که پای خسته را نشناسد

کدام کوچه خالی از خاطره است

و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار

بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار که چگونه

در دیده های بارانی رنگ هذیان به خود می گیرد

یک نفر امد قرارم را گرفت

برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهار بود ، حیف

باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق

با نگاهی اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود

آمد و دار و ندارم را گرفت

 

من که گفتم این بهار افسردنی است

من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار

عشق یعنی رنج یعنی انتظار

آه عجب کاری به دستم داد دل

هم شکست و هم شکستم داد دل

 

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  7:00 AM
تشکرات از این پست
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:عشقولانه

 

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو

تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو

تا چند نظر به روی مهتاب کنم

خود را به هوای دیدنت آب کنم

یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست

تا در دل بی قرار خود قاب کنم

دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید

دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید

دل من گرچه شکسته گوهری ناب شده

عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده

باز هم از چشمه لب های من

تشنه ای سیراب شد سیراب شد

باز هم در بستر آغوش من

رهروی در خواب شد در خواب شد

فروغ فرخ زاد

ثانیه ها ، روزها ، ماه ها

حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  7:00 AM
تشکرات از این پست
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:عشقولانه

گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش

ورنه ره خود گیر و یکی راه گذر باش

هشدار که یخ تاب تب عشق ندارد

گر بسته قالب شده ای فکر دگر باش

آن دوست که دیدنش بیاراید چشم

بی دیدنش از دیده نیاساید چشم

ما را ز برای دیدنش باید چشم

ور دوست نبینی به چه کار آید چشم

 

رفتن بهانه نمی خواهد

بهانه های ماندن  که تمام شوند کافیست

نمی دانم دل من نازک است

یا چشمان تو تیز

هرچه نگاه به تو می دوزم

بند دلم پاره می شه

مسافت نمی تونه به محبت فاصله بده

با اینکه کنارم نیستی اما مهربونیتو حس می کنم

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  7:01 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها